eitaa logo
کانون شهدا
146 دنبال‌کننده
377 عکس
395 ویدیو
0 فایل
«در این کانال پــیام و مــــرام و مــــقام کسانی بیان می شود که جانشان را فدای هدفشان کردند... » 🔶کانون شهدا بسیج دانشجویی علوم پزشکی کاشان🇮🇷 🎥 aparat.com/Arman_kaums 🔺https://t.me/Arman_Kaums 🔹 https://ble.ir/Arman_kaums 🔸 eitaa.com/Arman_kaums
مشاهده در ایتا
دانلود
هدیه کنیم اعمال هفتمین از ایام ماه مبارک رمضان رو به شهید احمد علی نیری یک بار با احمد آقا و بچه های مسجد عین الدوله به زیارت قم و جمکران رفتیم. در مسجد جمکران پس از اقامه نماز به سمت اتوبوس برگشتیم . ایشان هم مثل ما خیلی عادی برگشت. راننده گفت : اگر می خواهید سوهان بخرید یا جایی بروید و …، یک ساعت وقت دارید. ماهم راه افتادیم به سمت مغازه ها یک دفعه دیدم احمد آقا از سمت پشت مسجد به سمت بیابان شروع به حرکت کرد ! یکی از رفقایم را صدا کردم گفتم : به نظرت احمد آقا کجا می ره ؟! دنبالش راه افتادیم . آهسته شروع به تعقیب او کردیم ! آن زمان مثل حالا نبود . حیاط آن بسیار کوچک و تاریک بود. احمد جایی رفت که اطراف او خیلی تاریک شده بود . ماهم به دنبالش بودیم . هیچ سر و صدایی از سمت ما نمی آمد . یک دفعه احمد اقا برگشت و گفت ؟ چرا دنبال من می آیید!؟ جا خوردیم . گفتیم :شما پشت سرت رو می بینی؟چطور متوجه شدی؟ احمد آقا گفت : کار خوبی نکردید. برگردید. گفتیم : نمی شه ، ما با شما رفیقیم . هرجا بری ما هم میایم. در ثانی اینجا تاریک و خطرناکه ، یک وقت کسی ، حیوانی ، چیزی به شما حمله می کنه … گفت خواهش می کنم برگردید .ما هم گفتیم : نه، تا نگی کجا می ری ما بر نمی گردیم ! دوباره اصرار کرد و ما هم جواب قبلی… سرش را انداخت پایین . با خودم گفتم : حتما تو دلش داره مارو دعا می کنه ! بعد نگاهش را در آن تاریکی به صورت ما انداخت و گفت : طاقتش رو دارید؟ می تونید با من بیایید!؟ ما هم که از همه ی احوالات احمد آقا بی خبر بودیم گفتیم : طاقت چی رو ، مگه کجا می خوای بری؟! نفسی کشید و گفت : دارم می رم دست بوسی مولا. باور کنید تا این حرف را زد زانو های ما شل شد . ترسیده بودیم . من بدنم لرزید. احمد آقا این رو گفت و برگشت و به راهش ادامه داد. همین طور که از ما دور می شد گفت: اگه دوست دارید بیاید بسم الله . نمیدانید چه حالی بود. شاید الان با خودم می گویم ای کاش می رفتی اما آن لحظه وحشت وجود ما را گرفته بود . با ترس و لرز برگشتیم . ساعتی بعد دیدیم احمد آقا از دور به سمت اتوبوس می آید. چهره اش برافروخته بود . با کسی حرف نزد و سرجایش نشست . از آن روز سعی کردم بیشتر مراقب اعمالم باشم. بار دیگر شبیه این ماجرا در حرم حضرت عبدالعظیم پیش آمد. 📖 کتاب عارفانه شهید احمد علی نیری
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خوش به حال شهدا چشم ز دنیـــا بستند عاشقای شهدای گمنام دانشگاه لحظه تحویل سال به یادشون باشید😍
در لحظه تحویل سال یادتیم رفیق🌷 آرمان‌عزیــز...
اعمال روز نهم ماه رمضان رو هدیه میکنیم به شهید علی حاتمی رتبه ۲۲ کنکور
❤️ نوروز وصالتان حسینے بادا نیڪویے حالتان حسینے بادا در وسعٺ کُلُّ‌خیر فے بابِ حسین سرتاسر سالتان حسینے بادا ❤️ 💐
در دهمین سالگرد شهید علی خلیلی ثواب اعمال یازدهمین روز ماه مبارک رمضان رو هدیه میکنیم به این شهید امر به معروف و نهی از منکر
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اعمال اولین روز از ایام البیض رو هدیه میکنیم به شهید ابـــراهیم هـــادی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📸کجایید ای مسلمانان که به زنان غزه بی حرمتی شد نویسنده مشهور اهل غزه: 🔸ای مسلمانان در ماه رمضان به زنان مسلمان تجاوز شد سپس آنان را کشتند، چرا هنوز بیکار نشستید!؟