eitaa logo
کانون جامعةالزهراء(س) استان تهران
677 دنبال‌کننده
4.8هزار عکس
1.8هزار ویدیو
65 فایل
کانال اطلاع رسانی کانونِ طلاب و دانش آموختگان جامعة الزهرا (سلام الله علیها) استان تهران
مشاهده در ایتا
دانلود
🗳 رای بی رای ♨️ پر واضحه که اگر مردم پشتیبان کشورشون نباشن، دشمن طمع می کنه به وطن و خاکشون ▫️پ ن: آخر عاقبت رای بی رای •┈┈••••✾••••┈┈• 🔰کانون طلاب و دانش آموختگان جامعه الزهرا (س) ؛ استان تهران https://eitaa.com/kanoonetehran
هزار مرتبه شویم دهان به مشک و گلاب هنوز نام تو بردن کمال بی ادبی است الحمدلله الذی خلق الحسین ای زینت دوش نبی، ای میوه دل فاطمه، ای امتداد مرتضی ، ای دلیل عمیق ترین اشک ها و لبخندهای انبیا و اولیا ، ای مایه امید هر گنه کار خوش آمدی حسین جان •┈┈••••✾••••┈┈• 🔰کانون طلاب و دانش آموختگان جامعه الزهرا (س) ؛ استان تهران https://eitaa.com/kanoonetehran
پاسداران ؛ آگاهانه انتخاب میکنند ، شجاعانه میجنگند ، بۍشرمانه توهین میشوند ، غریبانه زندگے میکنند ، و مظلومانه شهید ! •┈┈••••✾••••┈┈• 🔰کانون طلاب و دانش آموختگان جامعه الزهرا (س) ؛ استان تهران https://eitaa.com/kanoonetehran
مهد کودک جهت تکمیل کادر خود از متقاضیان واجد شرایط دعوت به همکاری می‌کند. ♦️دارای مدرک مربیگری مهدکودک ♦️علاقه مند به حوزه کودک ♦️با انرژی و خوش برخورد ♦️توانمند در ارائه ی مفاهیم دینی ♦️تا حداکثر سن ۴۵ سال در صورت واجد شرایط بودن، جهت تبت نام به آی دی زیر پیام دهید. @Aletaha_313 •┈┈••••✾••••┈┈• 🔰کانون طلاب و دانش آموختگان جامعه الزهرا (س) ؛ استان تهران https://eitaa.com/kanoonetehran
🔴 با کمبود معلم متعهد و کارآمد روبرو هستیم!(بیانات رهبری ۱۴۰۲/۱۲/۲) 🔺 دانش پژوهان و دانش آموختگان عزیز توجه داشته باشید که امروز(۲۴بهمن) آخرین مهلت آزمون استخدامی آموزش و پرورش می‌باشد! 🔻 کانال اطلاع رسانی استخدام آموزش و پرورش به شما برای ثبت نام و هماهنگی‌های دیگر کمک خواهد کرد👇 ✅https://eitaa.com/estekhdammorabianhttps://eitaa.com/estekhdammorabian •┈┈••••✾••••┈┈• 🔰کانون طلاب و دانش آموختگان جامعه الزهرا (س) ؛ استان تهران https://eitaa.com/kanoonetehran
🔹ولی من رای میدم! چون پسرم اتیسم داره. همین که جمله‌ام تمام شد با ترمز محکم و ناگهانی راننده، همه هُل خوردیم سمت جلو. نمی‌دانم خشونت توی ترمزش به خاطر تعجب بود یا از مخالفت صریح و قاطعم با حرف‌هایش جا خورد. مسافران در حال نچ نچ داشتند خودشان را به عقب بر می‌گرداندند که راننده پنجره‌اش را پایین کشید تا صدای «گوسفند» گفتنش به ماشین جلویی برسد. از پنجره باز شده، سوز هوای بهمن‌ماه می‌خورد توی صورتم و مرا با خودش به بهمن پارسال می‌برد؛ وقتی که توی همین تاکسی‌های سبز رنگ نشسته بودم و بین انگشت‌هایمْ کاغذ آدرس داروخانه‌ای در کوچه پس کوچه‌های جنت‌آباد شمالی را فشار می‌دادم. یک واسطه بهم اطمینان داده بود که آنجا رسپیریدون دارد؛ قرصی کوچکتر از عدس. اندازه نقطه‌ای که توی زندگی پسرم بین کلمه مرگ و زندگی فاصله می‌انداخت. پسر دو ساله من، درکی از ارتفاع نداشت. این یک نوع کم‌حسی در اتیسم است. بدون آن قرص، ممکن بود خودش را از هر بالا بلندی به پایین پرتاب کند. آن سطح مرتفع می‌خواست مبل باشد یا قله‌ی سرسره‌ای در پارک. می‌توانست پشت بام خانه‌ای سه طبقه باشد یا پنجره باز ماشین در حال حرکت. وقتی به مقصد رسیدیم هوا تاریک شده بود. رفتم توی داروخانه خلوت. ناخودآگاه با صدای پایین‌تر از معمول از مرد پشت شیشه پرسیدم رسپیریدون دارید؟ مرد چند ثانیه‌ای به من نگاه کرد. انگار می‌خواست از دزاژ استیصال صورتم شناسایی‌ام کند که آیا واقعا کودک اتیستیک دارم یا نه. منتظر جواب دستگاه خیالی دروغ‌سنجی‌اش نماندم. نسخه را از کیفم بیرون کشیدم و گفتم «آقا بخدا برای همین کاغذ ۳۷۰ تومن پول ویزیت روانپزشک اطفال دادم. ثبت اینترنتی هم هست. می‌تونید کدملی بچه‌مو چک کنید.» بغض اگر چهره داشت، در آن لحظه حتما شکل من بود. سراغ رایانه‌اش نرفت. فقط جوری با احتیاط و آهسته برگه قرص را روی پیشخان گذاشت که انگار داریم کوکائین رد و بدل می‌کنیم. تشکرکنان قرص را توی دستم فشار دادم. هنوز در خروجی را باز نکرده بودم که صدای مرد توی داروخانه پیچید: «خانم این آخریش بود. دیگه اینجا نیاین.» آنجا به اشک‌هایم اجازه ریختن ندادم. اما کمتر از یک هفته بعدْ دیگر دلیلی برای اختفای اضطرابم نداشتم و می‌شد راحت و رها گریه کنم. توی تاکسی بودم. قرص‌های تو برگه یا بهتر بگویم، روزهای آرامش خانه‌مان، تمام شده بود. صبح زود، کاسه‌ی چه کنم را برداشته بودم تا آن را سمت متصدی داروخانه سیزده آبان بگیرم. راننده، رادیو را برای اخبار ساعت هفت روشن کرد. گوینده اخبار، اول مطمئن‌مان کرد که اینجا تهران است؛ و صدا، صدای جمهوری اسلامی ایران. بعد جوری که انگار مخاطبش فقط خود خود من باشم متن اولین خبر را خواند: «دانشمندان ایرانی توانستند قرص رسپیریدون را بومی‌سازی کنند. ماده اولیه این دارو در لیست جدید تحریم‌ها علیه ایران قرار داشت. این دارو برای درمان و کنترل اتیسم به کار می‌رود...» نه صورتم را پوشاندم و نه صدایم را پایین آوردم. اشک شادی که پنهان کردن ندارد. شیرین‌تر این که تنها بیست روز بعد، همسرم با سه برگه رسپیریدون از داروخانه‌ی محله‌مان به خانه آمد. من رای می‌دهم چون پسرم اتیسم دارد. چون می‌دانم اگر با صندوق‌های خالی اقتدار و امنیت این مملکت خال بردارد، هزاران مادر نگران مثل من، برای یافتن داروهای ساده‌ای مثل تب‌بر و سرماخوردگی، راهی این مسیر پر رنج می‌شوند. این تنها جایی است که نمی‌خواهم هیچ مادری درکم کند‌. صدای بوق ممتد راننده مرا به بهمن ۱۴۰۲ و حوالی انتخابات برگرداند. زنی با غیظ داشت راجع به چای دبش و قیمت گوشت و شاسی‌بلندهای نماینده‌ها حرف می‌زد. پسر جوان کنارش که نگاه خیره‌ی معذب‌کننده‌ای به یقه‌ی باز زن داشت، در تایید حرفش گفت: «آدم یه گوسفند توی مراتع سوییس باشه شرف داره به اینکه یه شهروند باشه تو این مملکت خراب شده» خواستم بگویم اتفاقا خیلی از مردمان سرزمین‌های جنگ‌زده‌ی اطرافمان رفتند سوییس؛ منتها مثل گوشت گوسفندی، قلب و چشم و کلیه‌شان با قاچاق اعضای بدن رفت توی فریزرهای اروپا، نه مراتع سرسبزش! اما نمی‌شد. چون هم به مقصد رسیده بودم و هم بعید بود پسرک خبری از آمار شهروندان ربوده شده یا مفقود شده‌ی لیبی و عراق و سوریه، در خلال جنگ‌های داخلی‌شان داشته باشد. در را که برای پیاده شدن باز کردم از راننده پرسیدم: «این عبارت *آهسته ببندید* که زیر دستگیره نوشته رو خودتون میدید بزنن یا سازمان تاکسی‌رانی برای همه ماشینا میزنه؟»راننده که انگار سر درد و دلش باز شده باشد گفت: نه خواهر من!خودم زدم.خون دل خوردم تا این ماشینو خریدم. مردم مراعات نمی‌کنن که! باید خودم حواسم بهش باشه. به امید این و اون باشیم که کلاه‌مون پس معرکه است. با خنده‌‌ام تاییدی نثارش کردم و گفتم: «چقدر خوبه آدم به چیزی که مال خودش می‌دونه تعلق و تعصب داشته باشه، حالا چه ماشینش باشه، چه وطنش!» ✍سمانه بهگام 🆔https://eitaa.com/kanoonetehran
11.18M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
﷽ 🌸 بریزید گل یاس بہ گهواره ے عباس 🌸 کہ این یار حُسـینِ ، علمدارِ حسـینِ 🌿 •┈┈••••✾••••┈┈• 🔰کانون جامعةالزهراء(س) استان تهران 🆔https://eitaa.com/kanoonetehran
عرب‌ها به عباس بن علی می‌گویند کفیل کفیل، یعنی کسی که کفالت می‌کند کسی که کنارت هست و کارهایت را راست و ریست می‌کند.. •┈┈••••✾••••┈┈• 🔰کانون جامعةالزهراء(س) استان تهران 🆔https://eitaa.com/kanoonetehran
عدم مشارکت در انتخابات از نگاه امام خمینی ره •┈┈••••✾••••┈┈• 🔰کانون جامعةالزهراء(س) استان تهران 🆔https://eitaa.com/kanoonetehran
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
| عوض‌کردن جای شهید و جلاد 🔹️به هرکسی رأی دادید نوش جانتان، خودتان باید آن دنیا جواب بدهید. اما حرفی که من دارم این است که وقتی به شما می‌گفتند: «آقا این‌ها منافق‌ها را دار می‌زدند!» می‌گویم خوب کاری می‌کردند. چرا مردم را باید... 🔺️چهلمین سال انقلاب، فرصت‌ها و تهدیدهای پیش رو •┈┈••••✾••••┈┈• 🔰کانون جامعةالزهراء(س) استان تهران 🆔https://eitaa.com/kanoonetehran
جهاد تبیین یعنی اینکه یه جمعه سرد زمستون توی هوای برفی به جای اینکه توی خونه بشینی قهوه تو بخوری ، شهر به شهر ، دانشگاه به دانشگاه بری وایسی پای تخته و مشارکت موثر رو توضیح بدی سوای همه رقابتا و بحثای درود به شرفت که پای کار حرف رهبرمون وایسادی ... •┈┈••••✾••••┈┈• 🔰کانون جامعةالزهراء(س) استان تهران 🆔https://eitaa.com/kanoonetehran