کانون ادبیات عرب
#پاسخ سوال شماره: #۱۰ 👌بحمدالله دوستان در بیان پاسخ سوال شماره: #۱۰، سعی خود را بر پاسخ از این سوال
#پاسخ_سوال_اوّل:
👈در اثبات این که حرف {لن} از ادوات ناصب فعل مضارع است، لازم است به بیان برخی از عبارات نحویّون بپردزایم:
👤جناب ابن حاجب در کتاب الکافیه فرموده است:
{و ینتصبُ [ای ینتصبُ فعل المضارع] بان و لن و اذن و کی}؛
یعنی زمانی که ادوات: {ان}، {لن}، {اذن} و {کی} بر فعل مضارع داخل می شوند، آن را منصوب می گردانند همانند {لن یضربَ زیدا}؛
👤جناب شیخ بهایی در کتاب صمدیّه در این باره فرموده است:
{یختص المضارع بالاعراب فیرتفع بالتجرد ... و ینتصب باربعه احرف: لن ...و کی ... و ان ... و اذن}؛
یعنی فعل مضارع به وسیله ورود ادات مذکور بر آن، منصوب می گردد همانند {لن اُکلِّمَ الیومَ انسیّا}.
📚خلاصه آن که با توجّه به بیان فوق، چنین نتیجه می شود که کلمه {لن} از ادوات نصب دهنده فعل مضارع می باشد.
#تذکّر:
برخی از نحویّون گفته اند:
حرف {لن} در نزد برخی از اقوام اهل لسان عربی، جزم به فعل می دهد لکن این عدّه از نحویّون بعد از بیان این سخن، درصدد نقد آن برآمده اند لذا فرمودند:
{و لیس من المناسب الیوم محاکاه هذه اللغه...} یعنی در عصر حاضر استعمال {لن} به این صورت که به فعل جزم بدهد، مناسب نمی باشد.
👇👇👇✅👇👇👇
💢💯 #کپی با ذکر منبع
#برگرفته از گروه:
🍃بـَـحث جَنجالے طَلبگے🍃
لینک گروه:
🔻 ✅ 🔻
http://eitaa.com/joinchat/670302231C6c7e21cb4f
🔺 ✅ 🔺
کانون ادبیات عرب
#پاسخ سوال شماره: #۱۰ 👌بحمدالله دوستان در بیان پاسخ سوال شماره: #۱۰، سعی خود را بر پاسخ از این سوال
#پاسخ_سوال_دوّم:
دوستان تعابیر مناسبی را در پاسخ از سوال دوّم به کار برده اند به همین جهت بر خود لازم می دانیم که چنین عباراتی را با اندک اصلاح بیان نماییم:
#بیان:
با اندک تتبّع و تفحّص میان کتب نحوی در می یابیم که ادوات نفی در یک تقسیمی با لحاظ زمان بر دو دسته می باشند:
1⃣) ادواتی هستند که نفی ایجاد شده توسّط آن ها ناظر به زمان ندارد همانند {جائنی زید لا عمرو}؛
🤔از این دسته می توان به نفی مطلق یاد کرد.
2⃣) ادواتی هستند که نفی ایجاد شده توسّط آن ها با لحاظ زمان خاصّی می باشد که بر سه قسم می باشند:
👈۱- نفی ایجاد شده با لحاظ زمان گذشته است همانند {لم} و {لمّا} در مثال {لم یضرب عمرو} و {لمّا یضرب بکر}.
👈۲- نفی ایجاد شده با لحاظ زمان حال است همانند {لیس} (البته مطابق قول جمهور نحویّون) در مثال {لیس بکر قائما}.
👈۳- نفی ایجاد شده با لحاظ زمان مستقبل است همانند {لن} در مثال {لن یتمنّونه ابداً}.
🤔از این دسته می توان به نفی مقیّد یاد کرد.
🛑شایان ذکر است که احدی از نحویّون در نفی مستقبل بودن حرف {لن} اختلاف نکرده است و آن چه که میان نحویّون اختلاف شده است در رابطه با این است که آیا موضوع له حرف {لن} فقط نفی مستقبل است یا مضاف بر نفی مستقبل بودن، مقیّد به قید دیگری هم می باشد؟
💢بر این اساس میان نحویّون، سه قول مطرح شده است:
۱) نفی مستقبل به همراه تاکید
۲)نفی مستقبل به همراه تابید
۳)نفی مستقبل (لابشرط) و تاکید و تابید از سیاق جمله برداشت می شود.
😋به عبارتی دیگر خواهیم گفت:
{لن} از حیث معنی، از سه دیدگاه برخوردار است:
۱) لن برای تابید نفی می آید.
۲) لن برای تاکید نفی می آید.
۳) لن برای تاکید و تابید نمی آید مگر با قرینه لفظیه و معنویه یعنی لن صرفا دلالت بر نفی مستقبل می کند.
😚به بیان واضح تر گفته می شود:
در مورد حرف {لن} در میان علماء نحو اختلاف وجود دارد که به شرح زیر است:
۱- نفی المستقبل علی جهة التاكيد:
قائل اين قول، جناب زمخشري در کتاب المفصل فی صنعت الاعراب می باشد که در ادامه مفسّرینی همچون بیضاوی از ایشان تبعیت کرده اند.
٢- نفي المستقبل علي جهة التأبيد:
ابن هشام در کتاب مغنی این قول را به زمخشری در کتاب انموذج نسبت داده است لکن عبارتی که بگوید: زمخشری این مطلب را قبول دارد در این کتاب دیده نشده است البته برخی از شارحین مثل شارح اردبیلی در شرح انموذج ذیل این عبارت میفرماید: ((وفي بعض النسخ التأبيد بدل قوله التاكيد)).
٣- نفي المستقبل:
این نظریّه مورد پذیرش اکثر نحویّون می باشد که با پذیرش این نظریّه فهم تابید و تاکید از حرف {لن} به واسطه عوارض استعمال و سیاق جمله به وجود خواهد بود.
👇👇👇✅👇👇👇
💢💯 #کپی با ذکر منبع
#برگرفته از گروه:
🍃بـَـحث جَنجالے طَلبگے🍃
لینک گروه:
🔻 ✅ 🔻
http://eitaa.com/joinchat/670302231C6c7e21cb4f
🔺 ✅ 🔺
کانون ادبیات عرب
#پاسخ_سوال_دوّم: دوستان تعابیر مناسبی را در پاسخ از سوال دوّم به کار برده اند به همین جهت بر خود لاز
✅بیان اشکال:
یکی از عمده ایراداتی که قائلین به نفی مستقبل بودن کلمه {لن}، بر قائلین به نفی مستقبل علی وجه التابید، مطرح کردند، تناقض گویی و ناسازگاری بوده است به این صورت که اگر تابید جزء موضوع له کلمه {لن} باشد آن گاه در آیاتی که در آن ها از {لن} و {حتّی} استفاده شده است همانند {لن نبرح علی عاکفین حتی یرجع} مستلزم تناقض گویی است زیرا از طرفی {لن} بیانگر نفی الی الابد است و از طرفی {حتّی} بیانگر عدم نفی الی الابد است؛
📚کما این که شارح جامی در الفوائد الضیائیّه ۷۵۱ در این باره فرموده است:
{معنی لن نفیُ المستقبل نفیاً موکّداً لا موبّداً و الا یلزم ان یکون فی قوله تعالی: فلن نبرح الارض حتی یاذن لی ابی تناقض لانّ لن تقتضی التابیدَ و حتی تقتضی الانتفاء}.
👇👇👇✅👇👇👇
💢💯 #کپی با ذکر منبع
#برگرفته از گروه:
🍃بـَـحث جَنجالے طَلبگے🍃
لینک گروه:
🔻 ✅ 🔻
http://eitaa.com/joinchat/670302231C6c7e21cb4f
🔺 ✅ 🔺
کانون ادبیات عرب
✅بیان اشکال: یکی از عمده ایراداتی که قائلین به نفی مستقبل بودن کلمه {لن}، بر قائلین به نفی مستقبل عل
✅بیان پاسخ اشکال فوق:
👈با اندک تامّل در می یابیم که امور ابدی بر دو دسته می باشند:
🔻۱) اموری ابدی که هیچ گونه رافع و مانعی نمی تواند ابدیّت آن ها را از بین ببرد و به عبارتی دیگر ابدیّت ذات آن ها شده است و نمی توان غایتی برای آن ها تصوّر نمود همانند آیه شریفه که می فرماید: {لن یخلف الله وعده}
🔻۲) امور ابدی که به اعتقاد متکلم ابدیّت آن ها تا زمانی که رافع و مانع حاصل نگردد، پایدار می باشد یعنی تا زمانی که فلان غایتی محقّق نشود، امر مدّ نظر به صورت ابدی خواهد بود همانند آیه شریفه: {لن تنالوا البر حتی تنفقوا مما تحبون}؛
در این آیه شریفه متکلم حکیم معتقد است که رسیدن به مقام بِرّ منتفی می باشد و تنها چیزی که می تواند این انتفای ابدی را از بین ببرد، انفاق از {ممّا تحبون} می باشد یعنی هیچ گاه به مقام بِرّ نخواهید رسید تا زمانی که از آن چه که دوست دارید انفاق کنید به عبارتی دیگر ابدیّت عدم حصول به مقام بِرّ ثابت است مگر این که از آن چه دوست دارید انفاق کنید که در این صورت آن ابدیّت از بین خواهد رفت.
📝با توجّه به بیان فوق گفته می شود:
🔍اشکال تناقض و ناسازگاری که از جانب قائلین به نفی مستقبل بودن {لن} شده اند، بیان شد، زمانی حاصل می گردد که ابدیّت از نوع دسته اوّل یعنی اموری که ابدیّت، ذات آن ها شده است، باشد لکن نسبت به ابدیّت موجود در دسته دوّم علاوه بر این که مستلزم تناقض و ناسازگاری نمی باشد بلکه متکلم حکیم با بیان غایت همانند {حتّی} درصدد است که بگوید:
ما قبل این غایت، ابدیّت خود را حفظ خواهد کرد تا زمان تحقق غایت به این صورت که هنگامی که غایت مذکور حاصل نشود، موضوع له لن برخوردار از ابدیّت می باشد.
🖇بنابراین طبق آن چه بیان شد، چنین اشکالی نیز وارد نمیگردد تا این که با تمسّک به آن، بگوییم:
{اگر لن برای تابید باشد این آیه معنای درست نمی دهد} زیرا در صورتی که موضوع له لن نفی مستقبل موبّد باشد علاوه بر این که معنای این آیه درست است، بیان معنایی غیر از آن چه بیان شد مستلزم خروج معنای آیه از فهم عرفی می شود.
👇👇👇✅👇👇👇
💢💯 #کپی با ذکر منبع
#برگرفته از گروه:
🍃بـَـحث جَنجالے طَلبگے🍃
لینک گروه:
🔻 ✅ 🔻
http://eitaa.com/joinchat/670302231C6c7e21cb4f
🔺 ✅ 🔺
کانون ادبیات عرب
✅بیان پاسخ اشکال فوق: 👈با اندک تامّل در می یابیم که امور ابدی بر دو دسته می باشند: 🔻۱) اموری ابدی
☑️بیان نقد پاسخ فوق:
↩️با درنگ و تامّل در پاسخ فوق، شاید نقدی نسبت به آن به ذهن خطور نماید و آن این که شما ابدیّت را با توجّه به قرائن به دو دسته تقسیم نموده اید در حالی که بحث ما نحن فیه نسبت به موضوع له {لن} می باشد نه لن محفوف به قرائن به همین جهت نمی توان چنین پاسخی را پذیرفت.
👇👇👇✅👇👇👇
💢💯 #کپی با ذکر منبع
#برگرفته از گروه:
🍃بـَـحث جَنجالے طَلبگے🍃
لینک گروه:
🔻 ✅ 🔻
http://eitaa.com/joinchat/670302231C6c7e21cb4f
🔺 ✅ 🔺
کانون ادبیات عرب
☑️بیان نقد پاسخ فوق: ↩️با درنگ و تامّل در پاسخ فوق، شاید نقدی نسبت به آن به ذهن خطور نماید و آن این
☑️بیان ردّ نقد فوق:
↩️در پاسخ از نقد وارد شده گفته می شود:
آن که گفته است: موضوع له {لن}، نفی ابد است به ظهورات عرفیّه تمسّک کرده است لذا ادّعای این که نفی ابد مبتنی بر قرینه باشد خلاف ظاهر است و به تعبیری دیگر:
👥کسانی که فرمودند:
لن نفی مستقبل می نماید بر وجه تابید، در حقیقت ابد را موضوع له لن قرار داده اند و اشکالی که برخی از شارحین و به تبع ایشان، شما بر قائلین این دسته وارد نمودید یعنی تناقض گویی و ناسازگاری، وارد نمی باشد زیرا در نگاه کسانی که می گویند: لن نفی مستقبل علی وجه التابید می کند، ابدیّت به دو صورت است و اشکال اوّل بر ابدیّتی که ذاتی است در نگاه اولیّه وارد میگردد و حال آن که بحث در ابدیّت موجود در دسته دوم است لذا هیچ گونه تناقضی لازم نمی آید؛
🔸خلاصه آن که این دسته به ظهورات عرفیّه متمسّک شده اند لذا ادّعای تمسّک به قرینه در ما نحن فیه خلاف ظاهر بوده است بنابراین نسبت به مطلبی که ذیل تیترِ {بیان پاسخ اشکال فوق} بیان شده، نقد مذکور وارد نمی باشد و پاسخ بر صحّت خود باقی می ماند.
👀البته عدم پذیرش این که ابدیّت به دو صورت است، مستلزم مذمّت عرف، عقل و عقلاء می باشد و بر طبق پذیرش این دو دسته هیچ گونه اشکالی وارد نمی گردد.
4_5893194132297352511.pdf
14.42M
فایل پی دی اف کتاب الاشباه و النّظائر فِی النَّحوِ، جلد اوّل.
#معرفی_کتاب
💢💯#کپی با ذکر منبع.
✳️ ❌ ✳️
http://eitaa.com/joinchat/3330867217C71996cac28
✳️ ❌ ✳️
4_5893194132297352512.pdf
7.2M
فایل پی دی اف کتاب الاشباه و النّظائر فِی النَّحوِ، جلد دوّم.
#معرفی_کتاب
💢💯#کپی با ذکر منبع.
✳️ ❌ ✳️
http://eitaa.com/joinchat/3330867217C71996cac28
✳️ ❌ ✳️
4_5893194132297352513.pdf
7.83M
فایل پی دی اف کتاب الاشباه و النّظائر فِی النَّحوِ، جلد سوّم.
#معرفی_کتاب
💢💯#کپی با ذکر منبع.
✳️ ❌ ✳️
http://eitaa.com/joinchat/3330867217C71996cac28
✳️ ❌ ✳️
4_5893194132297352514.pdf
8.95M
فایل پی دی اف کتاب الاشباه و النّظائر فِی النَّحوِ، جلد چهارم.
#معرفی_کتاب
💢💯#کپی با ذکر منبع.
✳️ ❌ ✳️
http://eitaa.com/joinchat/3330867217C71996cac28
✳️ ❌ ✳️