eitaa logo
کانون مداحان تیران وکرون
353 دنبال‌کننده
316 عکس
53 ویدیو
6 فایل
🇮🇷کانون مداحان شهرستان تیران وکرون🇮🇷 وابسته به اداره تبلیغات اسلامی پل ارتباطی با مدیرکانون شهرستان @amozeshmadahi7631 📞۰۹۱۳۲۳۲۸۳۵۵
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
صبحگاهی در حریم بوتراب مانده بودم با سوالی بی جواب  رو به ایوان گفتمش _ قرآن به دست _ یاعلی! میزان تویی یا این کتاب؟ در دلم افتاد که: قرآن بخوان خود مشخص می‌شود قول صواب از نبا، از آل عمران، مائده خط به خط تا «ناس» از «ام‌الکتاب» هرچه می‌خواندم به حیدر می‌رسید نور می‌بارید از آن آیات ناب  آیه بعد از آیه، نورٌ بعد نور آفتاب آمد دلیل آفتاب مصحف نار است بی‌شک مصحفی کز دلش بیرون نیاید بوتراب  خاک بودم پیشت افتادم به خاک یا امیرالمومنین روحی فداک من که سرتا پا پر از درخواستم هر چه را دارم از این در خواستم  من غلام خانه‌زاد حیدرم این غلامی را ز قنبر خواستم نوکری نه، بلکه اینجا رو زدم پادشاهی را ز نوکر خواستم  با علی دنیای خود را ساختم هر چه را میخواست حیدر، خواستم  تا بیندازم به پای مرتضی از خداوند علی سر خواستم  لب نیالودم به هر پیمانه‌ای ساغر از ساقی کوثر خواستم هر زمان در زندگی خوردم زمین  یا علی گفتم زجا برخواستم من خدای بی علی را کافرم از علی، الله اکبر خواستم  ای برای دین و ایمانم ملاک  یا امیرالمومنین روحی فداک  ما گرفتاریم ای جان نجف! جان نوکرها به قربان نجف حاضریم از زندگی‌مان بگذریم یک سحر باشیم مهمان نجف رزق ما هر صبح بعد از هر نماز می رسد از سمت ایوان نجف چترها را بسته‌ایم و دیده‌ایم عشق را در زیر باران نجف ما گرفتار شیاطین گشته‌ایم رحم کن بر ما سلیمان نجف! آرزو دارد سگ اصحاب کهف تا شود یک روز دربان نجف  من یقین دارم که مهمان خداست هر کسی گشته است مهمان نجف  دیده ام پروردگار خویش را  در شکوه صحن سلطان نجف با خدا داری هزاران اشتراک کعبه از عشق نجف شد سینه چاک  یا امیرالمومنین روحی فداک روز خیبر بود و وقت کارزار تیغ در دستان مرحب بی قرار روز اول، اولی رفت و گریخت دومی تا رفت میدان، الفرار روز دوم می‌رود آنکس که شد هم پیمبر عاشقش هم کردگار نبض جنگ افتاد در دست علی چون به دست کاردان افتاده کار دیگر اکنون روز رزم حیدر است خون مرحب نوش جان ذوالفقار مرگ تنها چاره‌ی بیچاره‌ایست که به خشم مرتضی گردد دچار با نگاهش لشکری را زد به هم شیر حق شمشیر میخواهد چه‌کار؟ مرگ جا می‌ماند از چشمان او پشت پایش می‌دود گرد و غبار فرق دارد در اُحد زخمی شدن یا که ترجیحِ فرارِ بر قرار فرق دارد، خواب در آغوش مرگ یا فرار از ترسِ مُردن سوی غار فرق ایمان علی با آن سه‌تا فرق بین جبر بود و اختیار این قیاس اصلا قیاس باطلی است حضرت دریا کجا و شوره‌زار؟ هر خلافت هر زمان و هر کجا  بی علی هرگز ندارد اعتبار گفته این را دشمنش هفتاد بار از شما هرکس جدا شد، شد هلاک یا امیرالمومنین روحی فداک  کیست حیدر؟ در شجاعت بی بدل کیست مولا؟ در وفا ضرب المثل شانه‌هایش شاهد انفاق او شاهد جنگ آوری هایش جمل در اذان خود شهادت می‌دهم عشق بر حیدر بود خیرالعمل تا ابد هم دل نخواهم کند ازین دُرّ نایابی که دارم از ازل تا نبینم روی ماه مرتضی من نخواهم داد جان دست اجل   بی علی هر کار خیری هم کنی گوییا که چک کشیدی بی محل خسته از دنیا که باشم می‌روم تا مرا مولا بگیرد در بغل شیعه بودن افتخار انبیاست من محب او که هستم لااقل! تا تو را دارم نگردم بیمناک یا امیرالمومنین روحی فداک شعر وقتی وصف یار فاطمه است واژه ها در اختیار فاطمه است من چه گویم از علی بی فاطمه؟ از علی که بی‌قرار فاطمه است فاطمه دار و ندار مرتضی مرتضی دار و ندار فاطمه است گفت «لولا فاطمه» یعنی بدان کل خلقت بر مدار فاطمه است هر که رو در روی ظالم ایستاد تا قیامت در کنار فاطمه است روز محشر هر که دنبال کسی است چشم ما در انتظار فاطمه است بار عشق مرتضی برداشتن کار هر کس نیست، کار فاطمه است عشق زهرا! لیس معشوقی سواک یا امیرالمومنین روحی فداک   
شعر شهادت حضرت زینب (س) برای تسلیت به امام زمان (عج) دلم گرفته از این انتظار طولانی به پشت پرده غیبت چقدر می‌مانی سرم فدای قدم‌های تو بگو امشب کجا برای غم عمه روضه میخوانی؟ فدای شال سیاهت که دور گردن توست چقدر مثل دل عمه‌ات پریشانی  به یاد غربت زینب دو دیده‌ات خون است دلت شکسته‌ترین شد امامِ بارانی به گوشه‌ای ز نگاهت بیا بخر ما را به پای درد دل عمه‌ات ببر ما را ⚑⚑⚑⚑
(س)  یک سال و نیم مانده غمت در گلوی من هر روز و شب تویی همه جا روبه روی من در زیر آفتابم و تشنه شبیه تو دنیا کشیده خنجر غم بر گلوی من تصویر قتلگاه تو یادم نمی‌رود یک بوسه از تنت شده بود آرزوی من از خاطرات آن شب مقتل کنار تو مانده هنوز لاله سرخی به روی من یک لحظه چوب محمل و پیشانی‌ام شکست تا رفت روی نیزه سرت پیش روی من قاری روی نیزه شدی تا نگاه‌ها آید به سوی نیزه نیاید به سوی من سنگین‌ترین غمم غم دفن سه ساله بود او رفت و رفت پیش شما آبروی من بشکن سفال عمر مرا تا نفس کشم دیگر بس است باده غم در سبوی من ⚑⚑⚑⚑
شعر مصیبت حضرت زینب (س)  یک سال و نیم مانده غمت در گلوی من هر روز و شب تویی همه جا روبه روی من در زیر آفتابم و تشنه شبیه تو دنیا کشیده خنجر غم بر گلوی من تصویر قتلگاه تو یادم نمی‌رود یک بوسه از تنت شده بود آرزوی من از خاطرات آن شب مقتل کنار تو مانده هنوز لاله سرخی به روی من یک لحظه چوب محمل و پیشانی‌ام شکست تا رفت روی نیزه سرت پیش روی من قاری روی نیزه شدی تا نگاه‌ها آید به سوی نیزه نیاید به سوی من سنگین‌ترین غمم غم دفن سه ساله بود او رفت و رفت پیش شما آبروی من بشکن سفال عمر مرا تا نفس کشم دیگر بس است باده غم در سبوی من ⚑⚑⚑⚑
صبر از زبان عجز ثناخوان زینب است عقل بسیط واله و حیران زینب است ایوب صابر است ولیکن درین مقام انصاف ده که ریزه خور خوان زینب است در قتلگاه، جسم برادر به روی دست بگرفت کای خدای من این جان زینب است قربانی تو است بکن از کرم قبول کاری چنین به عهده ی ایمان زینب است در خطبه‌اش که ‌کوفه از ‌آن‌ شد سکوت محض گفتی که ممکنات به فرمان زینب است ابن زیاد شوم به دار الإماره اش رسوا ز منطق شرر افشان زینب است با این که با عیال برادر به شهر شام در دست اهل ظلم، گریبان زینب است برهم زن اساس جفاکاریِ یزید لحن بلیغ و نطق درخشان زینب است افزون بود ز حوصله خلق عالمی درد و غمی که در دل سوزان زینب است دارد «صغیر» امیدی و از روی اعتقاد چشمش به لطف بی حد و پایان زینب است
دوبیتی ای در مقام نُطق و بیان حیدری کلام دخت امام و اخت امام نائب الامام بر ما نمای یک نظر لطف از کرم ای زینب ای سلیل نبی فاطمی مرام ▪️ زینب که به دل داغ فراوان دارد از شدّت غم سینه ی سوزان دارد او هست پیام آور صحرای بلا بیش از همه غم ها غم هجران دارد ▪️ تویی صبوره ی دوران پر بلا زینب پیام آور صحرای نینوا زینب فقط تویی که به ام المصائبی مشهور اسیر و قافله سالار کربلا زینب ▪️ عزیز فاطمه و دخت مرتضی زینب به قلب سوخته ی ما نظر نما زینب نگر که بار گنه خم نموده قامت ما برای عفو خطامان نما دعا زینب ▪️ اسوه ی تقوا و صبر و استقامت زینب است پشتبان دین و قرآن و امامت زینب است با بیان، بنیاد استبداد را در هم شکست حافظ خون برادر با اسارت زینب است ▪️ ویرانگر بنیاد استبداد زینب آن اسوه ی ایمان و استعداد زینب لرزاند کاخ دشمنانش را چو حیدر تا خطبه اندر کوفه کرد ایراد زینب ▪️ ای رهنمای راه عدل و داد زینب وی یکّه تاز عرصه ی ارشاد زینب دستم ز دامانت رها منمای بی بی حق علی تا عرصه ی میعاد زینب ▪️ دخت حیدر زینب غم مبتلا بعد عمری درد و رنج و ماجرا با دلی پر خون از این دار جهان گشت عازم جانب مُلک بقا
السلام السلام شهید کرب و بلا یااخا یااخا کنار خواهر بیا تشنه‌ی بی‌کفن ای حسین جان من وای حسینم ...................................... مانده چشمم به در، به زیر نورِ هلال بعدِ یکسال و نیم، رسیده وقت وصال بعد تو قلبم از، غم لبالب شده لحظه‌ی آخرِ عمرِ زینب شده وای حسینم ...................... زندگی کرده‌ام با روضه‌هایت حسین دل من مانده است در کربلایت حسین مرثیه خوانده‌ام، از غم قتلگاه قتلوکَ حسین، بالسَّنان بالرِماح وای حسینم ...................... سرِ تو روی نی رفت و تنت روی خاک اسب‌ها آمدند خواهر تو شد هلاک پیشِ چشم حرم، لِه شده پیکرت دخترت دید وای، چه کند خواهرت وای حسینم
مناجات با خدا و روضه ی امام حسین علیه السلام در ایام اعتکاف ای مهربون، بخشنده ی جرم و گناه، من اومدم امّا با این روی سیاه معتکفِ خونه ی تو شدم خدا، با این بدی بازم به من دادی پناه شرمنده ام، توبَم و کن قبول، به مصحف و به عترت رسول به حق اون شهید سر جدا، نور دل زهرای بتول می زنم صدات با چشمای ترم، تو اگه بگی برم کجا برم یا الله، یا ربّنا، اِغفر لنا... می دم قسم، تو رو به خاکِ کربلا، به قاری ِ قرآن روی نیزه ها به حقّ اکبر و علیّ اصغرش، به اون که شد کنار علقمه فدا به حقّ اون لحظه که غرق ِ آه، مادر اومد کنار قتلگاه حسینش و غرقه به خون دید و، با حسرت به او میکرد نگاه بُنَیَّ شهید بی سر یا حسین، بُنَیَّ غریب مادر یا حسین واویلا غریب مادر یا حسین...
ای زینب ای که بی‌تو حقیقت زبان نداشت خون آبرو، محبّت و ایثار، جان نداشت آگاه بود عشق که بی‌تو غریب بود اقرار داشت صبر، که بی‌تو توان نداشت در پهن‌دشت حادثه با وسعت زمان دنیا، سراغ چون تو زنی قهرمان نداشت یک روز بود و این همه داغ، ای امام صبر پیغمبری به سختی تو امتحان نداشت گر پای صبر و همّت تو در میان نبود اسلام جز به گوشهٔ عزلت مکان نداشت... روزی به زیر سایهٔ پیغمبر خدای روزی به جز سر شهدا سایه‌بان نداشت؟ محمل درست در وسط نیزه‌دارها یک ذرّه رحم در دل خود ساربان نداشت زینب اگر نبود، شجاعت یتیم بود زینب اگر نبود، شهامت روان نداشت زینب اگر نبود، وفا سرشکسته بود زینب اگر نبود، تن عشق جان نداشت زینب اگر کمر به اسارت نبسته بود آزادی این چنین شرف جاودان نداشت «میثم» هماره تا که به لب داشت صحبتی حرفی به‌جز مناقب این خاندان نداشت شاعر: استاد
زینب اگر نبود حدیث وفا نبود با رمز و راز عشق کسی آشنا نبود زینب اگر نهیب نمی‌زد علیه کفر نطق مدافعان ولایت رسا نبود زینب اگر اسیر نمی‌شد به راه دوست دین خدا ز قید اسارت رها نبود زینب اگر طلسم ستم را نمی‌شکست امروز صحبت از شرف اولیا نبود.. در شام و کوفه باز نمی‌کرد اگر زبان نام رسول بر سر گلدسته‌ها نبود اُمّ الکتاب اوست «کلامی» به یک کلام زینب اگر نبود کتاب خدا نبود
عاشق همیشه قسمتش حیران شدن بود پاره‌گریبان ، بی سر و سامان ‌شدن بود اول قرار ما دو تا قربان شدن بود رفتی و سهم من بلاگردان شدن بود یکسال و نیم آتش‌گرفتن سهم من بود تقدیر پروانه از اول سوختن بود یکسال و نیم از رفتن تو گریه کردم با هر نخ پیراهن تو گریه کردم خیلی برای کشتن تو گریه کردم با خنده‌های دشمن تو گریه کردم هرشب بدون تو هزاران شب گذشته دیگر بیا آب از سر زینب گذشته آخر مرا با غصّه‌ی ایّام بردند با خاطرات سیلی و دشنام بردند بین همان شهری که بزم عام بردند این آخر عمری مرا در شام بردند پروانه ها خاکسترم را جمع کردند از زیر سایه بسترم را جمع کردند گفتم به عبدالله که یاد قَرَن کن کمتر کنارم صحبت از باغ و چمن کن این آخر عمری مرا رو به وطن کن من را میان کهنه پیراهن کفن کن با قاسم و عباسم و اکبر بیائید من را بسوی کربلا تشییع نمائید حالا دگر بال و پری دارم، ندارم در آتشت خاکستری دارم، ندارم من سایه‌ی بالاسری دارم، ندارم چیزی به جز چشم تری دارم، ندارم آنقدر بین کوچه‌ها بال و پرم سوخت آنقدر بعد کربلا موی سرم سوخت باور نخواهی کرد با اغیار رفتم با چادر پاره سر بازار رفتم خیلی میان کوچه‌ها دشوار رفتم با ناسزای تند نیزه‌دار رفتم یادم نرفته دست بر پهلو گرفتم با آستینم با چه وضعی رو گرفتم یادم نرفته دور تو جنجال کردند جمعیتی را وارد گودال کردند آن ده سواری که تو را پامال کردند دیدم تنت را زنده‌زنده چال کردند یادم نرفته دست و پا گم کرده بودم در گوشه‌ی مقتل تو را گم کرده بودم دیر آمدم دیدم سرت دست کسی رفت عمّامه‌ی پیغمبرت دست کسی رفت هم یادگار مادرت دست کسی رفت هم روسریِ دخترت دست کسی رفت هم خویش را پهلوی تو انداختم من هم چادرم را روی تو انداختم من شاعر:
حضرت عباس(ع)-شهادت بس که عطشانند آل فاطمه اشک هم خشکیده در چشم همه آب... آبِ کودکان زد آتشم خجلت از سقاییِ خود می‌کشم کاش از اول نام من سقا نبود یا در این صحرای خون دریا نبود چون کمر بهر طواف عشق بست در طواف اولش افتاد دست طوف دوم در مطاف داورش شد فدای دوست دست دیگرش دور سوم خون به جای اشک خورد تیر دشمن آمد و بر مشک خورد دور چهارم داشت عزم ترک سر کرد پیش تیر چشمش را سپر دور پنجم با عمود آهنین گشت سرو قامتش نقش زمین گشت در دور ششم با تیغ تیز عضو عضوش قطعه قطعه ریز ریز دور هفتم داده بود از کف قرار خویشتن را دید در آغوش یار شد سراپا چشم زخم پیکرش دید زهرا را به بالای سرش با زبان حال می‌گفتش بتول مرحبا عباس من حجّت قبول شاعر: استاد سازگار
امام زمان گفتم به مهدی بر من عاشق نظر کن گفتا تو هم از معصیت صرف نظر کن گفتم به نام نامیت هر دم بنازم گفتا که از اعمال نیکت سرفرازم گفتم که دیدار تو باشد آرزویم گفتا که در کوی عمل کن جستجویم گفتم بیا جانم پر از شهد صفا کن گفتا به عهد بندگی با حق وفا کن گفتم به مهدی بر من دلخسته رو کن گفتا ز تقوا کسب عز و آبرو کن گفتم دلم با نور ایمان منجلی کن گفتا تمسک بر کتاب و هم عمل کن گفتم ز حق دارم تمنای سکینه گفتا بشوی از دل غبار حقد و کینه گفتم رخت را از من واله مگردان گفتا دلی را با ستم از خود مرنجان گفتم به جان مادرت من را دعا کن گفتا که جانت پاک از بهر خدا کن گفتم  ز هجران تو قلبی تنگ دارم گفتا ز قول بی عمل من ننگ دارم گفتم دمی با من ز رافت گفتگو کن گفتا به آب دیده دل را شستشو کن گفتم دلم از بند غم آزاد گردان گفتا که دل با یاد حق آباد گردان گفتم که شام تا دلها را سحر کن گفتا دعا همواره با اشک بصر کن گفتم که از هجران رویت بی قرارم گفتا که روز وصل را در انتظارم
لطفاباارسال یک یاعلی درآیدی زیراعلام حضورنمایید. https://eitaa.com/amozeshmadahi7631
سلام ۱-دوره آموزش مقتل شناسی ویژه مداحان برادر ۲-برگزاری آزمون سطح بندی در سامانه جامع طوبی ویژه مداحان ثبت نام وتوضیحات بیشتر امشب در جلسه مجمع الذاکرین
🌹 🌸 برخیز که فجر انقلاب است امروز بیگانه صفت خانه خراب است امروز هر توطئه و نقشه که دشمن بکشد از لطف خدا نقش بر آب است امروز 🌸🍃🌺🍃🌸🍃 این دهه فجر است گویی نوبهار وین همه مهر است از او یادگار غصه ها رفتند و افسانه شدند ناله ها فریاد مستانه شدند 🌸🍃🌺🍃🌸🍃 فجر است و سپیده حلقه بر در زده است روز آمده، تاج لاله بر سر زده است با آمدن امام در کشور ما خورشید حقیقت ز افق سر زده است. 🌸🍃🌺🍃🌸🍃 در دهه فجر امتش پیروز شد ماه بهمن ماه جان افروز شد فجر گویی نوبهار زندگی چون چراغی در ره سازندگی 🌸🍃🌺🍃🌸🍃 از نهضت قاطعانه ی روح الله شد دست ستمگران ز ایران کوتاه با دست تهی و این همه پیروزی لا حول و لا قوة الا بالله. ( صدرایی) 🌸🍃🌺🍃🌸🍃 آهن آبدیده را زنگ عوض نمی کند چهره انقلاب را جنگ عوض نمی کند به دشمن علی بگو به کوری دو چشمتان پیرو خط رهبری رنگ عوض نمی کند . . . 🌸🍃🌺🍃🌸🍃 برخیز که فجر انقلاب است امروز بیگانه صفت خانه خراب است امروز هر توطئه و نقشه که دشمن بکشد از لطف خدا نقش بر آب است امروز 🌸🍃🌺🍃🌸🍃   از خون سرخ بهمن سرسبز شد بهاران اندیشه باور شد، در امتداد باران بر صخره‏های همّت جوشیده خون غیرت بانگ سرود و وحدت آید زچشمه ساران و الفجر بهمن آمد، فصل شکفتن آمد بر پهندشت باور، خالی است جای یاران 🌸🍃🌺🍃🌸🍃 پویا و باوقار، شهوار می رویم استاده بر مسیر، بیدار می رویم در باغ انقلاب، شاد و بلند و سبز هر روز تازه تر، پر بار می رویم دانش سلاح ما، حق است یار ما از ذکر یاحسین سرشار برخیز که فجر انقلاب است امروز بیگانه صفت خانه خراب است امروز هر توطئه و نقشه که دشمن بکشد از لطف خدا نقش بر آب است امروز 🌸🍃🌺🍃🌸🍃 این دهه فجر است گویی نوبهار وین همه مهر است از او یادگار غصه ها رفتند و افسانه شدند ناله ها فریاد مستانه شدند 🌸🍃🌺🍃🌸🍃 فجر است و سپیده حلقه بر در زده است روز آمده، تاج لاله بر سر زده است با آمدن امام در کشور ما خورشید حقیقت ز افق سر زده است. 🌸🍃🌺🍃🌸🍃 در دهه فجر امتش پیروز شد ماه بهمن ماه جان افروز شد فجر گویی نوبهار زندگی چون چراغی در ره سازندگی 🌸🍃🌺🍃🌸🍃 از نهضت قاطعانه ی روح الله شد دست ستمگران ز ایران کوتاه با دست تهی و این همه پیروزی لا حول و لا قوة الا بالله. ( صدرایی) 🌸🍃🌺🍃🌸🍃 آهن آبدیده را زنگ عوض نمی کند چهره انقلاب را جنگ عوض نمی کند به دشمن علی بگو به کوری دو چشمتان پیرو خط رهبری رنگ عوض نمی کند . . . 🌸🍃🌺🍃🌸🍃 برخیز که فجر انقلاب است امروز بیگانه صفت خانه خراب است امروز هر توطئه و نقشه که دشمن بکشد از لطف خدا نقش بر آب است امروز 🌸🍃🌺🍃🌸🍃   از خون سرخ بهمن سرسبز شد بهاران اندیشه باور شد، در امتداد باران بر صخره‏های همّت جوشیده خون غیرت بانگ سرود و وحدت آید زچشمه ساران و الفجر بهمن آمد، فصل شکفتن آمد بر پهندشت باور، خالی است جای یاران 🌸🍃🌺🍃🌸🍃 پویا و باوقار، شهوار می رویم استاده بر مسیر، بیدار می رویم در باغ انقلاب، شاد و بلند و سبز هر روز تازه تر، پر بار می رویم دانش سلاح ما، حق است یار ما از ذکر یاحسین سرشار می رویم 🌸🍃🌺🍃🌸🍃 🌺 🌸
۱۳ (حضرت زینب س) ای نور دل زهرا(دخت علی یا زینب)۲ با نام تو می گردد(دل منجلی یا زینب)۲ فروغ دیده ی آل محمد لطف تو بر همه همیشه بی حد یا زینب یا زینب مظلومه زینب۲ از داغ و مصیبت ها(خون شد جگرت زینب)۲ زد داغ برادرها(بر جان شررت زینب)۲ از داغ حسینت خون شد دل تو شرر زد داغ او بر حاصل تو یا زینب یا زینب مظلومه زینب۲ ای دخت علی زینب(راحت شدی از غم ها)۲ جان تو بود بر لب(رفتی به سوی زهرا)۲ لحظه های آخر در شور و شینی یاد کربلا و داغ حسینی یا زینب یا زینب مظلومه زینب۲ همراه حسین زینب(در کرب و بلا بودی)۲ با اهل حرم بانو(در رنج و بلا بودی)۲ در کربلا دیدی رنج و محنت ها بر دوش خود کشیدی کوه غم ها یا زینب یا زینب مظلومه زینب۲ در کرب و بلا دیدی(صد پاره شده اکبر)۲ در پیش روی بابا(از کینه شدی پرپر)۲ دیده ای می ریزد اشک بصرش در کنار جسم اکبر پسرش یا زینب یا زینب مظلومه زینب۲ دیدی علی اصغر(لب تشنه و بی تاب است)۲ با حنجر غرق خون(بر دست پدر خواب است)۲ دیدی بر دست بابا علی اصغر با تیر حرمله شد پاره حنجر یا زینب یا زینب مظلومه زینب۲ ای ماه سپهر دین(ای دختر خیر الناس)۲ خون شد دل تو دیدی(افتاده زمین عباس)۲ دیدی دست او از پیکر جدا شد جان پاکش در راه دین فدا شد یا زینب یا زینب مظلومه زینب۲ دیدی که گل زهرا(افتاده به موج خون)۲ دشمن که رسید از راه(شد ظلم و ستم افزون)۲ پرده ی حرمت او را دریدند سر پاک حسینت را بریدند یا زینب یا زینب مظلومه زینب۲ دیدی که عدو از کین(آتش زده بر خیمه)۲ تن ها همه غرق خون(سرها به روی نیزه)۲ دیدی که دشمن دین وحشیانه بر کودکان می زد با تازیانه یا زینب یا زینب مظلومه زینب۲
جهت اجرای هم خوانی در جلسه مجمع الذاکرین امشب
سی و چهارمین جلسه مجمع الذاکرین شهرستان امشب۱۹بهمن ماه همزمان با ایام وفات حضرت زینب(س)ودهه مبارک فجرمسجدصاحب الزمان(عج)روستای سوران باحضورریاست محترم اداره تبلیغات اسلامی حاج اقاادریسی
مناجات اصلا حواسم نیست که فرصت ندارم خیلی برای بندگی همت ندارم اینقدر زیر خاک خوابیده اند مردم چشمی برای دیدن عبرت ندارم امروز و فردا می کنم هنگام توبه حالی برای ترک معصیّت ندارم ارزان خودم را باختم در دار دنیا اما حواسم نیست من قیمت ندارم افتادم اما باز دستم را گرفتی جایی به جز این خانه من عزت ندارم وای از شبی که صورتم بر خاک قبر است چیزی برای خانه ی غربت ندارم باب نجات شیعه ی زهرا، حسین است چشم امیدی جز به این رحمت ندارم وقتی حسین بن علی را دوست دارم از هیچ چیز دیگری وحشت ندارم شب های جمعه مادری قامت خمیده هی بوسه می گیرد ز رگ های بریده وحید محمدی
وزانهسرگرمیجملات و اشعار شعر امام زمان + مجموع اشعار با موضوع حضرت مهدی (عج) در این قسمت مجموعه شعر در مورد امام زمان حضرت ولی عصر (عج) را آماده کرده ایم. این مجموعه اشعار با موضوع حضرت مهدی (عج) هستند و امیدواریم که مورد توجه شما عزیزان و عاشقان آن حضرت قرار بگیرد. شاعران و دوستداران حضرت مهدی، اشعار زیبا با مضامین عاشقانه در وصف انتظار ظهور آن حضرت سروده اند که بسیار زیبا هستند و در ادامه این اشعار را قرار داده ایم. شعر امام زمان + مجموعه اشعار حضرت مهدی (عج) چشم آلوده کجا، دیدن دلدار کجا دل سرگشته کجا وصف رخ یار کجا +++ قصه عشق من و زلف تو دیدن دارد نرگس مست کجا همدمی خار کجا +++ سر عاشق شدنم لطف طبیبانه توست ور نه عشق تو کجا این دل بیمار کجا +++ منتی بود نهادی که خریدی ما را رو سیه برده کجا میل خریدار کجا +++ هر کسی را که پسندی بشود خادم تو خدمت شاه کجا نوکر سربار کجا +++ کاش در نافله‌ات نام مرا هم ببری که دعای تو کجا عبد گنه‌کار کجا +++ مهر من گر که فتد در دل تو می‌فهمم شهد دیدار کجا دوریِ از یار کجا +++ به خدا چون دل زهرا نگران است دلم یک شه تشنه لب و لشگر بسیار کجا +++ کاش زینب نرسد کوفه بدون تو حسین زینب خسته کجا کوچه و بازار کجا +++ یاد گیسوی رقیه جگرم می‌سوزد دست عباس کجا پنجه اغیار کجا *** ✅ مطلب مشابه: متن در مورد امام زمان + جملات زیبا در مورد ظهور امام دوازدهم حضرت مهدی (عج) قسمت نشد که گاه به گاهی ببینمت حتی به قدر نیم نگاهی ببینمت +++ تکلیف بی‌قراری این دل چه می‌شود؟! اصلاً شما اگر که نخواهی ببینمت… +++ ای کاش یک سه شنبه شبی قسمتم شود در راه جمکران سر راهی ببینمت +++ یا که محرمی شود و بین کوچه‌ای در حال کار نصب سیاهی ببینمت +++ آقا خدا نیاورد آن روز را که من سرگرم می‌شوم به گناهی ببینمت +++ با این دل سیاه و تباهم چه دل‌خوشم بر این خیال کهنه واهی، ببینمت! +++ دارم یقین که روز وصال تو می‌رسد ذکر لبم شده که الهی ببینمت *** اشعار حضرت مهدی (عج) جانا ز فراق تو این محنت جان تا کی دل در غم عشق تو رسوای جهان تا کی +++ چون جان و دلم خون شد در درد فراق تو بر بوی وصال تو دل بر سر جان تا کی +++ نامد گه آن آخر کز پرده برون آیی آن روی بدان خوبی در پرده نهان تا کی +++ در آرزوی رویت ای آرزوی جانم دل نوحه‌کنان تا چند، جان نعره‌زنان تا کی +++ بشکن به سر زلفت این بند گران از دل بر پای دل مسکین این بند گران تا کی +++ دل بردن مشتاقان از غیرت خود تا چند خون خوردن و خاموشی زین دلشدگان تا کی +++ گر طالب دلداری از کون و مکان بگذر هست او ز مکان برتر از کون و مکان تا کی +++ گر عاشق دلداری ور سوخته یاری بی ‌نام ‌و نشان می رو زین نام و نشان تا کی +++ گفتی به امید تو بارت بکشم از جان پس بارکش ار مردی این بانگ و فغان تا کی +++ عطار همی بیند کز بار غم عشقش عمر ابدی یابد عمر گذران تا کی *** ✅ مطلب مشابه: انشا درباره امام زمان (عج) + 7 انشای زیبای ادبی و کوتاه با موضوع حضرت مهدی امام دوازدهم مه مبارک در ابر آرمیده بیا امید آخر دل‌های داغ‌دیده بیا +++ قسم به مهر رخت کشته تیرگی ما را بیا تو ای شب اندوه را سپیده بیا +++ به طول غیبت و اشک مدام و سوز دلت که جان شیعه ز هجران به لب رسیده بیا ز پشت در بشنو ناله‌های فاطمه را به سوز سینه آن مادر شهیده بیا +++ عزیز فاطمه جدت حسین در یم خون تو را صدا زند از خنجر بریده بیا +++ به مادری که لبش از عطش زده تب‌خال به شیرخواره انگشت خود مکیده بیا +++ به آن لبی که بر آن چوب می‌زدند به طشت به خواهری که گریبان خود دریده بیا +++ کند تلاوت قرآن سر حسین به نی ببین چه گونه ز لب‌هایش خون چکیده بیا +++ به آن سری که به دیدار دخترش آمد به کودکی که به ویرانه آرمیده بیا +++ به لاله‌های به خاک اوفتاده از دم تیغ به غنچه‌ای که شد از ضرب تیر چیده بیا +++ به بانگ یا ابتای علی به قلزم خون به ناله‌ای که حسین از جگر کشیده بیا +++ بود به سینه «میثم» هزار درد نهان گواه آن همه غم‌های ناشنیده بیا *** شعر زیبای حضرت مهدی من گریه می‌کنم که تماشا کنی مرا مانند طفل گمشده پیدا کنی مرا +++ حجت قبول دلبر احرام بسته‌ام ای کاش در دعای خودت جا کنی مرا +++ با گریه کردن این دل من زنده می‌شود دل‌مرده آمدم که تو احیا کنی مرا +++ اسباب زحمتِ تو شده این گدا، ولی هرگز مباد از سر خود وا کنی مرا +++ ای کاش امشبی که تو راهی مشعری همراه خویش راهی صحرا کنی مرا +++ تو سفره‌دار گریه ماه محرمی چشمی پر اشک می‌شود اعطا کنی مرا؟ +++ آقا قسم به چادر خاکی مادرت خواهم شریک گریه زهرا کنی مرا +++ آیا شود که مثل شهیدان دم وصال با روی غرق خون شده زیبا کنی مرا +++ بیت‌الحرام سینه‌زنان خاک کربلاست دارم امید محرم آنجا کنی
مرا +++ همراه خویش زائر شش گوشه‌ام کنی مسند نشین عرش معلا کنی مرا +++ ای روضه‌خوان تنگ غروب منا بیا پرچم به دوش ماتم کرب و بلا بیا +++ حاجی فاطمه شده صحرانشین خدا صاحب حرم دگر بشود از حرم جدا *** حرفی که دارم با شما گفتن ندارد  این حرف‌های بی‌صدا گفتن ندارد +++  این دردها درمان ندارد غیر وصلت این غصه بی‌انتها گفتن ندارد +++  چشم گنه‌کار من و دیدار رویت  دردی که باشد بی‌دوا گفتن ندارد +++  هر بار توبه کردم و هر بار … بگذر  این ماجرای توبه‌ها گفتن ندارد +++  آقا اگر کاری برایت کرده باشم  باشم اگر بی‌ادعا، گفتن ندارد +++  هر صبح و شب گریان غم‌هایت نبودیم  حال دل این بی‌وفا گفتن ندارد +++  آقا خودت یک کربلا روزی من کن  اصلاً فراق کربلا گفتن ندارد *** اشعار امام زمان امام دوازدهم این جشن‌ها برای من آقا نمی‌شود شب با چراغ عاریه فردا نمی‌شود +++ خورشیدی و نگاه مرا می‌کنی سفید می‌خواستم ببینمت اما نمی‌شود +++ شمشیرتان کجاست؟ بزن گردن مرا وقتی که کور شد گرهی وا نمی‌شود +++ یوسف! به شهر بی‌هنران وجه خویش را عرضه مکن که هیچ تقاضا نمی‌شود +++ اینجا همه من‌اند، من بی‌خیال تو اینجا کسی برای شما ما نمی‌شود +++ آقا جسارت است ولی زودتر بیا این کارها به صبر و مدارا نمی‌شود +++ تا چند فرسخی خودم ایستاده‌ام تا مرز یأس تا به عدم تا نمی‌شود +++ می‌پرسم از خودم غزلی گفته‌ای ولی با این همه ردیف، چرا با نمی‌شود؟! *** عشق از سرای این دل من پا نمی‌شود مجنون دلش به جز سوی لیلا نمی‌شود +++ بالای تخت یوسف کنعان نوشته‌اند هر یوسفی که یوسف زهرا نمی‌شود +++ این زندگی بدون تو تلخ است و بی‌ثمر بی روی یار آب گوارا نمی‌شود +++ سایه کجا و دیدن تشریف آفتاب می‌خواستم ببینمت اما نمی‌شود +++ دق مرگ کرد بسکه مرا خواند بر خودم آیینه از کنار دلم پا نمی‌شود +++ تعجیل کن وگرنه که از دست می‌روم این کارها به صبر و مدارا نمی‌شود +++ هرگز مکن سؤال چرا ما نرفته‌ایم هر قطره‌ای که فانی دریا نمی‌شود +++ بر من مگیر خرده که درد فراق دوست جز با نگاه دوست مداوا نمی‌شود *** خورشید رخ مپوشان در ابر زلف، یارا چون شب سیه مگردان روز سپید ما را +++ ما را ز تاب زلفت افتاد عقده بر دل بر زلف خم به خم زن دست گره‌گشا را +++ فخر جهانیان شد ننگ صنم پرستی جانا ز پرده بنمای روی خدا نما را +++ ای آشکار پنهان برقع ز رخ برافکن تا جلوه‌ات ببینم پنهان و آشکارا +++ بی جلوه‌ات ندارد ارض و سما فروغی ای آفتاب تابان هم ارض و هم سما را +++ بازآ که از قیامت برپا شود قیامت تا نیک و بد ببیند در فعل خود جزا را +++ ای پرده‌دار عالم در پرده چند مانی آخر ز پرده بنگر یاران آشنا را +++ بازآ که بی‌وجودت عالم سکون ندارد هجر تو در تزلزل افکند ماسوی را +++ حاجت به توست ما را ای حجت الهی آری به سوی سلطان حاجت بود گدا را +++ عمری گذشت و ماندیم از ذکر دوست غافل از کف به هیچ دادیم سرمایه بقا را +++ ما را فکنده غفلت در بستر هلاکت درمان کن ای مسیحا این درد بی‌دوا را +++ ای پرده‌دار عالم در پرده چند پنهان بازآ و روشنی‌بخش دل‌های باصفا را *** ✅ مطلب پیشنهادی: عکس نوشته امام زمان و صاحب الزمان (عج) + متن زیبا در مورد امام دوازدهم حضرت مهدی (عج) شعر در وصف امام زمان سلام ای ماه مهجور زمستان‌های ابرآلود! چرا دیگر نمی‌تابد سرودت از محاق رود +++ مگر روح اساطیر کهن باران بباراند به روی سرزمین‌های اسیر حلقه‌های دود +++ به روی بام‌ها آیینه‌ها گرم تماشایند افق‌های تباهی را برآ ای طلعت موعود +++ نفیر کوزه‌های تشنه اعصار می‌گوید که عشق این ماه سرگردان زمانی این حوالی بود +++ تو را با خوشه پروین همیشه جستجو کردم از آن روزی که از پردیس جاویدان شدم مطرود +++ دلم را این پرستوی غریب آشیان بر دوش بهار خاطراتت خوانده تا آفاق نامحدود +++ الا ای ماه مهجور زمستان‌های ابرآلود! تو را تا کهکشان زخم موزونی دگر بدرود *** مطالب مرتبط متن ناب کوتاه و بلند نیمه شعبان (جملات و عکس نوشته تبریک… متن تبریک نیمه شعبان + جملات زیبا و اشعار تبریک تولد حضرت… به حسن و خلق و وفا کس به یار ما نرسد تو را در این سخن انکار کار ما نرسد +++ اگر چه حسن فروشان به جلوه آمده‌اند کسی به حسن و ملاحت به یار ما نرسد +++ به حق صحبت دیرین که هیچ محرم راز به یار یک جهت حق گزار ما نرسد +++ هزار نقش برآید ز کلک صنع و یکی به دلپذیری نقش نگار ما نرسد +++ هزار نقد به بازار کائنات آرند یکی به سکه صاحب عیار ما نرسد +++ دریغ قافله عمر کان چنان رفتند که گردشان به هوای دیار ما نرسد +++ دلا ز رنج حسودان مرنج و واثق باش که بد به خاطر امیدوار ما نرسد +++ چنان بِزی که اگر خاک ره شوی کس را غبار خاطری از رهگذار ما نرسد +++ بسوخت
حافظ و ترسم که شرح قصه او به سمع پادشه کامگار ما نرسد *** ✅ مطلب پیشنهادی: عکس پروفایل تبریک ولادت امام زمان (عج) + جملات تبریک ویژه تولد امام دوازهم دل ما و صفای بارانت، از دعای تو سبز و سیرابیم «و من الماء کل شئ حی» همه مدیون حضرت آبیم از زلال تو روشنیم ای آب، دل به دریا که می‌زنیم ای آب موج در موج شرح دلتنگی ست، لب هر جوی اگر که بی‌تابیم +++ دجله هر شب هزار و یک قصه از نیستان سامرا دارد مثل ما که هزار و یک سال است زائر غصه‌های سردابیم +++ بی‌ تو یک روز خوش نبود و نرفت آب خوش از گلویمان پایین یا سرابیم بی تو در پوچی یا که در خواب خویش مردابیم +++ کی بتابی تو یک شب بی ابر، بر شبستان حوض کوچک‌مان؟ و ببینیم باز هم با تو، غرقِ تسبیح موج و مهتابیم +++ گفته پیری که از بلندی کوه، جویبار دل تو جاری شد ما که یک عمر رفت و در خوابیم «مگر این چند روز دریابیم» +++ آمدی بغض کوچه‌ها وا شد، اشک‌ها قطره قطره دریا شد با شما هر جزیره خضراء شد، در بهارت چه سبز و شادابیم *** وقت است که از چهره خود پرده‌گشایی «تا با تو بگویم غم شب‌های جدایی» +++ اسپندم و در تاب و تب از آتش هجران «چون عودم و از سوختنم نیست رهایی» +++ «من در قفس بال و پر خویش اسیرم» ای کاش تو یک‌بار به بالین من آیی +++ در بنده نوازی و بزرگی تو شک نیست من خوب نیاموختم آداب گدایی +++ عمری ست که ما منتظر آمدنت، نه تو منتظر لحظه برگشتن مایی +++ می‌خواستم از ماتم دل با تو بگویم از یاد رود ماتم و دل چون تو بیایی +++ امشب شده‌ای زائر آن تربت پنهان؟ یا زائر دل‌سوخته کرب و بلایی +++ ای پرسش بی‌پاسخ هر جمعه عشاق آقا تو کجایی؟ تو کجایی؟ تو کجایی؟ *** اشعار عاشقانه برای حضرت مهدی (عج) شدم بر صورتی عاشق که بر مه می‌کند غوغا چه صورت؟ صورت دلبر، چه دلبر؟ دلبر زیبا +++ اگر رویش نمی‌بینم دو چشمم چشمه‌ای گردد چه چشمه؟ چشمه لؤلؤ، چه لؤلؤ؟ لؤلؤی لالا +++ اگر در باغ بخرامد دو صد غلغل برانگیزد چه غلغل؟ غلغل بلبل، چه بلبل؟ بلبل شیدا +++ خیالی را که می‌دارم غمم را همدمی باشد چه همدم؟ همدم محرم، چه محرم؟ محرم دل‌ها +++ نگار من به صد خوبی دو زلفش نکهتی دارد چه نکهت؟ نکهت عنبر، چه عنبر؟ عنبر سارا +++ مرا از بهر جانانی نظامی شربتی باید چه شربت؟ شربت قاتل، چه قاتل؟ قاتل جان‌ها *** من را نمی‌شناخت کسی اینجا، گم نامم و به نام تو می‌نازم شادم که مثل عده معدودی، شعری برای نام نمی‌سازم +++ شعرم برای توست شعاری نیست، کشتی برای موج‌سواری نیست باور مکن که دل به زمین دادم، وقتی تویی بهانه پروازم +++ هر جا که نام نامی تو آنجاست، قلبم بهانه غزلی دارد این سوز ریشه‌ای ازلی دارد، پس با غم عزیز تو دمسازم +++ شعرم اگر چه هیچ نمی‌ارزد، سوزانده است نام و نشانم را می‌سوزم و به هیزم ابیاتم، بیتی به عشق شعله می‌اندازم +++ یا صاحب‌الزمان و زمین موعود، دانای هرکه آمد و هر چه بود گم نامم و تویی تو که می‌دانی، تنها به نام سبز تو می‌نازم *** ✅ مطلب پیشنهادی: اشعار تبریک نیمه شعبان + مجموعه ویژه روز ولادت امام زمان (عج) مرا گویی که چونی؟ چونم ای دوست جگر پر درد و دل پر خونم ای دوست +++ حدیث عاشقی بر من رها کن تو لیلی شو که من مجنونم ای دوست +++ به فریادم ز تو، هر روز، فریاد از این فریاد روز افزونم ای دوست +++ شنیدم عاشقان را می‌نوازی مگر من زان میان بیرونم ای دوست؟ +++ تو گفتی: گر بیفتی گیرمت دست از این افتاده‌تر کا کنونم ای دوست؟ +++ غزل‌های نظامی بر تو خواندم نگیرد در تو هیچ افسونم ای دوست *** ‏وقتی نفس گرفته، دلم در هوایتان ‏یعنی منم که زنده‌ام از اشک‌هایتان +++ ‏داوود من! دوباره بخوان تا که عالمی ‏ایمان بیاورد به طنینِ صدایتان +++ ‏از این همه سحر که گذشته است می‌شود ‏یک شب نصیب این دل من هم دعایتان +++ ‏این اشتراک چشم من و چشم خیستان ‏من گریه‌ام به کشته کربلایتان +++ آقا اجازه می‌دهید هر وقت آمدید ‏نقاشیم کنند مرا زیر پایتان؟ +++ یک روز عاشقانه تو از راه می‌رسی ‏آن روز واجب است بمیرم برایتان *** یا رب ز غمش تا چند اشکم ز بصر آید بنشسته سر راهش، شاید ز سفر آید +++ تا چند بنالم زار شب تا سحر از هجرش کوکب شِمُرم هر شب، شاید که سحر آید +++ هر دم که رخش بینم خواهم دگرش دیدن بازش نگرم شاید یک بار دگر آید +++ از دیده نهان اما اندر دل من جایش او را طلبم هر شب شاید که ز در آید +++ با کس نتوانم گفت من راز درون خویش کز درد غم هجرش دل را چه به سر آید +++ می‌سوزم و می‌سازم از درد فراق اما تیر غم او بر دل افزون ز شمَر آید +++ «حیران» به فغان تا کی با محنت و غم همدم یارب نظری کان شاه از پرده بدر آید *** من گریه می‌ریزم به پای جاده‌ات تا آیینه کاری کرده باشم مقدمت را +++ اول ضمیر غائب مفرد کجائی؟ ای پ
اسخ آدینه‌های پر معما +++ بی تو سرودیم آنچه باید می‌سرودیم یعنی در آوردیم بابای غزل را +++ حتمی بی‌چون و چرای سبز برگرد … راحت شویم از دست اما و اگرها +++ آب و هوای خیمه سبزت چگونه است؟ اینجا گهی سرد است و گاهی نیست گرما +++ بهر ظهور امروز هم روز بدی نیست ای تک‌سوار جاده‌های رو به فردا +++ آقا، صدای پای سبز مرکب توست تنها جواب این همه «می‌آید آیا؟» +++ یک جمعه می‌بینید نگاه شرقی من خورشید پیدا می‌شود از غروب دنیا +++ آقا نماز جمعه این هفته با تو پای برهنه آمدن تا کوفه با ما *** خواستم نزدیک‌تر باشم به آقایم نشد تا بگیرم دامن لطف تو مولایم نشد +++ خواستم از معصیت دوری کنم، آدم شوم بندها را وا کنم از دست و پاهایم نشد +++ ندبه‌های جمعه را هی خواب می‌مانم ببخش سر به زیرم که میان روضه پیدایم نشد +++ ظاهراً ذکر تو را می‌گویم اما باطناً در میان عاشقانت باز هم جایم نشد +++ راه دیدار تو این بار از حرم شد باز، حیف خواستم تا محضر تو با سرم آیم نشد
امام زمان خواستم نزدیک‌تر باشم به آقایم نشد تا بگیرم دامن لطف تو مولایم نشد +++ خواستم از معصیت دوری کنم، آدم شوم بندها را وا کنم از دست و پاهایم نشد +++ ندبه‌های جمعه را هی خواب می‌مانم ببخش سر به زیرم که میان روضه پیدایم نشد +++ ظاهراً ذکر تو را می‌گویم اما باطناً در میان عاشقانت باز هم جایم نشد +++ راه دیدار تو این بار از حرم شد باز، حیف خواستم تا محضر تو با سرم آیم نشد +++ گفتمت یک بار در خوابم بیا، جانِ حسن سر به خاک مقدمت ای یار می‌سایم، نشد +++ دائماً می‌چرخم آقا جان به دور معصیت از دو چشم خیس تو هر بار، پروایم نشد +++ کربلایم دیر شد، دارم خجالت می‌کشم آه آقا جان بگو که وقت امضایم نشد؟