eitaa logo
کانون ادبیات ایت الله کمالوند
62 دنبال‌کننده
16 عکس
0 ویدیو
4 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
کانون ادبیات📚 پردیس ایت الله کمالوند برگزار میکند : به مناسبت فرارسیدن 24 آبان ماه ، روز کتاب و کتابخوانی ، قراره با هم در پویش جهان کاغذی من ، همراه و هم مسیر باشم :) شما با معرفی کتاب و انتخاب متن یا دیالوگ از کتابی که دوست دارید ( در ژانر ادبی) گرداننده اصلی این پویش هستید ! اثار خود را به ایدی زیر در ایتا ارسال بفرمایید و کتاب مورد علاقه خود را با ما ب اشتراک بگذارید @Kimiatahmasbi آثار شما با هشتگ در کانال کانون ادبیات ، قرار خواهد گرفت و از اثار برگزیده تقدیر ب عمل خواهد امد. 🍂مهلت ارسال تا پایان روز ۲۴ ابان ماه 💫علاقه مندان ، در کانال کانون ادبیات عضو شوید😉 📚|@kanoonparvaz
💫 این کتاب داستان زندگی ملاصدرا‌ است در این کتاب نادر ابراهیمی به زیبایی هر چه تمام تر‌ مکالماتی ساخته است همراه با معنی و مفهوم؛ بحث و جدل های محمد (ملاصدرا) با پدر خویش در زمان نوجوانی و جوانی من باب نحوه زندگی ملا، اشنایی ملا با شیخ بهایی و اشنایی با دربار شاه عباس و در نهایت تبعید وی توسط صفویان از خلاصه تیترهایی است که در این کتاب مشاهده میشود. در بخش هایی از کتاب شبه هایی را میبینیم که ملاصدرا برای پدر خود ایجاد میکند و خود به انها پاسخ میدهد و این دو پهلو حرف زدن و رک بودن ملاصدرا عاقبت برای او به خوبی تمام نشد دربخش‌هایی از کتاب میخوانیم: «تقلید، در صورتى تقلید است که مقلّد، انسانى بالنسبه فرهیخته و صاحب راى باشد. مُقلد باید که خود قدرت تشخیصِ نیک از بد، درست از نادرست، راه از بیراه را داشته باشد؛ اما گرفتار شک میان این و آن باشد. مقلد، براى آن تقلید نمى کند که بارِ مسئولیت ها را از گرده ى خود بردارد و بر دوش اهل فضل بگذارد. مقلدِ مغلوب، تقلید را هم بى قدر مى کند.» 📖 / 🍂وصال‌نوری‌فر 🕊| @kanoonparvaz
💫 گفت: "دیوانگی شاخ و دم ندارد. وقتی آدم با آدم های دیگر شباهت نداشته باشد، دیوانه محسوب میگردد." گفتم: "اگر همه مردم دیوانه بودند ، تا حالا همدیگر رو خورده بودند." گفت: "نکته همینجاست که آفت عالم و بلای جان بنی آدم همیشه نیم عقلا و نیم دیوانگان بوده اند . و الا از آدم تمام عاقل و تمام دیوانه - اگر فرضا پیدا شود - هرگز سر سوزنی آزار نمی رسد." پ.ن :جمالزاده توی دکان میرزا محمود نشسته بود که پیرزن کتابایی برای فروش میاره . جمالزاده کتابی از پیرزن میخره و پیرزن به جای سه عباسی طلب جمالزاده کاغذ های دستنویس لوله کرده ای به اون میده. بعد یه مدت جمالزاده سراغ کاغذ های لوله کرده میره و این آغاز دارالمجانین بود... دارالمجانین رو بدون وقفه های زیاد بخونید! 📖 / 🍂کلثوم‌فرهادی 🕊| @kanoonparvaz
💫 تا حالا شده درگیر ماجرای ارث و میراث بشین؟ فکر کنین تمام اعضای خانواده از دور و نزدیک، کنار هم جمع‌ شدن و سر این موضوع که به کی بیشتر و به کی کمتر ارث برسه، دعوا راه بی‌افته. اون وقت وسط این دعواها، رازهایی از زندگی افراد باز شه که کمتر کسی درجریانه. رازهایی که هر کدومش اندازه شاهنامه داستان داره و زندگی افراد رو عوض می‌کنه. اگه چنین ماجرایی براتون اتفاقا نیوفتاده، از کتاب سالاریها نگذرین! خودتون رو جای یک خانواده پر جمعیت و ارباب‌زاده در بروجرد بگذارین و با قلم شیوای بزرگ علوی پیش برین. توی این کتاب، شما با اقشار مختلف جامعه، فرهنگ قدیم و بازی های سیاسی هم آشنا می‌شین. خلاصه این رمان جذاب رو از دست ندین! گوشه‌ای از کتاب: «دوره ی ما اشرافیت ارزش داشت. از آدم می‌پرسیدند، پسر کی هستی. آن دوره گذشت. میخواستم بگویم که بوعلی سینا هم که باشی، وقتی ندانی باد از کدام سمت می‌وزد، علف خشک هم گیرت نمی آید، پس اشرافیت و سواد دیگر رواجی ندارد. مقتضیات امروز ما بند و بست است. با خارجی‌ها. امروز سررشته در دست آنهاست. باید پشتگرمی داشت تا کار پیشرفت کند. آن وقت همه چی هست، قدرت، ثروت، حیثیت، اعتبار و شأن و شوکت!» 📖 / 🍂فهیمه‌بیرانوند 🕊| @kanoonparvaz
💫 من خنده زنم بر دل ، دل خنده زند بر من اینجاست که میخندد دیوانه به دیوانه من خنده زنم بر غم ، غم خنده کند بر من اینجاست که میخندد بیگانه به دیوانه من خنده کنم بر عقل او خنده کند بر من اینجاست که میخندد ویرانه به دیوانه من خنده کنم بر تو ، تو خنده کنی بر من اینجاست که میخندیم هر دو چو دو دیوانه من خنده کنم بر او ، او خنده کند بر من دیگر به چه میخندم دل رفت از این خانه 📖 / 🍂خدیجه‌نازاری 🕊| @kanoonparvaz
💫 سال ها در یک کارخانه ی چوب بری کار کرد. هر چه پول درآورد کتاب خرید و همه اش خیال میکرد شاعر است . پدر پرسید : «دنبال چه می‌گردی ؟» گفت : «دنبال خودم...» 📖 / 🍂هستی‌گودرزی 🕊| @kanoonparvaz
💫 اگر زمستان بگويد : بهار در قلب من است، چه كسى زمستان را باور مى كند؟ در هر نقطه اى عشقى نهفته است. 📖 / 🍂نسترن‌درویشی 🕊| @kanoonparvaz
بعضی چیزها را نمی‌شود گفت. بعضی چیزها را احساس می‌کنید. رگ و پی شما را می‌تراشد، دل شما را آب می‌کند، اما وقتی می‌خواهید بیان کنید می‌بینید که بی‌رنگ و جلاست. مانند تابلوئیست که شاگردی از روی کار استاد ساخته باشد. عینا همان تابلوست. اما آن روح، آن چیزی که دل شما را می‌فشارد، در آن نیست. 📖 👤 🕊| @kanoonparvaz
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💫 "فکر میکنم یکی از بزرگترین نشانه های بلوغ یک فرد همین است. اینکه بداند چطور چیزهایی را که برای دیگران اهمیت دارد،درک کند‌، حتی اگر برای خودش اهمیت چندانی نداشته باشند." "رایل با چهره ای متفکرانه به من نگاه می کند. با لحن معنی داری می گوید:((لیلی، آدم بد وجود نداره.همه ی ما آدمایی هستیم که گاهی اوقات، کارای بد انجام میدیم.)) دهانم را باز میکنم که پاسخ بدهم اما کلماتش مرا در سکوت فرو می برد. فکر میکنم از بعضی جهات حرفش درست باشد. هیچکس به طور مطلق بد نیست و هیچکس هم به طور مطلق خوب نیست. بعضی از آدم ها باید بیشتر سعی کنند که بدی هایشان را سرکوب کنند." 📖 / 🍂فاطمه‌حسینی 🕊| @kanoonparvaz
💫 شخصیت افراد هرچه هم ضعیف و نا چیز باشد در مواقع مخصوصی، در فرصت‌های غیر عادی ، ممکن است منشاء اثر بسیار عظیمی گردد و چه بسا ممکن است که سرنوشت مملکتی ، در یک آن بخصوص بسته به فداکاری یک فرد عادی _حتی فداکاری هم نه_بسته به جسارت و دلیری موجود نحیفی باشد که بمنزله پیچ ریزی است که‌در دستگاه بزرگی جای کوچکی را اشغال کرده باشد. 📖 🍂صبا‌‌بیرانوند 🕊|@kanoonparvaz
پریان پرسیدند: چرا گریه می‌کنی؟ دریاچه جواب داد: من برای نرگس گریه می‌کنم. پریان گفتند: هیچ جای تعجب نیست، چون هرچند که ما پیوسته در بیشه‌ها به دنبال او بودیم تنها تو بودی که می‌توانستی از نزدیک زیبایی او را تماشا کنی. آنگاه دریاچه پرسید: مگر نرگس زیبا بود؟ پریان شگفت‌زده پرسیدند: چه کسی بهتر از تو این را می‌داند؟ او هر روز در ساحل تو می‌نشست و به روی تو خم می‌شد! دریاچه لحظه‌ای ساکت ماند و سپس گفت: من برای نرگس گریه می‌کنم، اما هرگز متوجه زیبایی او نشده بودم. من برای نرگس گریه می‌کنم زیرا هر بار که به روی من خم می‌شد، می‌توانستم در ژرفای چشمانش بازتاب زیبایی خویش را ببینم. 📖 🍂فاطمه‌ظفری 🕊| @kanoonparvaz
💫 گفت: بهشون توجه نکن من بعدازسالها زندگی کردن با این مردم فهمیدم که خطرناک تر از آدمهایی که هیچ کتابی نخوندن،آدمهایی هستن که فقط چندتا کتاب خوندن.اونها دیگه خودشون رو از روشن فکرها میدونن و میخوان درمورد هرچیزی اظهار نظر تخصصی کنن. هراتفاق و داستانی رو به اون کتابها ربط میدن و از سطر به سطرش نقل قول میکنن... 📖 🍂فاطمه‌ولی‌نژاد 🕊| @kanoonparvaz