| کانــون دختــران آفتابـــــ |
📚 #معرفی_کتاب °• 📒عنوان کتاب : همهٔ سیزده سالگی ام🧡 ✨ 👤 نویسنده : گلستان جعفریان خاطرات اسیر آزاد
°•
یه قاچ خوشمزه 🍉🌻
نزدیکی غروب بود. رسیده بودم به خط آتش اصلی عراقی ها. هر چه نگاه می کردم نمی توانستم انتهای دشت را ببینم. حالا آتش عراقی ها به کنار، از سمت خودمان هم آتش تهیه شروع شده بود. از هر دو طرف گلوله می ریخت روی سرم و گیر کرده بودم این وسط. نیروهای خودی حدس زده بودند عده ای از عقب نشینی شب قبل جا مانده اند و احتمالاً این وسط گیر افتاده اند. مطمئن بودم شب حمله می کنند. باید خودم را به جان پناهی می رساندم و منتظر می ماندم. چون غروب نزدیک بود، عراقی ها داشتند آمادة پاکسازی می شدند. آن ها مطمئن بودند با این حجم آتشی که روی سر ما ریخته اند کسی زنده نمانده یا اگر مانده یارای مقاومت ندارد. ☄
آن قدر شدت انفجارها روی گوشم تاثیر گذاشته بود که خیلی از صداهای اطراف را نمی شنیدم، فقط صداهای نزدیک و مهیب یک دفعه توجهم را جلب می کرد که سریع خودم را می انداختم زمین. از جاده خیلی دور شده بودم ولی ستون تانک ها از سمت چپم و خاکریز عراقی ها در سمت راستم انگار تمامی نداشت. حدس زدم عراقی ها برای پاکسازی و زدن تیر خلاص به مجروحان، می آیند؛ باید جان پناهی پیدا می کردم. دشت صاف بود. به زحمت از دور جایی شبیه گودال به چشمم خورد. به نظرم رسید برای پناه گرفتن مناسب است. خودم را رساندم آنجا. از دیدن بتن ستون مانندی به ارتفاع نیم متر تعجب کردم. وارد گودی که شدم، دیدم سه مجروح روی زمین افتاده اند. وضعشان وخیم بود. یکی که جوان نوزده بیست ساله ای بود، دست راستش از بیخ تا نزدیک گردن به اضافة قسمتی از سینه و کمرش به سمت پایین جدا و سیاه شده بود. محل بافت های جدا شده هنوز خونریزی داشت. خون ها روی هم دلمه بسته و زیر نور آفتاب سیاه شده بودند. با دیدنش در این وضعیت غصه ام گرفت. 🌞
نفر دوم که کنار این جوان بود، قفسة سینه اش سوراخ سوراخ بود. انگار رگبار خورده بود. سوراخ های عمیقی در سینه اش بود که با هر ضربان قلبش از این سوراخ ها خون بیرون می زد. خون ها هم روی هم لخته شده و مثل قندیل از سوراخ های گلوله آویزان بود و تا روی زمین امتداد داشت. روی زمین نشسته بود و کمی به جلو خم شده بود و به این صحنه نگاه می کرد. 🙄
نفر سوم که از تکاوران لشکر 21 حمزه بود، بلندقد و درشت هیکل و خیلی ورزیده بود. گلوله های زیادی به جفت پاهایش خورده بود. از شدت خونریزی آن قدر خون در شلوارش لخته و انباشته شده بود که انگار شلوارش را باد کرده اند.
وقتی آن دو مجروح چشمشان به من افتاد اصرارکردند: «ما را بُکُش برادر! به ما تیر خلاص بزن! راحتمان کن، نگذار بیشتر از این عذاب بکشیم، به خدا ثواب می کنی! دیگر امیدی به زنده بودن ما نیست فقط داریم زجر می کشیم!» احساس می کردم در معرکة پیچیده ای گیر افتاده ام. آن بیرون عراقی ها بودند و در این نیمچه گودال دو نفر که یک بند می خواستند بُکشمشان. آن قدر شدت تیراندازی شدید بود که این دیوار بتونی سوراخ سوراخ شده بود و مدام به آن تیر می خورد. تلنباری از مرمی های سربی فشنگ زیر دیوار جمع شده بود.
اینجا تنها مکان امنی بود که باید می ماندم. با شروع آتش تهیه نیروهای خودی، چیزی طول نکشید که آتش توپخانه و خمپاره های عراقی ها خاموش شد. دلیلش این بود که عراقی ها منطقه را زیر آتش داشتند ولی از سمت ما بیشتر سعی می شد مواضع عراقی ها کوبیده شود. آرام از گودال سرک کشیدم ببینم چه خبر است؟ چند ستون عراقی در دشت پخش شده بودند. از دور پیدا بود دارند تیر خلاص می زنند و می آیند جلو. معلوم بود عراقی ها برای حفظ جان نیروهای خودشان، که در دشت پهن شده بودند، گلوله باران را متوقف کرده اند. با وجود آتش تهیه شدید نیروهای خودی، عراقی ها از ترس اینکه شب بشود و نتوانند کار پاکسازی را یکسره کنند با همین شرایط وارد دشت شدند.
تکاور ارتشی پرسید: «آن طرف چه خبر است؟»
گفتم: «عراقی ها دارند پاکسازی می کنند اما هنوز از ما دور هستند.»🥲
دو نفر دیگر، زمین را چنگ می زدند و ضجه های جانکاهی از ته دل می کشیدند. نمی دانستم چه کار کنم. نمی دانستم در چنین وضعیتی کُشتن جایز است یا نه؟ ولی اگر هم می شد امکان نداشت به آن ها که مثل برادرم بودند شلیک کنم. لحظاتی به همین منوال گذشت. چند ستون عراقی در منطقه پخش بود. یک ستون آن ها به فاصلة یک متر از همدیگر و در حالی که مرتب به سمت شهدا و هر کس که روی زمین افتاده بود شلیک می کردند تا نزدیک محل استقرار ما آمدند، اما توجهشان به طرف ما جلب نشد. به مجروحان دلداری دادم گفتم: «شب حتماً ایران حمله می کند و نجات پیدا می کنیم.» دوباره با احتیاط سرک کشیدم. زیر لب دعای توسل خواندم که عراقی ها سمت ما نیایند. همه چیز داشت خوب پیش می رفت که یک دفعه دیدم یک ستون از عراقی ها به سمت ما آمدند. ناخودآگاه رفتم سمت سه مجروح و گفتم: «تو رو خدا یواش تر ناله کنید. عراقی ها دارند میان سمت ما!»
°•
_ یه تیکه کوچولو از کتاب همهٔ سیزده سالگی ام 🤏🏻
🖇 نخستین نشست درون کانونی در آغاز فعالیت کانون دختران آفتاب در تیرماه ۱۴۰۳ برگزار گردید.
🔖 برنامه ریزی های که در این نشست انجام شد ، برای شروع فعالیت کانون : تکمیل چارت کانون ، آشنایی بین همکاران و مدیران ، همکاری بین اعضا ، اجرای برنامه های فرهنگی در ماه آینده ، پیشبرد اهداف کانون ، ارتقای کیفیت برنامه ها و رشد کانون صورت گرفت.
🆔 @kanon_Dokhtaran_Aftab
هدایت شده از دانشجویان گام دومی
#زیارت_نیابتی
🔺جمع آوری کمک هزینه سفر زیارتی اربعین حسینی۱۴۰۳
🏴 به نیابت ازخود زائری را راهی کربلا کنیم🏴
▫️نذورات زیارت خودرا ازطریق شماره کارت زیر واریز نمایید:
💳 ۵۰۲۹_۰۸۷۰_۰۱۱۶_۱۴۹۹
(بنام محمدرضا غلامی نزد بانک توسعه تعاون)
#کمک_مومنانه | #دانشجویان_جهادگر
💠گروه جهادی انقلابیون تشکل دانشجویی گام دومی ها دانشگاه آزاداسلامی واحد داراب💠
@gamedovom_darab
هدایت شده از دانشجویان گام دومی
🖥 اخبار گام دومی ها در تیرماه ...
👤 برنامه تحلیلی آقای سیاست (۶۴) | فرافکنی
https://gamedarab.ir/?p=4498
📃 مسابقه موعظه ولایت
https://gamedarab.ir/?p=4918
📝 آئین تکریم و معارفه | دبیر کانون دختران آفتاب
https://gamedarab.ir/?p=4504
📝 معارفه | محمد رضا غلامی به عنوان دستیار ویژه فرماندار در امر مردمی سازی دولت
https://gamedarab.ir/?p=4510
📽 میز گرد دانشجویی | نگار پورعابد
https://gamedarab.ir/?p=4822
📽 میزگرد دانشجویی | فاطمه زارعی
https://gamedarab.ir/?p=4824
🎥 نماهنگ | شهید جمهور
https://gamedarab.ir/?p=4926
📽 میزگرد دانشجویی | فاطمه تقی زاده
https://gamedarab.ir/?p=4826
📽 میزگرد دانشجویی | مریم حسینی نژاد
https://gamedarab.ir/?p=4828
👥 حمایت خانواده بزرگ گام دومی ها از کاندید اصلح
https://gamedarab.ir/?p=4541
🗞 هفدهمین نشریه فرهنگی پیام شهدا |شهادت رئیس جمهور و انتخابات
https://gamedarab.ir/?p=4576
🎉 جشن بزرگ عید سعید غدیر
#گزارش_تفصیلی :
https://gamedarab.ir/?p=4556
#گزارش_تصویری :
https://gamedarab.ir/?p=4566
🔆 اطعام غدیری
https://gamedarab.ir/?p=4914
👤 برنامه تحلیلی آقای سیاست (۶۵) | هنوز ادامه دارد
https://gamedarab.ir/?p=4585
👤 برنامه تحلیلی آقای سیاست (۶۶) | انتخاب
https://gamedarab.ir/?p=4590
📝 بیانیه | حمایت مجدد از دکتر سعید جلیلی
https://gamedarab.ir/?p=4596
🏴 موکب دانشجویان تمدن ساز | جمع آوری نذورات
https://gamedarab.ir/?p=4613
🎧 هفتمین نشریه صوتی | به مناسبت روز دوم محرم
https://gamedarab.ir/?p=4599
🏴 موکب دانشجویان تمدن ساز | مراسم عزاداری حسینی
https://gamedarab.ir/?p=4623
◾️اخبار موکب | شب دوم مراسم عزاداری حسینی
https://gamedarab.ir/?p=4633
◾️اخبار موکب | شب سوم مراسم عزاداری حسینی
https://gamedarab.ir/?p=4651
◾️اخبار موکب | شب چهارم مراسم عزاداری حسینی
https://gamedarab.ir/?p=4659
🏴 مراسم عزاداری حضرت قاسم ابن الحسن (ع)
https://gamedarab.ir/?p=4924
🔻 موکب دانشجویان تمدن ساز | پخش زنده
https://gamedarab.ir/?p=4695
◾️اخبار موکب | شب پنجم مراسم عزاداری حسینی
https://gamedarab.ir/?p=4670
🔹حضور اعضای شورای مرکزی | برنامه زنده تلویزیونی کاشانه مهر شبکه فارس سیما
https://gamedarab.ir/?p=4742
◾️اخبار موکب | شب ششم مراسم عزاداری حسینی
https://gamedarab.ir/?p=4685
🎧 هشتمین نشریه صوتی | ورود شمر به کربلا
https://gamedarab.ir/?p=4644
◾️اخبار موکب | شب هفتم مراسم عزاداری حسینی
https://gamedarab.ir/?p=4745
◾️اخبار موکب | شب هشتم مراسم عزاداری حسینی
https://gamedarab.ir/?p=4866
🎧 نهمین نشریه صوتی | روز تاسوعا
https://gamedarab.ir/?p=4678
◾️اخبار موکب | شب نهم مراسم عزاداری حسینی
https://gamedarab.ir/?p=4749
🌸 نشست دانشجویی | هفته عفاف و حجاب
https://gamedarab.ir/?p=4916
🎧 دهمین نشریه صوتی | شهادت امام حسین (ع)
https://gamedarab.ir/?p=4716
◾️اخبار موکب | شب دهم مراسم عزاداری حسینی
https://gamedarab.ir/?p=4783
📣 زیارت نیابتی | جمع آوری کمک هزینه سفر زیارتی اربعین ۱۴۰۳
https://gamedarab.ir/?p=4920
💠روابط عمومی تشکل دانشجویی گام دومی ها دانشگاه آزاد اسلامی واحد داراب 💠
🆔 @gamedovom_darab
" تاکهرِسَددَستِمان، این یـادگــ❤️🩹ـــار مادرے! "
🏴 | @kanon_Dokhtaran_Aftab
هدایت شده از دانشجویان گام دومی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 توصیه رئیس پلیس گذرنامه به دانشجویان: برای سفر اربعین، ورود و خروج از کشور را در سامانه سخا ثبت نام کنید
#اربعین
جهت اطلاع از اخبار اربعین عضو شوید👇
@gamedovom_darab
📚 #معرفی_کتاب
°•
📒 عنوان کتاب : عزیز خانوم 💕✨
👤 نویسنده : فاطمه جعفری
طرحی از یک زندگی به روایت
کبری حسین زاده حلاج 🍃
مادر شهیدان : محسن ، جواد ، علی اصغر و محمدرضا بار فروش
کتاب «عزیز خانوم» نوشته فاطمه جعفری، زندگی و خاطرات کبری حسین زاده حلاج از زنان انقلابی کاشان و مادر شهیدان محسن، جواد، علی اصغر و محمدرضا بارفروش است.
«عزیز خانم» داستان یکی از زنان انقلابی کاشان است. زنانی که مانند مردان و دوشادوش آنان در جنگ ها شرکت کردند و برای پیروزی و موفقیت ایران حاضر شدند از همه چیزشان بگذرند. مال و جان، همسر و فرزند. فرزند که عزیزترین کس است و پاره تن و از چشم عزیزتر و محبوب تر. اما چون همیشه در پس پرده ای پنهان بودند هیچکس به ارزش کارها و فعالیت های آنان پی نبرد و هیچگاه هم به طور شایسته از آنان تجلیل نشد.
فاطمه جعفری به سراغ عزیز خانوم رفته است. زنی که چهار شهید را به ایران تقدیم کرد. چهار پسر او، محسن، جواد، علی اصغر و محمدرضا بارفروش شهید شدند و او در این کتاب از زندگی خود، از همان لحظه تولدش می گوید و سرنوشتی را بیان می کند که برای او این افتخار را فراهم کرد. مادر چهار شهید بودن.
🆔 @kanon_Dokhtaran_Aftab
| کانــون دختــران آفتابـــــ |
📚 #معرفی_کتاب °• 📒 عنوان کتاب : عزیز خانوم 💕✨ 👤 نویسنده : فاطمه جعفری طرحی از یک زندگی به روایت
°•
یه قاچ خوشمزه🍉🌻
«وقتی برای آخرین بار صورتش را بوسیدم، جای بخیۀ روی پیشانیاش من را به سالهای بچگیاش برد. همان روز که از خدا خواسته بودم از این بهبعد هر بلایی قرار است سر بچههایم بیاید، برای خودم بفرستد. بچههایم هیچ آزاری نبینند. حالا من بالای سر جنازۀ پسرم نشسته بودم و صدای محزون جواد در گوشم بود که روضۀ علیاکبر(ع) میخواند. بچهها امانت خدا بودند دست ما، حالا هم امانتش را پسگرفت. نوش جان خدا.»
°•
_ یه تیکه کوچولو از کتاب عزیزخانم 🤏🏻
🆔 @kanon_Dokhtaran_Aftab
دلانه✨
حُرّ پرسید:«بنابر کدام نظر عمل کنم؟»
حسین علیهالسلام به اسبش مهمیز زد
و در جواب حرّ پرسید: «دلت به کدام
میل میکند؟ به همان عمل کن!»
حُرّ دوباره پرسید:«آیا آنکه
تصمیم میگیرد، دل است؟!»
حسین علیهالسلام فرمود:«بسته به
آن است که چگونه دلی داشته باشی🙃🫀»
#دلانه ،، #محرم
🆔 @kanon_Dokhtaran_Aftab
هدایت شده از دانشجویان گام دومی
📣 مرکز مهارت افزایی و توانمند سازی تشکل دانشجویی گام دومی ها باهمکاری کانون رسانه ماهد برگزار می کند :
🎙دوره آموزش فـــــــــن بیـــــــــــان🎙
👥 با حضور مدرس های مجرب
📄همراه با صدور گواهی معتبر
📌جهت ثبت نام در دوره آموزشی فن بیان پیام دهید:
🆔@fatemeh_1577
📞۰۹۲۲۶۷۶۴۶۳۳
🏷 #دوره_توانمند_سازی | #هر_دانشجو_یک_مهارت
💠روابط عمومی تشکل دانشجویی گام دومی ها دانشگاه آزاد اسلامی واحد داراب 💠
@gamedovom_darab
+میگفتکربلاچهشکلیه؟
-جوابداد:بهشتهخدارویزمین
+پرسیدچرا؟!
-آخهجاییکهامامحسیناونجاقدممیزنه
بابهشتفرقینمیکنه(:
#صلاللهعلیکیااباعبدالله ❤
🆔 @kanon_Dokhtaran_Aftab