eitaa logo
کشکول ناب حوزوی
5هزار دنبال‌کننده
2.3هزار عکس
572 ویدیو
363 فایل
💥انتشار مطالب مهم و مغفول مانده علمی و حوزوی ✍ارتباط با مدیر(تبادل و تبلیغ و...)🔻 @Kashkoolenab ⚡فقط تبلیغ کانالهای مرتبط با طلبگی ، کتاب ، علما ، حوزه و امثالهم انجام می شود⚡
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⁉️جریان روشنفکری چرا جمعیتهای میلیونی تشییع شهدای خدمت را نمی‌بیند؟ 🎤پاسخ سیدحسین شهرستانی؛ جامعه‌شناس 🔻"چون جریان دانش های رسمی در سرازیری مدرنیته و پوزیتویسم هستند و پدیده یا مسائلی که به این جریان ملحق نشود و به عرض و طولش اضافه نکند، تحت عنوان موضوع جامعه شناختی به رسمیت شناخته نمی شود. همینقدر رادیکال و سوگیرانه و جاهلانه البته هستند عزیزانی که  فراتر از چارچوب های مدرن و به عنوان پدیدار نو به تحلیل مساله ها می پردازند که تحت عنوان جریان انتقادی معروف هستند که در کشور ما هم کم و بیش طرفدارانی دارند. هگلی ها، فردیدی ها در لایه فلسفی و فرانکفورتی ها در لایه جامعه شناختی که البته بیشتر مشغول ترجمه کتاب هستند تا تحلیل مساله ها و پدیدارشناسی... جامعه شناسان حزب اللهی هم بیشتر تفلسف می کنند و الهیات ماجرا را واکاوی می کنند که در خور تقدیر بوده ولی به تولید نگرش در سطح عمومی کمتر می انجامد مثل فیلسوفان اجتماعی دانشگاه باقرالعلوم" ✍از تبار قاسم 💎کشکول ناب حوزوی🔻 ☑️ @kashkolenab
🔺برخی اقوال علما درباره عالم ذر ✍شهید آیت الله : ...در تحقيق معانى و بيان مراد از اخبار طينت و عالم ذر و اخذ ميثاق، علما را سه مسلك است: 🔹اول: مسلك اخباريّين است و گويند اين اخبار از متشابهات است و ادراك حقيقت آنها از عقل و فهم ما دور و ايمان اجمالى به آنها كافى است و علم به آنها را بايد به اهل بيت (عليهم السّلام) رجوع داد. 🔸دوم: مسلك شيخ مفيد و سيدمرتضى و طبرسى صاحب مجمع البيان و مفسرين و اتباع ايشان عليهم الرحمه است و ايشان اخبار طينت و آيات و اخبار اخذ ميثاق را حمل بر كنايه و مجاز و استعاره نموده اند به تفصيلى كه در بحار و شرح كافى مسطور است و نسبت به خصوص عالم ذر، شيخ مفيد عليه الرحمه مى فرمايد: خبر صحيح آن اين است كه خداوند تعالى خارج فرمود از پشت آدم ذرّيه او را مثل ذر و پر كرد افق را و آنها را سه قسم فرمود ؛ بعضى نور بدون ظلمت و آنها برگزيدگان و پاكان از گناه از اولاد آدم بودند و بعضى ظلمت بدون نور و آنها كفارند كه هيچ طاعتى ندارند. و بعضى نور و ظلمت و آنها اهل طاعت و معصيت اند از مؤ منين و غرض از اخراج ذريه آدم به صورت مزبور، براى اين بود كه خداوند خواست به آدم، كثرت نسل او را بشناساند و قدرت و سلطنت و عجايب خلقت خود را و آنچه را كه بعد واقع مى شود به او بفهماند و اما اخبارى كه در آنهاست فرموده حق تعالى: (الست بربكم) تا آخر وجواب آنها پس اخبار آحاد است و اعتبارى به آنها نيست بلكه مى فرمايد از مجعولات است. سپس شيخ مفيد آيه شريفه: (وَ اِذْاَخَذَ رَبُّكَ مِنْ بَنى آدَمَ مِنْ ظُهُورِهِمْ ذُرِّيَّتَهُمْ وَ اَشْهَدَهُمْ عَلى اَنْفُسِهِمْ اَلَسْتُ بِرَبِّكُمْ قالُوا بَلى شَهِدْنا اَنْ تَقُولُوا يَوْمَ القِيمَةِ اِنّا كُنّا عَنْ هذا غافِلينَ). (اعراف / ۱۷۲) يعنى: ( (به خاطر بياور زمانى را كه پروردگارت از پشت و صلب فرزندان آدم، ذريه آنها را برگرفت و آنها را گواه بر خويشتن ساخت و فرمود: آيا من پروردگار شما نيستم؟ گفتند: آرى، گواهى مى دهيم چنين كرد براى اينكه در روز رستاخيز نگوييد ما از اين يعنى توحيد غافل بوديم و از پيمان فطرى توحيد، بى خبر بوديم) ). 💎شيخ مفيد فرموده اين پيمان الهى از ذريه آدم به اينكه اقرار كنند به ربوبيت حضرت آفريدگار و توحيدش، همه آنها پذيرفتند، پيمان لفظى و نطقى نبوده و نيز تنها در زمان آدم ابوالبشر نبوده بلكه پيمانى است تكوينى كه همراه آفرينش هر فردى از بشر بوده و هست ؛ 🔑يعنى حس خداجويى و خداشناسى و استعداد و آمادگى براى حقيقت توحيد در نهاد بشر همراه آفرينش او قرار داده است
و اين سرّ الهى در عقل انسانى به صورت يك حقيقت خودآگاه وديعه گذاشته شده است.
بنابراين، همه افراد بشر داراى روح توحيدند و پرسشى كه خداوند از آنها فرمود به زبان تكوين و آفرينش است و پاسخى كه آنها داده اند نيز به همين زبان است و خلاصه اين سؤ ال و جواب و پيمان مزبور، يك پيمان فطرى است كه الا ن هم هركس در درون جان خود آثار آن را مى يابد و حتى طبق تحقيقات روانشناسان اخير، حس مذهبى يكى از احساسات اصيل روان ناخودآگاه انسانى است و همين حس است كه بشر را در طول تاريخ به سوى خداشناسى هدايت نموده و هر انسان عاقلى به وجدان خود كه رجوع كند مى فهمد او را آفريننده و پرورش دهنده اى است و نيز مى فهمد كه رب او و رب تمام اجزاى جهان آفرينش، يكى است. بچه سه - چهار ساله اگر به طورى كه نفهمد چيزى جلويش بگذاريد، پيش از آنكه دست به آن بزند به آورنده اش متوجه مى شود و به فطرت خود مى فهمد كه هر پديده اى، پديد آورنده دارد. و براى پرسش و پاسخ فطرى، تكوينى، استعدادى و حالى در قرآن مجيد و غير آن مواردى است كه نقل آنها براى محل مناسب ترى واگذار مى شود. 💠سوم: مسلك كثيرى از علماى متقدمين و متاخرين است كه تمام اخبار وارده در باب طينت و عالم ذر و اخذ ميثاق صحيح است و ظاهر آنها هم مراد است و منافات با هيچ اصلى و قاعده اى از اصول دين و قواعد عقلى ندارد... 📚کتاب ۸۲ پرسش ص۲۹ الی ۳۳ کشکول ناب حوزوی🔻 ☑️ @kashkolenab
پاسخ به هشت پرسش مخالفان فلسفه.pdf
164.6K
💥پاسخ به هشت اشكال رايج به ✍توسط دکتر فنائی اشكوری(عضو هیئت علمی گروه فلسفه مؤسسه امام خمینی ره) ✅ کشکول ناب حوزوی🔻 ☑️ @kashkolenab
کشکول ناب حوزوی
🎥 بخشی از جلسه دفاعیه دکتری سید ابراهیم رئیسی با حضور آیت الله امامی کاشانی و دکتر محقق داماد (استاد
مطلبی که جناب محمدرضا جعفری(فرزند آیت الله جعفری اراکی حفظه الله) چندسال پیش منتشر کرد در پاسخ به برخی شایعات ناجوانمردانه علیه شهید رئیسی ✅ کشکول ناب حوزوی🔻 ☑️ @kashkolenab
کشکول ناب حوزوی
از سمت چپ آیت الله شیخ علی ریخته گر زاده تهرانی حجت الاسلام استاد سیدمصطفی خامنه ای(فرزند رهبر معظم انقلاب) حجت الاسلام سید عمار حکیم آیت الله سید احمد علم الهدی مراسم تشییع پیکر شهید رئیسی در حرم مطهر حضرت امام علی بن موسی الرضا (علیه آلاف التحیه و الثناء) ۳خرداد ۱۴۰۳ ✅ کشکول ناب حوزوی🔻 ☑️ @kashkolenab
نوشته جالب شیخ محمدجعفر اسلامی(محقق و نسخه پژوه ساکن نجف) درباره تاثیرات بین المللی تشییع با شکوه پیکر شهدای خدمت ✅ کشکول ناب حوزوی🔻 ☑️ @kashkolenab
کشکول ناب حوزوی
🔺برخی اقوال علما درباره عالم ذر ✍شهید آیت الله #دستغیب: ...در تحقيق معانى و بيان مراد از اخبار طين
💥عالم ذر از نظر بزرگان ما ✍حضرت آیت الله : 🔹شيخ‌الرئيس در شعر «هماميه‌»‌اش روح را در بدن، به مرغي در قفس تعبير كرده و مي‌گويد عالم ذر چنين است، يعني از ارواح همه انسانها بيعت گرفته شده است. همه‌شان گفته‌اند: بله. ولي وقتي در اين دنيا آمده‌اند، تقليد، همه چيز را از يادشان برده است. تقليد آباء و اجدادي، حزبي، گروهي و محيطي سبب شده است كه اينها آن «الست بربكم»‌ را فراموش كنند. 🔸مرحوم «صدرالمتألهين» عليه‌الرحمه قبول ندارد كه روح قبل از بدن باشد، او مي‌گويد روح «جسمانيه الحدوث و روحانيه البقاء» است و مراد از عالم ذر يعني يك مرتبه‌اي از علم خدا كه به آن عالم تقدير مي‌گويند. 🔹مسلم است قبل از خلقت اين كره و قبل از عالم هستي، عالم هستي در علم خدا موجود بوده است. مي‌گويند، آنجا در مرتبه علم خدا عالم ذر معاهده شده است و همه‌شان گفته‌اند: بله. 🔸استاد بزرگوار ما، (رحمه الله عليه) عالم ذر را آن بعد معنوي و جنبه یلی الربی انسان مي‌دانند. در اين مورد بد نيست توضيح كوتاهي بدهم. انسان با خدا رابطه دارد. به خودش كه نظر كنيم، يك چيزي و اگر با نظر او به خالق برسيم چيز ديگري است. با اين كه خيلي اين مثال ناقص است اما براي تقريب به ذهن بد نيست. ببينيد. شما يك وقت به يك چراغ برق نگاه مي‌كنيد، اما توجه داريد كه جريان اين برق به كارخانه وابسته است. در اين نظر، استقلالي براي اين لامپ نمي‌بينيد، هر چه مي‌بينيد از مركزي مي‌دانيد كه اين نيرو را ايجاد كرده، چون آن نيرو هست، آن لامپ روشن است و اگر آن نباشد، اين هيچ است. گاهي هم اين طور نيست، شما اين لامپ را در نظر داريد كه الآن روشن است و اطاق را روشن مي‌كند. خوب نظرها با هم فرق مي‌كنند. يكي نظر به لامپ است كه معلول و وابسته است و ديگري به دنبال علت و مولد برق است. در انسان و عالم هستي نيز چنين است، يك نظر روي جنبة يد ربي است، در اين نظر وقتي انسان نگاه كند، به قول قرآن همه چيز فاني است جز خدا و از همين جنبه هست كه عالم هستي تسبيح خدا را مي‌كند. چرا كه نظر به علت كل عالم هست و بقيه همه وابسته به او، كه هيچ استقلالي ندارند. «لا اِلهَ اِلاّ هُوَ كُلُّ شِيٍ هالِكٌ اِلاّ وَجْهَهُ» «يُسَبِّحُ‌ لِلّهِ ما فِي السَّمواتِ وَ ما فِي الاَرْضِ وَ هُوَ العَزيزُ الحَكِيمُ» «يُسَبِّحُ لِلّهِ ما فِي السَّمواتِ وَ ما فِي الاَرْضِ لَهُ المُلْكُ وَ لَهُ الحَمْدُ» يك نظر هم به عالم هستي است، اين ميز، عينك، كتاب و انسان، اين جنبه يلی الخلقي است، يعني نگاه و نظر به خويش. استاد بزرگوار ما علامه طباطبايي عليه‌الرحمه مي‌گويد:‌ مراد از عالم ذر آن جنبه یلی الربی است كه يك دفعه هم موجود مي‌شود «وَ ما اَمْرُنا اِلاّ واحِدَهٌ كَلَمْحِ البَصَرِ» 🔻البته بعضي‌ها هم قول چهارمي را مي‌گويند. مثل علامه (عليه‌الرحمه) و بسياري از محدثين كه اينها طبق روايات جلو رفته‌اند، مي‌گويند مراد از عالم ذر همان است كه در روايات گفته شده است كه خدا آدم را خلق كرد، سپس از صلب او تمام اين انسان‌ها را خلق كرده و بيرون كشيد[1] «وَ اِذ اَخَذَ رَبُّكَ مِنْ بَني آدَمَ مِنْ ظُهوُرِهِمْ ذُرِيَّتَهُمْ وَ اَشْهَدَهُمْ عَلي اَنْفُسِهِمْ اَلَسْتُ بِرَبِّكُمْ قالوا بَلي» ظاهر آيه همين است كه تنها حضرت آدم(ع) خلق نشد بلكه تمام انسان‌ها از ذريه و صلب او بيرون كشيده شده‌اند. (از اين آدم‌هاي كوچك و ذره‌هاي ناديدني، به اين معنا كه از بس كوچكند غير از خدا آنها را نمي‌تواند ببيند) آن وقت از آنان معاهده گرفت كه «الست بربكم» آيا من پروردگار شما نيستم؟ همه گفتند: «بلي» بله تو پروردگار ما هستي. قدري بحث سنگين شد، علي كل حال ما عالم ذر داريم، حالا عالم ذر چيست؟ به قول شاعر: بعضي نشسته خوانند، بعضي شكسته خوانند چون نيست خواجه معذور دار، ما را بيش از اين هم معلوم نيست ما را. اينها چيزهايي است كه انشاء‌الله قطب عالم امكان، محور عالم وجود واسطه بين غيب و شهود، آن كه علم هستي برايش علم شهودي است يعني حضرت بقيه ‌الله(عج) مي‌آيند و به ما مي‌گويند: عالم ذر يعني چه. وقتي ايشان آمد، عقل ما هم چهل برابر شده، ديگر احتياج نيست كه من خواسته باشم ولي نتوانم جنبه یلی الربی را براي شما معني كنم... --- [1]: اَقُولَ: الَّذي يَظْهَرُ مِنَ الاَخْبارِ هُوَ اَنَّ الله تَعالي قَرَّرَ عُقُولَ الخَلْقِ عَلَي التَّوحيدِ و الاِقْرارِ بِالصّانِعِ في بَدْءِ الخَلْقِ عِنْدَ الميثاقِ، فَقُلُوبُ جَميعِ الخَلْقِ مُذْعِنَةٌ بِذلِكَ وَ اِنْ جَحَدُوهُ مُعانِدَةً (بحار ج3، ص277). آنچه كه از اخبار به نظر مي‌رسد اين است كه خداي تعالي عقل بشري را بر توحيد تقرير فرموده و در بدو خلقت در ميثاق اعتراف به صانع و خالق خود نموده و قلب جميع خلائق اين نكته را پذيرفته گرچه از روي عناد و لجاج الآن انكار كند 📚کتاب معارف اسلام در سوره يس 💎کشکول ناب حوزوی🔻 ✅ @kashkolenab
تحليل،_نقد_و_بررسی_آراء_ناظر_به_«اسلاميت»_فلسفه_اسلامی_.pdf
318.9K
‍ ‍ 📕 تحليل، نقد و بررسی آراء ناظر به "اسلاميت" فلسفه اسلامی 💧چکیده يکي از پرسشهايی که امروزه در باب فلسفة اسلامي مطرح ميشود، اين است که منظور از چيست؟ و چرا اين فلسفه، در مقام واقع، بعنوان و وصفِ «اسلامي» متّصف گشته است؟ در پاسخ به اين پرسش، آراء مختلف و متضادي بيان شده است: برخي اين فلسفه را اساساً همان فلسفة يوناني دانسته و افزودن وصف عربي و اسلامي به آن را امري بيوجه دانسته‌اند. برخي ديگر، اين فلسفه را بجهت جانبداري از باورهاي اسلامي، به الهيات و کلام اسلامی تقليل و تحويل داده‌اند. لکن محققان و صاحب‌نظران زيادي هم هستند که به واقعيت و تحقق اين فلسفه و اسلاميت آن معتقدند. اين محققان به دو دستة بزرگ تقسيم ميشوند: برخي عنوان اسلامی را امري صوري و ظاهري قلمداد کرده و رشد و گسترش اين فلسفه در سرزمين اسلامی و بدست فيلسوفان مسلمان و تحت لواي حکومت اسلامی را علل نامگذاري آن به «فلسفه اسلامی» دانسته‌اند. دسته‌يي ديگر، وصف مذکور را ناظر و معطوف به محتوای اين فلسفه دانسته و ديدگاههای متفاوتی در اين زمينه ارائه کرده‌اند. برخي از اين بزرگان بر اين باورند که چون بعضي از مسائل اين فلسفه، مأخوذ از تعاليم اسلامی است و برخي از آن نيز در خدمت اثبات بعضي از تعاليم دين اسلام است، از اينرو اين فلسفه به صفت اسلامي متصف گشته است. برخي ديگر از اين محقّقان، باور مستدّل فيلسوفان اين فلسفه به وجود باريتعالي و توحيد ربوبي و تشريعي را براي اسلامي (بمعناي عام) ناميدن اين ، کافي ميدانند و بعضي ديگر، اين فلسفه را همان فلسفة نبوي و مأخوذ از کتاب و سنّت معرفي ميکند.. 🔴 @kashkolenab
346.2K
🔺سخنان حضرت آیت الله درباره احوالات خود این چند روز، قبل از شروع درس خارج ۱۴۰۲/۰۳/۰۵ 💎کشکول ناب حوزوی🔻 ✅ @kashkolenab
کشکول ناب حوزوی
💥عالم ذر از نظر بزرگان ما ✍حضرت آیت الله #مظاهری : 🔹شيخ‌الرئيس در شعر «هماميه‌»‌اش روح را در بدن،
💥نظریه علامه طباطبایی درباره آیه را به گونه دیگری تفسیر کرده و نظر خاصی را برگزیده اند که فهم عمق آن نیاز به توضیح دارد. اینک توضیح نظریه وی: ۱. زمان، پدیده تدریجی است که تمام اجزای آن در یک جا جمع نمی شود. این ویژگی نه تنها از آنِ زمان است، که در آن تدریج و تقطیع نهفته است، بلکه هر حادثه ای که در بستر زمان قرار گیرد، واقعیت تجزی و تدریج به خود می‌گیرد ۲. شکی نیست که حوادث جهان در نزد ما به رویدادهای دیروز و امروز و فرداتقسیم می‌شود و هر رویدادی برای خود زمان و مکان ویژه ای را اختصاص می‌دهد و برای انسانی که در محدوده‌های زمان زندگی می‌کند، امکان ندارد همه حوادث را یک جا مشاهده کند و همگی نزد او حضور داشته باشند. ولی اگر بیننده حوادث در افقی برتر از زمان و مکان قرار گیرد و به مجموع اجزای زمان به عنوان یک پدیده بنگرد، دیگر برای او دیروز و امروز و فردا مفهومی نخواهد داشت. از باب تقریب، نظر شما را به مثال‌هایی که می‌تواند حقیقت را به ذهن نزدیک کند جلب می‌کنیم: الف. فرض کنید انسانی در اتاقی نشسته و از منفذ بسیار ریز و تنگ آن به بیرون می‌نگرد و در همین لحظه قطار شتری از برابر آن عبور می‌کند. به طور مسلم آن بیننده در هر لحظه یک شتر بیش تر نمی بیند، ولی انسانی که در همان لحظه در پشت بام آن اتاق قرار گرفته و بیرون را می‌نگرد، در یک لحظه تمام شترها را یک جا مشاهده می‌کند. مَثَل انسانی که در زندان زمان قرار گرفته است، بسان همان انسانی است که می‌خواهد از منفذ تنگ و باریک به خارج بنگرد; ولی آن کس که در مقام والاتر از زمان قرار دارد، بسان انسانی است که از پشت بام، حوادث بیرون را بررسی می‌کند. ب. مورچه ای روی قالی رنگارنگ راه می‌رود و در هر لحظه یک نوع نقش و رنگ بیش تر مشاهده نمی کند، ولی انسانی که دید گسترده ای دارد همه نقش‌ها و رنگ‌ها یک جا در نظر او قرار می‌گیرد. ج. در کنار رود نیل نشسته اید و به آب و چین و شکن آن نظاره می‌کنید، برای شما فقط یک قسمت از مسیر و امواج کوبنده رود قابل رؤیت است. ولی انسانی که با هواپیما از فراز آسمان بر رود نیل می‌نگرد، قسمت اعظم امواج و مسیر آب را مشاهده می‌کند و هم چنین است موارد دیگر. از این بیان روشن می‌گردد که دوری و نزدیکی حوادث در افرادی صادق است که در دل زمان قرار گیرند و گذشت زمان آنان را با رویدادهای جهان، دور یا نزدیک می‌سازد ولی موجودی که در مقامی والاتر از زمان و مکان قرار دارد، فاصله زمانی یا مکانی درباره او مفهومی ندارد. ۳. انسان و تمام اجزای جهان که در بستر زمان قرار دارند، وجود دو رویه دارند; رویی به سوی خدا و رویی به سوی زمان و به عبارت دیگر دارای دو نسبت و دو رابطه اند. از آن نظر که با خدا ارتباط دارد و خدا بر آن‌ها محیط است، هیچ جزئی از جزء دیگر غایب نیست; نه خدا از آن‌ها غایب است و نه آن‌ها از محضر خدا غایب هستند، بلکه تمام موجودات جهان (بی آن که در آن گذشته و آینده ای باشد) در حضور او قرار دارند. چگونه می‌تواند غیر این باشد، در حالی که جهان کار اوست و هیچ کاری، از آن نظر که با صاحب کار قائم است، نمی تواند از او پنهان باشد. ولی از آن نظر که موجودات در دل زمان قرار دارند و با آن آمیخته اند، به صورت حوادث متفرق و رویدادهای گوناگون که با یکدیگر فاصله‌های گوناگونی دارند، جلوه می‌کنند. این عوامل او را از حضور در نزد خدا بی خبر کرده، حجابی میان دیده قلبی او و خدا پدید می‌آورد. این دو محاسبه در نظر حضرت استاد به گونه ای است که جهان را به دونشأت باطن و ظاهر یا درون و برون تقسیم می‌کند. و وجود جمعی جهان، باطن این وجود متفرق است. حضرت استاد وجود این دو نشأت را از آیاتی استفاده کرده و می‌گوید: جمله (کُنْ فَیَکُون) اشاره به این دو نشأت جمعی و تدریجی دارد. لفظ «کن» اشاره به وجود جمعی است. بالأخص اگر این آیه را به آیه دیگر ضمیمه کنیم (آیه ۵۰ سوره قمر) که می‌فرماید: (وَما أَمْرُنا إِلاّ واحدةٌ کَلَمْح بِالْبَصَرِ). «امر و فرمان ما فقط یکی است مانند یک چشم به هم زدن». یکی بودن امر جز این نمی تواند باشد که با فرمان «کن» همه حوادث، بدون تفرق و تدریج یک جا وجود داشته باشد و همه اشیا با خطاب «کن» پدید آیند وجمله «فیکون» که حاکی از تدریج است، اشاره به رویه دیگر این جهان است که تدریجی می‌باشد. از این بیان نتیجه می‌گیرند که آیه، ناظر به وجود جمعی انسان‌ها در حضور خداست; حضوری که غیبت در آن متصور نیست گویی همه فرزندان آدم یک جا از پشت پدران گرفته شده گرد هم جمع آمده اند و در برابر خدا حضور دارند. در این حالت هر انسانی آفریدگار خود را حضوراً می‌یابد و یافته اش گواهی روشن بر وجود خدا و خداوندگاری او است، ولی قرار گرفتن انسان در گردونه زمان و تحولات و تطورات جهان، آدمی را آن چنان مشغول و از خود بی خود می‌کند که از علم حضوری به آفریدگار غافل گردد 📚منشور جاوید ج۱، ص۷۶ 🔴 @kashkolenab
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔺سخنان استاد محمدتقی شهیدی در ابتدای درس خارج درباره حادثه شهادت رییس جمهور و همراهانش 💎کشکول ناب حوزوی🔻 ✅ @kashkolenab
OstadAbedi_ShahadatReisJomhor_14030305.mp3
2.45M
🔺 بیانات آیت الله احمد درباره شهادت رئیس جمهور و هیئت همراه 🔹 مردان متخلق به اخلاق 🔸 شهید امیرعبداللهیان _وزیر امورخارجه_ تجربه موفق جمع بین تدین، اخلاق و سیاستمداران بود 🔹 تخلق به اخلاق رئیس جمهور و عدم استفده از اختیارات، اطلاعات و موقعیت 🔸مردمداری امام جمعه تبریز (شهید حجت الاسلام و المسلمین آل هاشم) شنبه ۵ خردادماه ۱۴۰۳، حرم مطهر حضرت معصومه سلام ﷲ علیها 💎کشکول ناب حوزوی🔻 ✅ @kashkolenab
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
به پژوهشگاه مطالعات فقه معاصر خوش آمدید! آیا به دنبال یک مرجع فقهی و حقوقی برای پاسخ به سوالات خود پیرامون مسائل مستحدثه هستید؟ در پژوهشگاه فقه معاصر با شرکت در نشست های مختلف به کاوش در پاسخ پرسشهای خود بپردازید. اگر به دنبال حل مسائل فقهی و حقوقی مستحدثه خود هستید، فضای مجازی ما را دنبال کنید و از امکانات متعدد علمی ما بهره مند شوید. پژوهشگاه مطالعات فقه معاصر، جوابگوی نیازهای فقهی و حقوقی شماست. 🆔Eitta: eitaa.com/riicj_com 🆔 web site:https://new.riicj.com/
GoftogoElmi-14021220-Moassese-Thaqalain_IR.mp3
40.81M
🔺نشست علمی «بررسی میزان و نحوه تأثیر علم رجال در فرایند استنباط» 🎤استاد حمید وحیدی 🎤استاد سید مصطفی حسینی‌ نسب 🎞فیلم جلسه 💎کشکول ناب حوزوی🔻 ✅ @kashkolenab
کشکول ناب حوزوی
💥نظریه علامه طباطبایی درباره #عالم_ذر #علامه_طباطبایی آیه را به گونه دیگری تفسیر کرده و نظر خاصی را
💥بررسی نظریه درباره ✍حضرت آیت الله : پرسش‌هایی پیرامون این نظریه وجود دارد که تا پاسخی قطعی به آن‌ها داده نشود، نمی توان به آن اعتماد نمود. اینک برخی از آن ها: ۱. شکی نیست که جهان، بر فردِ محیط بر زمان و مکان طوری تجلی می‌کند و بر فرد محاط و غرق در دل زمان و مکان جور دیگر; به عبارت دیگر جهان را از دو دریچه می‌توان نگریست: الف. از دریچه یک فرد محیط بر زمان و مکان. در این صورت تمام اجزای آن، جمع بوده و تفرق و تشتتی در آن راه نخواهد داشت. ب. از دریچه فردِ محاط در زمان. در این صورت تمام پدیده‌ها به صورت پراکنده وجود خواهند داشت. ولی آیا این اختلاف مربوط به وسعت و یا ضیق بیننده است که یکی قدرتِ دید گسترده ای دارد و دیگری فاقد چنین دید و توانی است یا مربوط به خود حوادث و پدیده‌ها است؟! شکی نیست که این اختلاف مربوط به ذات جهان و خود حوادث و پدیده‌ها نیست. این دوگانگی مربوط به دیدِ وسیعِ فردِ محیط است که به او امکان می‌بخشد همه نقش و نگار قالی یا چین و شکن دریا یا مجموعه واگن‌های قطار را یک جا مشاهده کند، در حالی که آن فرد محاط بر اثر کمی توان دید، در هر لحظه ای فقط یک حادثه و یک چین و شکن، بیش مشاهده نمی کند. روی این بیان روشن می‌گردد که برای جهان، دو نشأتی بیشتر وجود ندارد: نشأتی به نام باطن و درون جهان و نشأتی به نام ظاهر و برون عالم; به عبارت دیگر برای پدیده‌های جهان دو وجود متصور نیست: وجود جمعی و وجود تدریجی، بلکه برای پدیده‌ها یک تحقق و یا یک وجود بیش نیست که گاهی به صورت مجتمع و احیاناً به صورت متفرق دیده می‌شوند. اگر اختلاف وجود دارد مربوط به پرتوان و کم توانی بیننده است، نه خود حوادث وپدیده ها. ۲. حضور حادثه‌ها و پدیده‌ها نزد خداوند، دلیل بر علم خدا بر تمام حوادث و رویدادهاست، زیرا حقیقت علم، جز حضور معلوم نزد عالم چیز دیگری نیست و موجودات جهان از این که فعل خداست، قهراً قائم با او و حاضر نزد او است; به عبارت دیگر حضور موجودات، نزد خدا مایه علم خدا به موجودات است، نه سبب علم موجودات به خدا. خلاصه، ملاک علم خدا بر موجودات احاطه قیومی او بر تمام جهان است و چون احاطه از یک جانب است و تنها خدا محیط است و غیر او محاط می‌باشد، قهراً آگاهی منحصر به آن کس خواهد بود که محیط است و فرد محاط از علم سهمی نخواهد داشت. و نتیجه چنین حضوری، جز علم خدا بر اشیا چیز دیگری نیست و از آن علم موجودات به خالق یکتا فهمیده نمی شود. به عبارت دیگر هدف آیه این است که خداوند از انسان به ربوبیت خود اعتراف گیرد و بندگان به آن گواهی دهند، ولی نتیجه حضور پدیده‌های جهان نزد خدا، اثبات علم خدا نسبت به حوادث و جریان هاست; نه آگاهی موجودات از خدا. ممکن است تصور شود همان طور که حضور اشیا نزد خدا، سبب علم خدا بر آن‌ها است هم چنین سبب می‌شود که اشیا نیز به خدا آگاهی داشته باشند. ولی این مطلب تصوری بیش نیست، زیرا حضور از آن نظر موجب علم می‌گردد که همراه با قیام شیئی با خدا و در نتیجه احاطه خدا بر آن شیء است و چنین صفت و ملاکی فقط در خدا موجود است. او قیوم و محیط بر جهان است در حالی که در دیگر موجودات چنین ملاک و خصوصیتی نیست. آن‌ها محاطند و قائم به خدا. ۳. این تفسیر از اذهان همگان بسیار دور است و هرگز نمی توان نام آن را تفسیر نهاد، بلکه به تأویل نزدیک تر است. نهایت چیزی که می‌توان گفت این است که این نظر، بُعدی از ابعاد معنای آیه است، نه بعد منحصر. گذشته از این، الفاظ آیه از قبیل (وَأَشْهَدَهُم عَلی أنْفُسِهِم) و نظایر آن، که به معنای گواهی گیری است، با این تفسیر ناسازگار است. 📚تفسیر موضوعی منشور جاوید ج۱، ص ۷۷ 🔴 @kashkolenab