زندگی آب روانیست دربستررود زندگی موج عظیمیست به دریای کبود زندگی واژه تلخیست بر بودونبود زندگی درگذراست باشتابی بی امان میگذرد اب بارفتن به دریامیرسد روزهای عمرمااماچودود حیف ازان عمرهدررفته که همچون دودشد خاطرات تلخ وشیرین مظهربودونبود راه برگشتی براین ایام نیست زندگی میگذرد اما چه سود ان چه می ماند به جا اززندگی خاطرات تلخ وشیرین ازتمام انچه بود یاکه چون عکسی فروخفته درون ذهن ما یاکه یک مهمانی وگفت وشنود یاگلی بشکفته وپرپرشده همچو روزهای عمر من که با تو بود ریخته گلبرگهای زندگی را در خزان تند باد مرگ آن ها را ربود ❄️☃صبح بخیر ❄️☃ @kanoonpormehr ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌

مهم نيست ديگران چطور ميبيننت، همه‌ى اون چیزی که اهميت داره اينه كه خودت ، خودت رو چطور ميبينى! ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@kanoonpormehr

#همسرانه نگذارید قهرتان طولانی شود نگذارید بغض‌ها طوفان شود نگذارید دل‌تان احساس سنگینی کند هرچقدر هم که صدایتان بالا رفت با حرفی، آغوشی، نگاهی یک نقطه‌ پایان بگذارید... 🌺🌸@kanoonpormehr

#این_ویدیو شاید باعث بشه بفهمی چقدر خدا دوستت داره و نادیده گرفتی محبتاش رو ... #حتما_ببینید 🌺🌸🌺@kanoonpormehr

#ایده #خونه_تکونی برای شست و شوی پرده ها بهترین گزینه کمک گرفتن از قرص ماشین ظرف شویی و وانیله👌 پرده ها مثل روز اول تمیز میشن و برق میفتن😍 @kanoonpormehr

رابطه والدین با فرزند نباید قطع شود #پدر_عزیز تو باید حامی و تکیه گاه پسرت باشی تا درمواقع ضروری به تو پناه بیاورد #مادر_مهربان بخاطر درس و مشق فرزندت باهاش وارد جنگ نشو، حفظ رابطه خوب تو با بچت مهمتره انقدر رابطه خوبی با فرزندتون داشته باشید که تمام اتفاقات و رازهای خودشو به شما بگه @kanoonpormehr

تحقیقات نشان می دهد به میزانی که والدین داد بزنند، فرزندشان کمتر به حرف آنها گوش می دهند. ممکن است همان لحظه بترسند و اطاعت کنند اما والدین مجبورند هربار بلندتر از دفعه قبل داد بزنند تا فرزندشان را مجبور به اطاعت کنند. در اکثر مواقع والدینی که داد می زنند از حرف گوش کن نبودن فرزندشان گله دارند. join @kanoonpormehr

🎥این ویدیو را حتما مشاهده کنید! 💠 تکنیک رفتار با والدین 🔴 #استاد_فاطمی_نیا @kanoonpormehr

🎶🎥 نماهنگ خونه ی فیروزه ای میثم ابراهیمی @kanoonpormehr

📖 خیاط و شاگرد رند خیاطی، کوزه ای عسل در دکانش داشت. یک روز که می خواست دنبال کاری برود به شاگردش گفت این کوزه پر از زهر است، مواظب باش به آن دست نزنی. شاگرد که می دانست استادش دروغ می گوید حرفی نزد. استادش رفت. شاگرد هم پیراهن یک مشتری را برداشت، به دکان نانوایی رفت و آن را به مرد نانوا داد و دو نان داغ و تازه گرفت. برگشت و تمام عسل را با نان خورد و کف دکان دراز کشید. ساعتی بعد خیاط بازگشت و با دیدن آن منظره، با حیرت از شاگردش پرسید چرا خوابیده ای؟ شاگرد ناله کنان پاسخ داد تو که رفتی، من سرگرم کار بودم که دزدی آمد و یکی از پیراهن ها را دزدید و رفت. وقتی متوجه شدم، از ترس تو، زهری که در کوزه بود را خوردم و دراز کشیدم تا بمیرم و از کتک خوردن و تنبیه آسوده شوم. @kanoonpormehr