eitaa logo
شـــهــیــدانـــه🌱
13.3هزار دنبال‌کننده
10.9هزار عکس
2.3هزار ویدیو
37 فایل
کدشامدکانال 1-1-874270-64-0-1 رمان به قلم هانیه‌محمدے #مــهربانــو کپی حرام است و نویسنده راضی نیستن ❣حــامـےمــن❣مسیراشتباه❣گذر از طوفان https://eitaa.com/anjoman_romam_eta/4 زیرمجموعه https://eitaa.com/joinchat/886768578Caaa1711609 تبلیغات @Karbala15
مشاهده در ایتا
دانلود
فقط گناه نکنید...
وقتی خبر محمد قطعی شد پیراهن مشکی برای پدر آوردیم که بپوشد اما قبول نکرد ! پدر گفت : ما برای مرده ها مشکی می پوشیم اما برای نه !!! پدر ادامه داد : یک موضوع دیگر هم این است که ما باید به دشمن ثابت کنیم ایستاده ایم و هیچ حرکتی نمی کنیم که آن ها خوشحال شوند . با این کار می خواستم تو دهنی محکمی به دشمنان بزنیم و به همشون بفهمونیم که ما از شهادت باکی نداریم . و در آخر پدر برای تشییع جنازه فرزندش پیراهن رنگی به تن کرد .
شـــهــیــدانـــه🌱
✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸🌸✨ ✨🌸🌸✨ ✨🌸🌸✨ #پارت56 گذر از طوفان✨ به محض اینکه محمد ماشین رو به داخل کوچه هدایت
✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸🌸✨ ✨🌸🌸✨ ✨🌸🌸✨ گذر از طوفان✨ ناز بانو با ترانه گفتنش خونه رو روی سرش گذاشته بود در اتاق رو باز کردم و بیرون رفتم _بله چرا داد میزنی _پریسا جلوی در منتظرته _چرا نگفتی بیاد داخل _در باز نکردم از داخل مانیتور آیفون دیدمش خودت در باز کن بیاد داخل با کمک هم دیگه سالاد وبرنج رو درست کنید و سیخ های کباب هم آماده کنید اخم کردم و متاسف سرم رو براش تکون دادم کلید بازشدن در رو زدم وآیفون رو برداشتم _پریسا جان بیا داخل سمت در هال رفتم قبل از اینکه در رو باز کنم به طرف ناز بانو چرخیدم وتاکید کردم _به پریسا نگی کمک کنه _چرا مگه کمی کار کنه شق القمر میشه خدایا این چرا انقد پرروه وخجالت هم نمیکشه با پایین کشیده شدن دستگیره در دستم رو برداشتم از پشت در کنار رفتم پریسا روزنامه به دست با لبخند داخل اومد روبه ناز بانو ونیلو سلام کرد وجواب گرفت قبل از اینکه ناز بانو حرف بزنه دستش رو گرفتم و سمت اتاق کشیدمش در اتاق رو بستم دستش رو از دستم بیرون کشید _حالت خوبه؟ _آره چرا خوب نباشه! _والا این رفتار یهوی تو نشون از حال خوب نیست لبخندی زدم _از دست ناز بانو کمی قاطی کردم _باز چکار کرده؟ _هیچی ولش کن ،روزنامه رو خوندی؟ _یه نگاه سر سری بهش انداختم چندتا شرکت هست دوتا فروشگاه هم فروشنده و صندوق دار میخوان _محل کارشون نزدیکه؟ سرش رو به نشونه نه تکون داد _نه دو تاشون نزدیک همین غذای آماده ست که میریم ولی چند تا دیگه باید بریم تهران نزدیک همون شرکتیه که رفتیم _وای اینام که خیلی دورن _اگر استخدام بشیم حقوقمون خوب باشه سرویس میگیریم _فکر نمیکنم برای سن ما حقوق بالا بهمون بدن _میریم میپرسیم ضرر نداره فقط اول بریم همون شرکتی که رفتیم _اونجا رفتنمون الکیه چرا وقتمون تلف بشه بریم دنبال آدرس های که پیدا کردی صورتش رو به حالت قهر سمت دیوار چرخوند _باشه ولی یه روز میرم حال اون کارمندشون رومیگیرم خنده صدا داری کردم، دستم رو روی چونه ش گذاشتم وصورتش رو سمت خودم چرخوندم _قهر کردن بهت نمیاد _چه زبونی داری فکر نکن اینطوری آشتی میکنم بایهوی باز شدن در اتاق نگاهمون سمت در رفت ناز بانو با ادا واصول داخل اومد _بیاید داخل آشپزخونه حرف بزنید شام رو هم دوتایی باهم درستش کنید پریسا باحرص زبونش رو روی لبش کشید ولبش روکج کرد عصبانی دستم رو روی زمین گذاشتم قبل از اینکه بلند شم سر پا پریسا مچ دستم رو گرفت آروم گفت _‌بابات خونه س؟ _آره چطور؟ _اومدم ندیدمش _احتمالا داخل اتاق داره استراحت میکنه دوباره صدای ناز بانو وسط حرف زدنمون پارازیت انداخت بلند شید دیگه چقد فس فس میکنید پریسا از پرویی ناز بانو خنده ش گرفت دستم رو گرفت دوتایی بلند شدیم زیر لب طوری که بشنوه گفتم _ببخشید شرمنده م _تو چرا شرمنده باشی ،اگر بخاطر شرایط بابات نبود الان جواب دندون شکنی بهش میدادم ولی حیف فعلا بخاطر حال حاجی باید مراعات کنم "نـــــویـــسنـــده: هـــ. مــ" ✨براساس واقعیت✨ ▪کُپی حَرام اَست▪ و پیگرد الهی و قانونی دارد▪ https://eitaa.com/karbala_ya_hosein/30649 . . 🌸💫 🌸💫 🌸💫🌸💫🌸💫 🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫
فقط گناه نکنید...
1_2061840202.mp3
1.76M
صدا بزن این عاشق برباد رفته رو...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✋🏻 🌤صبح ها را به سلامی به تو پیوند زنم... ✨ای سر آغازترین روز خدا صبح بخیر... ✨به امیدی که جوابی ز شما می آید... ✨گفتم از دور سلامی به شما، صبح بخیر... @karbala_ya_hosein
AUD-20210812-WA0021.mp3
1.22M
دعای‌ عهد با صدای‌ دلنشین‌ استاد فرهمند🌿" اللهم ارنۍ الطلعھ الرشیده و الغره الحمیده . . خدایا آن جمال با رشادت و پیشانی ستودھ را به من بنمایان🌼. + عھدۍتازھ‌کنیم^^؟ @karbala_ya_hosein
‏وقتی گره های بزرگ به کارتون افتاد، از خانم فاطمه زهرا سلام الله کمک بخواید، گره های کوچیک رو هم از شهدا بخواید،‌ براتون باز می‌کنند... 🕊🌹
4_5789716258328939622.mp3
15.13M
حوریه ی انسیه...                     
حاج‌ حسین یکتا چقدر خوب میگه: رفقا شهدا ما رو انتخاب میکنن نه ما شهدا رو... اره، شهدا هستن که ما رو دعوت میکنن، از بین این همه شهید، یکی شون مِهرش به دلت می شینه و انگار نگاهش باهات حرف میزنه... حواست باشه که حرمت این انتخاب رو نشکنی!
شـــهــیــدانـــه🌱
✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸🌸✨ ✨🌸🌸✨ ✨🌸🌸✨ #پارت57 گذر از طوفان✨ ناز بانو با ترانه گفتنش خونه رو روی سرش گذاشت
✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸🌸✨ ✨🌸🌸✨ ✨🌸🌸✨ ✨ درحیاط رو باز کردم با پریسا که دست به کمرایستاده بود روبه روشدم و سلام کردم _علیک سلام علف زیر پام سبز شد چقد دیر اومدی _ببخشید دیشب مهمونا دیر رفتن بعد از نماز صبح دوباره خواب رفتم الانم چند بار با آب سرد صورتمو شستم که خواب از سرم بپره ‌باحرص دستش رو دراز کرد در حیاط رو بست _باید بعد شام میرفتی داخل اتاقت میخوابیدی _اون وقت هر پنج دقیقه صدای ترانه ترانه گفتن ناز بانو بلند میشه بدخواب میشدم سر دردمیگرفتم سرش رو روبه آسمون گرفت _خدایا خودت کمکم کن بتونم این کَنه رو گوش مالیش بدم از لحنش خنده م گرفت چشماش رو ریز کرد _دعاکردن من خنده داره ؟ _بیشتر نفرین بود نه دعا _نه دعا بود بعدشم تونباید نگرانش بشی _چقد بدجنس شدی دستم رومحکم گرفت تند تند سمت سرخیابون رفت با اعتراض گفتم _دستم درد گرفت آروم تر راه برو چه خبرته _محمد یکساعته سر خیابون منتظرمونه چشمام گرد شد باصدای بلندی گفتم _من امروز سرکار نمیام خودت برو ناراحت سمتم چرخید _محمد چکار کرده که انقد ازش فراری هستی ؟ نوچی کردم به چشم هاش خیره شدم _هیچکاری نکرده اصلا پسر به خوبی وآقای و سربه زیری تاحالا مثل برادرت ندیدم ولی الان یکی ببینه سوار ماشینش شدیم کلی حرف برای من درست میشه _صبح به این زودی کی میخواد مارو ببینه ؟ _از شانس من هیچ چیزی بعید نیست ساعت هفت صبح با فامیلای ناز بانو روبه روشم نفس کلافه ای کشید _اگر کسی دیدمون من جواب میدم _چرا مزاحمش بشیم خودمون که میتونیم بریم _وای ترانه چرا نمیزاری کاری که لازمه رو انجام بدم ،مزاحم کجا بود محمد کار داشته باشه بدون تعارف میگه نمیتونم ببرمتون دیشب خودش گفت کجا میرید گفتم میخوایم بریم ثبت نام کلاس گفت میبرمتون نگاه متعجبی بهش انداختم _مگه میخوایم کلاس بریم؟ _پونه دیروز عصر رفت خونه پدر بزرگم آموزشگاه نزدیک اونجا کلاس خیاط ثبت نام کرده دیشب زنگ زد گفت کلی کلاس هنری با مربی های خوب اینجا تدریس میکنن منم گفتم یه سربریم شاید ماهم ثبت نام کردیم وا رفته گفتم _من که پول ندارم _فعلا بیا بریم شاید امروز یه کار دیگه م پیداکنیم اون وقت همه چی درست میشه "نـــــویـــسنـــده: هـــ. مــ" ✨براساس واقعیت✨ ▪کُپی حَرام اَست▪ و پیگرد الهی و قانونی دارد▪ https://eitaa.com/karbala_ya_hosein/30649 . . 🌸💫 🌸💫 🌸💫🌸💫🌸💫 🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫