eitaa logo
قدمگاه بی بی بی حرم
271 دنبال‌کننده
972 عکس
156 ویدیو
2 فایل
* کانون قرآن و عترت فاطمیه کوچصفهان * ارتباط با ادمین : ادمین اول ⬅️⬅️جهت ثبت نام کلاسها 👇👇 @khadememadar110 ادمین دوم ⬅️⬅️جهت ارتباط با مدیر کانال👇👇 @khadememadar135 .
مشاهده در ایتا
دانلود
12.22M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
میلاد با سعادت حضرت امام حسن عسکری علیه السلام تبریک و تهنیت باد. حسن(ع) دنیای من رؤیای من حسن(ع) جونم فدات آقای من @kanoone_ghorane_fatemiye
عمری‌ست عالمان عالم، گِرد شما جمع می‌شوند و به واسطه کرامت شما، عالمی را با منجی آخرالزمان آشنا می‌کنند و برای ظهورش، سرباز تربیت می‌کنند. 🏴 سالروز وفات جانسوز (سلام‌الله‌علیها) بر دلسوختگان مکتب تشیع تسلیت باد. @kanoone_ghorane_fatemiye
من شما را زیاد نمی‌شناختم. هنوز هم نمی‌شناسم. راستش را بخواهید فکر می‌کنم اگر ده‌تا کتاب در موردتان بخوانم باز هم شناختن‌تان خیلی از من برنیاید. اصلش حالا که فکرش را می‌کنم، شاید خدا بعضی‌ها را برای شناخته‌نشدن می‌آفریند اصلاً. که تمام عمرشان را حیرت‌آور و غبطه‌برانگیز زندگی کنند و به سمت قله‌های بلند بدوَند، حتی وقتی هزار حرف پشت‌سرشان هست و هزار مانع پیش‌پایشان، و آخرش خدا یک جور عجیب آن‌ها را برای خودش بخرد و ببرَد و اگر صلاح دانست، یک چشمه از شاهکارهایشان را هم نشان دنیا بدهد که «خوب تماشا کردید چقدر ایستاد و دوید؟ درست دیدید چه سرِ نترسی داشت؟ این‌طور باید عاشقی کرد!» خدا شما را هم برای شگفت‌زده کردنِ دنیا و آدم‌هایش خواسته‌بود و برای اثبات این حرف، حتی لازم نیست خط‌به‌خط زندگیِ پرتکاپوی پر فراز و نشیب‌تان را ورق زد... مرورِ همین یک‌ سالِ گذشته هم کافی‌ست و مرورِ آخرین روز! مرورش برای من که شما را خوب نمی‌شناسم این طور می‌شود:
مردی که دشمن بیست‌و‌چند سال دربند کرده‌بودش و بعد، هر روز بیشتر از قبل فهمیده‌بود چه اشتباه بزرگی کرده، مردی که مغز متفکرِ ارتباط‌ گرفتن‌های راهبردی و عملیات‌های راهگشا و تصمیم‌های تحول‌سازِ حماس بود، مردی که ترور کردنش برای دشمن آرزویی محال شده‌بود و یادآورِ تحقیرهای بسیار، مردی که استوار ایستاده‌بود و گفته‌بود یا پیروزی یا کربلایی دیگر، مردی که می‌گفتند باعث آوارگی و جنگ و مرگ مردم شده و خودش در تونل‌های امن و آسوده زندگی می‌کند، همین دو سه روز پیش در آستانه‌ی آغاز ۶۳سالگی، داشته روی خاک رفح، مثل یک سرباز، با کتابچه‌ی دعا و دستمال و تسبیح و آب‌نبات نعنایی در جیب‌هایش و با تفنگی که قطعه‌هایش را چسبِ برق کنار هم نگه‌داشته، می‌جنگیده؛ تنها و خسته اما آن‌قدر بی‌هراس، که هراس به جان دشمنش افتاده و رو آورده به شلیک تانک به خانه‌ای که مرد به آن پناه برده‌بوده! نتیجه‌اش شده چند استخوانِ شکسته، دردی کشنده و یک دستِ قطع‌شده. بعد، دشمن به خیالِ پیروزی نزدیکش شده و او، باز با نارنجک‌هایش بزدل‌های تادندان‌مسلّح را تارانده و با تسلیم‌ناپذیری‌اش، آن‌قدر به‌هم‌شان ریخته که کوادکوپتر بفرستند برای شناسایی‌اش. او اما در اوج درد، حواسش جمع بوده؛ رُخ نشان نداده که هیچ، با تنها سلاحِ باقی‌مانده‌اش و با آخرین رمق‌های تنش، کوادکوپتر را هم فراری داده. دشمن از بی‌چارگی باز دست‌به‌دامنِ گلوله‌ی تانکش شده و حتی بعد از آن هم جرأت نکرده نزدیکش شود. یک روز صبر کرده‌اند و بالاخره رفته‌اند بالای سرش؛ مبهوت... آن‌وقت بالاخره فهمیده‌اند مردی را در خط مقدم نبرد کشته‌اند که یک سالِ تمام، دل‌به‌دریازده‌تر از همیشه، قدرتشان را به بازی گرفته بود و آبرو برایشان نگذاشته‌بود؛ که صدای فلسطینِ به‌خیالشان‌تمام‌شده را از غرب آسیا به همه‌ی قاره‌ها رسانده‌بود؛ ابوابراهیمِ محبوبِ فلسطینی‌ها، یحییٰ سنوار. من شما را زیاد نمی‌شناسم و تکاپوهای این‌همه‌سالتان در تصوراتم هم نمی‌گنجد؛ برای توصیفتان هم کلمه کم آورده‌ام... اما خدا وعده داده که یاورِ آن‌هایی‌ باشد که یاری‌اش کنند، و هست؛ همان‌طور که یاورِ حسین علیه‌السلام بود و همین‌طور که یاورِ شما... خدا خوب بلد است همه‌ی حرف‌های پشت‌سرِ آن‌هایی که یاری‌اش می‌کنند را با یک حرکت به وادیِ فراموشی بفرستد، و فرستاد! و شما سربلندتر از همیشه، از آخرین دقایقتان هم حماسه آفریدید و رفتید و ما ماندیم؛ با یک داغِ تازه و هزاران داغِ تازه‌شده... با یک کوهْ خشم و اندوه و یک جهان امید؛ که قول می‌دهیم تمامش را بدون هدررفت، تبدیل کنیم به حرکت... قول! به پر کشیدنی که دوست داشتید رسیدید فرمانده‌ی قهرمانِ قهرمان‌ها... مبارکِ روحِ زلالتان! کاش برای ما هم دعا کنید پای قول‌هایمان بمانیم تا روزی که شما کنار جمعِ شهیدان، آزادیِ سرزمین زیتون را از بهشت تماشا می‌کنید، باشیم؛ سربلند باشیم... @kanoone_ghorane_fatemiye