دوره مجازی جدید کانون فرهنگی شاهد کاشان با موضوع شرح نهج البلاغه شروع شد.
هر هفته یک فایل صوتی حاوی سخنان استاد ارجمند جناب آقای حجت الاسلام غزلاوی از فضای مجازی کانون فرهنگی شاهد کاشان منتشر می شود.
علاقمندان می توانند بعد از گوش دادن به این فایل صوتی به سئوالات مطرح شده مرتبط با همان جلسه پاسخ بدهند.
جهت پاسخگویی به سئوالات می توانید به سایت کانون شاهد به نشانی www.kashanmfb.ir مراجعه کنید.
جلسات مجازی شرج نهج البلاغه
جلسه اول
استاد: حجت الاسلام غزلاوی
جهت پاسخگویی به سئوالات این جلسه و ثبت حضور و غیاب به لینک زیر مراجعه کنید.
www.kashanmfb.ir
👈زیارت عاشورای مورد تأیید امامزمان(ع)
🌸🍃مرحوم آیتالله حقشناس:
نگویید من زیارت عاشورا خواندم و حاجتم را نگرفتم، با آن تعلقات نمیشود. اگر این تعلقات را قطع کنید، خواهید دید که زیارت عاشورا خواندن چه مزه ای دارد !
نباید کسی از زیارت عاشورا خواندن شما مطلع باشد و اگر دیگران بفهمند و التماس دعا بگویند و قدری حال شما تغییر بکند، اثر زیارت عاشورا از بین میرود.
🌻بنده در قم شروع کردم به خواندن زیارت عاشورا و چون رفقا قبل از ظهر و بعد از ظهر برای دیدن بنده میآمدند، غذا را به تأخیر انداخته و در وقت ظهر مشغول خواندن زیارت عاشورا شدم.
در وقت ظهر احتمال نمیدادم که کسی بیاید، ولی یکمرتبه دیدم که میرزا ابوالقاسم دلال پشت در مشغول به در زدن شد. بنده پانزده روز بود که مشغول خواندن زیارت عاشورا بودم. در را باز نکردم، ولی ایشان هم دست بردار نبود. از پشت درگفت: خوابی یا بیدار؟ بنده که دیدم ایشان رها نمیکند، در را باز کردم، ولی یادم رفت که کتاب دعا را ببندم. همین که چشم ایشان به کتاب دعا افتاد، گفت: بهبه! زیارت عاشورا هم که میخوانی.
همین بهبه گفتن ایشان پانزده روز زیارت عاشورا خواندن بنده را خراب کرد!
دوباره شروع به خواندن زیارت عاشورا کردم و در حرم حضرت معصومه(س) عبا را بر سرم کشیده و در گوشهای مشغول شدم. یک مرتبه یک زنی آمد و گفت: آقا!خوابی یا بیدار؟ بنده یک مسئلهی شرعی دارم. گفتم: خانم! اینهمه آقایان در اینجا هستند و شما سؤالت را از من میپرسی؟!
🌷خلاصه فهمیدم که این زیارت عاشورا هم به درد نمی خورد. رفتم سر قبر شیخ صدوق و داخل یک پستو دوباره مشغول خواندن زیارت عاشورا شدم. به خادم آنجا هم گفتم: من هر روز میآیم و در اینجا مطالعه میکنم (خواندن زیارت عاشورا هم مطالعه است) و اگر کسی سراغ مرا گرفت، مرا نشانش نده. ایشان گفت: حال اگر بگوییم، چه اشکالی دارد؟!
خلاصه با توجه به اینکه زیارت عاشورا به طرق مختلفی به ما رسیده است، بنده شک کردم که زیارت عاشورا خواندن با این آداب و شرایطی که من میخوانم، آیا مورد نظر امامزمان(ع) است یا نه؟ و دیگر ادامه ندادم.
یک روز بنده در صحن جدید حرم مشغول درس دادن بودم که به من پیغام دادند: فلان آقا با شما کار دارد.
🌟بنده وقتی از دور به ایشان نگاه کردم، گفتم: من ایشان را نمیشناسم. گفتند: ایشان میگوید که من شما را میشناسم و اسم شما عبدالکریم حقشناس است و من با شما کاری دارم.
وقتی پیش ایشان رفتم، به بنده گفت که من از علمای همدان هستم، آیا شما زیارت عاشورا میخوانید؟!
🍃بنده عرض کردم: شما حق ندارید که از عبادت شخصی من سؤال بفرمایید!
گفت: من دیشب در خواب دیدم که امام زمان(ع) وآقا سید محمد تقی خوانساری در حال عبور از گذر خان هستند و من و شما هم پشت سر ایشان در حال حرکتایم. حضرت رو به آقای خوانساری کرده و فرمودند: این حقشناس زیارت عاشورا میخواند و شک میکند!
بنده فهمیدم که این زیارت عاشورایی که بنده با شرایط و آداب خاص میخوانم، مورد نظر و تأیید امامزمان(ع) میباشد.
بنده مجدداً رفتم و در مقبره شیخ صدوق دوباره مشغول به خواندن زیارت عاشورا شده و حاجتم را هم گرفتم.
.
#نشر_صدقه_جاریست🌸
جشنواره خاطره نویسی دفاع مقدس سال ۱۳۹۹
موضوعات جشنواره:خاطرات دوران دفاع مقدس ( صحنه های نبرد- لحظه های ایثار- شجاعت – شهامت – معنویت در جبهه و...)
خاطرات بمباران شهری
خاطرات آزادگان
خاطرات جانبازان
خاطرات پشتیبانی و ارسال کمک های مردمی – جهادسازندگی – امداد و درمان
و...
شرایط:
جشنواره شرکت برای عموم، رزمندگان ،ایثارگران و نویسندگان در تمام شرایط سنی آزاد است.
خاطرات ارسالی تاکنون در کتاب یا نشریه به چاپ نرسیده باشد در خاطرات ارسالی استناد زمان مکان و نام راوی رعایت گردد.
و...
به نفرات برگزیده جوایز ارزنده تعلق خواهد گرفت.
مهلت ارسال خاطرات تا پایان مهر ماه ۱۳۹۹
اطلاعات بیشتر در سایت :
www.1pelak.ir
حکم اعدام چند نفر از جمله جوانی را داده بودند. بستگان جوان نزد مرحوم شیخ رجبعلی خیاط میروند و با التماس چارهای می جویند. شیخ می گوید: گرفتار مادرش است. انهانزد مادرش میروند، می پرسند : آیا از او دلگیر هستی؟ می گوید :آری! تازه ازدواج کرده بود، روزی سفره را جمع کردم و به دست همسرش دادم تا به آشپز خانه ببرد، پسرم سینی ظرفها را از دست او گرفت و به من گفت: برای شما کنیز نیاورده ام! با شنیدن این حرف خیلی ناراحت و دلگیر شدم. سرانجام مادر رضایت میدهد و برای رهایی فرزندش دعا
می کند روز بعد اعلام میکنند که اشتباه شده است و آن جوان آزاد می شود.
کتاب هزارویک حکایت اخلاقی ص574
احترام آیت الله میانجی به همسر
ایت الله میانجی را به حج بیت الله
دعوت کرده بودند، تا به صورت مهمان
به زیارت خانه خدا مشرف شوند.
ایشان قبول نکرده بودند. خیلی اصرارکرده بودند.
فرموده بودند:من اگر بروم، همسرم در
خانه تنهاست.
فرزندانشان گفته بودند: ماهستیم.
فرموده بودند:نمی خواهم نیازمند به
شما باشد چون ایشان بامن راحت تر هست تاباشما.
🌹امام كاظم عليه السلام :
إنَّ لِلّهِ عِبادا فِي الأرضِ يَسعَونَ في حَوائجِ النّاسِ هُمُ الآمِنونَ يَومَ القِيامَةِ
خداوند در زمين بندگانى دارد كه براى برآوردن نيازهاى مردم مى كوشند ؛ اينان ايمنى يافتگان روز قيامت اند .
📚 الكافى ، ج 2 ،ص 197
هدایت شده از گروه مالی کنز
اعضای محترم لطفامتن دعا راباقران هم تطبیق دهند که احیانا اشتباهی نشده باشد.
👆دستورالعمل "قل لن یصیبنا" منقول از امیرالمؤمنین، که برای رفع بدی و
گرفتاری توصیه شده است.
👈دقت کنید این دعاها و توسلات درکنار رعایت نکات بهداشتی و پزشکی باید باشه و منافاتی باهم نداره، نمیتونیم بگیم این دعارو میخونیم و ناپرهیزی میکنیم. دین اسلام دین عقلانی هست. درکنار توصیه به دعا، توصیه به پاکیزگی ورعایت دستورات متخصصین و پزشکان هم میکنه.
البته یه مطلب از علامه طباطبائی هست که گفته بودند:دعا به تنهایی هم، تاثیرگذاره، و دعا از اسباب و علل هست............اعضای محترم لطفامتن دعا راباقران هم تطبیق دهند که احیانا اشتباهی نشده باشد.
💙🍃🦋
🍃🍁
🦋
☄ امام سجاد عليه السلام فرمودند: از دوستى با پنج كس بپرهيز:
♻️ 〖دروغگو〗: زيرا او به منزله سراب است ، دور را نزديك و نزديك را دور جلوه مى دهد.
♻️ 〖فاسق〗 : زيرا او تو را به يك لقمه يا كمتر از آن مى فروشد.
♻️ 〖بخيل〗: زيرا او در هنگام حاجت به مال ، تو را خوار و ذليل مى گرداند.
♻️ 〖احمق 〗: زيرا او به جاى نفع ، به تو ضرر مى رساند.
♻️ 〖قاطع رحم〗: كسى كه با خويشان و دوستان قطع رابطه كرده باشد. زيرا در سه آيه مورد لعن واقع شده است .
#یک_داستان_یک_پند
✍️ استاد اخلاق و معرفت و دانشمند متواضع ، استاد فاطمی نیا نقل می کنند از زبان علامه جعفری و او از زبان آیتاللهخویی، که:
🍀 در شهر خوی حدود 200 سال پیش دختر ماهرخ و وجیهه و مومنهای زندگی میکرد که عشاق فراوانی واله و شیدای او بودند. عاقبت امر با مرد مومنی ازدواج کرد. این مرد به حد استطاعت رسید و خواست عازم حج شود، اما از عشاق سابق میترسید که در نبود او در شهر همسر او را آزار دهند. به خانه مرد مومنی (به ظاهر) رفت و از او خواست یک سال همسر او را در خانه اش نگه دارد تا این مرد عازم سفر شود. اما نه تنها او ،بلکه کسی نپذیرفت.
عاقبت به فردی به نام علی باباخان متوسل شد، که لات بود و همه لات ها از او میترسیدند. علی باباخان گفت : برو وسایل زندگی و همسرت را به خانه من بیاور.
این مرد چنین کرد، و بار سفر حج بست و وسایل خانه را به خانه علی بابا آورد. همسرش را علی بابا تحویل گرفت و زن و دخترش را صدا کرد و گفت مهمان ما را تحویل بگیرید.
مرد عازم حج شد، و بعد یک سال برگشت، سراغ خانه علی بابا رفت تا همسرش را بگیرد.
خانه رسید در زد، زن علی بابا بیرون آمده گفت: من بدون اجازه علی بابا حق ندارم این بانو را تحویل کسی دهم . برو در تبریز است، اجازه بگیر برگرد.
مرد عازم تبریز شد، در خانه ای علی بابا خان را یافت، علی باباخان گفت، بگذار خانه را اجاره کردم تحویل دهیم با هم برگردیم، مرد پرسید، تو در تبریز چه میکنی؟
علی باباخان گفت: از روزی که همسرت را در خانه جا دادم از ترس این که مبادا چشمم بلغزد و در امانتی که به من سپرده بودی خیانت کنم، از خانه خارج شدم و من هم یک سال است اهل بیتم را ندیدهام و اینجا خانهای اجاره کردهام تا تو برگردی. پس حال با هم بر می گردیم شهرمان خوی.
❖زهد با نیت پاک است نه با جامه پاک
❖ای بس آلوده که پاکیزه ردایی دارد
❀اللهم اهدنا الصراط المستقیم