eitaa logo
کاری کن خدا عاشقت بشه
796 دنبال‌کننده
36.8هزار عکس
25.9هزار ویدیو
60 فایل
کانال مذهبی و مطالب مفید و متنوع ارسال هر شب ارتباط با ادمین @Basirat_ekh
مشاهده در ایتا
دانلود
🔅 «فَفِرُّوا إِلَي اللَّهِ إِنِّي لَکُمْ مِنْهُ نَذيرٌ مُبينٌ» ✍️ پس به سوی خدا فرار کنید، که من از سوی او برای شما بیم دهنده‌ای آشکارم! 📚 آیه 50 سوره ذاریات 🌱🌺
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✅ میدونید بودجه حوزه علمیه چقدره؟ میدونید بودجه مدارس و دانشگاهها چقدره؟ میدونید پول رفاه و اشتغال ما کجا میره؟! بخونید: ➖➖➖➖➖➖➖➖ منبع جهت مطالعه بیشتر: https://shenasname.ir/laws/budjet/budjet1400/6774-layehe1400
📝 ‏نظرسنجی جالب در ‎کره جنوبی 🔻 «آیا دوست دارید باز در کره‌جنوبی متولد شوید یا نه؟" 57.9%: نه 11.9%: مطمئن نیستند 30.2%: بله 🔻 دلایل مخالفان: ۱. می‌خواهیم در کشوری زندگی کنیم که مشغله کمتری دارند. ۲. دوست داریم در کشوری با سیستم رفاهی مجهز زندگی کنیم. ۳. از جامعه بیش ازحد رقابتی خسته‌ شده‌ایم! ⭕️ ‏ضرب‌المثل «آواز دهل از دور خوش است»، فکر می‌کنم بهترین جمله برای توصیف این شرایط است. 🖊 جعفر بلوری
🔅 امیرالمؤمنین علیه السلام: ✍️ شكرُ العالِمِ عَلى‏ عِلمِهِ عَمَلُهُ بِهِ وبَذلُهُ لِمُستَحِقِّهِ 🔴 شكرگزارى عالم بر علمش عبارت است از: عمل کردنش به آن علم، و گذاشتن آن در اختیار سزامندانش 📚 غررالحكم حدیث 5667 🌺🌾
▪️در یک مغازه‌ای، شاهد بودم که فردی وارد شد و خیلی آرام به فروشنده گفت: "شرمنده‌ام، می‌دانم بدهکارم ولی هنوز دستم باز نشده" و وقتی با این حرف فروشنده مواجه شد که: "هرچیزی لازم دارید بردارید، حساب قبلی تسویه شده"، رسما حس کرد که معجزه شده... بیآیید از این کارها بکنیم... 🌺🌹
✴️ خرید عقدمان یک حلقه‌ی نهصد تومانی بود برای من؛ همین و بس. بعد از عقد، رفتیم حرم. بعدش گل‌زار شهدا. شب هم شام خانه‌ی ما. صبح زود مهدی برگشت جبهه... ✳️ شهید مهدی زین‌الدین
    🍃💚🇮🇷ایرانِ‌زیبا🇮🇷💚🍃 🍃💖📸تصویر زیبا و جالب کم نظیری از گنبدهای نمکی در طبیعتِ شهرستانِ بستک ؛ استانِ هرمزگان 🍃❤️🇮🇷❤️🍃 .💙 💚
ترافیک سنگین سید خندان!!! روزنامه اطلاعات ۲۷ فروردین ۱۳۵۶
🔺استوری فاطمه سلیمانی فرزند شهید حاج قاسم سلیمانی : کوچیک که بودم وابستگیم به بابا انقدر زیاد بود که بعضی روزها اگر تهران بود ، میرفتن دفتر کارشون من رو با خودشون میبردن توی اون دفتر یه اتاق کوچیک بود با یه جا رختی و سجاده و یخچال خیلی کوچک جلسه های بابا (حاج قاسم) که طولانی میشد به من میگفت برو تو اون اتاق و استراحت کن ، توی یخچال آب و آبمیوه و شکلات تافی بود از همون تافی ها که پوستشون رنگی رنگی بود و وسطشون شکلات ، ساعت ها توی همون اتاق میشستم تا جلسه بابا تموم بشه و برم پیشش از توی یخچال چنتا تافی می خوردم و آبمیوه و آب ، وقتی جلسه بابا تموم میشد سریع با کاغذ و خودکار میومد تو اتاق میپریدم بغلش منو میشوند روی پاهاش ، میگفت : بابا چیا خوردی ؟ هرچی خوردی بگو تا بنویسم :) دونه به دونه بهش می گفتم حتی آب معدنی و شکلات ، موقع رفتن دستمو که می گرفت تو راه کاغذ رو به یه نفر میداد و میگفت : بده به حسابداری ، دختر من این چیزا رو استفاده کرد ، بگو پولشو حساب کنن یا از حقوقم کم کنن اونوقت چجوری ما ۸/۵ میلیارد پول مردم این کشور که بابام جونشو براشون داد میتونیم از سفره مردم برداریم