#تلنگرانه
جاذبه شهید ابراهیم هادی از زبان مقام معظم رهبری :
من کتابی خواندم مربوط به شهید ابراهیم هادی، خب این خیلی کتاب جالبی است، خیلی جذاب است. این کتاب را که خواندم تا مدتی بعد از آنکه خوانده بودم دلم نمیآمد از روی میز این کتاب را بردارم بگذارم در قفسه کتابها. آن جاذبهی شخصیت، شخصیتی که در این کتاب معرفی شده، بهقدری جاذبه دارد این شخصیت که آدم را مثل مغناطیس به خودش جذب میکند؛ آدم را میخکوب میکند. بگردید این شخصیتها را پیدا کنید. از این قبیل شخصیتهای برجستهای هستند که اینها سردار هم نیستند؛ حتی فرماندهی گردان هم نیستند؛ اما حکایتها دارند، ماجراها دارند.
#شهید_ابراهیم_هادی
🌷#شهیدانه ❣
🆔 @karbalayiha72
🆔 @karbalayiha72
محال است
به خندهاش نگاه کنی
و حال دلت عوض نشود
کلا فرق دارد
حتی خندههایش ...
#علمدار_کمیل
#شهید_ابراهیم_هادی
🌷#شهیدانه ❣
🆔 @karbalayiha72
برخورد با دزد
نشسته بودیم داخل اتاق. مهمان داشتیم. صدایی از داخل کوچه آمد. ابراهیم سریع از پنجره نگاه کرد. شخصی موتور شوهر خواهر او را برداشته و در حال فرار بود!
بگیرش ... دزد ... دزد! بعد هم سریع دویدم دم در. یکی از بچه های محل لگدی به موتور زد. دزد با موتور نقش بر زمین شد!
تکه آهن روی زمین دست دزد را برید و خون جاری شد. چهره زرد دزد پر از ترس بود و اضطراب. درد می کشید که ابراهیم رسید. موتور را برداشت و روشن کرد و گفت: سریع سوار شو!
رفتند درمانگاه، با همان موتور. دستش را پانسمان کردند. بعد هم با هم رفتند مسجد! بعد از نماز کنارش نشست؛ چرا دزدی می کنی!؟ آخه پول حرام که ... دزد کریه می کرد. بعد به حرف آمد: همه این ها را می دانم. بیکارم، زن و بچه دارم، از شهرستان آمده ام. مجبور شدم.
ابراهیم فکری کرد. رفت پیش یکی از نمازگزارها، با او صحبت کرد. خوشحال برگشت و گفت: خدارا شکر، شغل مناسبی برایت فراهم شد. از فردا برو سرکار. این پول را هم بگیر، از خدا هم بخواه که کمکت کند. همیشه به دنبال حلال باش. مال حرام زندگی را به آتش می کشد. پول حلال کم هم باشد برکت دارد.
#شهید_ابراهیم_هادی
#شهیدانه ❣
🆔 @karbalayiha72
🍃🌺
برخورد با دزد
نشسته بودیم داخل اتاق و مهمان داشتیم.
صدایی از داخل کوچه آمد...
ابراهیم سریع ازپنجره نگاه کرد.
شخصی موتورِ شوهر خواهر ابراهیم را برداشته درحال فرار بود.
بگیرش...دزد...دزد!
بعد هم سریع دوید دم در.
یکی از بچه محل ها، لگدی به موتور زد و دزد نقش بر زمین شد!
تکه آهنِ روی زمین، دست دزد را برید و خون جاری شد.
چهره اش پر از ترس بود و اضطراب.
درد می کشید که ابراهیم رسید.
موتور را برداشت، روشن کرد و گفت: سریع سوار شو!
رفتند درمانگاه با همان موتور.
دستش را پانسمان کردند بعد هم با هم رفتند مسجد!
🌴
بعد از نماز کنارش نشست و گفت :چرا دزدی میکنی؟آخه پول حروم که...
دزد گریه می کرد.بعد به حرف آمد: میدونم! بیکارم، زن وبچه دارم و از شهرستان اومدم.مجبورم!
ابراهیم فکری کرد رفت پیش یکی از نماز گزارها و صحبت کرد.
بعد از چند دقیقه برگشت: خدارو شکر، برات شغل پیدا کردم؛ از فردا برو سر کار؛ این پول رو هم بگیر و از خدا کمک بخواه.همیشه دنبال حلال باش که حروم زندگیتو به آتیش می کشه.پول حلال کم هم باشه برکت داره.
📚 سلام بر ابراهیم – ص٧٧
(زندگینامه و خاطرات پهلوان بیمزار شهید ابراهیم هادی)
#شهیدانه ❣
#شهید_ابراهیم_هادی
🆔 @karbalayiha72
🆔 @karbalayiha72
هدایت شده از شهیدانه
محال است
به خندهاش نگاه کنی
و حال دلت عوض نشود
کلا فرق دارد
حتی خندههایش ...
#علمدار_کمیل
#شهید_ابراهیم_هادی
🌷#شهیدانه ❣
🆔 @karbalayiha72