eitaa logo
#کارِفرهنگی | sadatstu.ir
1.5هزار دنبال‌کننده
304 عکس
32 ویدیو
137 فایل
#بسم_الله نشرِ تجربیاتِ چند سال کارِفرهنگی در: 💻 تارنما (سایت): Sadatstu.ir 🔰 کانال اصلی: @sadatstudent ☎️ ارتباط: @Sadatstu_ir
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از خادِمین
إِنَّمَا جَزَاءُ الَّذِينَ يُحَارِبُونَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَيَسْعَوْنَ فِي الْأَرْضِ فَسَادًا أَنْ يُقَتَّلُوا أَوْ يُصَلَّبُوا أَوْ تُقَطَّعَ أَيْدِيهِمْ وَأَرْجُلُهُمْ مِنْ خِلَافٍ أَوْ يُنْفَوْا مِنَ الْأَرْضِ ۚ ذَٰلِكَ لَهُمْ خِزْيٌ فِي الدُّنْيَا ۖ وَلَهُمْ فِي الْآخِرَةِ عَذَابٌ عَظِيمٌ همانا کیفر آنان که با خدا و رسول به جنگ برخیزند و در زمین به فساد کوشند جز این نباشد که آن‌ها را به قتل رسانده، یا به دار کشند و یا دست و پایشان به خلاف یکدیگر بِبُرند و یا به نفی و تبعید از سرزمین (صالحان) دور کنند. این ذلت و خواری عذاب دنیوی آنهاست و اما در آخرت به عذابی بزرگ معذّب خواهند بود. آیه ۳۳ سوره مائده
هدایت شده از خادِمین
فقهایی «حصن اسلام» هستند که معرف عقاید و نظامات اسلام و مدافع و محافظ آن باشند و این تعریف و دفاع و حفاظت را با نطق‌های پرشور و بیدار کننده و رهبری مردم ثابت کنند. در این صورت است که اگر بعد از ۱۲۰ سال درگذشتند مردم احساس خواهند کرد که مصیبتی بر اسلام وارد و خلأی ایجاد شده است و به تعبیر روایت «ثُلِمَ في الإسلامِ ثُلمَةٌ لا يَسُدُّها شيءٌ» این که می‌فرماید فقیه مؤمن اگر بمیرد «ثُلِمَ في الإسلامِ...» خلأی جبران ناپذیر در جامعه اسلام به وجود می‌آید مردن بنده است که در خانه نشسته‌ام و کاری جز مطالعه ندارم؟ از رفتن من چه خلأیی در جامعه اسلام ایجاد می‌شود؟ اسلام وقتی امام حسین (علیه السلام) را از دست می‌دهد «ثُلِمَ فيه ثُلمَةٌ...» خلأی جبران ناپذیر در آن به وجود می‌آید. کسانی که حافظ عقاید و قوانین و نظام اجتماعی اسلام هستند مانند خواجه نصیر و علامه که خدمت شایان و نمایانی کرده‌اند اگر بمیرند خلأی به وجود می آید اما من و جنابعالی برای اسلام چه کرده‌ایم که اگر مردیم مصداق این روایت باشد؟ هزار نفر از ما بمیرد هیچ خبری نمی‌شود. ما یا فقیه نیستیم [آن طور که] حق فقه [است] و یا مؤمن نیستیم [آن طور که] حق ایمان [است]. موسوی خمینی، روح الله. (بی تا). ولایت فقیه: حکومت اسلامی. انتشارات سیدجمال. صص ۱۶۰-۱۵۹
هدایت شده از خادِمین
هدایت شده از خادِمین
هدایت شده از خادِمین
هدایت شده از خادِمین
هدایت شده از خادِمین
هدایت شده از خادِمین
هدایت شده از خادِمین
آیا اکنون جمهوری اسلامی ایران... قرار است با انقلابی دیگر مواجه شود؟ آیا دیگر رژیم‌های خاورمیانه یا سایر جاها قرار است با خیزش‌های توده‌ای روبه‌رو شوند؟ آیا قدرت نظامی برتری که دولت ایالات متحده دارد آن را در برابر اعتراضات، چه در جاهایی که در آن سوی آب‌ها اشغال کرده و چه در سرزمین خودش واکسینه خواهد کرد؟ گاهی گفته می‌شود که رژیم پهلوی «مشروعیت» خود را از دست داده بود، گویی‌که این حرف تبیینی برای سقوط شاه است. معلوم نیست چگونه شواهدی می‌توان برای این نگاه آورد یا چگونه می‌توان مشروعیت را از آرامشِ از روی اکراه و اجبار متمایز کرد. آیا ایالات متحده در شرف انقلاب است؟ چون نظرسنجی‌ها نشان می‌دهد که اکثریت مردم به دولت اعتماد ندارند و تأیید می‌کند که «حکومت در دست چند شرکت بزرگ است که به دنبال منافع خودشان هستند» و به نظر می‌رسد که «برای مسؤلان دولت اهمیت ندارد که مردمی مثل من چه فکر می‌کنند.» آن تکه‌ای از پازل که اینجا وجود ندارد تصور وجود یک جایگزینِ «ممکن» است... آنچه در سال ۱۳۵۴ وجود نداشت - همان چیزی که در ایالات متحده همچنان وجود ندارد - تصور جایگزینی ممکن برای رژیمِ فعلی بود. [آیت الله] خمینی و پیروانش تازه در ۱۳۵۷ بود که شروع به امکان پذیر شدن کردند. یک جایگزین ممکن، جنبشی است که به نظر می‌رسد شانس واقع گرایانه‌ای برای به موفقیت رسیدن دارد. کورزمن، چارلز. (۱۳۹۷). انقلاب تصورناپذیر در ایران. ترجمان علوم انسانی. صص ۱۷ و ۲۳۰-۲۳۱
هدایت شده از خادِمین
هدایت شده از خادِمین
هدایت شده از خادِمین
هدایت شده از خادِمین
هدایت شده از خادِمین
هدایت شده از خادِمین
هدایت شده از خادِمین
هدایت شده از خادِمین
هدایت شده از خادِمین
هدایت شده از خادِمین
وقتی از... کار... فارغ شدیم، به جواد [ظریف] اطمینان دادم که انتشار این سند را می‌گذارم برای بعد از نشست خبری که فردای آن روز با هم برگزار می‌کنیم که یک‌دفعه پرید و گفت «صبر کن ببینم! این سند اصلاً قرار نیست منتشر شود» اصلاً باورم نمی‌شد که این حرف را زده. گفتم «جواد! آخر ساعت چهار صبح است. ۱۸ ساعت وقت گذاشتیم و با هم مذاکره کردیم و حرف به حرف این را نوشتیم. اگر تحریم را نمی‌خواهی پس این سند هم باید منتشر شود» کافی بود به آمریکا برگردیم و به همه بگوییم که ما در لوزان سر یک رشته اصول اتمی و قوانین سیاسی توافق کرده‌ایم اما نمی‌توانیم به آن‌ها بگوییم که این مسائل چه بوده، دیگر همه احمق فرض‌مان می‌کردند و کنگره پوست‌مان را می‌کند... صبح روز بعد که به دیدن جواد رفتم... سر آخر حرفم را پذیرفت اما گفت «دقت کن که در این سند چه نوشته شده و روی آن چه اسمی می‌گذاری. این مسئله باید روشن باشد که این متن یک توافقنامه است و ما وادار به پذیرش آن نشده‌ایم وگرنه شک نکن که ادامه کار دشوار خواهد شد» ما هم به خواسته او احترام گذاشتیم و من این نکته را در نشست خبری خودم هم رعایت کردم. مثلاً خیلی مراقب بودیم که بنویسیم «ایران می‌پذیرد که فلان مسئله را انجام بدهد» و ننویسیم «ایران باید این کار را بکند» این را می‌دانستم که جواد هم معذورات سیاسی خودش را دارد و در کشور او هم کسانی هستند که اگر ببینند این پیروزی به قیمت زیان ایران به دست آمده جلوی ادامه کار را خواهند گرفت. کری، جان. (۱۳۹۸). [سرگذشت‌نامه] هر روز موهبتی است. نشر کتاب پارسه. صص ۶۴۶ و ۶۴۸-۶۴۹
هدایت شده از خادِمین
هدایت شده از خادِمین
در واقع ما امتیاز خاصی نمی‌دادیم. وقتی مذاکرات ۵+۱ را از سرگرفتیم به نظرم مهم آمد که ما نیز همان نوع روابط انسانی را که کری با ظریف برقرار ساخته بود داشته باشیم. من مشکل عمده‌ای در این زمینه داشتم زیرا حتی نمی‌توانستم با همتایانم دست بدهم. [با این‌حال] در مذاکرات ایران به همان میزان که تلاش دیپلماتیکی جدی شد به لحاظ شخصی نیز روابط قوی شد... ایجاد فصل مشترک به معنی امتیاز دادن بی‌دلیل یا بر سر احساس نیست. برعکس، آشنایی میان ما به طور واضحی مفید واقع شد. با گذشت زمان، من آموختم که در چه مواقعی حرکات دراماتیک ظریف نمایشی است یا او واقعاً ناراحت است. وقتی که حس می‌کردم واقعاً ناراحت است با لحن آشتی‌جویانه‌ای «جواد» خطابش می‌کردم و وقتی که می‌دیدم وانمود می‌کند، به او می‌گفتم «جناب وزیر» [به هر حال] پس از... اطمینان ما از اینکه تحریم‌ها صرفاً تعلیق و نه لغو می‌شوند، ما حاضر شدیم به شرکت‌ها و افراد اجازه فعالیت اقتصادی را در ایران بدهیم... یک هفته پس از موفقیت ما در لوزان، رهبر ایران، آیت الله خامنه‌ای... سخنرانی کرد و به نظر... هیچ یک از پارامترهای مورد توافق ما را نمی‌پذیرفت. رهبر ایران خواهان برداشته شدن تحریم‌ها در لحظه امضای توافق شد. همچنین با نمک پاشیدن بر زخم ما در توییتی دورویی آمریکا را محکوم کرد. او نوشت: کار آمریکا همیشه فریب و خلف وعده است. [با این وجود] در بلند مدت همه این‌ها به نفع ما تمام شد و این مثال خوبی است که در مذاکره چیزی به اسم اتلاف وقت وجود ندارد. شرمن، وندی. (۱۳۹۸). بدون هراس. انتشارات سروش. صص ۱۰۱-۱۰۲، ۱۰۵، ۱۱۱، ۱۲۰، ۲۹۶ و ۲۴۵-۲۴۶
هدایت شده از خادِمین
هدایت شده از خادِمین