eitaa logo
شمیم خانواده همدان🇮🇷
952 دنبال‌کننده
10.8هزار عکس
3.9هزار ویدیو
23 فایل
امام خامنه ای(حفظه‌الله): خانواده کلمه ی طیبه است. کلمه ی طیبه هم خاصیتش این است که وقتی یک جایی به وجود آمد، مرتب از خود برکت و نیکی می تراود و به پیرامون خودش نفوذ می دهد. 🌟ارتباط با ادمین: @ad3137
مشاهده در ایتا
دانلود
♦️ماقوت زعفرانی برای درست کردن نصف لیوان نشاسته گل رو در سه لیوان آب سرد حل میکنیم کاملا هم زده روی شعله خیلی ملایم میزاریم و هم میزنیم وقتی که جوشید زعفرون و شکر رو اضافه میکنیم .اندازه شکر به خودتون بستگی داره به طور معمول حدود سه چهارم لیوان خوبه اگه شیرین دوست دارین تا یک لیوان هم جا داره که شکر بزنین.انقدر هم میزنیم که غلظتش مثل فرنی بشه بعد خلال بادام رو که از قبل داخل گلاب خیس کرده بودم اضافه کردم و یک ق چ هل.در نهایت بیست و پنج گرم کره و گلاب رو اضافه کنید .هر چی بیشتر هم میخوره شفاف تر و شیشه ای تر میشه.حتما با شعله ملایم مدام هم بزنید تا هم بوی خامی نشاسته گرفته بشه و هم کاملا پخته بشه.بعد که کمی از داغی افتاد همون طور گرم گرم داخل ظرف سروتون بکشید.دو سه ساعت داخل یخچال بزارید تزیین کنیدبعدخنک میل کنید. 💞@kashaneh313 ╰┅═ঊঈঊঈ═┅╯
🔆نکات کلیدی جزء شانزدهم قرآن کریم 1️⃣اگر خداوند چیزی را از مومن گرفت، بهتر از آن را به او می‌دهد. کهف/ ۸۱ 2️⃣ با دشمن اول با نرمی سخن بگویید شاید پند گیرد و تکانی بخورد. طه/ ۴۴ 3️⃣هرکس از یاد و نام خدا روی‌گردان شود، در سختی و فشار زندگی می‌کند. طاها/ ۱۲۴ 3️⃣ از خوراکی‌های پاک خدا بخورید ولی در آن زیاده‌روی نکنید که سزاوار غضب الهی می‌شوید. طاها/ ۸۱ 💞@kashaneh313
🔰 آمادگی برای ورود به ساحت لیلةالقدر 🔺️رهبر معظم انقلاب: در ماه رمضان، دلها را تا میتوانید با ذکر الهی نورانی‌تر کنید، تا برای ورود به ساحت مقدس لیلةالقدر آماده شوید. شب سلامت دلها و جانها، شب شفای بیماریهای اخلاقی و مادی و اجتماعی که امروز متاسفانه دامان بسیاری از ملتهای جهان، از جمله ملتهای مسلمان را گرفته است! سلامتی از همه اینها، در شب قدر ممکن و میسر است؛ بشرطی که با آمادگی وارد این شب شوید. 💞@kashaneh313
✅آیا ماه رمضان سال بعد را درک خواهیم کرد؟!! ✍امام مجتبی علیه السلام از حضرت رسول خدا صلّی الله علیه و آله نقل می کند که فرمود: کسی که در ماه رمضان آمرزیده نشود، امیدی به آمرزش او تا سال بعد نیست. کدام یک از شما مطمئن است که ماه رمضان سال آینده را درک می کند؟ پس همچون کسی روزه بگیرید که ابداً روزه سال بعد را درک نخواهد کرد. پس چه بسیار روزه دارانی که یک سال را برای روزه داری در اختیار داشته اند، امّا امسال در قبر مدفون اند و در تنهایی، سر بر خاک نهاده اند. 📚 فضائل الأشهر ┄┅┅❅💠❅┅┅┄ ➥ @kashaneh313
✍️امام صادق عليه السلام : 💠 هر كس در هر روز صد مرتبه لا حَوْلَ وَ لا قُوَّةَ اِلاّ بِاللّه ِ بگويد، خداوند هفتاد نوع بلا را از او دفع مى كند، كه كوچكترين آن غم و اندوه است. 📘ثواب الأعمال، ص۱۶۲ 🦋ڪانال شمیم خانواده 🆔 @kashaneh313
💠 تقصیر من است یا ؟ 🔴 : 💠 به راحتی می‌شود آدم‌ها را با حرف‌هایشان شناخت. فرض کنید یک خودکار روی طاقچه است! 👈 به یکی می‌گویی برو بیار. می‌رود می‌گردد. خودکار هست [اما] پیدایش نمی‌کند. می‌گوید: «نمی‌بینم». 👈 به دومی می‌گویی برو. [خودکار] هست [اما] پیدایش نمی‌کند. می‌گوید: «نیست». 💠آن که می‌گوید نمی‌بینم یک دارد؛ آن که می‌گوید نیست، یک شخصیت. 💠آن که می‌گوید نمی‌بینم ... و نقص‌ها را متوجه می‌داند. فردا اگر اتفاق ناخوشی در زندگی‌اش افتاد، پای خدا [را] وسط نمی‌کشد، به حساب خودش می‌گذارد، چون اینجا به حساب خودش گذاشت. گفت ضعف من هست. «من» نمی‌بینم. 💠 اما آن که می‌گوید« نیست» ... فردا هر اتفاقی بیفتد، می‌کند. به دوش خدا، روزگار، ( و...) می‌اندازد. 🔅من و شما از کدام دسته‌ایم؟ 🆔 @kashaneh313
10M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 علیه السلام 🌱شب زیارتے ارباب التماس دعا🤲🏻 🏡 @kashaneh313
شمیم خانواده همدان🇮🇷
#بی_تو_هرگز #قسمت48 نويسنده: سيد طاها ايمانی 🌹قسمت چهل و هشتم: کیش و مات 🍃دست هاش شل و من رو ول
نويسنده: سيد طاها ايمانی 🌹قسمت چهل و نهم: خداحافظ زینب 🍃تازه می فهمیدم چرا علی گفت ... من تنها کسی هستم که می تونه زینب رو به رفتن راضی کنه ... اشک توی چشم هام حلقه زد ... پارچ رو برداشتم و گذاشتم توی یخچال ... 🍃دیگه نتونستم خودم رو کنترل کنم ... - بی انصاف ... خودت از پس دخترت برنیومدی ... من رو انداختی جلو؟ ... چطور راضیش کنم وقتی خودم دلم نمی خواد بره؟ ... 🍃برای اذان از اتاق اومد بیرون که وضو بگیره ... دنبالش راه افتادم سمت دستشویی ... پشت در ایستادم تا اومد بیرون... زل زدم توی چشم هاش ... با حالت ملتمسانه ای بهم نگاه کرد ... التماس می کرد حرفت رو نگو ... چشم هام رو بستم و یه نفس عمیق کشیدم ... - یادته 9 سالت بود تب کردی ... 🍃سرش رو انداخت پایین ... منتظر جوابش نشدم ... - پدرت چه شرطی گذاشت؟ ... هر چی من میگم، میگی چشم ... 🍃التماس چشم هاش بیشتر شد ... گریه اش گرفته بود ... - خوب پس نگو ... هیچی نگو ... حرفی نگو که عمل کردنش سخت باشه ... 🍃پرده اشک جلویدیدم رو گرفته بود ... - برو زینب جان ... حرف پدرت رو گوش کن ... علی گفت باید بری ... 🍃و صورتم رو چرخوندم ... قطرات اشک از چشمم فرو ریخت ... نمی خواستم زینب اشکم رو ببینه ... 🍃تمام مقدمات سفر رو مامور دانشگاه از طریق سفارت انجام داد ... براش یه خونه مبله گرفتن ... حتی گفتن اگر راضی نبودید بگید براتون عوضش می کنیم ... هزینه زندگی و رفت و آمدش رو هم دانشگاه تقبل کرده بود ... 🍃پای پرواز ... به زحمت جلوی خودم رو گرفتم ... نمی خواستم دلش بلرزه ... با بلند شدن پرواز، اشک های من بی وقفه سرازیر شد ... تمام چادر و مقنعه ام خیس شده بود ... 🍃بچه ها، حریف آرام کردن من نمی شدن ... 🎯 ادامه دارد... ❣
نويسنده: سيد طاها ايمانی 🌹قسمت پنجاه: سرزمین غریب 🍃نماینده دانشگاه برای استقبالم به فرودگاه اومد ... وقتی چشمش بهم افتاد، تحیر و تعجب... نگاهش رو پر کرد ... چند لحظه موند ... نمی دونست چطور باید باهام برخورد کنه... 🍃سوار ماشین که شدیم ... این تحیر رو به زبان آورد ... - شما اولین دانشجوی جهان سومی بودید که دانشگاه برای به دست آوردن شما اینقدر زحمت کشید ... 🍃زیرچشمی نیم نگاهی بهم انداخت ... - و اولین دانشجویی که از طرف دانشگاه ما ... با چنین حجابی وارد خاک انگلستان شده ... 🍃نمی دونستم باید این حرف رو پای افتخار و تمجید بگذارم ... یا از شنیدن کلمه اولین دانشجوی مسلمان محجبه، شرمنده باشم که بقیه اینطوری نیومدن ...ولی یه چیزی رو می دونستم ... به شدت از شنیدن کلمه جهان سوم عصبانی بودم ... هزار تا جواب مودبانه در جواب این اهانتش توی نظرم می چرخید ... اما سکوت کردم ... باید پیش از هر حرفی همه چیز رو می سنجیدم ... و من هیچی در مورد اون شخص نمی دونستم ... 🍃من رو به خونه ای که گرفته بودن برد ... یه خونه دوبلکس ... بزرگ و دلباز ... با یه باغچه کوچیک جلوی در و حیاط پشتی... ترکیبی از سبک مدرن و معماری خانه های سنتی انگلیسی ... تمام وسایلش شیک و مرتب ... 🍃فضای دانشگاه و تمام شرایط هم عالی بود ... همه چیز رو طوری مرتب کرده بودن که هرگز ... حتی فکر برگشتن به ذهنم خطور نکنه ... اما به شدت اشتباه می کردن ... 🍃هنوز نیومده دلم برای ایران تنگ شده بود ... برای مادرم ... خواهر و برادرهام ... من تا همون جا رو هم فقط به حرمت حرف پدرم اومده بودم ... قبل از رفتن ... توی فرودگاه از مادرم قول گرفتم هر خبری از بابا شد بلافاصله بهم خبر بده ... خودم اینجا بودم ... دلم جا مونده بود ... با یه علامت سوال بزرگ ... - بابا ... چرا من رو فرستادی اینجا؟ ... 🎯 ادامه دارد... ❣
🌼بِسْمِ اللَّـهِ الرَّحْمَـٰنِ الرَّحِيمِ🌼 ✍پیامبــــر اکرم (ص):اگر بنده ارزش ماه رمضـــان را بدانــد، آرزو مى‌کند که سراسر سال رمضان باشد... ⏳امروز جمعه ۱۰ اردیبهشت ۱۴٠٠ ۱۷ رمضان ۱۴۴۲ ۳۰ آوریل ۲۰۲۱ 🏡 @kashaneh313💞
امام زمانم .. ای که روشن شود از نور تو هر صبح جهان روشنـای دل من حضرت خورشـید سلام اللّهُمّ عَجّلْ لِوَلیّکَ الفَرج 🏡 @kashaneh313💞