سید مهدی حسینی (1).mp3
9.92M
تو عقیق یمنی
حبّ الحسن اجنّنی..
#سید_مهدی_حسینی
#امام_حسن مجتبیعلیهالسلام
┄┅•••✧❁•🌸•❁✧•••┅┄
مرکز تخصصی آموزش مداحی کریمه
https://eitaa.com/joinchat/3808494021Cb3e43d17af
🌷دوشنبه های امام حسنی🌷
توسل به امام حسن مجتبی (ع)
تو ای عزیز فـاطـمـه ، درد مـنـو دوا بکــن
امـیـد شیعیـان هـمـه ، رهایـم از بـلا بکـن
حاجتمو روا بکن ، حاجتمو روا بکن
تو را قسـم به مادرت،به تشـنه لب برادرت
بـه قـاســم دلاورت، چاره ی غصه ها بکن
حاجتمو روا بکن ، حاجتمو روا بکن
ببـین که بی بال و پـرم، اسـیـر درد پیـکـرم
مـونده بـه در چشـم ترم، در امـید و وا بکن
حاجتمو روا بکن ، حاجتمو روا بکن
تـویی امام مجـتـبـی ، وصـی پـاک مـرتـضی
عـزیـز دخت مصطفی ، نظـر به این گدا بکن
حاجتمو روا بکن ، حاجتمو روا بکن
تـو را بـه حرمـت علـی، هـمـون امـام اولــی
خـالیـه دسـت مـن ولـی، شفـاعـت مـرا بکـن
حاجتمو روا بکن ، حاجتمو روا بکن
تـو را به بانگ یاربت، به ناله های هر شبت
بـه اشـک پـاک زیـنـبت، از آتـشـم رهـا بکـن
حاجتمو روا بکن ، حاجتمو روا بکن
التماس دعا
❁﷽❁
#سلام_بر_حسین❤️
#صبحم_بنامتان
─┅═✧❁࿇❁✧═┅─
عمریست دلم شیفتهٔ کوی حسین است
صبح آمده و راهـیِ بین الحرمین است
رزق سحرم عرض سلامی است به ارباب
این عرض ارادت هم ازالطاف حسین است
─┅═✧❁࿇❁✧═┅─
#رقیه_سعیدی_کیمیا
سلام_امام_زمانم
#مولایمن
🍂این دل به جز تو بهر کسی بی قرار نیست
درمان سوز هجر، که جز وصل یار نیست...
🍂از دوری و فراق تو یا صاحب الزمان
عمری ست کار ما که به جز انتظار نیست...
السلامعلیکیااباصالحالمهدی ≽
➖➖➖➖➖➖➖➖
https://eitaa.com/joinchat/3808494021Cb3e43d17af
🌱دلتنگم و حال دل من نیست مناسب
در مسجد و محرابِ تو ای حاضرِ غائب
🌱صد مرتبه «إیاکَ» و صد مرتبه «نَعبد»
با چشم ترم نذرِ تو شد حضرت صاحب
اللهم عجل لولیک الفرج
تعجیل در ظهورش ۱۴ صلوات
#اعمال_منتظران
#امام_زمان
#امام_زمان_عج
#قصیده
سر می کنم بدون تو شب های تار را
هر شب قصیده می شوم این انتظار را
در حسرت بقیه ی خوبان روزگار
سر می کنم بقیه ی لیل و نهار را
هی چنگ می زنم به ِغزل های ناگزیر
هی شعر می شوم کلمات دچار را
خورجین من پر از غزل انتظار شد
هر شب به دوش می کشم این کوله بار را
با گریه گشته ام صد و ده بار بیشتر
دنبال رد پای تو هر شب بحار را
(باز امشب ای ستاره ی تابان نیامدی)
تکرار می کنم غزل شهریار را
از بس که بی تو گل به نظر خار می رسد
ترجیح می دهم که نبینم بهار را
ای آرزوی گم شده باید نگاه کرد
بی تو کدام پنجره ی بی بخار را؟
خشکیده زنده رود من آخر کجا برم؟
عصر سه شنبه گریه ی بی اختیار را
سرشار غربتم به تو آورده ام پناه
دریاب این پرنده ی بی برگ و بار را
من بارها بدون تو در خواب دیده ام
کابوس بی پرندگی این دیار را
سوهان روح من شده قم ای بهار من
سرسبز کن طبیعت این شوره زار را
تا کی بدون روی تو گل های کاغذی
از خود در آورند ادای بهار را
هی جمعه های بی خبر از راه می رسند
باید چه کرد این خبر ناگوار را؟
سبحان آنکه روز ازل عاشقانه ریخت
در چشم مستت این هیجان خمار را
سبحان آنکه در شب گیسوی تو کشید
زیبایی رها شده در آبشار را
ای کاش در مدار خودش زیر و رو شود
منظومه ای که با تو ندارد قرار را
چل شب کشیده ام به هوای تو مثل ابر
تا کوه خضر گریه دنباله دار را
در حسرت نگاه تو بیرون کشید اشک
از چشم من چهل غزل آبدار را
ایاک نعبد دل تسبیح پاره شد
ایاک نستعین چه کنم داغ یار را
ای آبروی هر دو جهان در قنوت من
آبی بریز این جگر داغدار را
کو آننسیم جمعه ی موعود تا سحر
قد قامت الظهور بخواند بهار را
یا ایهاالعزیز مرا کشت این فراق
کوته کن این حکایت دنباله دار را
بعد از هزار و یکصد و هشتاد و چار سال
بر هم بزن معادله ی روزگار را
یک روز می رسد که به خونخواهی حسین
رو می کنی اراده ی پروردگار را
یک روز می رسد که به تاوان مجتبی
سیراب می کنی جگر ذوالفقار را
دنیا نشسته تا بتکانی فقط خودت
از چادر غریبی مادر غبار را
دارد غروب می شود و باز هم ندید
در امتداد جاده کسی آن سوار را
#عباس_شاه_زیدی
بخش دوم - روضه موسی بن جعفر علیه السلام - حاج مهدی رسولی.mp3
47.74M
#روضه_امام_کاظم
بامداحی: #حاج_مهدی_رسولی
عمری زدیم از دل صدا باب الحوائج را
خواندیم بعد از ربنا باب الحوائج را
روزی ما کرده خدا باب الحوائج را
از ما نگیرد کاش “یا باب الحوائج ” را
هرکس صدایش کرد بیچاره نخواهد شد
کارش به یک مو هم رسد پاره نخواهد شد
یادش بخیر آن روزها که مادر خانه
گه گاه میزد پرچمی را سردر خانه
پر می شد از همسایه ها دور و بر خانه
یک سفره ی نذری ، قدر وسع شوهر خانه
مادر پدرهامان همین که کم میاوردند
یک سفره ی موسی بن جعفر نذر می کردند
عصر سه شنبه خانه ی ما رو به را میشد
یک سفره می افتاد و درد ما دوا میشد
با اشک وقتی چشم مادر آشنا میشد
آجیل های سفره هم مشکل گشا میشد
آنچه همیشه طالبش چندین برابر بود
نان و پنیر سفره ی موسی بن جعفر بود
گاهی میان روضه ی ما شور می آمد
پیرزنی از راه خیلی دور می آمد
با دختری از هر دو چشمش کور … می آمد
بهر شفای کودک منظور میِ آمد
یک بار در بین دعا مابین آمینم
برخاست از جا گفت دارم خوب می بینم
آنکه توسل یاد چشمم داد مادر بود
آنکه میان روضه می زد داد مادر بود
آنکه کنار سفره می افتاد مادر بود
گریه کن زندانی بغداد مادر بود
حتی نفس در سینه ی او گیر می افتاد
هر بار که یاد غل و زنجیر می افتاد
می گفت چیزی بر لبش جز جان نیامد … آه
در خلوت او غیر زندانبان نیامد … آه
این بار یوسف زنده از زندان نیامد … آه
پیراهنش هم جانب کنعان نیامد … آه
از آه او در خانه ی زنجیر شیون ماند
بر روی آهن تا همیشه ردّ گردن ماند
این اتفاق انگار که بسیار می افتاد
نه نیمه ی شب موقع افطار می افتاد
هر شب به جانش دست بد کردار می افتاد
#سبک_همه_کاره_شهادت_
#موسی_بن_جعفر_ع
✅بنداول
موسے بن جعفر هستم و
میوه ےقلب فاطمه
باب الحوائجم ولے
خودم دلم پر ازغمہ
میونِ زندونِ بلا
غریب و بی یار و ڪسم
تو زندون تنگ و نمور
ڪم ڪم می گیره نفسم
نمونده جاے سالمی
میون اعضای تنم
به زیر این زنجیر و غُل
له شده ڪلِّ بدنم
واویلتا واویلتا
✅بند دوم
از جورِ زندانبان پست
می باره اشک روونم
برای مَرگَمه دارم
خَلِّصنی یارب میخونم
می زنه باتازیونه
بربدنَ ضعیفِ من
می زه سیلی نانجیب
بربدنِ نحیف من
وقتی که میخورم زمین
می گم باحالِ مضطرم
بزن ولی نیار دیگه
رویْ لب اسم مادرم
واویلتا واویلتا
✅بندسوم
می سوزم از شرارِ زهر
آتیش گرفته پیگرم
اومد بیادم روضه ے
جد غریبْ اطهرم
بالب تشنه ڪُشتنش
میونِ اون دشتِ بلا
من بمیرم ڪه سرش و
بدجور بریدن از قفا
وقتی ڪه با شمشیرِ ڪُند
می شد ذبیحا بالقفا
من بمیرم ڪه شد سرش
زینتِ روی نیزه ها
واویلتا واویلتا
💠💠💠1⃣7⃣1⃣💠💠💠
#شاعر_سبک_ساز_ڪربلایے_مجید_مراد_زاده
اللهمَّﷺصَلِّﷺْعلُىﷺمٌحُمٌدِِﷺْوَالُﷺ مٌحُمٌدِ