🎇🎇🎇🎇🌿💐🌿🎇🎇🎇🎇
شرح #حکمت13
🔴 قسمت اول
🔹 شکرگزاری در برابر نعمتها
💠 و درود خدا بر او فرمود: چون نشانه های نعمت پروردگار آشكار شد با ناسپاسی نعمتها را از خود دور نسازید.
🔻حکمت ۱۳ نهج البلاغه پیرامون مسأله شکر است. در نهج البلاغه شریف مطالب زیادی درباره شکر داریم که به فضل خدا در یک دستهبندی نو و بدیع تقدیم میکنم.
🔻ابتدا جایگاه شکر است ، حضرت در خطبه ۱۱۴ نهج البلاغه نسبت بسیار دقیقی را بین نعمت و حمد و شکر برقرار می کند و می فرمایند : «الْحَمْدُ لِلَّهِ الْوَاصِلِ الْحَمْدَ بِالنِّعَمِ وَ النِّعَمَ بِالشُّكْرِ» ؛ حمد و ستایش مخصوص خداوندی است که حمد و ستایش را به نعمت ها و نعمتها را به شکرگزاری پیوند داد.
🔻در خطبه ۱۹۰ هم امیرالمؤمنین شکر نعمت ها را لازمه انعام الهی می داند و می فرماید: «أَحْمَدُهُ شُكْراً لِإِنْعَامِهِ » ؛ خداوند را به عنوان شکر نعمتش حمد میکنم.
🔻در خطبه ۱۸۲ هم حمد را راه اداء شکر نعمت های الهی می دانند میفرمایند: « نَحْمَدُهُ الله حَمْداً يَكُونُ لِشُكْرِهِ أَدَاءً»؛ خدا را چنان حمد و ستایش می کنیم که ادای شکر او باشد.
هدایت شده از قیام امام زمان (عج)
10.22M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔹 ازدواج های پیامبر (ص) - همسران پیامبر (ص)
@mhdi_zahra
هدایت شده از KHAMENEI.IR
14.51M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📢 ویژه
📹 نماهنگ | غیرقابل اغماض
☝️بیانات اخیر رهبر انقلاب درباره لزوم پیگیری قاطع مساله مسمومیت دانشآموزان
🚨 این جنایتی است هم در حقّ معصومترین عناصر یک جامعه ــ یعنی کودکان❤ ــ و هم موجب رعب و موجب ناامنی روانیِ جامعه و نگرانی خانوادهها
❌ عفوی هم در مورد اینها وجود نخواهد داشت
💻 Farsi.Khamenei.ir
هدایت شده از ملارد / ارنگه / مارليک / انديشه
8.45M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔴 پلیس در فلوریدا برای دستگیری یک معترض وارد دانشگاه شد
🔹 اگه این صحنه در ایران رخ میداد، براندازا برای حمله اتمی آمریکا به ایران طومار امضاء میکردن!
🇮🇷 کانال ویتامین سیاسی 💯
🆔 https://eitaa.com/Vitaminsiyasi
20.73M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 از داعش نامرئی چه میدانید؟
🇮🇷 کانال ویتامین سیاسی 💯
🆔 https://eitaa.com/Vitaminsiyasi
خانواده وراه های مقابله با تهاجم فرهنگی (قسمت یکم)
● مقدمه:
پس از انقلاب اسلامی و حرکت همگانی مردم برای تغییر بنیادین ارزشهای نظام، دشمنان همواره از طریق برنامههای مختلف سعی در اختلال در نظام برنامههای کشورمان داشتهاند. پس از آنکه دشمنان از ادامهی رابطه و مصالحه با رهبران نظام جمهوری اسلامی مأیوس شدند، به جنگ تحمیلی دامن زدند که خود میتوانست تضعیف نظام تا نابودی کامل هویت دینی و ملی (ایرانی- اسلامی) را دربر داشته باشد. البته در این راه دشمن از هیچ حربهای فرو نگداشت اما آنچه که مسلم بود، رشادتها و ایثار جوانان و مردم ایران زمین به مدد عقیده و ارزشهایی که از انقلاب به دست آورده بودند، مانعی بزرگ بر سر راه اهداف آنها شد و چیزی جز ناکامی و شکست در حوزهی استراتژیهای نظامی را برای آنها در بر نداشت. بدین ترتیب دشمن زخم خورده از شکست در حوزههای نظامی به فکر راههای پنهانیتر و البته کشندهتری برای نابودسازی نظام افتاد. در این دوره «استحاله از درون» و تهیسازی معانی ارزشی جامعه مهمترین هدف دشمن قرار گرفت. «تهاجم فرهنگی» و شبیخون فرهنگی درست از سال ۱۳۶۸ یعنی پایان جنگ تحمیلی ایران و عراق آغاز شد و از خلاء ایجاد شده از مسایل جنگ، استفادهی لازم را برد.
گسترش روزافزون ماهوارهها، گسترش بیبندروباری و به وجود آمدن فساد فراگیر در جامعه و به انحطاط کشیده شدن برخی از جوانان و گسترش روزافزون مشروبات الکلی، ایجاد گروههای غربی مانند: هوی متالها، رپها و شیطانپرستها، تمایل به مُدگرایی و.... همه و همه نشان از هدفمند بودن این تهاجم از طرف دشمن بود. این بار دشمن با استفاده از روشهای نرمافزاری فکری و تبلیغی بر خلاف دورهی قبل (که مردان را مورد حمله قرار داده بود)، قلب جامعه، یعنی زنان و جوانان را هدف گرفت.
«جامعهشناسان معتقدند که پایههای هر جامعه، ریشه در ارزشها و نظام عقیدتی آن دارد.» بنابراین برای تضعیف هر جامعه، کافی است؛ تا فرهنگ آن را تضعیف کرد. با این کار افراد جامعه از خود بیگانه شده و بر خلاف آنچه که حقیقت فرهنگی آنها را تشکیل میدهد، رفتار میکنند. دشمن برای حملات فرهنگی، نیاز به ابزارها و وسایل کارآمد داشت. بنابراین همانطور که لازمهی حملات نظامی ابزاروآلات جنگی است، لازمهی تهاجم فرهنگی نیز وسایلی است تا گلولههای زهرآگین فرهنگی دشمن از ماهوارهها گرفته تا اینترنت، رادیو و توزیع کتابهای ضدفرهنگی و دگراندیشی به براندازی نظامهای مخالف و تضعیف و آنها مبادرت ورزید.
میتوان گفت خانواده کانون توجه حملات ابزارهای مدرن تهاجم فرهنگی است با تضعیف آن بسیاری از اهداف تهاجم فرهنگی محقق میشود. با نگاه به کارکردهای خانواده بیشتر میتوان به اهمیت آن توجه نمود؛ خانواده به عنوان یک نهاد اجتماعی پایه و اساسی در جامعه، معمولاً کارکردهای گوناگونی را بر عهده دارد. که البته چگونگی این کارکردها و شدت عملکرد آنها در فرهنگهای گوناگون متفاوت است.
برخی از این کارکردها عبارتند از:
۱) تنظیم رفتار جنسی و زاد و ولد: در فرهنگهای مختلف بشری، خانواده، محلی امن برای برآوردن نیازهای زندگی جمعی بشر است. یکی از نیازهای بنیادین انسان میل به رابطهی جنسی و تولید مثل است. تاریخ بشر نشان میدهد که هیچ مکانی برای ارضای نیازهای غریزی بشر، امنتر و آرامبخشتر از خانواده نبوده است.
۲) مراقبت و محافظت از کودکان، ناتوانان و سالخوردگان: از آنجا که این افراد، قادر به مراقبت از خود نیستند، بنابراین خانواده بهترین مکان برای حفظ و نگهداری از این افراد است. به علاوه این نهاد از جمله معدود نهادهای اجتماعی است که ابعاد معنوی و عاطفی بشر را رشد و تعالی میبخشد.
۳) اجتماعی کردن فرزندان: در تمام تاریخ بشر، خانواده به عنوان مهد گسترش و انتقال ارزشها و هنجارهای نظام اجتماعی از نسلی به نسل دیگر بوده است. همواره رویکردها و آموختههای اولیهی فرزندان، تأثیر زیادی در آموختههای بعدی آنها دارد. بنابراین آنچه را که افراد در سالهای نخست زندگی از خانواده فرا میگیرند، پایههای اندیشههای بعدی خود میسازند. در موارد بسیار زیادی الگوی زندگی و رفتارهای اجتماعی فرزندان، والدین آنها هستند.
۴) تأمین اقتصادی: تقریباً در همهی جوامع تاریخی، خانواده نقش اصلی تأمین مایحتاج اقتصادی و ضروریات مادی افراد را بر عهده داشته است. بنابراین در دورههای مختلف زندگی به ویژه سالهای نخست و پایانی زندگی که فرد قادر به تولید اقتصادی نبوده است، تحت حمایت سازمان خانواده قرار میگرفت. مسلماً جوامع مختلف تشکیل شده ازواحدهای کوچکتری چون خانواده هستند. به همین دلیل مهمترین هدف برای نابودسازی یک جامعه و فرهنگ آن نابودسازی افراد از طریق بر هم زدن آرامش روانی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی آنهاست، که این هدف جایی نیست مگر خانواده
💥جنگ نرم ودشمن شناسی
@varjovi
هدایت شده از میعادگاه شهدا | روشنگری ☫
خانواده وراه های مقابله با تهاجم فرهنگی (قسمت یکم)
● مقدمه:
پس از انقلاب اسلامی و حرکت همگانی مردم برای تغییر بنیادین ارزشهای نظام، دشمنان همواره از طریق برنامههای مختلف سعی در اختلال در نظام برنامههای کشورمان داشتهاند. پس از آنکه دشمنان از ادامهی رابطه و مصالحه با رهبران نظام جمهوری اسلامی مأیوس شدند، به جنگ تحمیلی دامن زدند که خود میتوانست تضعیف نظام تا نابودی کامل هویت دینی و ملی (ایرانی- اسلامی) را دربر داشته باشد. البته در این راه دشمن از هیچ حربهای فرو نگداشت اما آنچه که مسلم بود، رشادتها و ایثار جوانان و مردم ایران زمین به مدد عقیده و ارزشهایی که از انقلاب به دست آورده بودند، مانعی بزرگ بر سر راه اهداف آنها شد و چیزی جز ناکامی و شکست در حوزهی استراتژیهای نظامی را برای آنها در بر نداشت. بدین ترتیب دشمن زخم خورده از شکست در حوزههای نظامی به فکر راههای پنهانیتر و البته کشندهتری برای نابودسازی نظام افتاد. در این دوره «استحاله از درون» و تهیسازی معانی ارزشی جامعه مهمترین هدف دشمن قرار گرفت. «تهاجم فرهنگی» و شبیخون فرهنگی درست از سال ۱۳۶۸ یعنی پایان جنگ تحمیلی ایران و عراق آغاز شد و از خلاء ایجاد شده از مسایل جنگ، استفادهی لازم را برد.
گسترش روزافزون ماهوارهها، گسترش بیبندروباری و به وجود آمدن فساد فراگیر در جامعه و به انحطاط کشیده شدن برخی از جوانان و گسترش روزافزون مشروبات الکلی، ایجاد گروههای غربی مانند: هوی متالها، رپها و شیطانپرستها، تمایل به مُدگرایی و.... همه و همه نشان از هدفمند بودن این تهاجم از طرف دشمن بود. این بار دشمن با استفاده از روشهای نرمافزاری فکری و تبلیغی بر خلاف دورهی قبل (که مردان را مورد حمله قرار داده بود)، قلب جامعه، یعنی زنان و جوانان را هدف گرفت.
«جامعهشناسان معتقدند که پایههای هر جامعه، ریشه در ارزشها و نظام عقیدتی آن دارد.» بنابراین برای تضعیف هر جامعه، کافی است؛ تا فرهنگ آن را تضعیف کرد. با این کار افراد جامعه از خود بیگانه شده و بر خلاف آنچه که حقیقت فرهنگی آنها را تشکیل میدهد، رفتار میکنند. دشمن برای حملات فرهنگی، نیاز به ابزارها و وسایل کارآمد داشت. بنابراین همانطور که لازمهی حملات نظامی ابزاروآلات جنگی است، لازمهی تهاجم فرهنگی نیز وسایلی است تا گلولههای زهرآگین فرهنگی دشمن از ماهوارهها گرفته تا اینترنت، رادیو و توزیع کتابهای ضدفرهنگی و دگراندیشی به براندازی نظامهای مخالف و تضعیف و آنها مبادرت ورزید.
میتوان گفت خانواده کانون توجه حملات ابزارهای مدرن تهاجم فرهنگی است با تضعیف آن بسیاری از اهداف تهاجم فرهنگی محقق میشود. با نگاه به کارکردهای خانواده بیشتر میتوان به اهمیت آن توجه نمود؛ خانواده به عنوان یک نهاد اجتماعی پایه و اساسی در جامعه، معمولاً کارکردهای گوناگونی را بر عهده دارد. که البته چگونگی این کارکردها و شدت عملکرد آنها در فرهنگهای گوناگون متفاوت است.
برخی از این کارکردها عبارتند از:
۱) تنظیم رفتار جنسی و زاد و ولد: در فرهنگهای مختلف بشری، خانواده، محلی امن برای برآوردن نیازهای زندگی جمعی بشر است. یکی از نیازهای بنیادین انسان میل به رابطهی جنسی و تولید مثل است. تاریخ بشر نشان میدهد که هیچ مکانی برای ارضای نیازهای غریزی بشر، امنتر و آرامبخشتر از خانواده نبوده است.
۲) مراقبت و محافظت از کودکان، ناتوانان و سالخوردگان: از آنجا که این افراد، قادر به مراقبت از خود نیستند، بنابراین خانواده بهترین مکان برای حفظ و نگهداری از این افراد است. به علاوه این نهاد از جمله معدود نهادهای اجتماعی است که ابعاد معنوی و عاطفی بشر را رشد و تعالی میبخشد.
۳) اجتماعی کردن فرزندان: در تمام تاریخ بشر، خانواده به عنوان مهد گسترش و انتقال ارزشها و هنجارهای نظام اجتماعی از نسلی به نسل دیگر بوده است. همواره رویکردها و آموختههای اولیهی فرزندان، تأثیر زیادی در آموختههای بعدی آنها دارد. بنابراین آنچه را که افراد در سالهای نخست زندگی از خانواده فرا میگیرند، پایههای اندیشههای بعدی خود میسازند. در موارد بسیار زیادی الگوی زندگی و رفتارهای اجتماعی فرزندان، والدین آنها هستند.
۴) تأمین اقتصادی: تقریباً در همهی جوامع تاریخی، خانواده نقش اصلی تأمین مایحتاج اقتصادی و ضروریات مادی افراد را بر عهده داشته است. بنابراین در دورههای مختلف زندگی به ویژه سالهای نخست و پایانی زندگی که فرد قادر به تولید اقتصادی نبوده است، تحت حمایت سازمان خانواده قرار میگرفت. مسلماً جوامع مختلف تشکیل شده ازواحدهای کوچکتری چون خانواده هستند. به همین دلیل مهمترین هدف برای نابودسازی یک جامعه و فرهنگ آن نابودسازی افراد از طریق بر هم زدن آرامش روانی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی آنهاست، که این هدف جایی نیست مگر خانواده
💥جنگ نرم ودشمن شناسی
@varjovi
هدایت شده از میعادگاه شهدا | روشنگری ☫
ادامه قسمت یکم👆👆👆👆
چنانچه دیده میشود؛ سیستم
برنامهریزیهای فرهنگی دشمن، اغلب با اثرگذاری بر خانواده نظام عقیدتی، سیاسی و فرهنگی فرد را دچار تزلزل میسازد. این نظام برنامهریزی با انگشت گذاشتن بر ابعاد غریزی و لذتهای آنی سعی دارد تا اقشار آسیبپذیر جامعه نظیر نوجوانان، جوانان، زنان و سایر گروهها را مورد حمله قرار دهد. برخی از این حملات در قالب پیامدهای ذیل بر خانواده ظاهر میشود:
▪ اختلاف میان زن و شوهر: دشمنان فرهنگی، در قالب برنامههای تفریحی، کتابها، تصاویر و فیلمهای تلویزیونی سعی در تغییر رویکردها و عقاید افراد دارند. همانطور که میدانیم عقاید و رویگردهای اولیهی هر فردی بسته به محیط اجتماعی آن، شکل میگیرد. لذا افراد بهنجار و صالح هر جامعه بسته به معیارهای آن تعریف میشوند. طبیعی است که با غالب شدن معیارهای فرهنگی بیگانگان، افرادی که از آن معیارها تبعیت میکنند، دیگر افراد بهنجار جامعهی خود و محیط اجتماعی که در آن زندگی میکنند، محسوب نمیشوند. بلکه در بهترین حالت، افراد بهنجار و نرمال جوامعی محسوب میشوند که با معیارهای آنها رفتار میکنند.
به خوبی میتوان ملاحظه کرد، که در صورت بروز چنین وضعیتی، فرد از سوی محیط طرد میشود. اینجا تضاد بین عالم رویاهای فرد با واقعیات بیرونی، موجب طرد فرد از جامعه و گسست نظام خانواده میگردد. برنامههای فرهنگی بیگانگان با تبلیغات و آموزشهای مستقیم و غیرمستقیم خود در قالب؛ برنامههای تلویزیونی، عکسها، رمانها و.... سعی در تغییر بنیانهای فکری افراد دارند که این امر در اغلب موارد به اختلافات ارزشی خانوادهها و عدم توانایی آنها در پذیرش یکدیگر منجر میگردد. دامنهی این مسئله از اختلافات خانوادگی تا طلاق گسترش مییابد.
▪ اختلافات میان خانواده و فرزندان: همانطور که گفته شد تغییر در بنیانهای عقیدتی خانواده، زمینهی بروز اختلاف عقاید و عدم پذیرش افراد را فراهم میسازد. این امر علاوه بر تضاد میان زن و شوهر، تضاد میان نسلها را نیز فراهم میآورد که اصطلاحاً به آن «شکاف نسلی» گفته میشود. در چنین شرایطی علاوه بر تضاد میان نسلها، حتی شاهد تضاد و تفاوت کامل فکری میان فرزندان و در نتیجه عدم پذیرش فرزندان نسبت به یکدیگر میباشیم.
💥جنگ نرم ودشمن شناسی
📡 پایگاه خبری تحلیلی وَرْاُئوی
🕯 میعادگاه شهدای وَرجُوی
@varjovi
@shohadayevarjovi
هدایت شده از میعادگاه شهدا | روشنگری ☫
خانواده وراه های مقابله با تهاجم فرهنگی (قسمت دوم)
● تهاجم فرهنگی و خانوادههای نظامی:
بیتردید طراحان برنامههای مدرن تهاجم فرهنگی اطلاعات و خطمشیهای اصلی خود را از سازمانها و اطلاعاتی و جاسوسی کشورهایی میگیرند که قصد فرماندهی بر کل دنیا را دارند. تحقیقات نشان میدهد در سازمان سیا، شاخهای تخصصی و متمرکز برای مطالعات و برنامهریزی ضدفرهنگی بر علیه ایران با یک فکر ویژه تشکیل شده و بودجهی مالی آن از ۰۰۰/۰۰۰/۲۵ (بیستوپنجمیلیون) دلار در سال قبل به ۰۰۰/۰۰۰/۷۵ (هفتادوپنجمیلیون) دلار در سال جاری افزایش یافته است؛ این یعنی افزایش تهاجم تا حد سه برابر. مهمترین هدف مبارزهی فکری و روانی دشمنان نظام، سرمایههای اصلی کشور یعنی جوانان است و در این بین جوانان برای آنان دارای اهمیت و برنامهریزی ویژه است، چرا که:
- جوانی به واسطهی ویژگیهای نشاط، بالندگی، نوخواهی، سرکشی و ناپختگی فکری، محلی مستعد برای تاخت و تاز شبهات و اندیشههای جدید و پُر زرق و برق است.
- جوانان به واسطهی زندگی در خانوادهها اهمیت ویژهای دارند، زیرا تخریب و منحرف کردن یک جوان در یک خانواده، یعنی تخریب و کاهش قدرت آن خانواده. بررسیها نشان میدهد مواد روانگردان و مخدر برای جوانان و نوجوانان به شیوهای راحت و با قیمتی ارزانتر ارائه میشود! به نظر شما احاطه و تسلط فکری بر جوانان اهمیت بیشتری دارد یا بزرگسالان و سالخوردگان؟ البته هر یک جایگاه ویژهی خود را دارد. منحرف ساختن جوانان این خانوادهها زمینه برای دغدغههای بزرگ خانواده و ایجاد عدم تمرکز فکری و روانی برای والدین نظامی میگردد.
نگاهی به ساختار پذیرش تهاجم در خانوادهها و انواع آنها، در فهم بهتر مطالب، ما را یاری میرساند
● خانوادههای فعال:
در این خانوادهها، درونی کردن هنجارهای اجتماعی و دینی روال معمول و منطقی خود را داشته و والدین ضمن مشارکت در زندگی جمعی و پاسخ به مسائل فکری فرزندان، همزمان به افزایش اطلاعات مورد نیاز و تعامل منطقی با فرزندان به ویژه جوانان خود میپردازند. استعمار فرهنگی برای ورود به این خانوادهها دچار مشکل جدی است، چرا که مأمن اسرار جوانان این خانوادهها، والدین هستند و محیط خانواده به شکلی است که آنها برای طرح مسائل ذهنی و فکری و عقیدتی خود مشکل خاصی ندارند، بنابراین در حافظهی آنها نقاط مجهول وجود ندارد تا توسط ابزار تهاجم فرهنگی به نادرست معلوم گردد.
💥جنگ نرم ودشمن شناسی
📡 پایگاه خبری تحلیلی وَرْاُئوی
🕯 میعادگاه شهدای وَرجُوی
@varjovi
@shohadayevarjovi
هدایت شده از میعادگاه شهدا | روشنگری ☫
شناخت ابعاد تهاجم فرهنگی وراهای مقابله باآن(قسمت سوم)
تهاجم فرهنگی
امروزه با توجه به رشد فکری و آگاهی عمومی ملتهای جهان، نفوذ و سلطه و بهدست آوردن مستعمرات از راه لشکرکشیهای نظامی، به آسانی امکانپذیر نیست و در صورت اجرا هزینههای زیادی را بر مهاجمان تحمیل میکند؛ به همین سبب، بیش از یک قرن است که استعمارگران روش نفوذ در کشورها را تغییر دادهاند. این کشورها معمولاً اجرای مقاصد خود را با عناوین تبلیغ مذهبی، رواج تکنولوژی، ترویج زبان، انجمنهای خیریه، ترویج بهداشت، سوادآموزی و ، به عبارت دیگر، به نام سیاستهای فرهنگی و فرهنگپذیری انجام میدهند. هرچند نمیتوان این عناوین را از نظر نوعدوستی و انسانیت موردتردید قرار داد، ولی تاریخچهی این روابط و خدمات نشان داده است که این برنامهریزیهای دقیق، در جهت رشد و بالندگی فرهنگ این کشورها نبوده بلکه زمینهی اسارت کامل فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و سیاسیآنان را فراهم ساخته است (روحالامینی، 1372، ص 101).
بدین ترتیب، استعمارگران، اکنون به این نتیجه رسیدهاند که بهترین راه نفوذ در سایر کشورها، نفوذ در فرهنگ آنان و استحالهی درونی آن است. آنان میخواهند ارزشهای مورد پسند خود را ارزشهای مترقی جلوه دهند و جایگزین معیارهای بومی و فطری ملتها سازند و، از این طریق، بدون هیچ دغدغهای به آیندهی منافع خود در این کشورها مطمئن باشند. این جمعبندی، به ویژه در دهههای اخیر، مبنای فعالیتهای سازمانیافتهی گستردهای قرار گرفته که غرب آنها را ترویج معیارهای تمدن، رشد و توسعه معرفی میکند؛ اما در فرهنگ ملتها، از این اقدامات با تعابیر مختلفی یاد میشود که مفهوم مشترک آنها در تعبیر هجوم فرهنگی نهفته است (خرم، 1378، ص15).
این عمل (جایگزینی فرهنگ بیگانه با فرهنگ خودی) به شکلی هوشیارانه که بتواند یک ملت و جامعه را نسبت به فرهنگ خود بیگانه، و مطیع غرایز بیگانگان کند، عمدتا "تهاجم فرهنگی" محسوب میشود. دانشمندان غربی نیز به این واقعیت اذعان دارند. اتوکلاین برگ،4 یکی از روانشناسان اجتماعی غربی، در این زمینه مینویسد:
حتی در جریان پیاده کردن برنامههای بلندنظرانه و آزادمنشانه، چون کمک به همکاری فنی نیز نگرش استعماری و سایر اشکال استثمار متجلی است؛ مثلاً کشوری که کمکهای فنی به دیگری ارائه میدهد این انتظار را دارد که کشور دریافت دارندهی کمک، معیارها و الگوهای وی را برگزیند (روحالامینی،1372، ص101).
در کتابهای دایرةالمعارفی غربی نیز به این مطلب اشاره شده است. میشل پانوف در کتاب فرهنگ جامعهشناسی در توضیح اصطلاح فرهنگپذیری5 به این تسلط و استعمار فرهنگی غرب اشاره کرده و میگوید:
"این اصطلاح را از اواخر قرن گذشته انسانشناسان انگلیسیزبان به کار بردند و مراد از آن تعیین پدیدههایی است که از تماس مستقیم و ادامهدارِ بین دو فرهنگ مختلف نتیجه میشوند و از تبدیل یا تغییر شکل یک یا دو نوع فرهنگ، در اثر ارتباط با یکدیگر، حکایت میکند؛ بنابراین، مراد از فرهنگپذیری، جنبهی ویژهای از فرایند انتشار آن است. امروزه فرهنگپذیری ـ گاهی در معنای محدودکنندهتر ـ به تماسهای خاص دو فرهنگ که نیروی نامساوی دارند، اطلاق میشود؛ در این صورت، جامعهی غالب که هماهنگتر ویا ازنظر تکنیک مجهزتراست ـ معمولاً ازنوع جوامع صنعتی ـ بهطور مستقیم یا غیرمستقیم به فرهنگ حاکم تحمیل میگردد (پانوف؛ 1368،؛ ص17ـ18).
این محقق در تعبیری دیگر از این تهاجم در حالتی که به شکلی گستردهتر، تمام عناصر فرهنگ مورد هجوم را از بین میبرد و فرهنگ مهاجم را جایگزین میسازد، به "قومکشی" یا "قومیتکشی"6 تعبیر میکند و مینویسد:
"هنگامی که فرهنگ غالب در انهدام ارزشهای اجتماعی و روحیات سنتی جامعهی مغلوب و برای گسستگی وسپس نابودی آن میکوشد، واژهی قوم کشی را ـ که به تازگی رایج شدهـ بهکار میبرند تا القای اجباریفرایند "فرهنگپذیری"را ازطریق فرهنگ غالب دریک فرهنگدیگر (مغلوب) توصیفکنند. درگذشته جوامعصنعتی قومکشیرا باتظاهر به اینکه هدفشان از همانندسازی، ایجاد "آرامش" یا "تغییر شکل" در "جوامع ابتدایی" یا "عقبمانده" است، اجرانموده وبازهم اجرامیکنند. اینعمل معمولاً تحتعنوان اخلاق، رسیدن به کمال مطلوب در پیشرفت و... صورت میگیرد (پانوف، 1368، ص137).
در تعریف پدیدهی "تهاجم فرهنگی" دیدگاه حضرت آیتاللّه خامنهای، رهبرمعظم انقلاب، قابل توجه است. از نظر ایشان در "تهاجم فرهنگی" یک مجموعهی سیاسی یا اقتصادی، برای رسیدن به مقاصد خاص خود و اسارت یک ملت، به بنیانهای فرهنگی آن ملت هجوم میبرد. در این هجوم، باورهای تازهای را به زور و به قصد جایگزینی بر فرهنگ و باورهای ملی آن ملت وارد کشور میکنند (سازمان مدارک فرهنگی انقلاب اسلامی، 1373، ص3).
💥جنگ نرم ودشمن شناسی
🕯 میعادگاه شهدای وَرجُوی
@shohadayevarjovi
هدایت شده از میعادگاه شهدا | روشنگری ☫
شناخت ابعاد تهاجم فرهنگی وراهای مقابله باآن(قسمت سوم)
تهاجم فرهنگی
امروزه با توجه به رشد فکری و آگاهی عمومی ملتهای جهان، نفوذ و سلطه و بهدست آوردن مستعمرات از راه لشکرکشیهای نظامی، به آسانی امکانپذیر نیست و در صورت اجرا هزینههای زیادی را بر مهاجمان تحمیل میکند؛ به همین سبب، بیش از یک قرن است که استعمارگران روش نفوذ در کشورها را تغییر دادهاند. این کشورها معمولاً اجرای مقاصد خود را با عناوین تبلیغ مذهبی، رواج تکنولوژی، ترویج زبان، انجمنهای خیریه، ترویج بهداشت، سوادآموزی و ، به عبارت دیگر، به نام سیاستهای فرهنگی و فرهنگپذیری انجام میدهند. هرچند نمیتوان این عناوین را از نظر نوعدوستی و انسانیت موردتردید قرار داد، ولی تاریخچهی این روابط و خدمات نشان داده است که این برنامهریزیهای دقیق، در جهت رشد و بالندگی فرهنگ این کشورها نبوده بلکه زمینهی اسارت کامل فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و سیاسیآنان را فراهم ساخته است (روحالامینی، 1372، ص 101).
بدین ترتیب، استعمارگران، اکنون به این نتیجه رسیدهاند که بهترین راه نفوذ در سایر کشورها، نفوذ در فرهنگ آنان و استحالهی درونی آن است. آنان میخواهند ارزشهای مورد پسند خود را ارزشهای مترقی جلوه دهند و جایگزین معیارهای بومی و فطری ملتها سازند و، از این طریق، بدون هیچ دغدغهای به آیندهی منافع خود در این کشورها مطمئن باشند. این جمعبندی، به ویژه در دهههای اخیر، مبنای فعالیتهای سازمانیافتهی گستردهای قرار گرفته که غرب آنها را ترویج معیارهای تمدن، رشد و توسعه معرفی میکند؛ اما در فرهنگ ملتها، از این اقدامات با تعابیر مختلفی یاد میشود که مفهوم مشترک آنها در تعبیر هجوم فرهنگی نهفته است (خرم، 1378، ص15).
این عمل (جایگزینی فرهنگ بیگانه با فرهنگ خودی) به شکلی هوشیارانه که بتواند یک ملت و جامعه را نسبت به فرهنگ خود بیگانه، و مطیع غرایز بیگانگان کند، عمدتا "تهاجم فرهنگی" محسوب میشود. دانشمندان غربی نیز به این واقعیت اذعان دارند. اتوکلاین برگ،4 یکی از روانشناسان اجتماعی غربی، در این زمینه مینویسد:
حتی در جریان پیاده کردن برنامههای بلندنظرانه و آزادمنشانه، چون کمک به همکاری فنی نیز نگرش استعماری و سایر اشکال استثمار متجلی است؛ مثلاً کشوری که کمکهای فنی به دیگری ارائه میدهد این انتظار را دارد که کشور دریافت دارندهی کمک، معیارها و الگوهای وی را برگزیند (روحالامینی،1372، ص101).
در کتابهای دایرةالمعارفی غربی نیز به این مطلب اشاره شده است. میشل پانوف در کتاب فرهنگ جامعهشناسی در توضیح اصطلاح فرهنگپذیری5 به این تسلط و استعمار فرهنگی غرب اشاره کرده و میگوید:
"این اصطلاح را از اواخر قرن گذشته انسانشناسان انگلیسیزبان به کار بردند و مراد از آن تعیین پدیدههایی است که از تماس مستقیم و ادامهدارِ بین دو فرهنگ مختلف نتیجه میشوند و از تبدیل یا تغییر شکل یک یا دو نوع فرهنگ، در اثر ارتباط با یکدیگر، حکایت میکند؛ بنابراین، مراد از فرهنگپذیری، جنبهی ویژهای از فرایند انتشار آن است. امروزه فرهنگپذیری ـ گاهی در معنای محدودکنندهتر ـ به تماسهای خاص دو فرهنگ که نیروی نامساوی دارند، اطلاق میشود؛ در این صورت، جامعهی غالب که هماهنگتر ویا ازنظر تکنیک مجهزتراست ـ معمولاً ازنوع جوامع صنعتی ـ بهطور مستقیم یا غیرمستقیم به فرهنگ حاکم تحمیل میگردد (پانوف؛ 1368،؛ ص17ـ18).
این محقق در تعبیری دیگر از این تهاجم در حالتی که به شکلی گستردهتر، تمام عناصر فرهنگ مورد هجوم را از بین میبرد و فرهنگ مهاجم را جایگزین میسازد، به "قومکشی" یا "قومیتکشی"6 تعبیر میکند و مینویسد:
"هنگامی که فرهنگ غالب در انهدام ارزشهای اجتماعی و روحیات سنتی جامعهی مغلوب و برای گسستگی وسپس نابودی آن میکوشد، واژهی قوم کشی را ـ که به تازگی رایج شدهـ بهکار میبرند تا القای اجباریفرایند "فرهنگپذیری"را ازطریق فرهنگ غالب دریک فرهنگدیگر (مغلوب) توصیفکنند. درگذشته جوامعصنعتی قومکشیرا باتظاهر به اینکه هدفشان از همانندسازی، ایجاد "آرامش" یا "تغییر شکل" در "جوامع ابتدایی" یا "عقبمانده" است، اجرانموده وبازهم اجرامیکنند. اینعمل معمولاً تحتعنوان اخلاق، رسیدن به کمال مطلوب در پیشرفت و... صورت میگیرد (پانوف، 1368، ص137).
در تعریف پدیدهی "تهاجم فرهنگی" دیدگاه حضرت آیتاللّه خامنهای، رهبرمعظم انقلاب، قابل توجه است. از نظر ایشان در "تهاجم فرهنگی" یک مجموعهی سیاسی یا اقتصادی، برای رسیدن به مقاصد خاص خود و اسارت یک ملت، به بنیانهای فرهنگی آن ملت هجوم میبرد. در این هجوم، باورهای تازهای را به زور و به قصد جایگزینی بر فرهنگ و باورهای ملی آن ملت وارد کشور میکنند (سازمان مدارک فرهنگی انقلاب اسلامی، 1373، ص3).
💥جنگ نرم ودشمن شناسی
🕯 میعادگاه شهدای وَرجُوی
@shohadayevarjovi
هدایت شده از میعادگاه شهدا | روشنگری ☫
خانواده وراه های مقابله با تهاجم فرهنگی (قسمت سوم پایانی)ادامه👆👆
● نتیجهگیری:
با بحث فوق قصد داشتیم به معرفی اجمالی تهاجم و هدف اصلی آن یعنی جوانان بپردازیم. بدون شک با توجه به انواع خانواده و روشهای تربیتی و تصمیمگیری در آنها مقابله با تهاجم فرهنگی نیز متفاوت میشود. بیتردید نمیتوان در همه جای جامعه پلیس و نیروهای کنترل رسمی را قرار داد اما میتوان با آموزش صحیح به خانوادهها، آنها را در مقابل این تهدیدات بنیان برانداز، واکسینه نمود. خانوادهها با کنترل فرزندان خود کمک بسیار زیادی به سلامت خود و جامعه میکنند.
شما خانوادههای گرامی و خوانندگان گرانمایهی این نوشتار، با رفتار مشفقانه و محبتآمیز میتوانید به کمک اصلاح جامعه آمده و ضمن کنترل درونی خانوادهها به کنترل بیرونی و در نهایت ایمنسازی جامعه با مشارکت و همکاری دلسوزانه کمک نمایید. فراموش نکنیم همیشه یک فرزند خوب در یک خانوادهی آرام و منطقی پرورش مییابد و یک جامعهی خوب متشکل از خانوادههای خوب است. خانوادهها پلی هستند برای سوق جامعه به سمت اهداف متعالی و بلند.
شما والدین گرامی با اهمیت به حضور بیشتر و مؤثر در خانواده با اهمیت دادن به روح و الزامات روانی فرزندانتان میتوانید به کارکردهای صحیح تربیتی خانواده جامهی عمل بپوشانید. فراموش نکنیم که فرزندان و افراد خانوادهی ما بیش از نیازهای جمسانی به آرامش روانی و درک متقابل نیازمندند و ارتباط مناسب و مشفقانهی پدر در منزل با همسر و فرزندان ضامن بقا و سلامتی کانون گرم خانواده است. گو اینکه برای همین هدف مهم و غایی، هر صبح را به امید تقرب به خداوند متعال به شب میرسانیم.
اغلب افراد گمان میکنند که از آسیبهای اجتماعی در اماناند و این مسایل تنها گریبانگیر دیگران است. بسیاری از والدین از مشاهده مدهای مو و لباس در فرزندان و یا مشاهدهی کجرویهایی نظیر اعتیاد به مواد مخدر، انحرافات جنسی و رفتارهای ضداخلاقی از سوی جوانان خود عبرت نمیگیرند و در اکثر موارد موضوعات مذکور را ناچیز جلوه میدهند. باید توجه داشت که راهحل نهایی برای حل مسئله، پاک کردن صورت مسئله نیست. بلکه آگاهانه باید ابتدا مسایل را شناسایی نموده و برای حل آن اقدام نمود. دقت کنیم؛ همانطور که ویروسهای بیماریزا میتوانند بدن ما را در خطر نابودی قرار دهند، ویروسهای ضدفرهنگی نیز میتوانند به نحو بسیار کشندهتری جامعه را دچار بحرانهای هویت؛ نسلی، جنسی، عقیدتی و حتی سیاسی و اقتصادی نمایند. بنابراین همانطور که به مراقبت اعضای خانواده در برابر بیماریهای جسمی میپردازیم، باید آنها را در برابر بیماریهای بسیار خطرناک فرهنگی نیز ایمن کنیم.
● چند راهحل برای مواجهه با بحران:
- باور کنیم ما نیز میتوانیم همانند دیگران در معرض آسیبها قرار بگیریم.
- نسبت به خطراتی که ما و خانوادههایمان را تهدید میکنند، آگاهی یابیم.
- نیازهای فرزندان خود را بشناسیم و برای حل آن بکوشیم.
- میتوان برای شناسایی نیازهای خانواده، از خود آنها مشورت گرفت، اما باید توجه داشت که به همان نسبت که کمبود امکانات میتواند موجب آسیب خانواده گردد، رفاه دایمی و برآوردن نیازهای کاذب نیز خطرناک است.
- از طریق افزایش آگاهی خود، خانواده را به سمت وفاق بیشتر هدایت کنیم.
- کنترل غیرمستقیم اعضاء، به ویژه نوجوانان و جوانان ضروری است. توجه داشته باشیم که معاشرت با دوستان بد از یک سو و تنها نهادن فرزندان از سوی دیگر به یک اندازه میتوانند خطرساز باشند.
- سعی کنیم بهترین دوست فرزندان خود باشیم.
- گهگاه مسایل خانواده را با فرزندان در میان بگذاریم و از آنها در ارائهی راهحل یاری بجوییم. این امر موجب بلوغ فکری و احساس تعلق فرزندان نسبت به خانواده میشود.
- میان عطوفت و سختگیری بر کردار فرزندانمان اعتدال برقرار نماییم.
- و در نهایت، بهترین تصمیمها را در بدترین شرایط بگیریم
💥جنگ نرم ودشمن شناسی
📡 پایگاه خبری تحلیلی وَرْاُئوی
🕯 میعادگاه شهدای وَرجُوی
@varjovi
@shohadayevarjovi