eitaa logo
دانلود
«هند» نقابی بر صورت انداخته، خدمت پیامبر(ص) آمد، در حالی که حضرت بر کوه «صفا» قرار داشت، جمعی از زنان نیز با او بودند، هنگامی که پیامبر(ص) فرمود: من با شما زنان بیعت می کنم که چیزی را شریک خدا قرار ندهید. «هند» اعتراض کرده گفت: «تعهدی از ما می گیری که از مردان نگرفتی» (زیرا در آن روز بیعت مردان تنها بر ایمان و جهاد بود). پیغمبر(ص) بی آن که اعتنائی به گفته او کند، ادامه داده فرمود: و سرقت نکنید. «هند» گفت: «ابوسفیان» مرد ممسکی است و من از اموال او چیزهائی برداشته ام، نمی دانم مرا حلال می کند یا نه؟ «ابوسفیان» حاضر بود، گفت: آنچه را از اموال من در گذشته برداشته ای همه را حلال کردم (اما در آینده مواظب باش)! اینجا بود که پیامبر(ص) خندید و «هند» را شناخت، فرمود: توئی «هند»؟ عرض کرد: آری ای پیامبر خدا! گذشته را ببخش، خدا تو را ببخشد!. پیامبر(ص) ادامه داد: «و آلوده ی زنا نشوید». «هند» از روی تعجب گفت: «مگر زن آزاده هرگز چنین عملی را انجام می دهد»؟! بعضی از حاضران که در جاهلیت وضع او را می دانستند از این سخن خندیدند; زیرا سابقه «هند» بر کسی مخفی نبود... @kartonanbiya 👇👇👇
بعد از آنكه حضرت رسول ص از دنيا رحلت نمود، برخی در سقيفه‏ بنى ساعده (يعنى در محلّ اجتماع انصار) گرد هم آمده ابو بكر را بر خلاف امر پیامبر ص به خلافت نصب نمودند، ابو سفيان‏ نظر به دشمنى باطنى كه با اسلام داشت مى ‏خواست ميان مسلمانان فتنه انگيزد، لذا با جمعى نزد عبّاس ابن عبد المطّلب رفته گفت تعجّب و نگرانى من از آنست كه خلافت از بنى هاشم بيرون رفت و به بنى تيم منتقل گرديد و فردا اين مرد خشن (يعنى عمر ابن خطّاب) كه از بنى عدى است بر ما حكمفرما شده همگى را به زير فرمان خواهد برد، برخيز تا به نزد علىّ رفته با او بيعت كنيم، چون تو عموى پيغمبر هستى و سخن مرا هم قريش مى ‏شنوند هر كه با ما مخالفت كرد او را مى ‏كشيم‏. پس با جمعى اتّفاق نموده نزد آن حضرت آمدند تا با او بيعت كنند، امير المؤمنين عليه السّلام چون مى‏ دانست منظور ابو سفيان ايجاد اختلاف و فساد ميان مسلمانان است چنين فرمود: ...این گونه زمامداری (یعنی همانکه ابوسفیان پیشنهاد کرد) چون آبی بد مزه و لقمه ای گلوگیر است و آن کس که میوه را کال و نارس بچند مانند کشاورزی است که در زمین دیگری بکارد...(نهج البلاغه خطبه ۵) @kartonanbiya 👇👇👇
❓در چه گذشت؟ ✅ وقتی رسول خدا رحلت نمود، در سقیفه جمع شدند تا با سعد بن عباده بیعت کنند، آنان چون پیامبر(ص) را یاری کرده و مأوی داده بودند، اعتقاد داشتند که جانشینی پیامبر(ص) به آنان خواهد رسید، این خبر بلافاصله به و رسید، به شدّت بی تابی کردند و با عجله، خود را به سقیفه رساندند. ابوبکر شروع به سخنرانی کرد و گفت: ما دوستان پیامبر و او هستیم و از هر کس دیگر به جانشینی او سزاوارتریم؛ در این باب با شما نزاعی نداریم، زیرا شما را بدان جهت که پیش قدم بوده اید و او ( پیامبر) را نصرت داده اید است. آنگاه ابوبکر گفت: 🚫ما امیران باشیم و شما وزیران. در این هنگام حباب بن المنذر گفت: از ما هم امیری و از شما هم امیری. عمر بلند شد و گفت: رسول خدا سفارش شما را به ما کرده است، اگر شما امیر بودید، سفارش ما را نیز به شما می کرد❗️. در این لحظه بشیر بن سعد، پدر نعمان بن بشیر برخاست و گفت: ای مردم بدانید که محمد از بود و قوم او به جانشینی او اولی و احق اند. حباب برخاست و بشیر را در مورد این سخنش سرزنش کرد. ولی گروهی از قبیله اوس به خاطر اینکه خلافت به قبیله خزرج نرسد، برخاستند و با ابوبکر کردند، در این حین یکی از یاران سعد بن عباده فریاد زد: مبادا سعد را بُکشید! صدای عمر بلند شد و گفت: بکشیدش که خدا او را بکشد. ابوبکر گفت: ای عمر تند مرو، اینجا رفق و مدارا ما را زودتر به مقصودش می رساند. @kartonanbiya 👇👇👇
چه فوایدی برای داشت؟ ✅«بنى امیّه» که سال ها، بزرگترین جنگ ها و تو طئه ها را در عصر پیامبر اسلام(ص) بر ضدّ اسلام به راه انداخته بودند، سرانجام با پذیرش شکستى تلخ به عنوان «طُلَقا» (آزادشدگان پیامبر) در میان مسلمانان با خوارى و بدنامى روزگار مى گذراندند. آنان هنگام رحلت پیامبر اکرم(ص) از هیچ اعتبار و وجهه اى برخوردار نبودند تا بتوانند چون دو دهه گذشته در مقابل موج جدید اسلام بپا خیزند. ولى در جریان سقیفه که «بنى هاشم» از حکومت اسلامى و مدیریّت جامعه نوبنیاد و پرتلاطم آن روز ، شرایطى فراهم گشت که در نهایت به سلطه قطعى بنى امیّه بر جامعه اسلامى انجامید. @kartonanbiya
پایان فصل دوم با رفتن به هشتک محتوای محرم ما را دنبال کنید.👆👆👆👆👆 هشتک فصل دوم: @kartonanbiya
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
موضوع: سرگذشت یار باوفای امام حسین ع در کربلا جناب حبیب بن مظاهر ره برای مشاهده این انیمیشن در آپارات بر روی آدرس زیر بزنید https://www.aparat.com/v/pzYUW @kartonanbiya
: فصل سوم: ریشه های قیام امام حسین ع (۳) عنوان: 🙎🏻‍♂👇👇👇👇🧕 @kartonanbiya
با انتخاب عثمان به خلافت، بنی امیّه که دشمنی آنان با اسلام و رسول خدا(ص) از همان آغاز آشکار بود، قدرت یافتند و زمینه های انتقام از آل رسول الله(ص) فراهم شد. قدرت در خاندانی قرار گرفت که در تمامی جنگ ها بر ضدّ رسول خدا(ص) به طور مستقیم یا غیر مستقیم مشارکت داشتند و قدرت و نفوذ رسول خدا را امری دنیوی و چیزی همانند سلطنت و حکومت می دانستند، نه ناشی از رسالت و نبوّت. به همین خاطر، پس از قدرت یافتن عثمان، ابوسفیان روزی خطاب به عثمان گفت: «صارَتْ إِلَیْکَ بَعْدَ تَیْم وَ عَدِیٍّ فَأَدِرْها کَالْکُرَةِ، وَاجْعَلْ أَوْتادَها بَنِی أُمَیَّةَ، فَإِنَّما هُوَ الْمُلْکُ وَ لاَ أَدْرِی ما جَنَّةٌ وَ لا نارٌ»؛ (این خلافت پس از قبیله تیم (ابوبکر) و عدی (عمر) به تو رسیده است. اکنون آن را همچون توپ (میان قبیله خودت) بگردان و پایه های آن را بنی امیّه قرار ده! (این نکته را بدان که) فقط مسأله، فرمانروایی است (نه خلافت اسلامی) من که بهشت و دوزخی را نمی شناسم!). این سخن به اندازه ای زشت و ناپسند بود که عثمان نیز از آن بر آشفت و به ابوسفیان تندی کرد. همچنین در تاریخ آمده است در همان ایّام، ابوسفیان به قبر جناب حمزه(ع) لگد زد و گفت: (ای ابوعماره! مسأله ای که دیروز بر سر آن شمشیر کشیده بودیم، امروز به دست کودکان ما رسیده و با آن بازی می کنند)؛ «یا أَبا عُمارَةِ! إِنَّ الاَمْرَ الَّذِی اجْتَلَدْنا عَلَیْهِ بِالسَّیْفِ، أَمْسی فِی یَدِ غِلْمانِنَا الْیَوْمَ یَتَلَعَّبُونَ بِهِ». @kartonanbiya 👇👇👇
متأسّفانه عثمان بنى امیّه را از مناصب حکومتى دور نکرد و با دادن پست هاى مختلف و اموال فراوان به آنان، عملا در مسیر تقویت جبهه بنى امیّه کوشید! عثمان، ولید بن عقبة بن ابى معیط خویش را والى کوفه ساخت. ولید کسى است که آیه: «إِنْ جَاءَکُمْ فَاسِقٌ بِنَبَإ فَتَبَیَّنُوا»; (هرگاه شخص فاسقى خبرى براى شما نقل کند، تفحّص و بررسى کنید). درباره او نازل شده است. علاّمه امینى ادّعاى اجماع آگاهان به تأویل و تفسیر قرآن را بر این شأن نزول نقل مى کند. ولید کسى است که به گفته مسعودى، پیامبر(ص) وى را اهل دوزخ دانسته است. وى به هنگام فرماندارى کوفه خلاف کاریهاى زیادى انجام مى داد که یکى از آنها نوشیدن خمر بود. روزى با همان حال براى نماز صبح حاضر شد و نماز صبح را چهار رکعت خواند. پس از عزل ولید ـ به سبب اعتراض همگانى و ایجاد جوّ بدبینى میان مسلمین ـ عثمان «سعیدبن عاص» (یکى دیگر از امویان) را فرماندار کوفه ساخت. از وى نیز امورى زشت در آنجا سرزد. سعید بن عاص از سرِ غرور و استبداد و بهره گیرى همه جانبه از امارت کوفه، آن شهر را «بستان قریش!» نامید که مورد اعتراض «مالک اشتر» قرار گرفت. @kartonanbiya 👇👇👇
فرماندار دیگر عثمان «عبداللّه بن عامر بن کریز» است که عثمان بود. وى پس از عزل «ابو موسى اشعرى» توسّط خلیفه، والى بصره شد. عبدالله فقط ۲۵ سال داشت! که فرماندار این شهر بزرگ شد. وى فردى رفاه طلب، خوشگذران و اهل ریخت و پاش بود. شیوه حکومتى وى مورد اعتراض مسلمانان قرار گرفت; ولى عثمان به اعتراضات ترتیب اثرى نداد. @kartonanbiya 👇👇👇