چیزی که می‌خوام بنویسم پشتش کلی بغض و غم و در عین حال امیده. می‌خوام ازتون خواهش کنم برای کسی دعا کنید که هیچ نسبتی با من نداره. یه دختر نوزده ساله‌ای که با هزار امید و آرزو رشته پزشکی قبول شد و صبح قبل از اینکه بره دانشگاه دچار سکته مغزی شد. و تقریبا می‌شه گفت وضعیت اصلا خوبی نداره و دکترش گفته امشب احتمالا خونریزی مغزی می‌کنه. این پیام رو از طرف مادری می‌نویسم که برای تنها فرزندش ازتون طلب دعا داره، شده ختم ۱۴ صلوات هدیه به حضرت زهرا و حمد شفا.. مادرِ عالم دستگیرتون باشه ان‌شاءالله.

یه وقتایی به خودم می‌گم خجالت نمی‌کشی برای فلان چیز غصه خوردی؟ بابا تو چرا یادت می‌ره امام حسین داری؟

هر کسی که می‌گه حالش خوب نیست به این معنا نیست که دنبال گدایی محبته.

لا سلطة لنا على قلوبنا، هي تنبض لمن أرادت. ما هیچ تسلطی رویِ دل‌هامون نداریم قلب‌ها برایِ اون کسی که خودشون می‌خواهند می‌تپند.

رفقای خوبمون که توی ایتا همراه بنده هستید خیلی جویای حالش بودید به لطف دعاهای شما و عنایت مادرمون حضرت زهرا به هوش اومد، خونریزی مغزی هم اتفاق نیوفتاد دکترش می‌گفت این واقعا یه معجزه‌ست و فقط تکلمش رو از دست داده که ان‌شاءالله با ادامه دعاهاتون اینم برمی‌گرده

یه وقتایی توی زندگیمون به آدمایی نیاز داریم که وقتی بهشون اشتباهاتمون رو می‌گیم قبل از اینکه بخوان راه حل و نصیحت ارائه بدن بهمون بگن [فدای سرت]

این روزا حالم اون شکلیه که سال ۹۸ صبح توی دانشگاه تهران وایساده بودیم برای نماز و بعد شنیدنِ با بغضِ جمله‌یِ [اللَّهُمَّ إِنَّا لَا نَعْلَمُ مِنْهُ إِلَّا خَیْرا] هممون زدیم زیر گریه و این گریه با موج صدا همینجوری به جمعیت‌های دور و دورتر می‌رسید.

وقتش نیست بگم روزِ "بگرد همونجاست،بیام پیدا کنم من می‌دونم با تو"مبارک؟

روز مادرایی که جَوون دادن که من الان اینجا باشم مبارک.

دونه‌سفیدای‌تو‌موهات‌منم‌مامان.

[اللَّهُمَّ إِنَّا لَا نَعْلَمُ مِنْهُ إِلَّا خَیْرا]

-غمت مثل خودت تموم شدنی نیست حاجی.

غم بر سر غم ریخته از اینجا که منم. -کرمان

برای سلامتی رفقای ما هم که توی کرمانن یه صلوات بفرستید لطفاً.

بی‌شرف نباشیم.

وقتی عمو عباس، وقتی علمدار دیگه برنگشت، خیلی به حرم جسارت شد..

نیاز دارم به شنیدن دوباره‌ی نوای [ نیروهای مسلح ایران نمی‌خواهد، من حریف شما هستم]

-می‌خوام ازش بازجویی کنم. +من اینجا چیکاره‌ام؟ -تو داری باهاشون لاس می‌زنی.

‏هرآنچه رنگ تعلق، مباد بر بدنم مباد جامه مبادا کفن مبادا سر

بخاطر موج انفجار خیلی از مجروحین یادشون نمیاد کی هستن، و به دلیل شدت انفجار خیلی از شهدا صورتشون دیگه قابل شناسایی نیست. دعا کنید برای خانواده‌هاشون که بتونن زودتر عزیزای دلشون رو پیدا کنن..

رفقای تهرانی و کرجی که گروه خونیشون O- هست، برای اهدای خون به مجروحین حادثه کرمان می‌تونید به آدرس‌های زیر مراجعه کنید کرج: گلشهر، خیابان گلزار غربی، خیابان مهتاب. تهران:استان تهران، تهران، بلوار کشاورز، وصال شیرازی، بین طالقانی و ایتالیا.

فکر کنم اونور دور حاجی همین شکلیه.

بابا ممنونم که نون حلال بهم دادی،نذاشتی سر هر سفره‌ای بشینم.

سلامٌ علي من عاهدوا الله و الوطن و جعلوا أرواحهم لأجله بلا ثمن. سلام بر كسانی كه با خدا و وطن عهد بستند و جانِ خود را فدای آن كردند بدونِ هيچ چشم داشتی. -0120

نسل حلال زاده‌ی ما سیدالشهدایی داره که دختر سه سالش به جای آغوش گرفت قامت پدر، می‌رفت پایین نیزه و به پدرش می‌گفت: بابا راضی بودی از من؟ از یزید تا صهیونیست از بچه‌های این نسل و بزرگ شده در این مکتب می‌ترسند. از آینده‌ی رقیه تا آینده‌ی دختر کاپشن صورتی می‌ترسند.