یه خاطره ای بگم از شهید برونسی...
میگفتن: در حال عملیات بودیم،حجم آتیش دشمن زیاد شده بود.
برادرای رزمنده جعبه مهمات رو از تو ماشین پایین میاوردن.
شهید برونسی میگن بین اونا یه خانمی رو دیدم!خانمی با اقتدار و با حیا!
جعبه مهمات رو تنهایی از ماشین پایین میاوردن!
جعبه ای که چند تا مرد باید پایین میآورد رو اون خانم به تنهایی پایین میاورد!
میگفتناومدم جلو و به اون خانم گفتم این جا برای شما مناسب نیست...
بهتره برید پشت جبهه و اونجا کمک کنید.
نمیخوام زورِ شمارو زیر سوال ببرم...
اما این کار برای شما مناسب نیست...!
خوش به حال شهدا که مثل اربابشون و با
رمزِ یاحسین به شهادت رسیدن..!
خوش به حالِ شهدا...
هنوزم دیر نشده..
تا وقت هست و دیر نشده،بند دلت رو گره بزن به امام حسین...
به امید گوشه چشمی:)))💔
حلال کنید مزاحمتون شدم...
بندهءحقیر رو از دعای خیرتون بی نصیب نزارید...
التماس دعا
[السلام علیک یا اباعبدالله].
May 11