eitaa logo
کانون وبسیج مداحان وهیئات مذهبی خمینی شهر
518 دنبال‌کننده
3.3هزار عکس
1.7هزار ویدیو
145 فایل
ارتباط با ادمین های کانال 👇👇👇 @H9132091518 @Madaheahlebait
مشاهده در ایتا
دانلود
ماه ربیع کرده تجلاّ مبارک است ماه سرور اهل تولاّ مبارک است جشن وصال حیدر و زهرا مبارک است این جشن ازدواج به مولا مبارک است از فیض وصل فاطمه دلشاد شد علی خیزید و کف زنید داماد شد علی امروز مهر و ماه به هم مقترن شوند حوران عرش خادمۀ بوالحسن شوند جن و ملک به خاک درش بوسه زن شوند محصول این زفاف حسین و حسن شوند روز و شب عروسی زهرای اطهر است عاقد خدا و احمد و داماد حیدر است آدم به بزم وصل شه اولیا بیا از باغ خلد با همۀ انبیا بیا با انبیا به بزم شه اولیا بیا مریم تو با زنان بهشتی بیا بیا حوران عرش روی در این خانه می کنند با خنده موی فاطمه را شانه می کنند داماد را هماره ز سوی خدا سلام بر این دو زوج از همۀ انبیا سلام بر این عروسی از علی مرتضی سلام بر یازده ستارۀ برج هدی سلام این ازدواج علّت ابقای مکتب است بالله قسم طلیعۀ میلاد زینب است حسن خدا به روی علی دید فاطمه بشکفت همچو لاله و خندید فاطمه در چشم آفتاب درخشید فاطمه بنت اسد عروس تو گردید فاطمه لبخند زن به چهرۀ نورانی عروس اوّل بزن تو بوسه به پیشانی عروس امشب ستاره می چکد از چرخ آبنوس در محضر علی به سر حجلۀ عروس بازآ خدیجه بر در آن حجله کن جلوس دست عروس و صورت داماد را ببوس قلب تو منجلی شده امشب مبارک است داماد تو علی شده امشب مبارک است عالم از این خبر همه خلد مخلّد است دامادی ولّی خداوند سرمد است این جان احمد است که داماد احمد است داماد نه بگو که تمام محمّد است اینجا عروس، دخت رسول مکرّم است مهریّه اش شفاعت خلق دو عالم است امشب چه با صفاست حرمخانۀ علی ناموس کبریا شده ریحانۀ علی کوثر قدم نهاده به کاشانۀ علی لبریز نور آمده پیمانۀ علی در حجله ی زفاف محمّد قدم نهد دست علیّ و فاطمه را دست هم دهد قلب علی از آنهمه عزّ و وقار زد لبخند اشتیاق به دیدار یار زد بر باغ آرزویش نسیم بهار زد کم کم نقاب از رخ زهرا کنار زد خورشید آسمان هدی را نظاره کرد لا حول گفت و روی خدا را نظاره کرد لبخند زد و ز شوق که این همسر من است یا جان احمد است که در پیکر من است امّ الائمّه فاطمۀ اطهر من است من روز حشر ساقی و این کوثر من است ای هستی امام ولایت خوش آمدی ای مادر تمام ولایت خوش آمدی بگذار پا به دیده ام ای نور دیده ام کز اشک شوق گُل سرِ راه تو چیده ام از هر چه دل بریده به وصلت رسیده ام خوش انتظار آمدنت را کشیده ام دار الولای کوچک من گلشن از تو شد بیت علی نه قلب علی روشن از تو شد آیینه ی خدای تعالای من تویی مشعل فروز دیدۀ بینای من تویی بالله قسم بهشت تماشای من تویی نازم به این مقام که زهرای من تویی هر وصف تو که زمزمۀ خلق عالم است گویی هزار میوه به یک نخل «میثم» استادحاج غلامرضا_سازگار کانون و بسیج مداحان شهرستان خمینی شهر ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr روبیکا 👇👇👇 https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG
جهان برای شکوفا شدن مهیا بود و این قشنگ ترین اتفاق دنیا بود که دست فاطمه در درست های مولا بود به اعتقاد من اصلا غدیر اینجا بود پدر به فاطمه رو کرد ، اینچنین فرمود دلیل خلقت لاهوت ازدواج تو بود قرار شد که شما بی قرار هم باشید جهان دچار شما شد دچار هم باشید تمام عمر دمادم کنار هم باشید و در مصاف خطر ذوالفقار هم باشید دعای من همه این بوده تا به هم برسید که خلق گشته زمین تا شما به هم برسید نفس نفس همه جا عاشقانه همدم هم خدا نکرده اگر زخم بود مرهم هم صفا و مروه و رکن و مقام و زمزم هم چرا که قبله ی من هم علیست فاطمه هم و رو به اهل مدینه چنین سفارش کرد نوشته ام که سفارش نه بلکه خواهش کرد همیشه نام علی را امام بگذارید به خانواده ی من احترام بگذارید برای فاطمه سنگ تمام بگذارید و روی زخم دلش التیام بگذارید جهان بدون علی رنگ و بو نخواهد داشت بدون فاطمه هم آبرو نخواهد داشت شنیده می شود از آسمان صدایی كه... كشیده شعر مرا باز هم به جایی كه ... نبود هیچ كسی جز خدا،خدایی كه... نوشت نام تو را ،نام اشنایی كه پس از نوشتن آن آسمان تبسم كرد و از شنیدنش افلاك دست و پا گم كرد نوشت فاطمه، شاعر زبانش الكن شد نوشت فاطمه هفت آسمان مزین شد نوشت فاطمه تكلیف نور روشن شد دلیل خلق زمین و زمان معین شد نوشت فاطمه یعنی خدا غزل گفته است غزل  قصیده ی نابی که در ازل گفته است نوشت فاطمه تعریف دیگری دارد ز درك خاك مقام فراتری دارد خوشا به حال پیمبر چه مادری دارد درون خانه بهشت معطری دارد پدر همیشه كنارت حضور گرمی داشت برای وصف تو از عرش واژه بر می داشت چرا كه روی زمین واژه ی وزینی نیست و شأن وصف تو اوصاف این چنینی نیست و جای صحبت این شاعر زمینی نیست و شعر گفتن ما غیر شرمگینی نیست خدا فراتر از این واژه ها كشیده تو را گمان كنم كه تورا، اصلا آفریده تو را كه گرد چادر تو آسمان طواف كند و زیر سایه ی آن کعبه اعتکاف كند ملك ببیند وآنگاه اعتراف كند كه این شكوه جهان را پر از عفاف كند كتاب زندگی ات را مرور باید كرد مرور كوثر و تطهیرو نور باید كرد در آن زمان كه دل از روزگار دلخور بود و وصف مردمش الهاكم التكاثر بود درون خانه ی تو نان فقر آجر بود شبیه شعب ابی طالب از خدا پر بود بهشت عالم بالا برایت آماده است حصیر خانه ی مولا به پایت افتاده است به حكم عشق بنا شد در آسمان علی علی از آن تو باشد... تو هم از آن علی چه عاشقانه همه عمر مهربان علی! به نان خشك علی ساختی، به نان علی از آسمان نگاهت ستاره می خواهم اگر اجازه دهی با اشاره می خواهم به یاد آن دل از شهر خسته بنویسم كنار شعر دو ركعت نشسته بنویسم شكسته آمده ام تا شكسته بنویسم و پیش چشم تو با دست بسته بنویسم به شعر از نفس افتاده جان تازه بده و مادری كن و اینبار هم اجازه بده به افتخار بگوییم از تبار توایم هنوز هم كه هنوز است بی قرار توایم اگر چه ما همه در حسرت مزار توایم كنار حضرت معصومه در كنار توایم فضای سینه پر از عشق بی كرانهء توست كرم نما و فرود آ كه خانه خانهء توست سید_حمیدرضا_برقعی کانون و بسیج مداحان شهرستان خمینی شهر ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr روبیکا 👇👇👇 https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG
حضرت_علی_حضرت_زهرا_علیهاسلام گفت رسولِ مصطفی، خوشا صفای فاطمه اوست فداییِ علی، منم فدای فاطمه خلق جهان برای من، من از برای فاطمه گفت نبی به مرتضی: بجو رضای فاطمه که مصطفای او منم، تو مرتضای فاطمه تو سایۀ منی و من ظلّ عبای فاطمه کوثر پاک رحمتی آمده جوش فاطمه ای تو ملیکه الولا فرّ سروش فاطمه ملک شب عروسی‌ات حلقه به گوش فاطمه به دست خود به مرتضی خرقه بپوش فاطمه مبارک است بر علی رخت ولای فاطمه چیست حیاط خانه‌ات؟- صحن عتیق مرتضی ذکر لب کبود تو نقش عقیق مرتضی در شب بی‌ستارگی کیست رفیق مرتضی شاهپری که می‌زند پر به حریق مرتضی شاپرکِ بهشت شد، نور دعای فاطمه عین علی تو و علی عین ظهور ذات تو دیدۀ آدم صفی به صفوتِ صفات تو بحر ولا حسین تو، سفینة النجات تو مأذنۀ محمّدی «حَیّ علی‌الصلاتِ» تو حیات قلب مرتضی، دقایق حیات تو آب وضوی اولیا، عین صفای فاطمه نوح به یک اشاره‌ات عمر دوباره می‌کند ملک به حاجت بشر، سویت اشاره می‌کند مشکل جمله خلق را دست تو چاره می‌کند نبی به دفتر دل تو استخاره می‌‌کند اشک امیر، خاکِ تو پر از ستاره می‌کند رسول بوسه می‌زند به دست و پای فاطمه طاهرۀ کریمه‌ای قلب رسول اکرمی تو پاکی مجسّدی، تو خوبیِ مجسّمی تاج سریر مرتضی، خاتمِ دست خاتمی رشک ذبیح هاجری، صاحب ذبح اعظمی مائدۀ مسیحی و چشمه و نخل مریمی که چنگ زد به شاخۀ نخل ولای فاطمه تویی تو نفس مرضیه، راضیۀ رضیه‌ای به خانۀ امیر دین، تو دافع‌البلیه‌ای کوثر آل احمدی، قطع بنی‌امیه‌ای ای که به عرش کبریا صاحب فاطمیه‌ای در دو جهان وحیده‌ای، نورِ علی‌السویه‌ای نور جمال ذات حق، نیست سوای فاطمه کانون و بسیج مداحان شهرستان خمینی شهر ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr روبیکا 👇👇👇 https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
علی ع و حضرت زهرا س بزن کف مرتضی داماد گشته بزن کف قلب زهرا شاد گشته 👏👏👏 بزن کف در قدوم ماه داماد بزن لبخند تا حق را کنی شاد 👏👏👏 چنین داماد را باشد عروسی که هستی آیدش بر پای بوسی 👏👏👏 عروسی دختر ختم رسولان عروسی مصطفی را راحت جان 👏👏👏 عروسی مریم و هاجر کنیزش عروسی کو خدا دارد عزیزش 👏👏👏 عروسی هستی هستی فدایش عروسی خلق داماد از برایش 👏👏👏 چه دامادی که فخر کائنات است چه دامادی خداوند ثبات است 👏👏👏 چه دامادی سراپا فخر و عزت چه دامادی خدای عشق و غیرت 👏👏👏 چه دامادی محمد ساق دوشش ملائک هم غلام حلقه گوشش 👏👏👏 حلول ماه ذی الحجه و سالروز ازدواج حضرت علی(ع) و حضرت فاطمه(س) مبارک باد 🌺🍃 کانون و بسیج مداحان شهرستان خمینی شهر ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr روبیکا 👇👇👇 https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG
فرازی از یک مثنوی می‌رسد قصه به آنجا که علی دل تنگ است می‌فروشد زرهی را که رفیق جنگ است چه نیازی دگر این مرد به جوشن دارد «إن یکاد» از نفس فاطمه بر تن دارد خبر از شوق به افلاک سراسیمه رسید تا که این نیمۀ توحید به آن نیمه رسید علی و فاطمه در سایۀ هم... فکر کنید شانه در شانه دو تا کعبۀ یک‌دست سفید عشق تا قبلِ همین واقعه مصداق نداشت ساز و آواز خدا گوشۀ عشاق نداشت کوچه آذین شده در همهمه آرام آرام تا قدم رنجه کند فاطمه آرام آرام فاطمه... فاطمه با رایحۀ گل آمد ناگهان شعر حماسی به تغزل آمد آسمان با نفسش رنگ دگر پیدا کرد دست او پیرهن نو به تن دنیا کرد ابر مهریۀ او بود که باران آمد نفس فاطمه فرمود که باران آمد ناگهان پنجره‌ای رو به تماشا وا شد هر کجا قافیه یا فاطمةالزهرا شد مثنوی نام تو را برده تلاطم دارد چادرت را بتکان قصد تیمم دارد می‌رسد قصۀ ما سوی سرانجام آرام دفتر قصه ورق می‌خورد آرام آرام سیدحمیدرضا_برقعی کانون و بسیج مداحان شهرستان خمینی شهر ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr روبیکا 👇👇👇 https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG
سحر روی پلکِ تماشا نشسته سرِشب به امید فردا نشسته به امید فردا که دنیا ببیند خدا پای وصل دو دریا نشسته حیا زیر چادرنمازِ شرافت شده قرص ماهی که بالا نشسته "ولی" رو به روی بهشت مجسم سرِ چشمه‌سار تولی نشسته سپر می‌فروشد چه باکی ز دشمن به بازو اگر حرز زهرا نشسته سرسفره‌ی عقد در وصف این دو هر آیینه آیینه از پا نشسته پی دیده بوسیِ دختر، پیمبر سر راهِ ام ابیها نشسته کمی دیر شد بین سجاده‌ی اشک گمانم که زهرا به نجوا نشسته و یا سائلی بر سر راه بانو پی مسألت با تمنا نشسته در این شادی اما ز دوریِ مادر غمی در دلِ تنگِ زهرا نشسته عاطفه_سادات_موسوی کانون و بسیج مداحان شهرستان خمینی شهر ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr روبیکا 👇👇👇 https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG
امشب شب ساغر زدن با ساقی کوثر شده امشب عروس آسمان خاک در حیدر شده امشب علی محو رخ صدیقه‌ی اطهر شده امشب به بیت فاطمه غلمان ثناگستر شده امشب شب آمرزش خلق از سوی داور شده زیرا امیرالمؤمنین داماد پیغمبر شده جن و بشر، حور و ملک گویند امشب با علی: دامادی‌ات، دامادی‌ات، بادا مبارک یا علی مهر و مه اینجا اختری، گردون هلالی می‌کند یا آسمان با اختران بذل لئالی می‌کند دل در سرای فاطمه سیر خیالی می‌کند طوطیِ جان در بزم او شیرین مقالی می‌کند روح الامین مداحی مولی الموالی می‌کند حور و ملک را با دمش حالی به حالی می‌کند ریزد چو باران از سما، آیات رحمت بر زمین در مجلس دامادی مولا امیرالمؤمنین جبریل نازل از سما گردیده بر فخر بشر آورده پیغام از خدا کی بهترین پیغامبر ما از ازل این عقد را بستیم در لوح قدر تو در زمین این خطبه را انشاد کن بار دگر گیتی ز انجم پُر شده با وصل این شمس و قمر او مادر است و این بُوَد بر یازده مولا پدر این وصل، وصل کوثر و ساقی کوثر می‌شود این عقد، عقد حیدر و زهرای اطهر می‌شود وصل دو دریا حاصلش دو لؤلؤی مرجان شود کز هر دو تا شامِ ابد روشن چراغِ جان شود بر پای آن، در راه این، جانِ جهان قربان شود او دین ز صلحش زنده و این کشته‌ی قرآن شود مرجانْ حسن، کز حُسنِ او جانْ مشعلِ تابان شود لؤلؤ حسین است و از او دل شعله‌ی سوزان شود مرجانْ که دیده آنچنان؟ لؤلؤ که دیده اینچنین؟ آدم گدای کوی او، عالم فدای روی این ای فاطمه بنت اسد ناموس حی ذوالمنن امشب عروس خویش را بنگر کنار بوالحسن بر روی حیدر خنده کن بر دست زهرا بوسه زن بنشین و بنشانش ببر مانند جانِ خویشتن گردیده در بیت الولا، ماه رخش پرتو فکن گوش خدا یعنی علی تا بشنود از او سخن تهلیل گو، تقدیس کن، تسبیح خوان دل باخته در سر به شوق فاطمه شوری دگر انداخته امشب خدیجه در جنان لبخند دیگر می‌زند روحش بشوق دیدن داماد خود پر می‌زند در خانه‌ی شیر خدا با مصطفی سر می‌زند گه بوسه بر دست علی ساقی کوثر می‌زند گه خنده بر ماه رخ زهرای اطهر می‌زند گاهی تبسم بر گل روی پیمبر می‌زند ارواح پاک انبیا دور سرای فاطمه خوانند از بهر علی مدح و ثنای فاطمه آدم ستاده بر در بیت امیرالمؤمنین خوانَد ثنای فاطمه با نوح شیخ المرسلین خنجر به‌کف دارد خلیل، آن‌ شاهد شور آفرین تا از ذبیحش شر برد در مقدم آن نازنین استاده موسی روی پا، افتاده عیسی بر زمین داود مداحی کند با نغمه‌های دل‌نشین یوسف به حُسن دلربا خدمت‌گذاری می‌کند یعقوب با ذکر علی شب زنده‌داری می‌کند می‌خواست تا آید عروس آن شب به بیت شوهرش پُر شد ز افواج ملک هم اَیمنش، هم اَیسرش جبریل از پیشش رود، میکال از پشت سرش پا در رکاب ناقه و جا در دل پیغمبرش رضوان شده جاروب‌کش با زلف خود در معبرش سبحانَهُ سبحانَهُ خالی‌ست جای مادرش حیدر به شوق مقدمش دل بیقراری می کند استاده در پشت در و لحظه شماری می کند بگرفت دست مرتضی تا پرده از رخسار او نقش تبسم شد عیان از لعل گوهربار او یار دو عالم را ببین گردیده زهرا یار او غم‌خوار عالم را نگر شد فاطمه غم‌خوار او افکنده چشمی جانب بیت و در و دیوار او یاد آمد از حرق در و از قِصه‌ی ایثار او گردید دور مرتضی آهسته گفتا با علی من آمدم تا جان خود سازم فدایت یا علی در حجله بنهادند پا آن دخت عم، این ابن عم آن روح از سر تا بپا، این جانِ از سر تا قدم آن وحی را خیر کلام، این بیت را صاحب حرم بنهاد دستِ هر دو را، ختم رسل در دست هم گفتا به‌زهرا کاین علی شوی تو باشد دخترم گر او شود از تو رضا راضی‌ست حی ذوالکرم پس با علی گفتا: علی انسیة الحوراست این سِرّ خدا، روح نبی، ناموس تو زهراست این امشب امانت می‌دهم من بر تو جان خویش را بگذاشتم در دست تو روح و روان خویش را روح و روان خویش را، تاب و توان خویش را پاینده می‌بینم در او، نام و نشان خویش را در دامن او یافتم، من دودمان خویش را چون جانْ نگهداری علی، جانِ جهان خویش را هرکس بیازارد وِرا، خسته دلِ زار مرا آن‌کس که آزارد مرا، آزرده دادار مرا ای بوده پیش از پیشتر، ناموس داور فاطمه ای مدحت از سوی خدا، تطهیر و کوثر فاطمه ای دست‌ْبوسَت مصطفی، ای کفو حیدر فاطمه ای زینب کبری تو را پاکیزه دختر فاطمه ای بر حسین بن علی آزاده مادر فاطمه ای یازده فرزند تو بر خلق رهبر فاطمه در شام قدر وصل تو روشن دل عالم شده مدح تو ذکر "یا علی" شیرینی "میثم " شده استادحاج غلامرضا_سازگار کانون و بسیج مداحان شهرستان خمینی شهر ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr روبیکا 👇👇👇 https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG
امشب خدا لطف نهان خود هویدا می‌کند امشب تفاخر فرش بس بر عرش أعلا می‌کند امشب دو تا را جفت هم، از صنع یکتا می‌کند یعنی علی ماهِ رخ زهرا تماشا می‌کند با چشم دل در صورت او سیر معنا می‌کند امشب حسد بر خاکیان، بی حد برند افلاکیان خندان چمن؛ رقصان دمن؛ خوش دل زمین؛ خرم زمان در دست اسرافیل بین، صورش شده ساز و دُهُل با نور، دعوت نامه بفرستاده هادیّ سُبُل امضا، ز ختم المرسلین؛ گیرندگان، خیل رُسل هر کس که آید همرهش نی دسته گل؛ یک باغ گل در آمد و شد اولیا، در رفت و آمد انبیا ای غصّه و ای غم برو؛ ای شوق و ای شادی بیا از بهر این ساعت زمان، لحظه شماری کرده است وز بهر این وصلت زمین، نابردباری کرده است چشم فلک شب تا سحر، اختر شماری کرده است ایوب دهر از شوق امشب بی قراری کرده است دست خدا، وجه خدا را خواستگاری کرده است امشب علی ،آن عدل کل بر عقل کل داماد شد شاگرد ممتاز نَبی، داماد بر استاد شد خوان کرم مخلوق را دعوت به مهمانی کند صد نعمت از رحمت خدا بر خلق ارزانی کند وز طور موسی آمده تا آن که دربانی کند آید خلیل، آرد ذبیحِ خود که قربانی کند یوسف گرفته مِجمر و اسپند گردانی کند کرّوبیان در هلهله، قدوسیان در همهمه عیسی به دنبال علی، مریم کنار فاطمه امشب به ملک اهل دل، مولی الموالی والی است بر سینه‌ی غم دست رد، شب موسم خوشحالی است شام سیه بختی شد و، روز همایون فالی است کوثر کنار ساقی کوثر علیّ عالی است زهرا به خانه بخت شد، جای خدیجه خالی است امشب به روی مرتضی، لب‌های زهرا خنده کرد آن دل گر از غم مرده بود، از خنده‌ی خود زنده کرد میخانه باز و هر کسی جام مکیّف می‌زند ناهید پا می‌کوبد و تندر به کف دف می‌زند رنگین‌کمان چون مشتری خود را در این صف می‌زند لبخند وصل امشب چه خوش کوثر به مصحف می‌زند آری نه تنها خاکیان، هر آسمان کف می‌زند منشین غمین امشب دلا، شادی دل کن بر ملا خیز و مِس خود کن طلا، آیینه‌ات را ده جلا عقد علی و فاطمه در آسمان‌ها بسته شد در آسمان‌ها بسته شد، در کهکشان‌ها بسته شد زین نرگس و سوسن دگر، چشم و زبان‌ها بسته شد راه یقین‌ها باز شد، پای گمان‌ها بسته شد بازاریانِ حُسن را، دیگر دکان‌ها بسته شد خورشید و ماه و آسمان، آیینه‌گردانی کنند چون در زمین خورشید و ماهی نورافشانی کنند بزمی که حق آراسته، الحق تماشایی بُوَد جبریل مأمورست و فکر مجلس‌آرایی بُوَد میکال از عرش آمده، گرم پذیرایی بُوَد چشم کواکب خیره‌گر از چرخ مینایی بُوَد درشهر یثرب لاجرم، خوش گِرد هم‌آیی بُوَد خیل مَلک از عرش سوی فرش، فرش آورده‌اند بهر جلوسِ انبیا پَرهای خود گسترده‌اند امشب ز شادی هر وجودی خویش را گم می‌کند گردون تماشای زمین با چشم اَنجُم می‌کند دریای لطف سرمدی، بی حد تلاطم می‌کند اهل زمین را آسمان غرق تَنَعُّم می‌کند هر غنچه بهر وا شدن چون گل تبسم می‌کند امشب که گاهِ شادی بی حدّ و بی اندازه شد با دست جانان دفتر عشق علی، شیرازه شد امشب صدف، بر گوهری، یک بحر گوهر می‌دهد یک گوهر اما از دو عالم پُر بهاتر می‌دهد صرّاف کل، دردانه‌ای بر دُرج حیدر می‌دهد خود دست دختر را پدر بر دست شوهر می‌دهد نی نِی، فلک خورشید را بر ماه انور می‌دهد تبریک گو بر مصطفی، جبریل از دادار شد زهرا امانت باشد و حیدر امانت‌دار شد امشب علی در خانه‌ی خود شمع محفل می‌بَرَد کشتی عصمت ناخدا را سوی ساحل می‌برد مشکل گشای عالمی، حل مسائل می‌برد انسان کامل را ببین، با خود مکمل می‌برد هم آن به این دل می‌دهد؛ هم این از آن دل می‌برد با نغمه‌ی جادویی‌اش، داوود مداحی کند با خامه مانی کِی توان این نقش طراحی کند؟ چشمی ندیده در زمین در هر زمان مانندشان خورشید و مه تبریک‌گو، بر وصلت و پیوندشان شادی زهرا و علی پیداست از لبخندشان لبخندشان دارد نشان از خاطر خرسندشان شیعه مبارک باد گو، بر یازده فرزندشان ای شیعه! دست افشان شو و تبریک بر دل‌ها بگو بر پای خیز و تهنیت بر مهدی زهرا بگو ای ساقی کوثر کنار خود بهشتی‌رو ببین قامت قیامت را نگر طوبا ببین، مینو ببین زین پس هلال خویش را در آن خَم ابرو ببین هم لاله زارِ رُو ببین، هم نافه بارِ مو ببین هر چند ماهِ رُخ عیان امشب به تو آسان کند روزی رسد کز چشم تو رُخسار خود پنهان کند علی_انسانی کانون و بسیج مداحان شهرستان خمینی شهر ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr روبیکا 👇👇👇 https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG
چون خدا خلقت صدیقه‌ی کبری می‌کرد صورت عصمت خود را متجلا می‌کرد تا علی آیت عظمی نبوَد بی همتا ذات حق خلقت صدیقه‌ی کبری می‌کرد ازدواج علی و فاطمه با آن برکات چشمه‌ای بود که پیوند دو دریا می‌کرد رازی از اعظم اسماء و صفات خود را با یکایک صفت فاطمه معنا می‌کرد ذات زهرا به امم نیست کسی مانندش نور زهرا ز رُسُل حل معما می‌کرد مصحف او که امامان همه را در بر بود رازهایی‌ست که روح القدس انشاء می‌کرد فضه‌ی خادمه‌اش مرتبه‌ی مریم داشت قنبر خانه‌ی او کار مسیحا می‌کرد در حضورش همه هستی به رکوع آمده‌اند فخر از سجده‌ی او حی تعالی می‌کرد ز چه عالم نشود مجری فرموده‌ی او کآنچه می‌خواست خدا، فاطمه اجرا می‌کرد اول خاتمه‌ی هر سفری پیغمبر عزم دیدار حرمخانه‌ی زهرا می‌کرد باز می‌شد درِ جنات خدا بر رویش تا درِ خانه به روی پدرش وا می‌کرد مرتضی چشم خدا بود خدا را می‌دید هر زمان بر رخ زهراش تماشا می‌کرد :: گر نمی‌رفت برون حضرت حوا ز بهشت اندر آن تا به ابد سیر چو حورا می‌کرد بیش از این قدر که از همسری آدم داشت نیست معلوم دگر مرتبه پیدا می‌کرد لیک از آن روز که جبریل امین در بر عرش مدحت فاطمه تقریر به حوا می‌کرد گندمی خورده و آمد به جهان چون در دل خواهش مادری حضرت زهرا می‌کرد ترک اولی اگر این فایده را در بر داشت کاش آدم همه دم ترک ز اولی می‌کرد توبه‌اش تا که نیامیخت به نام زهرا بود بی فایده هر چند خدایا می‌کرد خوش‌ترین لحظه‌ی ایام "مؤید" آن بود که مدیح علی و فاطمه انشاء می‌کرد مرحوم سیدرضا_مؤید کانون و بسیج مداحان شهرستان خمینی شهر ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr روبیکا 👇👇👇 https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG
آسمان می‌خواند امشب، قدسیان دف می‌زنند حوریان کِل می‌کشند و خاکیان کف می‌زنند شیر عاشق کش! کدام آهو دلت را برده است؟ تیغ مرحب جو! کدام ابرو دلت را برده است؟ آسمانی بی کرانی، عاشق دریا شدی آمدی آیینه‌ی انسیه‌ی حورا شدی امشب ای زیباترین! ای دلبر کوثر بیا! شب، شبِ عشق است، ای داماد پیغمبر بیا! «لیلةُ القدرِ» نگاهش یا علی! اجر تو است او «سلامٌ فیه حَتی مَطلَعِ الفجر» تو است از ازل در پرده بود آیینه‌دارش می‌شوی در عبور از کوچه‌باغ عشق، یارش می‌شوی قدّ و بالای علی از چشم زهرا دیدنی‌ست وای! وقتی می‌رسد دریا به دریا دیدنی‌ست ماه در امواج دریا دیدنی‌تر می‌شود قدر زهرا با علی فهمیدنی‌تر می‌شود مانده احمد تا کدامین وجه رب را بنگرد روی حیدر را ببیند یا به زهرا بنگرد ای بلال! امشب اذانی را که می‌خواهی بگو «اَشهدُ اَنَّ علیاً حجتُ الله»ی بگو عقد زهرا و علی در آسمان‌ها بسته شد سرنوشت عشق هم بر زلف آن‌ها بسته شد گفت احمد: این زره خرج جهاز دختر است خوب می‌دانست حیدر بی زره هم حیدر است تا در میخانه امشب روح را پر می‌دهیم دل به چشم کوثر و دستان حیدر می‌دهیم قاسم_صرافان کانون و بسیج مداحان شهرستان خمینی شهر ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr روبیکا 👇👇👇 https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG
دلخوشی یعنی خدا را داشتن در بهشت لطف او جا داشتن بین سینه حب مولا داشتن مادری مانند زهرا داشتن دل خوشی یعنی دو دنیا مال ماست روز محشر فاطمه دنبال ماست بندگی یعنی عبادات شبش ذکر تسبیحات بر روی لبش سجده های غرق نور زینبش آن حجابی که رسید از مکتبش بندگی یعنی حجاب فاطمه سجده های ناب ناب فاطمه عشق یعنی خنده های فاطمه پر گرفتن در هوای فاطمه نوکری کردن برای فاطمه با امید یک دعای فاطمه عشق یعنی یک نگاه مادری سر پناهی در پناه مادری زندگی یعنی سکوتی پر سرور انعکاس نور در سیمای نور و بساط عاشقی ها جورِ جور دور باد از زندگیشان چشم شور زندگی یعنی هوای بندگی زندگی کردن برای بندگی سادگی یعنی به کم ها ساختن در تنور خانه نان را ساختن و حصیری زیر پا انداختن نه به دنیا و طلا دل باختن سادگی یعنی دو لیوان گلی وصله نعلین مولایم علی وحید_محمدی کانون و بسیج مداحان شهرستان خمینی شهر ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr روبیکا 👇👇👇 https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG
ع حضرت_زهرا س يك دل كه نه ، صد دل شدم عاشق به حيدر باید بکوبم دم به دم ،حلقه بر این در عَقد مرا با مرتضي اَلَه بخوانده من را كنار حضرت مولا نشانده ناگه صدا آمد از آن دُر درخشان احمد تلاوت کرد آیاتی ز  قرآن احمد وکیل مرتضی ،اَلَه وکیلم با  شوی  خود از کل عالم دست گیرم عِقد مرا حیدر به روح و جسم و جان بست عَقد مرا احمد درون آسمان بست بس یک زره باشد صداق نقد زهرا باشد خدا  نَک خطبه خان عَقد زهرا مِهرم بود کوثر ،فرات و زم زم و نور چِهرم به غیر از محرمان بوداست مستور من کَعب عشقم، قبله حاجات و باور اذن دخول خواند ، بیاید چون پیمبر زینت بود بر منزل من پرچم نصر وارث بود بر مظهر من صاحب عصر این جان عالم بر فدای جان زهرا دار و ندار ما همه قربان زهرا زهرا نه تنها دخت پاک مصطفی(ص) بود زهرا به ذات حق قسم  ، نور خدا بود شیعه،!لوای فاطمه (س) مانند گنج است دنیا بدون اهل بیت(ع)،رنج است ،رنج است مهدی_خاکی کانون و بسیج مداحان شهرستان خمینی شهر ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr روبیکا 👇👇👇 https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG
ع حضرت_زهراس امشب خدا لطف نهان خود هویدا می کند امشب تفاخر فرش بس بر عرش اعلا می کند امشب دو تا را جفت هم، از صنع، یکتا می کند یعنی علی ماهِ رخ زهرا تماشا می کند با چشم دل در صورت او سیر معنا می کند امشب حسد برخاکیان، بی حد برند افلاکیان خندان چمن؛ رقصان دمن؛ خوشدل زمین؛خرم زمان اهل ولایت شادمان خرد و کلان و جزء و کل در دست اسرافیل بین، صورش شده ساز و دُهُل با نور، دعوتنامه بفرستاده هادیِّ سُبُل امضا، ز ختم المرسلین گیرندگان، خیل رُسل هر کس که آید همرهش نی دسته گل؛ یک باغ گل در آمد و شد اولیا، در رفت و آمد انبیا ای غصّه و ای غم برو ای شوق و ای شادی بیا از بهر این ساعت زمان لحظه شماری کرده است وز بهر این وصلت زمین نابردباری کرده است چشم فلک شب تا سحر اخترشماری کرده است ایوب دهر از شوق امشب، بی قراری کرده است دست خدا وجه خدا را خواستگاری کرده است امشب علی، آن عدل کل بر عقل کل داماد شد شاگرد ممتاز نَبی، داماد بر استاد شد خوان کرم مخلوق را دعوت به مهمانی کند صد نعمت از رحمت خدا بر خلق ارزانی کند وز طور موسی آمده تا آن که دربانی کند آید خلیل، آرد ذبیحِ خود که قربانی کند یوسف گرفته مِجمر و اسپند گردانی کند کرّوبیان در هلهله، قدوسیان در همهمه عیسی به دنبال علی، مریم کنار فاطمه امشب به ملک اهل دل مولی الموالی، والی ست بر سینه ی غم دست رد زن، شب شب خوشحالی ست شام سیه بختی شد و روز همایون فالی ست کوثر کنار ساقی کوثر علیّ عالی ست زهرا به خانه بخت شد جای خدیجه خالی ست امشب به روی مرتضی، لب های زهرا خنده کرد آن دل گر از غم مرده بود، از خنده ی خود زنده کرد میخانه باز و هر کسی جام مکیّف می زند ناهید، پامی کوبد و تندر به کف، دف می زند رنگین کمان چون مشتری خود را در این صف می زند لبخند وصل امشب چه خوش کوثر به مصحف می زند آری نه تنهاخاکیان، هر آسمان کف می زند منشین غمین امشب دلا شادی جان کن برملا خیز و مِس خود کن طلا، آیینه ات را دِه جلا عقد علی و فاطمه در آسمان هابسته شد در آسمان هابسته شد در کهکشان ها بسته شد زین نرگس و سوسن دگر چشم و زبان ها بسته شد راه یقین ها باز شد، پای گمان هابسته شد بازاریانِ حُسن را دیگر دکان ها بسته شد خورشید و ماه و آسمان، آیینه گردانی کنند چون در زمین خورشید و ماهی نورافشانی کنند بزمی که حق آراسته الحق تماشایی بُوَد جبریل مأمورست و فکر مجلس آرایی بود میکال از عرش آمده گرم پذیرایی بود چشم کواکب خیره گر از چرخ مینایی بود در شهر یثرب لاجرم، خوش گِرد هم آیی بُوَد خیل مَلک از عرش سوی فرش فرش آورده اند بهر جلوس انبیا پَرهای خود گسترده اند امشب ز شادی هر وجودی خویش را گم می کند گردون تماشای زمین با چشم اَنجُم می کند دریای لطف سرمدی، بی حد تلاطم می کند اهل زمین را آسمان غرق تَنَعُّم می کند هر غنچه بهر وا شدن چون گل تبسم می کند امشب زمان شادی بی حدّ و بی اندازه شد با دست جانان دفتر عشق علی، شیرازه شد امشب صدف، بر گوهری، یک بحر، گوهر می دهد یک گوهر اما از دو عالم پر بهاتر می دهد صرّاف کل، دردانه ای تحویل حیدر می دهد خود دست دختر را پدر بر دست شوهر می دهد؟ نی نی، فلک خورشید را بر ماه انور می دهد؟ تبریک گو بر مصطفی، جبریل از دادار شد زهرا امانت باشد و حیدر امانتدار شد امشب علی در خانه ی خود شمع محفل می برد کشتی عصمت، ناخدا را سوی ساحل می برد مشکل گشای عالمی، حل مسائل می برد انسان کامل را ببین، با خود مکمل می برد هم آن به این دل می دهد؛ هم این از آن دل می برد با نغمه ی جادویی اش، داوود مداحی کند با خامه مانی کِی توان این نقش طراحی کند؟ چشمی ندیده در زمین در هر زمان مانندشان خورشید و مه تبریک گو بر وصلت و پیوندشان شادیِ زهرا و علی پیداست از لبخندشان شیعه مبارکبادگو، بر یازده فرزندشان ای شیعه، دست افشان شو و تبریک بر دل ها بگو بر پای خیز و تهنیت بر مهدی زهرا بگو ای ساقیِ کوثر کنار خود بهشتی رو ببین قامت قیامت را نگر طوبا ببین مینو ببین زین پس هلال خویش را در آن خَم ابرو ببین هم روز را در چهره او، هم شب در آن گیسو ببین هم لاله زار رو ببین، هم نافه بارِ مو ببین هر چند ماهِ رُخ عیان امشب به تو آسان کند روزی رسد کز چشم تو رُخسار خود پنهان کند استاد_علی_انسانی کانون و بسیج مداحان شهرستان خمینی شهر ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr روبیکا 👇👇👇 https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG
ع حضرت_زهراس امروز روز ساقی و کوثر است عروسی فاطمه با حیدر است . این خبر سُرُور است نور کنار نور است . گشوده حوریان آسمانی روی زمین سفره عقد خوانی بادا مبارک جشن شادمانی شیر خدا داماد پیغمبر است . این خبر سرور است نور کنار نور است . گرفت مصطفی ز دست زهرا داد به دست آن امام والا ندا رسید از بهشت اعلا وصلت این دو فیض جان پرور است . این خبر سرور است نور کنار نور است . فاطمه افتخار هر عروس است شیر خدا انیس هر نفوس است بر در آنان همه خاکبوس است فاطمه دلربا علی دلبر است . این خبر سرور است نور کنار نور است . خواهی اگر سهم براتت دهند تا اَبَد از غصّه نجاتت دهند بهشتیان شاخه نباتت دهند گو صلواتی که نشاط آور است . این خبر سرور است نور کنار نور است استاد_کلامی_زنجانی کانون و بسیج مداحان شهرستان خمینی شهر ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr روبیکا 👇👇👇 https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG
ع حضرت_زهراس آن شب که بین هاله‌ای از نور بودم بین پَر و بالِ ملک مستور بودم وقتی مرا بردند از پیش پیمبر تا خانه‌ی مردِ دلیرِ بدر، حیدر گفتم: علی جان گرچه ناموس خدایم اما برای تو کنیزی می‌نمایم من آمدم در خانه‌ات سوسو کنم من با عشق زیر پات را جارو کنم من گفتم علی جان کارهای خانه با من گردیدن دور تو چون پروانه با من گفتى: تو كه باشى دلم گرم است زهرا با تو تنور خانه‌ام گرم است زهرا آوردمت در خانه‌ام ريحانه باشى بانوى من خانوم اين كاشانه باشى گفتى: بيا تا جان به پاى تو بريزم گفتى براى اولين دفعه "عزيزم" گفتى: اگر چه خواجه‌ی لولاک هستم زهراى من بر ساحت تو خاک هستم از كوثر چشمت عزيزم باده نوشم زهرا كه دارم، پس زره را می‌فروشم گفتى' كه می‌بالم به پيوند تو زهرا جانِ على قربان لبخند تو زهرا گفتى تو را احمد امانت داده بر من بيرون نيا از خانه‌ات حتى اگر من... با دست بسته رفتم و زانويم افتاد يا ريسمان كينه بر بازويم افتاد زهرا نيا بيرون كه اين كابوس سخت است آرى زمين افتادنِ ناموس سخت است از جاى اينكه هر دو دستم را ببندند ای‌كاش بين كوچه چشمم را ببندند بلكه نبينم زير دست و پا می‌اُفتی در كوچه تا پا می‌شوى از جا می‌اُفتی حيدر بميرد خار بر رويت نگيرد ميخ درِ خانه به پهلويت نگيرد حيدر بميرد با مغيره در نيفتى بر روى خاکِ كوچه‌ها با سر نيفتى حيدر بميرد نشنود نيلى شدى تو يا در گذر آزرده از سيلى شدى تو آن شب به او گفتم علی یار تو هستم هرچه که پیش آید طرفدار تو هستم گفتم تحمل کردن مسمار با من افتادن بین درودیوار با من گفتم که پژمردن میان کوچه با من حتى زمین خوردن میان کوچه با من گفتم علی جان سایه‌ی بالاسرم باش کوچه که رفتم خواهشاً دوروبرم باش هردم کنارم باش بارِ من نیفتد در بین کوچه گوشوار من نیفتد... علی_اکبر_لطیفیان محمد_جواد_پرچمی کانون و بسیج مداحان شهرستان خمینی شهر ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr روبیکا 👇👇👇 https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG
ع حضرت_زهرا س دوبیتی_و_رباعی علی در رزم و آتش با خدا بود شُکوهِ معجزاتش با خدا بود مگو چیزی ندارد که عروسیش... تماماً سور و ساتَش با خدا بود علی و جلوه‌ی پروردگاری ندارد هیچ غیر از ذوالفقاری به کوریِ فلانی و فلانی خدا می‌رفت با او خواستگاری شراب عشق نوشِ مرتضی شد که زهرا یاس پوشِ مرتضی شد علی را دید همتایی ندارد خدا خود ساقدوشِ مرتضی شد ** شروطش را پیمبر با علی گفت به گوش فاطمه آنجا علی گفت چگونه خطبه‌ی این عقد را خواند که زهرا جای ب..له یا علی گفت حسن_لطفی کانون و بسیج مداحان شهرستان خمینی شهر ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr روبیکا 👇👇👇 https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG
ع حضرت_زهرا س نبی نشاند دو آیینه را برابر هم شدند این دو چنین چهره‌ی مکرر هم چگونه مرد و زنی نوع غایی از هر دو علی و فاطمه هستند شکل دیگر هم علی ز فاطمه آغاز و فاطمه ز علی مقیدند به هم این دو اند مصدر هم کدام از این دو شرافت به آن دگر دارد کدام از این دو نبودند گاه رهبر هم امام و مرشد و پیر و بزرگ یکدیگر امیر و راضی و مرضیه اند و حیدر هم وقوف و طائف و قربانیان هم هستند منا و کعبه‌ی یکدیگرند و مشعر هم چه یافت میشود آیا در این دو اقیانوس در عمق این دو ندیدیم غیر گوهر هم نجف زیارت زهرا مدینه طوف علی که عاشقان جهان رفته‌اند در بر هم سید_محمد_حسین_حسینی کانون و بسیج مداحان شهرستان خمینی شهر ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr روبیکا 👇👇👇 https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG
امیرالمومنین_ع حضرت زهرا س در حقیقت سندِ عقدِ "علی" و "زهرا" سندِ "نوکری" ماست که امضا می‌شد بردیا_محمدی کانون و بسیج مداحان شهرستان خمینی شهر ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr روبیکا 👇👇👇 https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG
در روايات ناب معصومين در احادیث نغز اهل ولا شرح نورانی مفاخره ای‌ست آیه آیه تمام نور هدی روزی از روزها که در صحرا فاطمه با علی سخن می گفت از کرامات خالق یکتا از عنایات ذوالمنن می گفت ناگهان حین خوردن خرما چید مولا رطب ز باغ جنان نور حق جاری از لبانش شد با گل خنده گفت: فاطمه جان هیچ دانی پیامبر من را دوست دارد چو جان شیرینش بی گمان او نمی دهد ترجیح هیچکس را به یار دیرینش گفت زهرا: نمی شود هرگز که تو باشی عزیز تر از من میوۀ قلب او منم زهرا کی به جز فاطمه‌ست پارۀ تن هر دو رفتند با لبی خندان نزد خورشید عشق، پیغمبر گفت زهرا: پدر بگو امروز من گرامی ترم و یا حیدر؟ گفت پیغمبر امین با او: تو و حیدر که روح و جان من اید همۀ هستی ام شما هستید به خدا نور دیدگان من اید دوست دارم تو را حبیبۀ حق بیشتر از همه در این دنیا نزدم اما علی عزیز تر است از تمام جهان و ما فیها گفت مولا به فاطمه: بنگر که گذشته شکوه من از حد مادرم هست مظهر تقوا مادرم فاطمه ست، ‌بنت اسد گفت زهرا به همسرش حیدر: مادر من خدیجۀ کبراست آنکه در جانفشانی و ایثار بی بدل، بی نظیر، بی همتاست گفت مولا علی: انا بن صفا حیدرم! افتخار پرچم دین خانۀ کعبه زادگاه من است خادمم کیست؟ جبرئیل امین گفت زهرا: منم ملیکۀ عرش سورۀ رحمت خدای کریم دختر خَاتَمُ النَّبِیینَم آنکه دارد همیشه خلق عظیم گفت مولا: که بوده پرچم دین دم به دم روی شانه های علی «وَ أنَا الضَّارِبُ عَلَى التَّنزِیل» چه کسی می رسد به پای علی؟ علی ام نخل طور سینینم منم آئینۀ کتاب حکیم آیه آیه تجلی قرآن با خبر از چه؟ رویداد عظیم شاه مردان روزگارم که در رکوعم دهم زکات، نگین و «أنَا سَیدُ بَنِی هَاشِمٍ» تار موی من است حبل متین شیرمرد جدال باطل و حق قهرمان شجاع مکه منم تیغ من تیغ عدل و انصاف است سرور اوصیا، ابالحسنم گفت زهرا: که در شب معراج پدرم رفت سوی عرش خدا نسبت قرب او و حضرت حق «قاب قوسین» بود «او ادنی» منم آن بانویی که بسته شده عقد من در حضور رب جلیل خادمانم ملائک جنت همکلامم فرشتۀ راحیل سدره المنتهی ست گرم طواف گرد من، نور بی حدی دارم گل یاس بهشت احمدی ام عطر و بوی محمدی دارم قلم عفو می کشد خود حق بر گناه همه ، به خاطر من سورۀ‌ قدر و هل اتی هستم آیه هایم بود حسین و حسن منم آن کوثری که در طلبم سهم عالم شده ست تشنه لبی دختر آفتاب مکه منم ماهتاب پیمبر عربی گفت مولا: منم همان حیدر که به اصحاب کهف گفته سخن بهترین بندۀ خدا علی ام از نبی ام من و نبی ست ز من روز محشر ولایتم میزان مرتضایم قسیم جنت و نار بر مدار دو چشم من گردد آسمان و زمین و لیل و نهار خوانده حق در کتاب قرآنش جان من را چو جان پیغمبر اولین یاور رسولم من پدر خاندان پیغمبر من که دریای علم و معرفتم شیعیان جرعه نوش جام من اند منم آن گنج بی نیازی که همه در حیرت از مقام من اند نامم از نام حق گرفته شده ربّ من «عالی» است و من «علی» ام سرّ آیات حاء و میم کتاب آیه آیه حقیقت جلی ام گفت زهرا: منم که روز ازل سورۀ رحمت آفریده شدم بانوی بهترین زنان جهان من همانم که برگزیده شدم هل أتی، کوثر و مباهله ام طاء‌ و سین کتاب ربّ ودود آیه در آیه حسن و روشنی ام آفتاب بهشت صبح وجود ربّ من «فاطر السماوات» است نامم از نام اوست «فاطمه» ام من پناه تمام اهل جهان در صف حشر و روز واهمه ام مستحق دعای من شده است هر دلی که اسیر مهر من است رأفت و جود، لطف و فضل و کرم کوکب و اخترِ سپهر من است مرتضی گفت: بر روی آدم باب توبه به لطف من وا شد فاطمه گفت: از تفضل من زیر برگ نجاتش امضا شد گفت مولا: منم سفینۀ نوح کشتی ام کشتی نجات بشر گفت زهرا: منم صراط نجات رهروان من اند اهل نظر گفت مولا: که سورۀ طورم گفت زهرا: کتاب مسطورم مرتضی گفت: مصحف نورم فاطمه گفت: بیت معمورم گفت حیدر: که سقف مرفوعم آسمان روی شانه های من است گفت کوثر: که بحر مسجورم بخشش ایزد از دعای من است ولی الله گفت: دانش من همه علم پیمبران خداست فاطمه گفت: دختر نبی ام آنکه مهرش شفیع روز جزاست اسد الله گفت: بعد نبی بهترین بندۀ خدا هستم فاطمه گفت: مادر حسنین سورۀ عصمت و وفا هستم ناگهان رو به سوی فاطمه کرد سید الأنبیا، رسول امین گفت باشد سکوت شایسته دختر من بسنده کن به همین که علی در جهان ولی الله روز حشر است صاحب برهان شافع بی بدیل روز جزا قهر او آتش است و مهرش امان فاطمه گفت رو به سوی پدر: که منم یاس باغ مصطفوی من و حیدر حریف هم هستیم کاش حامی مرتضی نشوی گفت حیدر: منم چو جان نبی گفت کوثر: منم چو روح رسول گفت مولا: منم صحیفۀ حق گفت زهرا: منم حبیبه، بتول مرتضی گفت: رستگاری خلق بسته بر رشتۀ ولای من است فاطمه گفت: روشنی بهشت جلوۀ نور ربنای من است کانون و بسیج مداحان شهرستان خمینی شهر
ع حضرت_فاطمه_س سبک:ای_صفای_قلب_زارم مداح :کربلایی مسلم نوشین باد به ذی الحجه خداوند هدیه ای داده به حیدر شده است زهرای اطهر همسر ساقی کوثر عجب غوغاشده،جهان زیبا شده بود داماد علی،عروس زهرا شده علی جان تهنیت۴ ز جنت آمده حور بهر تبریک بر این گل به دستان تمامی دسته های یاس و سنبل بود ذکر همه،به لب ها زمزمه علی جان تهنیت،مبارک فاطمه علی جان تهنیت۴ همه عالم ز شادی گشته چونان وادی طور بخواند حامل وحی بهر تبریک سوره ی نور ز پیوند دو گل،زمین گلشن شده ز نور این دو مه،سما روشن شده علی جان تهنیت۴ پیمبر از سوی حق خوانده خطبه بهر زهرا زند لبخند شادی مرتضی بر روی زهرا جهان زینت شده،چنان جنت شده عزیز مرتضی،گل عصمت شده علی جان تهنیت۴ شب پیوند زهرا و علی شاه ولایت منم از لطف حق مهمان سر خوان عطایت شدم دل شادتان،نمودم یادتان شده از لطف حق،علی دامادتان علی جان تهنیت۴ بود او کوثر و مولا علی ساقی کوثر شفاعت می کنند از شیعیان در روز محشر ولاشان در دلم،تمام حاصلم شده با مهرشان،عجین آب و گلم علی جان تهنیت۴ کانون و بسیج مداحان شهرستان خمینی شهر ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr روبیکا 👇👇👇 https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG