eitaa logo
کشکول تبلیغ
4 دنبال‌کننده
465 عکس
236 ویدیو
136 فایل
اینجا محتواهای مختلف تبلیغی با قابلیت جستجوی موضوعی دسته بندی شده و خیلی سریع میتونید به مطالب ناب مورد نظرتون برسید ارتباط با ادمین👇🏻 @admin_kashkol
مشاهده در ایتا
دانلود
«انسان دو دهان دارد: 💢 یکی گوش که دهان روح او است و دیگر دهان که دهان تن او است. 🔻این دو دهان خیلی محترم‌اند. انسان باید خیلی مواظب آن‌ها باشد. یعنی باید صادرات و واردات این دهنها را خیلی مراقب باشد. 🔹 آن‌هایی‌که هرزه خوراک می‌شوند، هرزه کار می‌گردند. کسانی که هرزه شنو می‌شوند، هرزه گو می‌گردند. ‼️ 🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶 🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷
🌸🍃🌸🍃 شیخ بهایی در کشکول مرقوم داشته که بعضی حکما فرموده اند اگر بخواهی بدانی که مردم از چه راهی تحصیل مال نموده اند و از کدام رهگذر به دست آورده اند، به مصرفش نگاه کن. اگر در مصرف خیر و ثواب صرف نموده اند، بدان که از حلال است و از راه طیب به دست آورده اند، در غیر این صورت از راه حرام به دست آورده اند. گنجینه اخلاق، سید حسین فاطمی، جلد ۱ 🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰 واژه یاب: 🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰 🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶 https://eitaa.com/kashkole_tabligh
•٠•٠•٠•٠•٠•٠•٠•٠•٠•٠•٠•٠•٠•٠•٠ 🔰خاطره علامه جوادی آملی از رهبری معظم انقلاب 👌 آیت الله جوادی املی در یادآوری خاطره‌ای از مقام معظم رهبری، از مهمانی‎ایی در خدمت ایشان سخن گفته است که مصطفی فرزند رهبری نیز در آن حضور داشته و پای سفره ناهار نشسته است. به گفته وی، آیت‌الله خامنه‌ای به فرزندشان نگاهی کرده و می‌فرمایند: شما به منزل بروید. ❗️ آیت‎الله جوادی آملی به رهبری می‎گویند که اجازه بدهید آقازاده هم باشند. بنده از ایشان خواسته‌ام که بمانند. اما آقا می‌فرمایند که این غذا از بیت المال است، شما هم مهمان بیت المال هستید. اما برای بچه ‎ها جایز نیست که بر سر این سفره بنشینند. ایشان به منزل بروند و از غذای خانه میل کنند. آیت الله جوادی آملی گفت: من در آن لحظه فهمیدم که خداوند چرا این همه عزت به حضرت آقا عطا فرمودند. •٠•٠•٠•٠•٠•٠•٠•٠•٠•٠•٠•٠•٠ 🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰 واژه یاب: 🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰
برداشتها: 
 
1️⃣نمونه ای از تقوا و رعایت بیت المال و لقمه حلال برای فرزندان 🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶 https://eitaa.com/kashkole_tabligh
امیرمؤمنان در جنگ جمل چنان می جنگید و یک تنه به سپاه می زد که شمشیرش تا شده بود – این قدر مبارزه اش شدید بود – یکی از یاران حضرت می گوید: جلو رفتم و گفتم: یا امیرالمؤمنین، اینگونه که شما به قلب دشمن می زنید خطرناک است. حضرت فرمود: «وَ اللهِ مَا أُرِیدُ إِلاَّ الله»؛ به خدا قسم! هر کاری که می کنم به خاطر خداست. فکر نکنید می خواهم زور بازو نشان دهم علیه السلام 🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰 🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷 https://eitaa.com/kashkole_tabligh
علی (ع) از طرف پیامبر به یمن رفت و بعد از چندی همراه کاروانی با مقداری غنیمت از یمن برگشت و در حجة الوداع به پیغمبر ملحق شد. در همین اثنا یاران و سپاهیانی که با حضرت آمده بودند، شروع کردند به تقسیم غنایم. حضرت (ع) وقتی رسید و دید که همۀ غنایم را تقسیم کرده اند؛ یکی لباسی را برداشته، یکی کفش و دیگری چیز دیگری را، شمشیر را کشید و همه را پس گرفت. به سپاهیان یک مقداری برخورد و برای شکایت پیش پیغمبر آمدند و گفتند: بالاخره ما خودمان یمن رفتیم و این غنائم را آورده ایم، چرا باید علی (ع) این قدر با ما سفت و سخت برخورد کند؟ پیغمبر فرمود: «إِنَّهُ لَخَشِنٌ فِی ذَاتِ اللهِ»؛ علی سختی اش به خاطر خداست علیه السلام 🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰 🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷 https://eitaa.com/kashkole_tabligh
منذر بن جالوت» در حالی که فرماندار بود، مبلغی را از بیت المال اختلاس کرد و بالا کشید، امیرالمؤمنین (ع) نامه ای تند به او نوشت و احضارش کرد و فرمود: به زندان می اندازمت و تا قِران آخر را باید برگردانی، پول مال بیت المال است. علیه السلام 🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰 🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷 https://eitaa.com/kashkole_tabligh
شما قضیۀ عقیل را شنیده اید که حضرت با چه شدت و هدَّتی برخورد کرد. حضرت خود می گوید: چهرۀ گرسنۀ بچه های عقیل را دیدم، ولی برای خدا آن برخورد را با عقیل انجام داد علیه السلام 🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰 🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷 https://eitaa.com/kashkole_tabligh
کسی از اصفهان عسل آورده بود و جزء بیت المال بود. یکی از فرزندان حضرت برایش مهمان آمده بود، آمد یک کاسه از خمرۀ عسل برداشت با اینکه ابورافع خازن بیت المال به او داد و گفت: عیب ندارد از حساب خودم آن را می دهم. و بالاخره وقتی خواستند عسل را تقسیم کنند یک کاسه هم سهم شما می شود. جلوتر از تقسیم مطالبۀ حقش را کرده بود، وقتی امیرالمؤمنین آمد و این وضع را دید به حدی ناراحت شد که از پول خودش داد و گفت: بهترین عسل بازار را بخرید. بعد در آن خمره آن قدر از عسل خریداری شده ریخت که از عسل قبلش نیز بیشتر شد و دائم اشک می ریخت! ابورافع می گوید: آقا هی اشک می ریخت و می فرمود: «اَللَّهُمَّ اغْفِرْ لِوَلَدِی» خدایا! فرزندم را ببخش علیه السلام 🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰 🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷 https://eitaa.com/kashkole_tabligh
قنبر یک ظرف پول از انبار پول بیت المال آورده در خانۀ علی (ع) و گفت: بالاخره شما رئیس حکومت هستید و حق دارید، چرا این قدر باید سخت بگذرانید؟ امیرالمؤمنین (ع) فرمود: قنبر اگر یک انبان آتش توی خانۀ من می انداختی بهتر از پولی بود که آورده ای! پول را بگیر و برو 🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰 علیه السلام 🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷 https://eitaa.com/kashkole_tabligh
کتاب ها را پس داد! 👈نقل است سید رضی (گردآورنده نهج البلاغه)، چند جلد کتاب را به قیمت ده هزار دینار خرید. وقتی کتابها را به خانه آورد و به مطالعه آنها پرداخت، در حاشیه یکی از کتابها شعری به خط فروشنده دید که مضمون آن چنین بود: اگر من به پول نیاز نداشتم، این کتابها را نمی فروختم، ولی به دلیل فقر مالی، ناچار به فروش این کتابها شدم. سید با دیدن این جمله، همه کتابها را به فروشنده بازگرداند و پول آنها را نیز پس نگرفت. ---------- قصه‌ها و خاطره ها، ص ۷۰. 🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰 🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷 https://eitaa.com/kashkole_tabligh
1.93M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
♦️بدترین اثر لقمه حرام چیست؟ _استادعالی 🌹به کانال مذهبی متفاوت و جذاب بصیرت شهداء بپیوندید و کانال ما رو به دوستان خودتونم معرفی کنید... ✅ کانال در 🆔eitaa.com/BasiratShohada 🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰 🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷 https://eitaa.com/kashkole_tabligh
معاویه علی  می خواست برای یزید بیعت گیری کند که او بشود ولیعهد شخصی به نام هانی که رئیس عراقی های شام بود  گفت خیلی عجیب است معاویه به زور می خواهد بیعت برای یزید بگیرد یزید معلوم الحال مگر ما می گذاریم خبر رو به معاویه دادن خیلی هم راحت نیست که بخوای بیعت یزید بگیری عراقی های اینجا به فرماندهی هانی از الان مخالفتشون رو شروع کردند ما یه زرنگ بازی درآورد یک غلامی رو فرستاد گفت این حرفایی که می گم برو بزن و پاسخش رو بیار این غلام آمد در خانه هانی در زد گفت ببخشید آمدم نصیحتت کنم شما اینجا این حرف ها رو می زنی معاویه که مثل ابوبکر عمر ابوبکر عمر نیست که تحمل نداره اون بیچاره ات می کنه هانی گفت که پاشو این حرفا را معاویه به تو گفته که بیا به من بگه گفت نه من معاویه رو کجا دیدم گفت هنوز که کتک نخوردی پاشو این حرف ها از دهان خود بزرگ تر او هدیع داده است این غلام آمد نزد معاویه گفت پاسخ این شد او فهمید که شما مرا فرستادی با اینکه منکر شدم بیرونم کرد معاویه دست به دعا برداشت که خدایا کمکم بکن یه این خیلی آدمه سختیه ما چطور ب غلبه کنیم فکر کرد و از راه طمع وارد شد یه وقت یه عراقی هایی که در شام هستن دعوتشون کنیم بیان اینا راه افتادن آمدن خب برای چی می آی ببینید آقای هانی هم آمد اینجا بود که معاویه خوشحال شد گفت مثل این روش ما اثر کرد اگر واقعا شما دنبال حر هستید و معاویه رو قبول ندارید خب نروید اون مهمانشون بعد آمد و کاغذهایی داد به همشون دبهانی هم داد و هم گرفت گفت خوبی برای برگ برنده دوم گفت خواسته هاتون رو بنویسید هانی که خواسته هاش رو نوشت بعد معاویه بهش گفت که چرا کم نوشتی اضافه اش کن گفت کاغذ ندارم گفت یه کاغذی دیگر بازنوشت گفت بنویس گفت خواسته هام تموم شد گفت برا اقوامت بنویس برا دوستات بنویس بازنوشت گفت بازم بهت کاغذ می دم بنویس هرچه دلش خواست نوشت گفت بازم بنویس کم نوشتی گفت  یا امیرالمومنین یه خواسته دیگه ای باقی مانده است ای امیرالمومنین امیر آقا به معاویه گفت ای امیرمومنان گفت چیو خواسته گفت من را مسئول بیعت گیری بیعت گیری کنید برای یزید پسر شما گفت حتما این کار رو می کنم اهلش هستید صاحب اهلش هستید 🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰 🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷 https://eitaa.com/kashkole_tabligh