سلام کشتی امن نجات نوکرها سلام ای تو حیات و ممات نوکرها سلام شاه دو عالم، سلام اربابم سلام بر تو شد از واجبات نوکرها #صلی_الله_علیک_یا_ابا_عبدالله #شـــهــــیــدانـــه @karbala_ya_hosein

✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸🌸✨ ✨🌸🌸✨ ✨🌸🌸✨ #پارت1108 گذر از طوفان✨ پشت سرش از آشپزخونه بیرون رفتم کیفش رو برداشت و سمت در رفت _دیشب مامان گفت نهار بریم پایین، حرکت کنم زنگ میزنم _بهش زنگ بزن بگو نمیایم از حرفم جا خورد _چرا؟ _از پله ها پایین رفتن و بالا اومدن خیلی برام سخت شده اگر دکتر نمیگفت بریم پیشش تا ماه آخر از توی خونه تکون نمیخوردم _عه اینطوری که نمیشه یه جا بودن هم برات خطر داره مامان میخواست برید پیاده رویی بعد تو میگی تکون نخوری _نمیدونی که چقد سنگین شدم، انگار وزنم شده پانصد کیلو بشینم اذیتم بلندشم اذیتم اصلا از این روزها خسته م کاش زودتر این سه ماه هم تموم بشه از حرفام ناراحت شد _میگم بیا بریم دکتر قبول نمیکنی میگی بزار ماه آخر میرم قرار باشه اینطوری اذیت باشی امروز تخت رو باز میکنم میبرم اتاق پایین تا ماه آخر هم همون جا هستیم بالا هم تنها باشی تا برگردم خونه همش استرس دارم یه اتفاقی برات نیفتاده باشه میگم هنوز کار نکن قبول نمیکنی _تخت رو چطوری ببریم پایین کل اتاق بهم میریزه ،حالا امروز رو خودم نهار درست میکنم تابرگردی یه فکری میکنیم _پس زیاد سر پا توی خونه نچرخ ،راستی برای سفر کربلا چی به مامان بگم میری ؟ _باشه ،فعلا که تاریخ مشخصی بهشون نگفتن نمیدونم حالا تا وقتی که قطعی شد تصمیم میگیرم لبخندی زد _باشه عزیزم گوشیت کنارت باشه که زنگ نزنم تلفن خونه مجبور باشی بری پیش میز تلفن ،زودم جواب بده دل نگران شم _چشم _خدا حافظ _خدا نگهدار دربستم و به طرف اتاق رفتم گوشیم رو از جلوی آینه برداشتم و شماره بابا رو گرفتم نـــــویـــسنـــده: هـــ. مــ" ✨براساس واقعیت✨ ▪کُپی حَرام اَست▪ و پیگرد الهی و قانونی دارد▪ https://eitaa.com/karbala_ya_hosein/30649 . . 🌸💫 🌸💫 🌸💫🌸💫🌸💫 🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫

نه‌دوست‌داشتنت‌درمن‌تمام‌‌میشودنه‌دلتنگی‌ات ؛ گمانم‌چنان‌شروع‌شده‌ای‌که‌تمام‌نخواهی‌شد💔(: #اباعبدالله*

✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸🌸✨ ✨🌸🌸✨ ✨🌸🌸✨ #پارت1109 گذر از طوفان✨ بعد از نیم ساعت حرف زدن با بابا خدا حافظی کردم و گوشی رو قطع کردم از شبی که اومدن دیدن طاها وقتی فهمید برگشتم خونه خودمون چقد خوشحاله،انگار همه دغدغشون برطرف شدن اختلاف من و طاها بود، پریسا همیشه بزرگترین لطف ها رو درحقم کرده اگر اصرار های پریسا نبود شاید هنوز من و طاها بیشتر هم من سر ناسازگاری با هم داشتیم بلندشدم رفتم داخل آشپزخونه مواد برای خورشت قیمه رو روی میز گذاشتم برگشتم داخل هال کتاب شیمی رو برداشتم مشغول خوندن شدم چند تا از تست ها رو حل کردم صدای زنگ گوشیم توی خونه پخش شد ،بلند شدم و سمت اپن رفتم گوشیشم رو برداشتم و جواب دادم صدای طاها پخش شد _الو _سلام _سلام خوابیدی؟ _نه داشتم تست های شیمی رو حل میکردم گوشی روی اپن بود _حواس پرت مگه نگفتم گوشی کنارت باشه _زنگ زدم به بابا بعدگوشی رو گذاشتم روی اپن، با مامانت حرف زدی ؟ _آره گفتم نورا از پله ها پایین بیاد و دوباره برگردیم بالا اذیت میشه نمیایم گفت نهار میفرستم بالا گفتم نه میخواد خودش درست کنه ،بابا خوب بود؟ _خوب گفتی آره خداروشکر ،طاها بابا سند چی ازت خواسته ؟ _چطور مگه چی گفت؟ _گفت به طاها بگو سند ها پیش خودش نگهداره _آها باشه _خب سند چیه من خبر ندارم؟ _بیام خونه حرف میزنیم _باشه کاری نداری ؟ _نورا خودم نهار میارم آشپزی نکن بشین استراحت کن یا درس بخون _نه نخری، مواد خورشت قیمه رو آماده کردم _خودتو اذیت نکن وقت برای آشپزی زیاد هست _نه اذیت نمیشم _باشه عزیزم فعلا خداحافظ _خدانگهدار برگشتم سر جام گوشی رو روی میز عسلی گذاشتم کتابم رو برداشت یاد زهرا خانم افتادم چند ماه پایین در حال استراحت بودم الانم بفکرمه بگم طاها زنگ بزنه برای نهار بیان بالا شماره ش رو گرفتم _جانم ؟ _طاها به مامان و بابات بگو نهار بیان بالا آروم خندید _من میگم درست نکنی اذیت نشی تو تعداد رو بیشتر میکنی _نگران نباش خوبم همین الان زنگ بزن یادت نره _باشه چشم مامان وبابا بیان داداش طیب هم میاد _فاطمه و بچه ها هم میان؟ _حنانه مسابقه داره زن داداش و هادی هم همراهش رفتن _باشه خوش اومد خداحافظی کردم گوشی رو قطع کردم بلند شدم برای اضافه کردن مواد سمت آشپزخونه رفتم دوستان یه گروه فرهنگی که تصمیم دارن برای ولادت حضرت زینب به یکی بیمارستان ها به بخش کودکان برن برای تهیه هدیه باکمبود بودجه مواجه هستن هر عزیزی دوست داره کمک کنه در این کار خیر سهیم باشه یا علی بگه واریز بزنه بزنیدروی شماره کارت کپی میشه

5892107046105584

کارت بنام گروه جهادی حضرت مادر اگر برای شماره کارت گروه جهادی واریز نشد به این شماره کارت واریز بزنید بزنید روی شماره کارت کپی میشه

5894631547765255

محمدی https://eitaa.com/joinchat/317063367C46e6a1462c رسید رو برای ادمین بفرستید🙏 @Karbala15 اجرتون باحضرت زهرا(س) نـــــویـــسنـــده: هـــ. مــ" ✨براساس واقعیت✨ ▪کُپی حَرام اَست▪ و پیگرد الهی و قانونی دارد▪ https://eitaa.com/karbala_ya_hosein/30649 . . 🌸💫 🌸💫 🌸💫🌸💫🌸💫 🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫

دعای‌ عهد با صدای‌ دلنشین‌ استاد فرهمند🌿" اللهم ارنۍ الطلعھ الرشیده و الغره الحمیده . . خدایا آن جمال با رشادت و پیشانی ستودھ را به من بنمایان🌼. + عھدۍتازھ‌کنیم^^؟ #دعای_عهد #شـــهــــیــدانـــه @karbala_ya_hosein

سلام کشتی امن نجات نوکرها سلام ای تو حیات و ممات نوکرها سلام شاه دو عالم، سلام اربابم سلام بر تو شد از واجبات نوکرها #صلی_الله_علیک_یا_ابا_عبدالله #شـــهــــیــدانـــه @karbala_ya_hosein

*هر موقعی که دلم برای حضرت امیر(ع) خیلی تنگ میشود سورهٔ مؤمنون را می‌خوانم زیرا این سوره منتسب به ایشان است .. -آیت‌اللّٰه‌کشمیری(ره)-

✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸🌸✨ ✨🌸🌸✨ ✨🌸🌸✨ #پارت1110 گذر از طوفان✨ صدای نورا گفتن طاها بلند شد از اتاق بیرون رفتم _سلام خسته نباشی لبخندی زد _سلام خانم ممنون، چه بوی راه انداختی تا مامان اینا بیان بالا ضعف میکنم خنده صدا داری کردم _لباس هات عوض کن یه لیوان آب سیب برات بیارم خستگیت در بره _چشم عزیزم رفتن طاها رو با چشم دنبال کردم وارد آشپزخونه شدم لیوان آب میوه رو از داخل یخچال بیرون آوردم روی بشقاب گذاشتم برگشتم داخل هال طاها از سرویس بیرون اومد دست و صورتش رو خشک کرد بشقاب رو روی میز گذاشتم لبخند عمیقی روی لبش نشست _دستت دردنکنه لبخندی زدم _نوش جان روی مبل دو نفره نشستیم به نیم رخ طاها خیره شدم آب میوه ش رو خورد و سمتم چرخید _چرا اینطوری نگاهم میکنی؟ _میشه بگی قضیه سند ها چیه؟ لبخندش دندون نما شد ضربه آرومی روی بینیم زد _دستم رو روی بینیم کشیدم _عه طاها دماغم از ریخت افتاده توام با این کارت بدتر فرمش رو بهم بریز صدای خنده ش بلند شد _دماغت خیلی هم قشنگه ،بابا ازم خواستم سند زمین های فروخته رو بنام خریدار ها بزنم بقیه سندها هم کارهای اداریش رو انجام بدم و امروزم به تو گفته پیش خودم نگهشون دارم با تعجب گفتم _مگه میشه تو کارهای اداری بابا انجام بدی؟ سرش رو تکون داد _بله خانم وکالت تام اختیار بهم داده چشم هام یهوی گرد شد _کی ؟بعد از عروسی؟ _نه همون اول محرمیتون _من فکر کردم فقط برای محریمت بهت وکالت داده،وای ناز بانو به گوشش برسه معرکه راه میندازه خونسرد به مبل تکیه داد _مثلا میخواد چکار کنه؟ _آبرو ریزی راه میندازه ،حرف حدیث در میاره _عزیزمن نگران نباش حاجی حواسش هست چکار میکنه نـــــویـــسنـــده: هـــ. مــ" ✨براساس واقعیت✨ ▪کُپی حَرام اَست▪ و پیگرد الهی و قانونی دارد▪ https://eitaa.com/karbala_ya_hosein/30649 . . 🌸💫 🌸💫 🌸💫🌸💫🌸💫 🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫

شما را به، • در پیِ حلال بودن • خوبى كردن به خانواده • و به ياد #خدا بودن، در هر حالی؛ سفارش میكنم. _امیرمومنان‌علی‌علیه‌السلام