هدایت شده از کاروان انقلاب
اگر لقمه سوم را خورده بودید مرجع می شدید
خاطره ای از آیت الله العظمی بروجردی(ره) از زبان آقای زعفرانی
تابستان همراه مرحوم آیت الله العظمی بروجردی به وشنوه رفته بودیم . یک روز مرحوم آیت الله العظمی میرزا عبدالله چهل ستونی جهت دیدار آیت الله بروجردی به وشنوه آمدند.
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی آیت الله العظمی بروجردی ، ایشان ادامه داد: پس از گفتگو ، جهت استراحت به اطاقی رفتند. مرحوم چهل ستونی به آیت الله بروجردی فرمودند: حضرت آقا مستدرک الوسایل خدمتون هست ؟ آیت الله بروجردی به من فرمودند برو در فلان اطاق ، کتاب را بیاور. من رفتم و کتاب را آوردم و به آیت الله چهل ستونی دادم.
ایشان بعد از یک ساعت استراحت ، برای نهار آمدند و کتاب را همراه خود داشتند. آیت الله العظمی بروجردی فرمودند: کتاب را نخواستید؟ چقدر زود پس آوردید !! آیت الله چهل ستونی فرمودند، داستانی دارد به این قرار:
من جوان بودم همراه با آقایی روضه هفتگی می رفتیم و در پایان منبر آن آقا، موقع گریز، من اشعاری می خواندم . یک روز آن آقا به من گفتند: عبدالله من مریضم و نمی توانم روضه بخوانم شب برو فلان منزل ، روضه زنانه است و اشعار بخوان . من به منزل آن خانم رفتم.
تعدادی زیادی از بانوان نشسته بودند . جّو مجلس مرا گرفت و تمام شعرها از ذهنم رفت . گفتم صلوات بفرستند . تا 3 مرتبه . خانمها به من خندیدند. به خانه برگشتم حسابی گریه کردم . درهمان حال گریه خوابم برد. درعالم روُیا دیدم : مجلسی است سفره ای پهن کردند و رسول الله (ص) در صدر مجلس و ائمه (علیهم السلام ) در اطراف سفره نشستند.
رسول الله (ص) فرمودند : عبدالله بیا و غذا بخور. من یک لقمه غذای سفره خوردم . مادرم مرا از خواب بیدار کرد. دوباره خوابم برد. همان مجلس را دوباره دیدم و یک لقمه غذای دیگر خوردم ، دوباره مادرم مرا ازخواب بیدار کرد . از آن موقع هر مطلبی را که یکدفعه می خوانم ، حفظ می شوم و در ذهنم جای می گیرد.
آیت الله بروجردی فرمودند: اگر لقمه سوم را خورده بودید مرجع می شدید.
پایگاه اطلاع رسانی کتابخانه حضرت آیت الله العظمی بروجردی(ره)
#حجاب_حکم_خداست
sokhann.blog.ir
#کاروان_انقلاب 🇮🇷
@karvane2
7.27M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
جامعه ای صالح میشود که افراد صالح بر آن حاکم شوند
#دولت_کریمه 🌾
🌼 @karimeh
هدایت شده از مردان خدا 📿
شهید محمدرحیم میرزائی گودرزی🌹
نام پدر: محمد
شغل: معلم
تاریخ تولد: ۱۳۱۴/۰۷/۱۰
محل تولد: اشترینان - بروجرد
تاریخ شهادت : ۱۳۶۵/۰۲/۳۰
محل شهادت : حاج عمران
دلیل شهادت : حوادث ناشی از درگیری دشمن
مزار: گلزار شهدای اشترینان - بروجرد - استان لرستان
بخشی از زندگی نامه ی شهید 🌹
سیمرغ قاف شهادت معلم شهید محمدرحیم میرزایی گودرزی در شهر اشترینان به دنیا آمد. هشت ساله بود که پدرش دار فانی را وداع گفت و بعد از چند سال مادر گرامی اش را هم از دست داد به سربازی رفت و بعد از اتمام دوران سربازی ازدواج کرد، سپس به استخدام آموزش و پرورش درآمد.
هنگامی که جنگ آغاز شد شهید میرزایی که جزو بسیجیان فرهنگی بود، برای جبهه نام نویسی کرد ولی اطلاعی به خانواده اش نداد و تا زمانی که رفتن ایشان قطعی نشد به کسی در این باره چیزی نگفت. چند روز به رفتن ایشان به جبهه که بود موضوع را با خانواده اش در میان گذاشت وقتی که خانواده با او مخالفت کردند، ایشان به آنها اظهار داشت: این سعادت را از من نگیرید».
این عاشق شیدای امام و انقلاب اسلامی سرانجام به جبهه رفت و عاشقانه و صادقانه در کنار سایر رزمندگان با خصم زبون به نبرد پرداخت و پس از نبردی دلاورانه در سال ۶۵ در عملیات حاج عمران همراه با عده ی دیگری از همکاران و همرزمان خود به دیدار حق شتافت.
روحش شاد
shahidd.blog.ir/post/1198
#مردان_خدا 📿
@mardane_khoda
هدایت شده از سربازان رهبری
5.79M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💢 زدمش تا همه بگن ایران امنیت نداره، اما خب اونطور که فکر میکردم نبود!
🔴به پویش #سربازان_رهبری بپیوندید👇🏻
https://eitaa.com/joinchat/538181826C023db549b8
هدایت شده از مردان خدا 📿
#خاطره
باور کردنی نیست ولی حقیقت دارد خاطرهای از ۱۸ سال اسارت سیدالاسراء، سرلشگر خلبان حسین لشگری، اولین اسیر و آخرین آزاده جنگ
🔸وقتی بازگشت از او پرسیدند: این همه سال انفرادی را چگونه گذراندی؟ او گفت: برنامه ریزی کرده بودم و هرروز یکی از خاطرات گذشتهام را مرور میکردم
🔸سالها در سلولهای انفرادی بود و با کسی ارتباط نداشت و قرآن را کامل حفظ کرده بود،زبان انگلیسی میدانست برای ۲۶ سال نماز قضا خوانده بود.
اومی گفت: از ۱۸سال اسارتم ده سالی که تو انفرادی بودم سالها با یک "مارمولک" هم صحبت میشدم!
🔸بهترین عیدی که این ۱۸سال اسارت گرفتم، یک نصفه لیوان آب یخ بود! عیدسال۷۴ بود. سرباز عراقی نگهبان یک لیوان آب یخ میخورد میخواست باقی مانده آن را دور بریزد،نگاهش بمن افتاد. دلش سوخت و آن را بمن داد، من تا ساعتها از این مسئله خوشحال بودم
🔸این را هم بگویم که من مدت ۱۲ سال (نه ۱۲روز یا۱۲ماه) درحسرت دیدن یک برگ سبز و یک منظره بودم.حسرت ۵ دقیقه آفتاب را داشتم... ▪️▫️
سالروز شهادت قهرمان وطن، سرلشکر خلبان،حسین لشگری
چقدر در معرفی قهرمانان واقعی ما به نسل جوان کوتاهی شده است و ارزش ها نادیده گرفته شده.
hamshahrionline.ir/news/204824/
#مردان_خدا 📿
@mardane_khoda
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
چرا احکام اسلام را برای مردم بیان نمی کنید ؟
احکام قتال هم احکام رحمت است.
#دولت_کریمه 🌾
🌼 @karimeh
چرا ۱۷ مرداد را روز خبرنگار نامیده اند؟
#شهید محمود صارمی در خرداد ۱۳۴۷در شهرستان بروجرد در خانوادهای مذهبی دیده به جهان گشود. وی تحصیلات ابتدایی و راهنمایی را در مدرسه شهید باهنر بروجرد سپری کرد و دوران متوسطه را در دبیرستان حضرت رسول (ص) در رشته علوم انسانی با موفقیت پشت سر گذاشت.
او همراه با تحصیل، به دلیل علاقه شدید به ورزش کاراته دراین رشته فعالیت خود را آغاز کرد، در فاصله کوتاهی با گذراندن دورههای مختلف این رشته موفق به کسب کمربند مشکی و کارت مربیگری در این حرفه شد.
صارمی در سال ۶۷ در آزمون سراسری رشته علوم انسانی دانشگاه تهران پذیرفته شد و دوران تحصیلات دانشگاهی خود را به طور جدی با موفقیت و در سختترین شرایط زندگی، با کارکردن برای امرار معاش و تامین هزینههای تحصیل طی کرد.
"محمود صارمی در دوران تحصیلات در دانشگاه بنا به وظیفه و احساس مسئولیت از طریق بسیج دانشجویی دانشگاه تهران به جبهههای کردستان، حلبچه و خرمشهر اعزام و ۱۴ماه در این جبههها در کنار سایر رزمندگان اسلام، به دفاع از کیان و تمامیت ارضی کشور پرداخت.
صارمی در سال ۷۱ با داشتن دانشنامه کارشناسی به استخدام سازمان خبرگزاری جمهوری اسلامی درآمد و به عنوان کارشناس متون خبری فعالیت خود را آغاز کرد. پس از چندصباحی استخدام در سازمان ایرنا، تشکیل خانواده داد و در سال ۷۲ خداوند فرزندی به او عطا کرد و نامش را سینا نهاد.
صارمی در ۲۶دی ماه سال ۷۵ به عنوان مسئول نمایندگی خبرگزاری جمهوری اسلامی راهی کابل افغانستان شد. زمانی که این کشور درگیر جنگهای داخلی بود و به خوبی میدانست در این سرزمین آشوب زده خطر به اسارت درآمدن و حتی شهادت وجود دارد، اما بر حسب وظیفه، رسالت و تکلیف این راه را انتخاب کرد. او با تنها سلاحش که ایمان و قلمش بود در آن وضعیت بحرانی کشور مصیبت زده افغانستان توانست مظلومیت مردم ستمدیده، زجر کشیده و بیدفاع و بی گناه بویژه مردم مزار شریف و جنایت گروه ضدبشری، متحجر و خائن طالبان را به طور صریح و سالم به گوش جهانیان برساند.
شهید صارمی حدود ۲۰روز پیش از سقوط مزار شریف و به اسارت درآمدن و شهادت در افغانستان، دچار بیماری آپاندیس شد که با مشکلات فراوان و تلاش و پیگیری دوستانش به مدت پنج ساعت شبانه به دکتر رفته و در محیطی غیر بهداشتی، با فقدان امکانات، و بدون وجود نور کافی و برق، عمل جراحی کردند.
پس از گذشت دو روز از این جراحی، به ایران اعزام شد و با وجود اینکه دوران نقاهت خود را در تهران طی میکرد، پس از به اوج رسیدن جنگ افغانستان، مجدد ۱۴مرداد ۷۷ به کشور افغانستان و محل کارش مزارشریف اعزام شد. ۱۷مرداد بود که خبر سقوط مزار شریف به دست طالبان، و به خاک و خون کشیدن، قتل عام زنان، مردان و کودکان بی گناه را به ایران و سراسر جهان مخابره کرد و پس از آن شنبه سیاه، دیگر کسی نبود تا خبر شهادت و یا به اسارت درآمدن او و ۹دیپلمات و پرستوی عاشق، غریب و بی گناه را که در زیر زمین کنسولگری ایران به طور فجیعانه و با بی رحمی تمام توسط پیشرفتهترین سلاحهای آمریکایی به رگبار مسلسل بسته بودند به دنیا مخابره کند.
آری سرانجام پیکر گلوله باران شده صارمی از دیار غربت آمد و روز شهادت او به نام روزخبرنگار ثبت شد.
#مردان_خدا 📿
@mardane_khoda
۱۷ مردادماه سالروز شهادت شهيد محمود صارمي خبرنگار شجاع ، جسور ، و متعهد است كه در سال ۷۷ با نثار خون خود جهان را از ظلم در افغانستان آگاه ساخت .
روحش شاد
#مردان_خدا 📿
@mardane_khoda