eitaa logo
کارتون و انیمیشن 😍
7.8هزار دنبال‌کننده
2هزار عکس
10.9هزار ویدیو
29 فایل
🎥 دنیایی از کارتون های جذاب و دیدنی 😍🦋. #انیمیشن #کارتون #قصه #کاردستی #نقاشی #بازی #خلاقیت #تربیتی هر روز کلی کارتون و انیمیشن های سینمایی رو با ما ببینید 👇 https://eitaa.com/joinchat/3989963007Ce1d14fab0e تبلیغات 👈 Mah_yaas@
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
؛نوستالوژی بزرگترین کانال ایتا 🌻🌿 ✨ ∩_∩ („• ֊ •„)💚 ┏━━━∪∪━━━┓ 💚 ✨ ┗━━━━━━━━━┛ 🎥 @kartoonanime 🎬
8.7M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎈✨🎈✨🎈✨🎈 کلیپ ترانه کودکانه : « هدر دادن پول » بزرگترین کانال ایتا 🌻🌿 ✨ ∩_∩ („• ֊ •„)💚 ┏━━━∪∪━━━┓ 💚 ✨ ┗━━━━━━━━━┛ 🎥 @kartoonanime 🎬
🔻تخلیه هیجان کودک با پنج بازی🔻 👈🏻۱- بازی بلندترین صدا از کودکان بخواهید به بهانه های مختلف فریاد بزنند. کسی که صدایش بلند تر باشد، برنده بازی است. 👈🏻۲- بازی جنگ با کاغذ کودکان را به دو گروه تقسیم کنید و بین آن ها چند صندلی به عنوان مرز قرار دهید و از آن ها بخواهید با مچاله کردن کاغذهایی که در اختیارشان قرار داده اید گلوله درست کنند، سپس با فرمان شروع جنگ آغاز می شود. دو گروه کاغذ ها را به طرف یکدیگر پرتاب می کنند و سپس با اعلام فرمان ایست، مقدار کاغذهای مچاله یا گلوله هایی را که در هر میدان افتاده است شمارش کنید، هر گروه گلوله کمتری داشته باشد، برنده بازی است. در انتهای بازی کودکان با یکدیگر صلح می کنند. 👈🏻۳- بازی مقاومت در ایستادن روی یک پا از کودک بخواهید که بایستد و با دست راست، پای چپش را بالا بگیرد و به حالت ثابت روی پای راست بایستد. در مرحله بعد با دست چپ، پای راستش را بگیرد و روی پای چپ بایستد. 👈🏻۴- بازی مچ انداختن کودکان با توجه به سن و جثه دو به دو مقابل یکدیگر قرار می گیرند و مچ می اندازند. هر فرد سعی می کند مچ دست طرف مقابل خود را بخواباند. 👈🏻۵- بازی باز کردن دست و پای بسته این بازی را می توان به دو شیوه اجرا کرد. در روش اول افراد را به دو گروه تقسیم کنید و از هر گروه یک نفر را انتخاب و دست و پاهایش را به وسیله یک تکه پارچه ببندید. هر کسی زودتر خود را از بند رها کرد برنده مسابقه است. در روش دیگر هر کودک باید در زمان مشخص مثلاً ۶۰ ثانیه خود را از بند رها کند. بزرگترین کانال ایتا ڪارتـــونـی🌻🌿 ✨ ∩_∩ („• ֊ •„)💚 ┏━━━∪∪━━━┓ 💚 ✨ ┗━━━━━━━━━┛ 🎥 @kartoonanime 🎬
طرح نمایشگاه حجاب : 🌹 و خدا گفت : تو ( دختر ) ریحان خلقتی اللهم عجل لولیک فرج بزرگترین کانال کارتون انیمشین ایتا ڪارتـــونـی🌻🌿 ✨ ∩_∩ („• ֊ •„)💚 ┏━━━∪∪━━━┓ 💚 ✨ ┗━━━━━━━━━┛ 🎥 @kartoonanime 🎬
🐵🌿بچه میمون، روی لباس🌿🐵 میمون کوچولو خانه‌اش را خیلی دوست داشت. خانه‌ی او توی یک شهر بزرگ، توی یک باغ‌وحش بزرگ و توی یک قفس بزرگ بود. یک قفس زیبا با نرده‌های آبی و چند تا درخت بزرگ و قشنگ. میمون کوچولو همیشه از میله‌های قفس بالا می‌رفت و روی شاخه‌های درخت توی قفس تاب می‌خورد. بعضی وقت‌ها آدم‌هایی که برای تماشای حیوان‌ها به باغ‌وحش می‌آمدند، برایش خوراکی می‌ریختند، از تخمه و سیب گرفته تا آب‌میوه. میمون کوچولو عاشق خوراکی‌هایی بود که آدم‌ها برایش می‌آوردند. او خیلی خوش‌بخت بود و هیچ غصّه‌ای نداشت. تا اینکه یک روز پسر بچه‌ای به دیدن او آمد. پسر بچه کنار قفس ایستاد و تکه‌ای سیب توی قفس انداخت؛ اما میمون کوچولومثل همیشه ندوید تا سیب را بردارد؛ چون تمام حواسش پیش بچه میمونی بود که روی لباس پسر بود. بچه میمون روی لباس، روی درخت بلندی نشسته بود که ازدرخت‌های باغ‌وحش هم بلندتر بود و دور و برش هم به هم به جای میله های آهنی پر از درختهای بلند بود. میمون کوچولوکمی به عکس نگاه کرد و بعد با خودش گفت: مگر میشود خانه ی این میمون از خانه ی من قشنگتر باشد؟ من گمان میکردم بهترین خانه ی دنیا را دارم. میمون کوچولو از وقتی به دنیا آمده بود، توی همین قفس زندگی میکرد. هیچوقت متوجّه میله های دور قفس نشده بود. دورتا دور قفس او پر از میله های آهنی بود. میمون کوچولو با تعجب گفت: یعنی خانه ی آن میمون کجاست؟ از آن روز به بعد میمون کوچولو دیگر خوشحال نبود. او هر روز صبح از خواب بیدار میشد و گوشه ی قفس می نشست و به عکس لباس پسربچه فکر میکرد؛ به عکس میمون و خانه ی قشنگ او بدون میله های آهنی. میمون کوچولو آنقدر فکر کرد و فکر کرد تا مریض شد. آقای دکتر حیوانات او را معاینه کرد و با ناراحتی گفت: این میمون اصلا حالش خوب نیست. تنها راه زنده ماندن او این است که به جنگل برگردد. میمون کوچولو حرفهای آقای دکتر را شنید؛ اما منظور دکتر را از جنگل نفهمید؛ چون او اصلاً نمیدانست جنگل کجاست. کمکم حال میمون کوچولو بد و بدتر شد. سرانجام یک روز آقای نگهبان او را توی قفس کوچکی گذاشت و با ماشین از باغوحش برد. در راه، میمون خواب بود. وقتی بیدار شد و چشمهایش را باز کرد، حسابی تعجب کرد. اینجا همان خانه ی قشنگ میمون روی لباس بود. یک خانه پر از درخت بدون میله های آهنی. میمون کوچولو با خوشحالی به طرف درختها دوید و از یکی از درختها بالا رفت و روی آن نشست؛ درست مثل بچه میمون روی عکس لباس پسر بچه.
یکی از نیازهای کودک برای داشتن سلامت روان، نیاز به همبازی است. بعضی وقت ها برای بچه ها مهم است که زمانی را با هم سن و سالان خود بگذرانند. از طریق بازی با دیگر کودکان توانایی ها و ضعف های خود را کشف می کنند و یاد می گیرند که با دیگران کنار بیایند. برای کودک خود برنامه مناسب از طریق همسایه ها، گروه های اجتماعی محلی، مدارس، پارک محل خود در نظر بگیرید. بزرگترین کانال ایتا ڪارتـــونـی🌻🌿 ✨ ∩_∩ („• ֊ •„)💚 ┏━━━∪∪━━━┓ 💚 ✨ ┗━━━━━━━━━┛ 🎥 @kartoonanime 🎬
🌸زمان طلایی آموزش به کودکان آموزش خلاقیت از دوران کودکی آغاز می‌شود و پایه آن از ۵ تا ۷ سالگی گذاشته می شودشاید بارها از خود پرسیده باشید که چگونه می‌توانید آینده درخشانی را برای فرزندتان رقم بزنید؛ با صرف پول و امکانات فراوان یا با ایجاد فرصت تحصیل در بهترین مدارس؟ خوب است بدانید این کارها آینده فرزند شما را تضمین نمی‌کند زیرا اگر کودک با آموزش‌های ساده در سن مناسب به توانمندی‌های مناسب برسد، قادر خواهد بود در آینده فرد موفقی شود. بزرگترین کانال ایتا ڪارتـــونـی🌻🌿 ✨ ∩_∩ („• ֊ •„)💚 ┏━━━∪∪━━━┓ 💚 ✨ ┗━━━━━━━━━┛ 🎥 @kartoonanime 🎬
لاک‌پشت کوچولو عصبانی‌ست {اهداف قصه: تقویت کنترل خشم کودکان} در یک جنگل سرسبز و زیبا یک لاک‌پشت کوچک زندگی می‌کرد. لاک سبزرنگ و زیبایش مثل یک دیوار محکم از او مراقبت می‌کرد. لاک پشت کوچولو در جنگل دوستان زیادی داشت وآنها هرروز در جنگل بازی می‌کردند. روزی لاک‌پشت کوچولو با حلزون مشغول آب‌بازی کنار دریاچه بودند. حلزون خیلی ذوق‌زده شده بود و با سطل به لاک پشت کوچولو آب پاشید. ناگهان لاک‌پشت کوچولو به شدت عصبانی شد و شروع کرد به جیغ و فریاد کردن سر حلزون. حلزون که خیلی ترسیده بود، پا به فرار گذاشت. لاک‌پشت کوچولو دوست نداشت با یک سطل آب خیس شود و این او را عصبانی کرده بود. او هم حسابی جیغ و داد کرد. روزی دیگر لاک‌پشت کوچولو با کرم سبز در جنگل مشغول توپ‌بازی با گردوها بودند. کرم سبز ناگهان توپ را بلند پرتاپ کرد و توپ افتاد روی سر لاک‌پشت کوچولو. ناگهان لاک‌پشت کوچولو عصبانی شد و داد و فریاد راه انداخت. کرم سبز که خیلی ترسیده بود، فرار کرد و رفت زیر برگهای درختان پنهان شد. تا اینکه یک روز که لاک‌پشت کوچولو که با پروانه روی چمن‌ها بازی می‌کردند، پای لاک پشت کوچولو به یک سنگ کوچک گیر کرد و افتاد. لاک پشت کوچولو ناگهان شروع کرد به داد و فریاد کردن. اخم کرده بود و از شدت خشم،‌دندان‌هایش را به پروانه نشان می‌داد. پروانه خیلی ترسید و زود پرواز کرد و رفت روی گلهای بالای تپه. همه دوستان لاک‌پشت کوچولو از او ترسیده بودند. چون او همیشه داد و فریاد می‌کرد و عصبانی بود. دیگر هیچ‌کس نمی‌رفت تا با او بازی کند. چون همه دوست داشتند با کسی بازی کنند که مهربان باشد و عصبانی و بداخلاق نباشد. لاک‌پشت کوچولو خیلی تنها شده بود. هیچکس با او بازی نمی‌کرد. او کنار برکه نشسته بود و به صورت خودش در آب برکه نگاه می‌کرد. ناگهان صدایی شنید. کرم سبز از درخت پایین آمد و گفت: لاک‌پشت کوچولو اینجا تنها نشسته‌ای؟ چیزی شده؟ لاک‌پشت کوچولو گفت: هیچ‌کس دیگر با من بازی نمی‌کند. می‌دانی کرمی جان، من خیلی زود عصبانی می‌شوم. نمی‌دانم چرا؟ نمی‌دانم باید چه کار کنم که کسی از من نترسد. کرم سبز گفت: من یک فکری دارم. چطور است هر وقت که عصبانی می‌شوی یک کاری که دوست داری انجام دهی. مثلا روی کاغذ خط‌خطی کنی یا روی سنگهای برکه لی‌لی کنی. نظرت چیست؟ لاک‌پشت خیلی خوشحال شد و چند کار مورد علاقه خود را روی کاغذ نوشت. مثلا بالا رفتن از سنگهای بزرگ، فوت کردن شکوفه‌ها و قاصدک‌ها و یا مسابقه سنگ انداختن در دریاچه. لاک‌پشت کوچولو به کرم سبز گفت، کرمی جان از این به بعد لطفا هر زمان من عصبانی شدم، یادم بنداز که یکی از این کارها را انجام دهم. کرم سبز هم قبول کرد. یک روز دوباره آنها رفتند تا دوباره با هم بازی کنند. همین‌طور که بازی می‌کردند، ناگهان یک باد شدید شروع به وزیدن کرد و قاصدک‌های آنها را با خود برد. لاک‌پشت دوباره عصبانی شد و تا خواست داد و فریاد کند، کرم سبز گفت: آهای لاک‌پشت کوچولو بیا با هم مسابقه سنگ انداختن در برکه بدهیم. لاک‌پشت کوچولو یکدفعه یادش افتاد حالا که عصبانی شده، وقت این شده که یکی از کارهای مورد علاقه خودش را انجام دهد. او عصبانیت خود را فراموش کرد و با کرم سبز شروع کرد به مسابقه دادن. هر کدام چندین سنگ بزرگ و کوچک به آب برکه انداختند و کلی خندیدند و خوشحال شدند. لاک‌پشت کوچولو اینبار به جای جیغ و داد کردن، یک کار جدید کرده بود که خیلی بهتر بود. او از کرم سبز تشکر کرد که این راه‌ را به او یاد داده است. بزرگترین کانال ایتا ڪارتـــونـی🌻🌿 ✨ ∩_∩ („• ֊ •„)💚 ┏━━━∪∪━━━┓ 💚 ✨ ┗━━━━━━━━━┛ 🎥 @kartoonanime 🎬
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
👼🏻🌜 آرزویی که زود برآورده شد-قصه های من و بابام- با صدای بردیا کریمی ۱۰ساله بزرگترین کانال ایتا ڪارتـــونـی🌻🌿 ✨ ∩_∩ („• ֊ •„)💚 ┏━━━∪∪━━━┓ 💚 ✨ ┗━━━━━━━━━┛ 🎥 @kartoonanime 🎬
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🧐مهارت‌های چشمی تاثیر زیادی روی تمرکز بچه‌ها دارند. 👀🙌این فعالیت برای هماهنگی چشم و دست و ایجاد تمرکز عالیه.👌 بزرگترین کانال ایتا ڪارتـــونـی🌻🌿 ✨ ∩_∩ („• ֊ •„)💚 ┏━━━∪∪━━━┓ 💚 ✨ ┗━━━━━━━━━┛ 🎥 @kartoonanime 🎬
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💕💕 ‎کاردستی کفشدوزک با پوست نارنگی و پرتقال 🐛🐛 بزرگترین کانال ایتا ڪارتـــونـی🌻🌿 ✨ ∩_∩ („• ֊ •„)💚 ┏━━━∪∪━━━┓ 💚 ✨ ┗━━━━━━━━━┛ 🎥 @kartoonanime 🎬
به خرگوش کوچولو کمک کن تا غذای خودش رو پیدا کنه 😘 بزرگترین کانال ایتا ڪارتـــونـی🌻🌿 ✨ ∩_∩ („• ֊ •„)💚 ┏━━━∪∪━━━┓ 💚 ✨ ┗━━━━━━━━━┛ 🎥 @kartoonanime 🎬