eitaa logo
عسل طبیعی کندوچی
2 دنبال‌کننده
2 عکس
0 ویدیو
0 فایل
عسل را از زنبور دار بخرید تا خیالتون راحت باشه که اصلیه😋 گروه تولیدی عسل ارگانیک در سراسر کشور هستیم.
مشاهده در ایتا
دانلود
ملا آقادربندی و صاحب جواهر : از تالیفات ملا آقا دربندی رضوان الله تعالی علیه کتاب  ((خزائن)) است مشتمل بر سه جلد. جلد اول شرح منظومه بحرالعلوم است در فقه و طهارت و قدری صلوه و فروع بی اندازه نوشته است ، با استدلال در غایت اتقان و محکمی. جلد دوم در ادلهء عقلیه و بعد از استصحاب با قواعد فقهیه نوشته و قواعد فقهیه را منقه داشته و در آنها با نهایت تحقیق ، تعلم نموده است و طریقه اش آن بوده که در هریک از مسائل فروع یا اصول داخل میشد، آن قدر از مشتقات و فرعیات و غیره ، ذکر میکرد که از حد میگذرانید. جلد سوم : در اعتقادات و اصول عقاید و درایت و قواعد رجالیه و غیره و اجتهاد و تقلید می باشد.   در روزی ازروزها شیخ محمد حسن صاحب جواهر برای زیارت مخصوصه به کربلا مشرف شد و آخوند ملا آقای دربندی علیه الرحمه به دیدن ایشان رفت. شیخ با آخوند دربندی علیه الرحمه عرضه داشت که : بنده ((جواهر الکلام )) را بسیار خوب نوشته ام، آیا شما کتاب جواهر را دیده و پسندیده اید؟ ملا آقا دربندی فرمودند : از این جواهر در خزائن ما بسیارست.     در این مقام تاکید بر نکته ای مهم را لازم میدانم : تار و پود وجود هر اهل علم و اهل فقهی در پیشگاه والای نام بلند (جواهر و صاحب جواهر) سر تعظیم می ساید. مگر می شود فقیه شد و از مواهب خاصهء (مکاسب شیخ مرتضی انصاری رحمت الله علیه) و (جواهر شیخ محمد حسن نجفی) رحمة الله علیه بهره ای نبرد ؟؟؟؟ و به روح پرفتوح این دو بزرگوار ادای احترام نکرد ؟؟؟ پس هر اهل علم و اهل فقه در پی پخته شدن اندیشهء خامش و اضافه کردن آنکه پاشنی دقت بر آن در می یابد که علامه دربندی رحمة الله علیه در نزد شیخ محمد حسن (صاحب جواهر) رحمة الله علیه چه جایگاهی داشتند که شیخ رحمة الله علیه برای قضاوت در مورد اثر ماندگاری چون (( جواهرالکلام ایشان را صاحب نظر میدانسته و نظرشان را جویا می شود. همچنین در می یابد که علامه دربندی رضوان الله تعالی علیه در حضور چنان  فقیه عظیم الشانی از چه اعتماد به نفس و اطمینان خاطری برخوردار بودند که چنان پاسخ قاطعی را عنوان میفرمایند.
ملا آقای دربندی و صاحب مکاسب : رویای صادقه ایست که شرح آن را از مشهورین اهل منبر وخطبایی به نام بسیار شنیده اند پیرامون جایگاه رفیع شیخ مرتضی انصاری و ملا آقا دربندی اعلی الله مقامهما شریف اگرچه در صدق و صحت آن رویا ک.چکترین تردیدی ندارم و مشابه همین رویای صادقه درمورد مرحوم حاج سلطان الواعظین شیرازی و مرحوم حاج سده ای روضه خوان رحمة الله علیهما نیز در السنه اهل روضه مشهور است، اما به منظور رهایی از انقلتهای بعضی از منورفکران که اثرات سوء تاریکی وجودشان ، همیشه دامن گیر بقیه هم بوده و هست ، در این رساله نورانیه از نقل رویاهای صادقه بی بهره هستم. از طرفی دانشمندان فرزانهء ما هم به حمدالله در قید حیاتند و اهل وعظ و خطابه ،  لذا هر کس بهره ای داشت شرح این رویای صادقه را از زبان گویای خود ایشان میشود. انشاالعلی الاعلی
ملاآقا دربندی و صاحب قصص العلماء : و اما ادامه تقریرات میرزای تنکابنی رحمة الله علیه در مورد علامه دربندی رضوان الله تعالی علیه دربندی رحمت الله علیه در علم کلام و حکمت مطالب معقول او مطابق با قوانین شرعیه در علم رجال نیز یگانه رجال و زبده اربا کمال ، در فصاحت و بلاغت استاد مسلم در دیار عرب و عجم بود ، بلکه در عصر خود در فصاحت وبلاغت برای او تائی و ثانی وجود ندارد و بی همتا بود. ملاآقای دربندی رحمت الله علیه از کتب علمیه بسیار احترام میکرد. به گونه ای که هروقت کتاب تهذیب شیخ طوسی رضوان الله تعالی علیه را بر میداشت مانند کلام الله میبوسید و بالای سرمیگذاشت و میفرمود :  کتب اخبار مانند قرآن محترمند.   از دیگر تالیفات ملا آقای دربندی رحمة الله علیه کتاب اکسیرالعبادات فی اسرار الشهادات است که در نهایت حسن تحریر و فصاحت و بلاغت وسلامت  از قلم آن عالم خبیر به منحصهء ظهور رسید... و از تالیفات دیگر آخوند دربندی رحمة الله علیه کتاب (( سعادات ناصریه )) است که به خواهش سلطان نوشته و آن مختصر ولی فارسی بوده و خالی از دقایق علمیه نیست. وی دارای علم اکسیر بوده و رساله ای نیز در آن زمینه نوشته است. در اقامهء مصیبت سیدالشهداء صلوات الله و سلامه علیه بسیار دقیق و راسخ بوده است. به نحوی که بالای منبر از شدت گریه غش میکرد و در روز عاشورا لباس خود  را از بدن میکند ولنگ می بست و خاک بر سر میریخت  و گل به بدن می بارید و به همان شکل بر منبر میرفت. مجملا ، اخلاص او به ائمه اطهار علیهم السلام فوق اخلاص ابنای روزگار بود. آخوند دربندی رحمة الله علیه مدت مدیدی در کربلا بود و در بعضی اوقات تدریس میکرد. آخوند ملا آقا دربندی رحمة الله علیه در سن 20 سالگی شرح نهج البلاغهء ابن ابی الحدید را درس میگفت  و در عالم رویا با شیخین (اولی دومی و سومی) لعنت الله علیهما و ابن ابی الحدید محاجه کرد و آنها را ملزم ساخت چنانچه شرح آن را در (اسرارالشهاده) نوشته است. در اینجا باید اضافه کنم ، این متکلم فصیح و عالم بلیغ مباحثاتی با برخی از مخالفین داشته اند. همچنین مذاکره ای با نائب پاشا قائم مقام پاشا عمر (والی وقت عراق و عربستان از سوی پادشاه امپراطوری منحوصهء عثمانی ) و مذاکرهء مذکوره ، منشاء کثیری از خیرات و برکات برای جامعهء تشیع بود و موجبات آسایش زائرین آستان ابالفضل پاسبان حسنی صلوه الله و سلامه و علیه (بقیع) در آن عصر را به ارمغان آورد و هزار هزار حیف که شرح آن از گنجایش بحث خارج است. (رجوع شود به مقتل سعادات ناصریه
غربت نخبهء علوم : مگر ملاک و معیار ظاهری علمای اعلام ، به منظور اظهار نظر در مورد اخبار و روایات احاطه و اشراف نسبی بر 4 علم رجال ، درایه ، اصول و حدیث نمی باشد؟؟؟؟ ومگر ملا آقادربندی رحمة الله علیه چنانکه ذکر شد – به اتفاق نظر آقایان- نخبهء علوم مذکوره نبوده اند؟؟؟ پس چگونه میشود تالیفات نخبهء علوم (رجال،درایه،اصول،وحدیث) را  معاذلله ضعیف السند پنداشت؟؟؟ به تعبیر بهتر ، دیگر به تالیفات چه کسی میتوان اطمینان داشت؟؟؟ یعنی واقعا شهر اینقدر شلوغ شده است!!!؟؟؟؟؟   صرف نظر از بعضی از بزرگان که مجبوریم بر طریقهء مراعات بگوییم : ( خب معصوم هم نبوده اند) آیا واقعا یک طلبهء جزء یا حتی یک مجری صداوسیما هم اجازه دارد با دهانی که هنوز بوی شیر می دهد در مورد علمای زحمت کشیده و استخوان خرد کردهء شیعه اظهار نظر کند؟؟؟؟   از مرحوم دربندی رحمت الله علیه که گذشت، ضایع شد آن حقی که نباید ضایع میشد. براستی این راهی که میروند به کدام ترکستان منتهی می شود ؟؟؟ سیاست غلطی بود که متاسفانه پایه ریزی شد و بدبختانه حمایت شد و حمایت می شود!!!! گندابی بود که آگاهانه یا ناآگاهانه در آسیاب وهابیت و یهودیت و عساکر و عمله های آنها ریخته شد و ریخته می شود، خواه با جیره و مواجب ، خواه بی جیره و مواجب... تخم لقی بود که کاشته شد و محصول کرم خوردهء آن را امروز در حوزه و دانشگاه و کوچه بازار ، همه و همه درو می کنند و با همین محصول کرم خورده نان درست میکنند و آش میپزند و این نان و آش را به خورد زن و بچه هایشیعه می دهند و بعد هم خودشان محکم روی دست خودشان می کوبند که :چرا اینطوری شد ؟!! ما که نان حلال به خورد زن و بچه هایمان داده بودیم!!! جوانان دلاور ایران زمین با برو بازوی رستم گونه ٬البته به برکت مکملهای غربی به جای آن که با دست و پای بریده فضائل و مناقب مولا امیرالمومنین علی بن ابیطالب صلوه الله و سلامه علیهما را که بالای دار فریاد بزنند، تا پایی که به کسب افتخار درآمدن زبان مبارک از حلقومشان نایل آیند ، در مجالس ذکر و عزاداری شرکت میکنند و شاهانه به پشتی تکیه میدهند، پس صرف چلوخورشت قیمهء امام حسین علیه السلام که اتفاقا جماعتی دو سه شب نخوابیدند تا قیمهء به این خوشگلی دل و دین ببرد، پس از نوشیدن چای داغ و اخراج بادگلو بعد از غذا تازه به یاد این میفتند که سند فلان مطلب که آقا بالای منبر گفتند کجاست!!!!!!!!! هیچ کس مخالف سند خواستن نیست ، اما کسی باید سند بخواهد که خودش (مستند باشد) و از کسی باید سند بخواهد که خودش ( سند ) باشد. چون کسی که مستند باشد به نورانیت باطن در می یابد که نباید از کسی که کلامش ، بلکه وجودش (عین سند ) است، سند خواست.   اما امروز ، هرکه از راه رسید سند میخواهد ، آن هم از هرکه از راه رسید! یک طفل نوپا سند میخواهد از یک پیر دیر که طی طریق کرده و به جایی رسیده . جمع کنید این بساط سند و سند بازی را ، پیشتر از آنکه وضع از این که هست بدتر شود . البته روی سخنم با کسانی است که از وضعیت موجود  ناراضیند.  
معرفی ابومخنف