eitaa logo
کانون مداحان تیران وکرون
353 دنبال‌کننده
317 عکس
54 ویدیو
6 فایل
🇮🇷کانون مداحان شهرستان تیران وکرون🇮🇷 وابسته به اداره تبلیغات اسلامی پل ارتباطی با مدیرکانون شهرستان @amozeshmadahi7631 📞۰۹۱۳۲۳۲۸۳۵۵
مشاهده در ایتا
دانلود
مجالس ختم خواهر زاده مداح اهلبیت حاج ناصر کرمی که‌متاسفانه بر اثر سانحه دلخراش تصادف به لقاءالله پیوست‌‌‌‌‌‌🖤
✅ خداوندا! ما به موشک ها و پهپادهایمان مغرور نمی‌شویم. امید ما به نصرت و یاری توست. می‌دانیم که تو همراه و مدافع کسانی هستی که به تو ایمان دارند. با صلوات بر محمد و آل محمد،منتظر خبرهای خوش ب یاری تو و مدد مولا علی می‌مانیم و با ایمان میخوانیم ✌️ اللّهم انْصر الإسلامَ والمُسلمينَ واخْذُلِ الكُفّارَ والمُنافِقينَ وعَجّل في ظهورِ مَولانا صاحِبَ الزَّمان 🤲
ساعات عمر من همگی غرق غم گذشت دست مرا بگیر كه آب از سرم گذشت مانند مردهای متحرك شدم، بیا بی تو تمام زندگیام در عدم گذشت میخواستم كه وقف تو باشم تمام عمر دنیا خلاف آنچه كه میخواستم گذشت دنیا كه هیچ، جرعه آبی كه خورده ام از راه حلق تشنه من، مثل سم گذشت بعد از تو هیچ رنگ تغزل ندیده ایم از خیر شعر گفتن، حتی قلم گذشت تا كی غروب جمعه ببینم كه مادرم یك گوشه بغض كرده كه این جمعه هم گذشت مولا، شمار درد دلم بینهایت است تعداد درد من به خدا از رقم گذشت حالا برای لحظه ای آرام میشوم ساعات خوب زندگیام در حرم گذشت
اگربه دیده ظاهرتورانمیبینم ولی تورازدل وجان جدانمیبینم چنان که شیفته آن جمال زیبایم به هرچه مینگرم جزتورانمیبینم بودجمال توآیینه خدامهدی که درجمال توغیرازخدانمیبینم زبس که شیفته آن جمال زیبایم به هرچه مینگرم جزتورانمیبینم نمی کنی زمراعات حال ماغفلت که این سجیه به غیرازشمانمیبینم بلای عشق تورامن بلانمیدانم گدای کوی تورامن گدانمیبینم زبس که پرده عصیان گرفته چشمم را تودرکنارمنی من تورانمیبینم مویدم من وبااین همه خطاای دوست زآستان توغیرازعطانمیبینم
آقا دلم چقدر گرفته برایتان این جمعه هم گذشت و نیامد صدایتان تقویم من پر از غم تنهایی شماست طی شد بهار زندگی من به پایتان آشفته ام چنان که به فردا نمی رسم دیگر امید وصل ندارد گدایتان چیزی نمانده است زمن جز دو روز عمر این روزهای آخر من هم فدای تان مردن هزار مرتبه بهتر از این فراق ای کاش پرزنم نفسی در هوای تان ای کاش که به خانه ام آیی سحرگهی ای کاش من به دشت نهم سر به جای تان
غروب جمعه دلم بوے یار مےگیرد افق افق دل من راغبار مے گیرد نه با زیارت یاسین دلم شــود آرام نہ با دعاے سماتم قرار مے گیرد
امید این دل زارم چرا نمی آیی؟ تمام صبر و قرارم چرا نمی آیی؟ به جز گناه و تباهی ندارم ای مولا هوای روی تو دارم چرا نمی آیی؟ بدون روی تو اوقات ما زمستان است بهشت و فصل بهارم چرا نمی آیی؟ دوباره آمده ام بر درت نگاهی کن به جز تو چاره ندارم چرا نمی آیی؟ علیّ این زمان پر از فتنه ها و آشوبی ز غربت تو ببارم چرا نمی آیی؟ گدای سرکشم آقا خودت نگاهی کن دَمِ تو کرده مهارم چرا نمی آیی؟ به روضه آمدم‌ و توبه کرده ام مولا نوای تو شده کارم چرا نمی آیی؟ میان روضه ی زینب غمین و گریانم امام بی کس و یارم،چرا نمی آیی؟ تو خون فشان اسارت، منم عزادارِ سران نیزه سوارم چرا نمی آیی؟ بسی شنیده ام آقا که وصل شیرین است زِ هجرتان گِله دارم چرا نمی آیی؟ به نام نامیِ عباس و زینب و قاسم به مقدم تو تبارم چرا نمی آیی؟ اگر که مُردم و آقا ندیدم آن رویت بیا کنار مزارم ، چرا نمی آیی؟
مناجات وروضه قتلگاه غروب جمعه رسید و نیامدی آقا قدم ز غصه خمید و نیامدی آقا غروب جمعه دوباره دلم گرفته بیا نسیم غصه وزید و نیامدی آقا دوباره باز گرفته دلم نگاهی کن به صد هزار امید و نیامدی آقا شبیه اشک سحر های مادرت زهرا ز دیده اشک چکید و نیامدی آقا هوای ابری قلبم دوباره بارانی است دلم دوباره تپید و نیامدی آقا عزیز فاطمه ، یابن العلوم و آثار گذشت وقت مَدید و نیامدی آقا غروب جمعه و جمعی هنوز منتظرند که جمعه طول کشید و نیامدی آقا و عده ای که دوباره اسیر معصیت اند دلم ز غصه رمید و نیامدی آقا چه پیرها که کنون زیر خاک خوابیدند و عاشقان جدید و نیامدی آقا ----------------- رسید زینب و آقا خودت که می دانی چه صحنه ها که ندید و نیامدی آقا رسید زینب و بر تَلِّ زینبیه وای چقدر ناله کشید و نیامدی آقا رسید زینب و خنجر به روی حنجر بود سر از جلو نبرید و نیامدی آقا
🔹دوشنبه های حسینی🔹 🌷این هفته با سخنرانی: آیت الله حسناتی (عضو مجلس خبرگان رهبری و امام جمعه نجف آباد) 🌷و بانوای: کربلایی مهرداد یوسفی 🥀زمان: دوشنبه سوم اردیبهشت ماه همراه اقــــــــامــــــــــه نــــــمــــــاز جماعت ظهر و عصر مکان: دفتر امام جمعه محترم شهرستان تیران وکرون 🔸همه دعوتید مراسم انس با اهل بیت (علیهم السلام) 🔸
فرازی از یک فضل خدای را که تواند شمار کرد؟ یا کیست آن‌که شُکر یکی از هزار کرد؟... ترکیب آسمان و طلوع ستارگان از بهر عبرت نظر هوشیار کرد بحر آفرید و بَرّ و درختان و آدمی خورشید و ماه و انجم و لیل و نهار کرد الوان نعمتی که نشاید سپاس گفت اسباب راحتی که نشاید شمار کرد... چندین هزار منظر زیبا بیافرید تا کیست کاو نظر ز سر اعتبار کرد توحیدگویِ او نه بنی‌آدم‌اند و بس هر بلبلی که زمزمه بر شاخسار کرد... لال است در دهان بلاغت زبان وصف از غایت کرم که نهان وآشکار کرد سر چیست تا به طاعت او بر زمین نهند؟ جان در رهش دریغ نباشد نثار کرد بخشنده‌ای که سابقۀ فضل و رحمتش ما را به حسن عاقبت امیّدوار کرد پرهیزگار باش که دادار آسمان فردوس جای مردم پرهیزگار کرد...
بسم‌الله الرحمن الرحیم با سلام و احترام! کانال الرحیل صرفاََ به جهت اعلام برنامه‌های شخصی، بارگزاری مطالب، عکس و کلیپ، ویژه‌ی مداحی و مجالس ختم از طرف مداح اهلبیت(ع) بهزاد لطف‌اللهی راه‌اندازی شده است. لطفاً با ما همراه باشید. باتشکر🌹 https://eitaa.com/Lotfollahi09137918529 👆👆👆👆 لینک کانال
شهادت حضرت حمزه علیه السلام تويي كه شير رسول خدايي اي حمزه تو نيروي سپه مصطفايي اي حمزه اگر چه سنبل اسلام ذوالفقار علي است تو هم به تيغ خودت فخر مايي اي حمزه كمان و تير تو پشت و پناه اسلام است سپر به پيكر دين خدايي اي حمزه به حفظ جان پيمبر هميشه كوشيدي به پيروان ولا مقتدايي اي حمزه ز پا نشست ابوجهل پاي هيبت تو نداشت از غضب تو رهايي اي حمزه تو شير گير شجاع حجاز پهناور به جان اهل جهالت بلايي اي حمزه چقدر ديدني است جذر و مد شمشيرت گهي كه همقدم مرتضايي اي حمزه نبي تو را به علي و ولايش ايمان داد ز شيعه هاي نخست ولايي اي حمزه ز صحنه هاي دفاع تو در نبرد احد عيان بود كه تو شير خدايي اي حمزه به غزوه اي كه پيمبر تنش شده مجروح تو هم به خاك فتاده ز پايي اي حمزه تو سيدالشهدايي به قتلگاه احد به خون نشسته تو از نيزه هايي اي حمزه دويد خواهر تو از پي جنازه ي تو رسيد تا كه ببيند كجايي اي حمزه هزار شكر صفيه نبود در غربت هنوز بود برش آشنايي اي حمزه دلا بسوز هماره به حال دخت علي چو ديد گشته حسينش فدايي اي حمزه ... ... رسيد پیش تن قطعه قطعه ی یارش گريست بر سر آن كربلايي اي حمزه به ناله گفت كه : بي سرپرست شد زينب به پا نمود عجب ني نوايي اي حمزه " ميان آن همه لشكر چو بي كسش ديدند " شدند همدم او خنده هايی اي حمزه ... 🔸شاعر: رضا رسول زاده
هر کجا که ذکر خیرت هست و از تو یادی است می نشینم با ادب! این عادتِ اجدادی است خسته از کنج قفس پر میکشم تا شهرری سخت ویران و خرابم؛ حاجتم آبادی است این حرم جایِ کبوتر دارد عمری یاکریم چون کرَم داری و کارَت دادنِ آزادی است حضرتِ عبدالعظیم و سیّدِ اهل کرم عاشقت هستم! وَ این احساس مادرزادی است خیره بر صحنت شدم آتش گرفتم! چون بقیع- بی حرم مانده ست و این غربت چه غیرِعادی است مرقدت شد کربلای ثانی و جانِ حسین(ع) سر به راهم کن! ببخش آقا اگر ایرادی است مُهر تأییدی گرفتی از امام ِ عصر خود این جوابِ هر سلامی که به دستش دادی است رفتی و در وصف شأن تو همین کافیست که... داغدارِ ماتمت مولا امام ِ هادی(ع) است!
فتح نزدیک است وقتی مرد میدان حمزه باشد خصم خاموش است وقتی شیر غرّان حمزه باشد شهر تاریک است وقتی نیست یار هم‌زبانی خانه روشن می‌شود وقتی که مهمان حمزه باشد بولهب لب بسته، پنهان می‌شود در خانۀ خود آن زمان که یار اسلام و مسلمان حمزه باشد صف به صف دشمن‌شکن با نیزۀ شیرافکن خود می‌شکافد کوه را وقتی به میدان حمزه باشد زخم تحریم و غم شعب ابی‌طالب چه باشد تا میان شام هجران ماه تابان حمزه باشد؟ با رسول‌الله پیمان بسته با جان و دل خود بر سر پیمان خود تا دادن جان حمزه باشد صف‌شکن، رزم‌آشنا، شیر رسول‌الله حمزه می‌چکد بر پیکرش اشک پیمبر، آه، حمزه :: حمزه را باید زمان جنگ و در میدان ببینی روبروی جهل بوجهلان و بوسفیان ببینی حمزه را باید کنار مرتضی و جعفر، آری حمزه را باید میان لشکر ایمان ببینی حمزه همراه ملائک، خوب‌تر از بدر تابان باید او را پابه‌پای یاسر و سلمان ببینی حمزه دوشادوش مولا با رسول‌الله همره حمزه را باید کنار مرد مردستان ببینی سرنوشت عاشقانت مرگ در بستر مبادا عشق را باید میان خون خود غلتان ببینی حمزه یعنی أیّها الکفّار ایمان جلوه‌گر شد دور شو شیطان که نام نیک انسان جلوه‌گر شد.. :: چشم پیغمبر ز داغ حمزه گریان است امشب عرش اعلا سوگوار فخر مردان است امشب با ردای مصطفی تا عرش اعلا رفت حمزه بند بند پیکرش تفسیر قرآن است امشب کربلا در پیش چشمان رسول‌الله آمد گوییا شرح کتاب داغ انسان است امشب سبحه‌ای از تربت پاک عمویش ساخت زهرا بی‌‌گمان محراب مولا غرق باران است امشب.. خواهری مشق صبوری می‌کند بر داغ سنگین یا صفیّه، زینبی کن، شام هجران است امشب.. بر سر پیمان خود تا پای جان جنگید حمزه جان به جانان داد و بر این وعده جان بخشید حمزه :: یار مولایی اگر، باید که از دل یار باشی جعفر طیّار باشی، میثم تمّار باشی زن اگر هستی، سمیّه، مرد اگر، مانند یاسر تا چراغ راه فرزندی چنان عمّار باشی چون ابوذر پیر عشق حضرت مولا بمانی همچو جابر تا نهایت تشنۀ دیدار باشی رهرو مقداد در راه بصیرت بی‌مهابا یار دین عشق، در رفتار و در گفتار باشی همچو سلمان جان و دل را در ره جانان بخواهی حمزه باشی، تا شهادت دشمن کفّار باشی مرد میدان، شیر غرّان، حمزۀ ما، حاج قاسم یار مولا، همدل و همراه آقا، حاج قاسم
🙏🏼 بارها گفته ام و بار دگر می گویم... هر بلایی برسانی به سَرم حق داری! تو فقط خوبی و تنها ز تو خوبی دیدم گر کُنی کور دو چشمان تَرم حق داری من همان مرغ نسنجیده در دام شدم گر بریزی همه ی بال و پَرم حق داری گِله ای از تو ندارم که خودم می دانم اگر از خیر جهان بی خبرم حق داری مُعترف هستم و با گردن کج می گویم استخوان بشکنی اَندر کمرم حق داری گر بسوزانی و گر درد دهی و پس از آن خون دل را کُنی اَندر جگرم حق داری گر عذابم کُنی و زار و زمین گیر شَوَم پخش گردد هم جایی خبرم حق داری گر مرا گُم کُنی اندر نظر دشمن و دوست بِبرد باد و نماند اَثرم حق داری... ولی ای خالق بخشنده و تقصیر پذیر به مُحبّان علی رَحم کُن و خُرده نگیر (دلسوخته)
عبا رسید که گرما به پیکرت نرسد و گرد و خاک به موی مطهرت نرسد عبارسید به جسمت قبول حرفی نیست ولی خداکند از راه خواهرت نرسد اگر رسید به مقتل دعا کن ان لحظه کسی برای جدا کردن سرت نرسد تلاش کن به روی خاک تشنه هم بودی صدای وا عطشایت به مادرت نرسد تنت توسط سر نیزه جا به جا نشود خداکند که دگر حرف بوریا نشود به روی حنجرت از زخم بود اثر یانه؟ تونیزه خورده ای اصلا زپشت سر یانه؟ به جای دفن،زمانی که بر زمین بودی سوار اسب رسیدند ده نفر یانه؟ تنت به روی زمین مانده است در گودال؟ شدی مقابل خواهر بدون سر یانه؟ عبور کرده ای از کوچه یهودی ها زدند سنگ به سمتت ز هر گذر یانه؟ به غیر شام که در ان نبود هم نفسی  سری به نیزه نبوده بلند پیش کسی   به شام قافله را با عذاب اوردند برای دست یتیمان طناب اوردند مگرکه طشت زر و چوب خیزران کم بود؟ که بعدچند دقیقه شراب اوردند به روی نیزه سر شیر خواره را عمدا درست پیش نگاه رباب اوردند برای اینکه دلش بیشتر به درد اید مدام روبرویش ظرف اب اوردند به روی نیزه دشمن تمام هستش رفت نه شیر خواره که گهواره هم ز دستش رفت
صد شکر غبار حرمت تاج سر ماست نامت همه شب ذکر قنوت سحر ماست گفتند بسوزید... سَمِعنا و اَطَعنا عمری‌ست که سرمایه‌ی ما، چشم تر ماست از نوکری توست به هر جا که رسیدیم یعنی که غلامیِّ تو تنها هنر ماست هر جا عَلَمی هست همان‌جا حرم توست پس کرب و بلایت همه‌جا در نظر ماست از دار جهان هیچ نداریم به جز اشک اشکی که خودش روز قیامت سپر ماست ای کشته‌ی بی غسل و کفن، تشنگی تو داغی‌ست که تا روز ابد بر جگر ماست ✍
میان این همه مخلوق برگزیده شدم برای گریه به داغ تو آفریده شدم اگرچه وصل نصیبم نشد، همین کافی‌ست یکی دو بار حوالی یار دیده شدم همین که اهل توأم، کار من نه... کار تو بود رمیده از همه جا سمت تو کشیده شدم اگرچه هیچ ندارم، سلاح گریه که هست به لطف خشکی لبهات آبدیده شدم نبود آتش داغ تو، خام می‌ماندم به مجلس تو رسیدم اگر رسیده شدم به ذکر نام شریفت گذشت عمرم و من خوشم که پیش نگاه خودت خمیده شدم ✍
میان این همه مخلوق برگزیده شدم برای گریه به داغ تو آفریده شدم اگرچه وصل نصیبم نشد، همین کافی‌ست یکی دو بار حوالی یار دیده شدم همین که اهل توأم، کار من نه... کار تو بود رمیده از همه جا سمت تو کشیده شدم اگرچه هیچ ندارم، سلاح گریه که هست به لطف خشکی لبهات آبدیده شدم نبود آتش داغ تو، خام می‌ماندم به مجلس تو رسیدم اگر رسیده شدم به ذکر نام شریفت گذشت عمرم و من خوشم که پیش نگاه خودت خمیده شدم ✍
چه اضطراب و چه باکى ز آفتاب قيامت که زير سايه‌ی اين خيمه کرده‌ايم اقامت شفيع گريه کنانش ائمه‌اند يکايک به اين دليل که جمع است در حسين امامت کسى که آه ندارد، چه سود آه خجالت کسى که اشک ندارد، چه سود اشک ندامت چه نعمتی‌ست نشستن میان مجلس روضه که جبرئیل در آنجا فکنده رحل اقامت کسى که بارِ عَلَم را به شانه‌اش نکشيده‌ست بعيد نيست بميرد به زير بار ملامت "کسى که در پى کار حسين نيست، محال است که پشت سر بگذارد صراط را به سلامت کسی که اسم حسین را شنید و اشک نبارید ز دوستی چه نشانی، ز شیعگی چه علامت کسی که در کفنش تربت حسین نباشد چه خاک بر سر خود می‌کند به روز قیامت کسی که قبر حسین را ندید و رفت ز دنیا به نزد فاطمه ریزد زدیده اشک ندامت" به روز حشر که جمله فقير و کاسه بدستند خدا به زائر تو می‌دهد مقام زعامت غبار خاک عزاى تو را که بر سر ما شد برابرش نکنم با هزار تاج کرامت چه نابجاست به وصف شهادت تو شهادت چه نارواست به وصف شهامت تو شهامت پس از قیامت عظمای تو به دشت غریبی خدا قيامت خود را سند زده‌ست به نامت ✍
اهل ولا چو روی به سوی خدا کنند اول به جان گمشدۀ خود دعا کنند شد عالمی اسیر جمال تو، رخ نما تا عاشقانه سیر جمال خدا کنند روی تو را ندیده خریدار بوده‌اند «تا آن زمان که پرده برافتد چه‌ها کنند؟».. آهسته چون نسیم گذر کن در این چمن تا غنچه‌ها به شوق تو آغوش وا کنند.. عهدی که بسته‌ایم، فراموش کی کنیم؟ صاحبدلان به عهد امانت وفا کنند از ما جمال خویش مپوشان که گفته‌اند: «اهل نظر معامله با آشنا کنند».. «پروانه» سوخت ز آتش هجران ولی نگفت:‌ «شاهان کم التفات به حال گدا کنند»
شهادت امام صادق علیه السلام مرحمی نیست که این زخم مداوا بکند کاشکی با جگرش زهر مدارا بکند زهر آهسته تمامِ جگرش را سوزاند حق بده اینهمه از درد تقلا بکند چند روز است که کارش شده از بسترِ مرگ خانه‌ای سوخته را خوب تماشا بکند غربت این است که در شهرِ مدینه هرشب باید او با درِ آتش زده احیا بکند رسم این است در این شهر که حرمت شکنند چقدر روضه مهیاست که برپا بکند : این حرامی که رسیده است که او را بکشد از زن و بچه‌اش ای کاش که پروا بکند پیرمرد است عصا یا که عبا با نعلین فرصتی حیف ندادند مهیا بکند عادتش بود که در آخرِ هر مجلسِ درس رویِ زانو بزند وای حسینا بکند عمه‌اش تا دل گودال ندارد راهی باید او داد زنَد با همه دعوا بکند تا مگر بعدِ سه ساعت برسید پیشِ حسین قبل از آنیکه بر آن سینه کسی جا بکند بعد از آن هم بدود خیمه به خیمه تنها تا مگر دخترِ آتش زده پیدا بکند ... 🔸شاعر: حسن لطفی
نکته صداسازی: 🎶خواندن در گام بالا، علاوه بر این که صدا را خسته می کند، توان جسمی خواننده را هم کم می کند.
استاد حاج منصور ارضی: ⭕️خیلی وقت ها پیش آمده است که عزیزانی شعری را حفظ کرده اند و ده بار هم آن شعر را خوانده اند اما وقتی جایی می خواهند این شعر را بخوانند، نمی توانند و قدرت ندارند. لذا اراده ی اهل بیت علیهم السلام مهم است. اهل بیت علیهم السلام اراده می کنند که فلان جا غرور تو بشکند. مثلا شما گفته ای که الان بنده این شعر را می خوانم تا رودست این آقا بلند شوم. یا الان این شعر را می خوانم و مجلس را به هم می ریزم. یا مثلا می گویند یک چیزی می خواهم بگویم! یک دفعه وسط مجلس مطلب از یادت می رود و نمی دانی که اصلا چه می خواستی بگویی.
باسلام خدمت ستایشگران اهلبیت پنجاه وهشتمین جلسه مجمع الذاکرین ۴شنبه شب(شب۵شنبه)(۱۲اردیبهشت ماه) ⚠️فرداشب⚠️ روستای آبپونه خیابان اصلی جنب پست بانک منزل مداح اهلبیت آقای کاظم پورپیرعلی ازنمازمغرب وعشادرمنزل ایشان 🕰️حضورعزیزان موقع اذان ساعت۱۹ ⭕️آمادگی لازم فقط باموضوع اشعارشهادت امام صادق(ع) ⭕️(لباس مناسب مداحی)👌 جهت پیش بینی پذیرایی توسط میزبان یاعلی درپی وی شخصی @amozeshmadahi7631 فراموش نشود. کانون مداحان وشاعران آیینی شهرستان تیران وکرون
🌷🍃🌷🍃🌷 🌺🧚‍♀️دوباره آمده روز معلم گلی در حیطه ی تعلیم خادم معلم وارث پیغمبران است مقامش خارج از وصف وبیان است به امر تربیت کوشا ترین است تعلم خاتم و او چون نگین است به از مهر پدر جور معلم بباید گشت بر دور معلم بود همچون پدر بر دانش آموز به فکر اوست همواره شب و روز معلم چون ستاره در زمین است چراغ رهنما، حبل المتین است معلم، روز تو بر تو مبارک نگهدارت بود رب تبارک ❤️ 🌷🍃
. روز معلم بر اساتید و معلمان مبارک باد🌹 ✨عارفان علم عاشق میشوند✨ ✨بهترین مردم معلم میشوند✨ ✨عشق با دانش متمم میشود✨ ✨هرکہ عاشق شد معلم میشود✨ .
به زحمتِ مُعلِّمان ، خدا نظاره میکند بهشت بر قدومِشان نَفَس شُماره میکند هزار آفرین بگو ، به کار این دلاوران که بی دریغ علمِشان تو را یگانه میکند بهارِ عُمرِشان ببین چه میکند به خاکیان که شاخه های خُفته را پُر از جوانه میکند معلم است چون پدر برای تک تکِ شما که لحظه های عُمرِ وی تو را بُهانه میکند به مثل عَبد نزدشان ، وجودِ خود فتاده کن که این خشوع و بندگی تو را یگانه میکند فراتَر از پدر بُوَد ، مقامِ هر معلمی ببین که در پَی اش پدر، تو را روانه میکند غرورخود عَلَم مکن به نزدشان تو هیچ دَم هدف به کوه، تیر را ، به جان کمانه میکند ببین که یک مُطهّری ، چقدر دارَد آبرو فرشته در عزای او ، هنوز ناله میکند فدای یادمانِ او ، تمامِ جان و هستِ من ببین چه خَلق، مَدح او دراین زمانه میکند ] تقدیم به همه معلمان واستادان دلسوز و بی توقع ⚘️⚘️⚘️⚘️
باسلام خدمت ستایشگران اهلبیت پنجاه وهشتمین جلسه مجمع الذاکرین ۴شنبه شب(شب۵شنبه)(۱۲اردیبهشت ماه) ⚠️فرداشب⚠️ روستای آبپونه خیابان اصلی جنب پست بانک منزل مداح اهلبیت آقای کاظم پورپیرعلی ازنمازمغرب وعشادرمنزل ایشان 🕰️حضورعزیزان موقع اذان ساعت۱۹ ⭕️آمادگی لازم فقط باموضوع اشعارشهادت امام صادق(ع) ⭕️(لباس مناسب مداحی)👌 جهت پیش بینی پذیرایی توسط میزبان یاعلی درپی وی شخصی @amozeshmadahi7631 فراموش نشود. کانون مداحان وشاعران آیینی شهرستان تیران وکرون