eitaa logo
مسجد علی‌بن‌ابیطالب (علیه‌السلام) کاشان بلوارقطب‌راوندی
371 دنبال‌کننده
2.8هزار عکس
992 ویدیو
3 فایل
کانال مسجد علی‌بن‌ابیطالب(ع) شهرستان کاشان حکمت ۷۵ مدیر کانون برادران (صالحین): 👇 آقای الیاس رمضانی شماره تماس ۰۹۱۳۶۸۱۱۵۸۴ مدیر کانون تخصصی خواهران (صالحات):👇 خانم کربلائی ادمین کانال: @Elyasalavi72 @karbalaei_F
مشاهده در ایتا
دانلود
. ‌. سوی رضا بهر پناه آمده‌ایم چون ندیدیم پناهی به همه ملک جهان..♥️ -امام‌رضای‌دلم- @kanonsalehin
نمـیدۅنـم‌چـرا: وقــٺ‌نـداریـم‌نمـاز‌بخۅنـیم! وقــٺ‌نـداریـم‌قـرآݩ‌بخۅنـیم! وقـٺ‌نداریـم‌بـا‌خـدا‌حـرف‌بزنیـم! وقـٺ‌نداریـم‌بـا‌امام‌زما‌ݩ‌حـرف‌بزنیم! امـا۲۴ساعـٺہ‌این‌گۅشۍ‌دسٺمۅنہ..' -حقیقتا‌تباهیم! @kanonsalehin
•🦋🌧• ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ • شرایط‌گناه‌کردن‌همیشه‌ فراهمه این‌تویی‌که‌باید‌‌با‌نفس‌خودت‌بجنگے و‌شکستش‌بدۍ • •💙• @kanonsalehin
کـٰاش‌خنثۍ‌کَـردن‌نَفس‌را‌ھم یـٰادمان‌مۍ‌دادند‌:)) مۍ‌گویـند؛آنجا‌کِہ‌نَفس‌مغلـوب‌باشد عـٰاشق‌مۍ‌شَوۍ.. عاشِـق‌کہ‌شُدۍ‌شَھید‌میشَوۍ..💔📻!'‌‌ @kanonsalehin
«زندگی نامه شهید ابراهیم هادی» پارت اول👇 🔸 در اول ارديبهشت سال 1336 در محله شهيدآيت الله سعيدي حوالي ميدان خراسان ديده به هستي گشود. او فرزند خانواده بشمار ميرفت. با اين حال پدرش، محمد حسين، به اوعلاقه خاصي داشت. او نيز منزلت پدر خويش را به درستي شناخته بود. پدري که با شغل بقالي توانسته بود فرزندانش را به بهترين نحو تربيت نمايد. 🔸ابراهيم نوجوان بودکه طعم تلخ يتيمي را چشيد. از آنجا بود که همچون مردان بزرگ، زندگي را به پيش برد. دوران دبستان را به مدرسه طالقاني رفت و دبيرستان را نيز در مدارس ابوريحان و کريم خان زند. سال 1355 توانست به دريافت ديپلم ادبي نائل شود. از همان سالهاي پاياني دبيرستان مطالعات غير درسي را نيز شروع كرد. 🔸حضور در هيئت جوانان وحدت اسامي و همراهي و شاگردي استادي نظير علامه محمد تقي جعفري بسيار در رشد شخصيتي ابراهيم موثر بود. 🔸در دوران پيروزي انقلاب شجاعت هاي بسياري از خود نشان داد. او همزمان با تحصيل علم به کار در بازار تهران مشغول بود. پس از انقلاب در سازمان تربيت بدني و بعد از آن به آموزش و پرورش منتقل شد. 🔸ابراهيم در آن دوران همچون معلمي فداکار به تربيت فرزندان اين مرز و بوم مشغول شد. او اهل ورزش بود. با ورزش پهلوانان يعني ورزش باستاني شروع کرد. 🔸در وکشتي بي نظيربود. هرگز در هيچ ميداني پا پس نکشيد و مردانه مي ايستاد. مردانگي او را مي توان در ارتفاعات سر به فلک کشيده بازي دراز و گيلان غرب تا دشت هاي سوزان جنوب مشاهده کرد. حماسه هاي او در اين مناطق هنوز در اذهان ياران قديمي جنگ تداعي مي کند. 🔸در والفجر مقدماتي پنج روز به همراه بچه هاي گردان هاي کميل و حنظله درکانالهاي فكه مقاومت کردند. اماتسليم نشدند. سرانجام در 22 سال 1361 بعد از فرستادن بچه هاي باق يمانده به عقب، تنهاي تنها با خدا همراه شد. ديگركسي او را نديد. او هميشه از خدا مي خواست گمنام بماند، چرا كه صفت ياران محبوب خداست. خدا هم دعايش را مستجاب كرد. سال هاست كه گمنام و غريب در فكه مانده تا خورشيدي باشد براي راهيان نور. ( منبع : کتاب سلام بر ابراهیم ) ادامه دارد....... @kanonsalehin
دانلود+دعای+فرج+با+صدای+فرهمند.mp3
3.21M
می نشینم چو گدا بر سر راهت ای دوست شاید افتد به من خسته نگاهت ای دوست به امیدی که ببینم رخ زیبای تو را می نشینم هر صبح بر سر راهت ای دوست♥️ برای امام زمانمون کم نزاریم! :)💛 🌿
-یَا رَفیقَ مَن لا رَفیقَ لَهُ او رفیقی‌است که پایِ ضررم می‌ماند♥️ -آیه‌گرافی- @kanonsalehin
مسجد علی‌بن‌ابیطالب (علیه‌السلام) کاشان بلوارقطب‌راوندی
#ابراهیم_هادی «زندگی نامه شهید ابراهیم هادی» پارت اول👇 🔸 #ابراهيم در اول ارديبهشت سال 1336 د
«زندگی نامه شهیدابراهیم هادی» پارت دوم : محبت پدر👇 راوی : رضا هادی 🔸درخانه اي کوچک و مستاجري درحوالي ميدان خراسان تهران زندگي ميكرديم. اولين روزهاي ارديبهشت سال 1336 بود. پدر چند روزي است كه خيلي خوشحال است. خدا در اولين روز اين ماه، پسري به او عطا کرد. او دائماً از خدا تشكر ميكرد. هر چند حالا در خانه سه پسر و يك دختر هستيم، ولي پدر براي اين پسر تازه متولد شده خيلي ذوق مي كند. البته حق هم دارد. پسر خيلي با نمكي است. اسم بچه را هم انتخاب كرد: «ابراهيم » 🔸پدرمان نام پيامبري را بر او نهاد كه مظهر صبر و قهرمان توكل و بود. و اين اسم واقعاً برازنده او بود. بستگان و دوستان هر وقت او را مي ديدند با تعجب مي گفتند: حسين آقا، تو سه تا فرزند ديگه هم داري، چرا براي اين پسر اينقدر خوشحالي ميكني؟! پدر با آرامش خاصي جواب مي داد: اين پسر حالت عجيبي دارد! من مطمئن هستم كه من، بنده خوب خدا م يشود، اين پسر نام من را هم زنده مي كند! راست مي گفت. محبت پدرمان به ، محبت عجيبي بود. هر چند بعد از او، يك پسر و يك دختر ديگر به خانواده ما عطا كرد،اما از محبت پدرم به چيزي كم نشد. ٭٭٭ 🔸 دوران دبستان را به مدرسه طالقاني در خيابان زيبا رفت. اخلاق خاصي داشت. توي همان دوران دبستان نمازش ترك نميشد. يكبار هم در همان سال هاي دبستان به دوستش گفته بود: باباي من آدم خيلي خوبيه. تا حالا چند بار امام زمان (عج) را توي خواب ديده. وقتي هم كه خيلي آرزوي زيارت داشته، حضرت عباس را در خواب ديده كه به ديدنش آمده و با او حرف زده. زماني هم كه سال آخر دبستان بود به دوستانش گفته بود: پدرم مي گه، آقاي كه شاه، چند ساله تبعيدش كرده آدم خيلي خوبيه. حتي بابام مي گه: همه بايد به دستورات اون آقا عمل كنند. چون مثل دستورات امام زمانه(عج) می مونه. 🔸دوستانش هم گفته بودند: ابراهيم ديگه اين حرف ها رو نزن. آقاي ناظم بفهمه اخراجت ميكنه. شايد براي دوستان ابراهيم شنيدن اين حرف ها عجيب بود. ولي او به حرفهاي پدر خيلي اعتقاد داشت. (کتاب سلام بر ابراهیم) ادامه دارد..... @kanonsalehin
تلفن‌عمومی‌هایِ‌قدیم‌دو‌ریالی‌می‌افتاد خط‌وصل‌میشد ؛ خدا‌پشتِ‌خط‌دلته،‌چرا‌‌دوزاریت نمی‌افته؟! @kanonsalehin
چند سالتون بود فهمیدید توی جنگ تحمیلی 6420 نفر خانوم بودن که شهید شدن💔🙂 -قابل توجه اونایی که میگن، خانما شهید نمیشن... @kanonsalehin
هدایت شده از حُܢܚــࡅ߭ߊ
🔰دعای پرفیض ندبه 🧕ویژه خواهران🧕 ساعت 7 صبح روز جمعه 19 خرداد در مسجد علی‌بن‌ابیطالب (ع)برگزار خواهد شد. 🏵🥀🌼🌹🌻🌷🌱⚘🌿 https://eitaa.com/shahideakbarzade
دانلود+دعای+فرج+با+صدای+فرهمند.mp3
3.21M
می نشینم چو گدا بر سر راهت ای دوست شاید افتد به من خسته نگاهت ای دوست به امیدی که ببینم رخ زیبای تو را می نشینم هر صبح بر سر راهت ای دوست♥️ برای امام زمانمون کم نزاریم! :)💛 🌿
برنامه ویژه کلاسهای تابستانی پسران عزیزمون در مسجد علی ابن ابیطالب(ع) فرصت ثبتنام تا۲۹خرداد وتمدید نخواهد شد👆👆👆 هدف ما ایجاد محله ای اسلامی
هزینه ثبتنام کلاسهای تابستانی پسران عزیزمون در مسجد علی ابن ابیطالب(ع) فرصت ثبتنام تا۲۹خرداد وتمدید نخواهد شد👆👆👆 هدف ما ایجاد محله ای اسلامی
برنامه ویژه کلاسهای تابستانی خواهران و دختران محترم در مسجد علی ابن ابیطالب(ع) فرصت ثبتنام تا۲۹خرداد وتمدید نخواهد شد👆👆👆 هدف ما ایجاد محله ای اسلامی
هزینه ثبتنام کلاسهای تابستانی خواهران در مسجد علی ابن ابیطالب(ع) فرصت ثبتنام تا۲۹خرداد وتمدید نخواهد شد👆👆👆 هدف ما ایجاد محله ای اسلامی
هدایت شده از حُܢܚــࡅ߭ߊ
✍شنبه‌های میثاق ❇️《طرح نهج البلاغه خواهران پایگاه شهیده اکبرزاده》 🗓 شنبه 20 خرداد ساعت 17:30 🔹مکان : مسجد علی‌بن‌ابیطالب(ع) ❇️ با حضور استاد برجسته(سرکارخانم رجبی)👌 https://eitaa.com/shahideakbarzade
دانلود+دعای+فرج+با+صدای+فرهمند.mp3
3.21M
می نشینم چو گدا بر سر راهت ای دوست شاید افتد به من خسته نگاهت ای دوست به امیدی که ببینم رخ زیبای تو را می نشینم هر صبح بر سر راهت ای دوست♥️ برای امام زمانمون کم نزاریم! :)💛 🌿
دیروز که گذشت و به فردا هم اطمینانی نیست، پس امروزت را با اعمالِ صالح، غنیمت شمار.✨ -حضرت‌علی‌علیه‌السلام- @kanonsalehin
مسجد علی‌بن‌ابیطالب (علیه‌السلام) کاشان بلوارقطب‌راوندی
#ابراهیم_هادی «زندگی نامه شهیدابراهیم هادی» پارت دوم : محبت پدر👇 راوی : رضا هادی 🔸درخانه اي ک
«زندگی نامه شهید ابراهیم هادی» پارت سوم : روزی حلال ✔️ راوی : خواهر شهید 🔸پيامبراعظم ميفرمايد: «فرزندانتان را در خوب شدنشان ياري كنيد، زيرا هر كه بخواهد ميتواند نافرماني را از فرزند خود بيرون كند. » بر اين اساس پدرمان در تربيت صحيح و ديگر بچه ها اصلاً كوتاهي نكرد. البته پدرمان بسيار انسان با تقوائي بود. اهل و هيئت بود و به رزق حلال بسيار اهميت ميداد. او خوب ميدانست پيامبر ميفرمايد: «عبادت ده جزء دارد كه نه جزء آن به دست آوردن روزي حلال است » . 🔸براي همين وقتي عده هاي از اراذل و اوباش در محله اميريه(شاپور)آن زمان، اذيتش كردند و نميگذاشتند كاسبي حلالي داشته باشد، مغاز هاي كه از ارث پدري به دست آورده بود را فروخت و به كارخانه قند رفت. آنجا مشغول كارگري شد. صبح تا شب مقابل كوره ميايستاد. تازه آن موقع توانست خانه اي كوچك بخرد. بارها گفته بود: اگر پدرم بچه هاي خوبي تربيت كرد. به خاطر سختيهائي بود كه براي رزق حلال ميكشيد. 🔸هر زمان هم از دوران كودكي خودش ياد ميكرد ميگفت: پدرم با من حفظ را كار ميكرد. هميشه مرا با خودش به مسجد ميبرد. بيشتر وقتها به مسجد آيت الله نوري پائين چهارراه سرچشمه ميرفتيم. آنجا هيئت حضرت علي اصغر بر پا بود. پدرم افتخار خادمي آن هيئت را داشت. 🔸يادم هست كه در همان سالهای پاياني دبستان، كاري كرد كه پدر عصباني شد و گفت: ابراهيم برو بيرون، تا شب هم برنگرد. تا شب به خانه نيامد. همه خانواده ناراحت بودند كه براي ناهار چه كرده. اما روي حرف پدر حرفي نمي زدند. 🔸شب بود كه برگشت. با ادب به همه سلام كرد. بلافاصله سؤال كردم: ناهار چيكار كردي داداش؟! پدر در حالي كه هنوز ناراحت نشان مي داد اما منتظر جواب بود. خيلي آهسته گفت: تو كوچه راه مي رفتم، ديدم يه پيرزن كلي وسائل خريده، نمي دونه چيكار كنه و چطوري بره خونه. من هم رفتم كمك كردم. 🔸وسايلش را تا منزلش بردم. پيرزن هم كلي تشكر كرد و سكه پنج ريالي به من داد. نمي خواستم قبول كنم ولي خيلي اصرار كرد. من هم مطمئن بودم اين پول حلاله، چون براش زحمت كشيده بودم. ظهر با همان پول نان خريدم و خوردم. پدر وقتي ماجرا را شنيد لبخندي از رضايت بر لبانش نقش بست. خوشحال بود كه پسرش درس پدر را خوب فرا گرفته و به روزي حلال اهميت ميدهد. 🔸دوستي پدر با از رابطه پدر و پسر فراتر بود. محبتي عجيب بين آن دو برقرار بود كه ثمره آن در رشد شخصيتي اين پسر مشخص بود. اما اين رابطه دوستانه زياد طولاني نشد! نوجوان بود كه طعم خوش حمايت هاي پدر را از دست داد. در يك غروب غم انگيز سايه سنگين يتيمي را بر سرش احساس كرد. از آن پس مانند مردان بزرگ به زندگي ادامه داد. آن سال ها بيشتر دوستان و آشنايان به او توصيه مي كردند به سراغ برود. او هم قبول كرد. (کتاب سلام بر ابراهیم) ادامه دارد... @kanonsalehin
-اینویادت‌باشه‌.. الگو‌وملاکِ‌توبایدحضرت‌زهراباشه‌ نه‌بلاگرایِ‌ بی حجابِ‌تویِ‌اینستاگرام.. @kanonsalehin
حاج_قاسم :  این انقلاب، آنقدر تلاطم و سختی دارد ڪہ‌ یڪ روزے شهدا آرزو می‌ڪنند زندہ شوند و برای دفاع از انقلاب دوبارہ شهید شوند…! اللهم‌عجل‌لولیڪ‌الفرج