هدایت شده از کاردستی، بازی،نقاشی
میدونستید:
یکی از جذابترین راههای
#تشویق گلدختراتون به #حجاب چیه؟!
🌱گروهما یه #محصول_پرفروش تولیدکرده که با تهیه
یک دونه از اینا😍
هم یه وسایل دخترت نظم میدی
هم فرهنگ حجاب رو ترویج میکنی
👇🧕🌺🧕👇
http://eitaa.com/joinchat/4293001220C3faa21fe3c
♨️به منبعکادوها وصل شو👌
✅آموزش🪡🧶 هم داریم
32.5M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📻 #قصههای_عزیز | قسمت پنجم
🔸این قسمت عزیز جون به آقا صولت سپرده تا برای یه جوون به اسم قاسم کار دست و پا کنن، قاسم قصهای داره که خاطرش هم برای مادربزرگ و هم برای عموش سید حسین خیلی عزیزه...
نویسنده: حامد عسکری
فوروارد✅ کپی ⛔️
@kardastibaham
•┈┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈•
27.8M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📻 #قصههای_عزیز | قسمت ششم
🔸این قسمت عزیز جون و نوه کوچولوش باهم دیگه رفتن مجلس روضه ولی اونجا خانمی هست که حتی بعد از تموم شدن مراسم هم گریهاش بند نمیاد. عزیز میگه اشکهای این زن یه دلیل مهم داره...
نویسنده: حامد عسکری
فوروارد✅ کپی ⛔️
@kardastibaham
•┈┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈•
28.93M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📻 #قصههای_عزیز | قسمت هفتم
🔸توی این قسمت با عزیزجون و نوهش همراه میشیم تا بریم خونه لیلاخانوم؛ لیلاخانوم داستان عجیبی داره و سالهاست که چشم به راه پسرشه… علیاکبر. برای همینه که هرکی زنگ در خونهش رو میزنه لیلاخانوم از وسط حیاط میگه: اومدم پسرم، اومدم علیاکبرم.
نویسنده: حامد عسکری
فوروارد✅ کپی ⛔️
@kardastibaham
•┈┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📻 #قصههای_عزیز | قسمت هشتم
🔸ماجرای امروز عزیز جون و نوهاش ماجرای ملاقات با بابای سمیرا تو هیئته. یه مرد مهربون و شجاع که بعد از جنگ حالا سالهای ساله که روی یه صندلی چرخدار زندگی میکنه و بچهها صداش میزنن عمو عباس!
نویسنده: حامد عسکری
فورارد✅ کپی ⛔️
@kaarraa
•┈┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈•