استعانه در داشتن توفیق و ترک مواقف شبهه و ظلالت
عَلَيْكَ بِالاِسْتِعَانَةِ بِإِلَهِكَ وَ اَلرَّغْبَةِ إِلَيْهِ فِي تَوْفِيقِكَ وَ تَرْكِكَ كُلَّ شَائِنَةٍ شَائِبَةٍ أَوْلَجَتْكَ فِي شُبْهَةٍ أَوْ أَسْلَمَتْكَ إِلَى ضَلاَلَة
همواره از خداى خویش یارى خواه و از او تقاضاى توفیق نما تا تو را از زشتیهایى که در تو شبهه اندازد بازدارد و یا تو را از گمراهى سالم نگه دارد.
● هر که دیندار تر پرتوفیق تر
● توفیق وقتی وابسته به دین شود، مرتبه اش هم وابسته به دین میشود.
● دینداری توفیقات خودش را دارد و فضا را معطر میکند و برعکس آن هم بی دینی فضا را ملتهب میکند
هر کس موفق به کار خیری شد حتما یک دینی دارد
پس قابل تکریم است...
پس به کارهای خیر انسانها بی اعتنایی نکنید
حتی اگر دین فطری او باعث این کار خیر اوست
( دین مراتب دارد، دینی که با شریعت شناخته میشود خیلی بالاتر از دین فطری ست.)
البته نباید از این سو استفاده کرد..
باید جلو رفت به سمت دین شریعتی
دین واژه خیلی عام تری است
چون شریعت فقط اسلام است
دین آن برنامهی جزا خیزی است که در نهاد عالم قرار داده شده است و عام تر است
سوره مبارکه آل عمران آیه ۱۶۰
إِن يَنصُركُمُ اللَّهُ فَلا غالِبَ لَكُم ۖ وَإِن يَخذُلكُم فَمَن ذَا الَّذي يَنصُرُكُم مِن بَعدِهِ ۗ وَعَلَى اللَّهِ فَليَتَوَكَّلِ المُؤمِنونَ
[نصرت خدا مناط است، پس از مواقف یاری خدا و نصرت خدا دور نشو]
التوفيق و الخذلان يتجاذبان النفس فايهما غلب كانت فى حيزه
هر آنچه که در قران و در کلام معصومین و بزرگان در حکم خذلان قرار میگیرد، یعنی انسان را به زیر می کشاند ، اگر تقویت شود انسان در حیز آن قرار میگیرد
یعنی دوری از خذلان عامل غلبه توفیق بر نفس است.
لَقَدْ أَضَلَّنِي عَنِ الذِّكْرِ بَعْدَ إِذْ جَاءَنِي ۗ وَكَانَ الشَّيْطَانُ لِلْإِنْسَانِ خَذُولًا، ۲۹ فرقان
[خذول، یعنی جذابیت درست میکند و با ایجاد جذابیت زیر پای آدم را خالی میکند شیطان]
خذلان ضد توفیق است
مِنْ اَكْبَرِ التَّوْفيقِ الاَْخْذُ بِالنَّصيحَةِ.حديث
بزرگ ترين توفيق براى انسان ، پذيرش نصحيت است
● گوش شنوا داشتن برای نصیحت دیگران خودش محل دریافت توفیق است...
● نصیحت جایی است که مصلحت خود فرد نیست و به خاطر شما دارد میگوید
لَيْسَ مِنَ اَلتَّوْفِيقِ كُفْرَانُ اَلنِّعَم
کفران نعمت،از توفیق به دور است
توفیق را دور می کند...
اگر کسی وقت اضافه دارد و درست استفاده نکند برنامه ریزی نکند
این کفران نعمت است و توفیق را از ادم میگیرد...
به طور طبیعی توفیق از آنها صلب می شود
من توفيق الرجل وضع سره عند من يستره، و احسانه عند من ينشره.
از توفيق مردست گذاشتن سِرِّ خود نزد كسى كه بپوشاند آنرا،
و گذاشتن احسان خود نزد كسى كه پهن كند آنرا،
[یعنى هر كه چنين باشد اين نشان اينست كه توفيق حق تعالى با اوست و آن منشأ اين شده.]