Tahdir-joze15.mp3
4.15M
🍃 تند خوانی جزء پانزدهم قرآن کریم
🕰زمان: ۳۴ دقیقه
🎤 استاد معتز آقایی
مداحی آنلاین - به احترام تو از جا همه قیام می کنیم - رسولی.mp3
3.45M
🌸 #میلاد_امام_حسن_مجتبی(ع)
#امام_حسن #ماه_رمضان
💐خوش اومدی که ما همه گداتیم
💐خوش اومدی منتظر نگاهتیم
🎤 مهدی_رسولی
مولودی۱➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
⭕Join 👉 @kashkolhaji
#نماز_شب
💠مرحوم آیت الله شیخ عبدالکریم حق شناس(ره)؛
🔸در روایت آمده که «إنّ العبد إذا تخلی بسیده فی جوف اللیل المظلم و ناجاه اثبت الله النور فی قلبه»؛ (امالی صدوق/۳۵۴)
🔸 کسیکه بهدنبال نورایت درون است، باید نصف شبها رابطه قلبی با پروردگار داشته باشد. وقتی بندهای در دل شب، با خدای خود خلوت کند، پروردگار قلب او را نورانی میکند.
علما
نماز_شب_را_به_نیت_ظهور_میخوانیم
#امام_زمان #ماه_مبارک_رمضان
۱➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
⭕Join 👉 @kashkolhaji
9.78M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥استادشجاعی که رزمنده زمان جنگ بود در عالم خواب نامه عملش را دید که نوشته بخاطر کوتاهی در... مستحق جهنمشدی !! لطفا حتما گوش کنید. شنیدنیست...👆 تعجیل در امر فرج #امام_زمان (عج) صلوات
۱➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
⭕Join 👉 @kashkolhaji
تقویم نجومی اسلامی
✴️ دوشنبه
☀️ 29 فروردین/ حمل 1401
🌙16رمضان 1443
❄️18آوریل 2022
🕌 مناسبت های دینی و اسلامی.
🟤 روز ارتش.
🌙⭐️ امور دینی و اسلامی.
📛 تقارن نحسین ، برای هیچ کاری مناسب نیست صدقه اول صبح فراموش نگردد.
🚘سفر: مسافرت خوف حادثه دارد حتما همراه صدقه و قرائت ایه الکرسی باشد و رعایت احتیاط کامل.
🤕 مریض خوب شود ان شاءالله.
👶 زایمان خوب و نوزاد عاقل و عابد شود.ان شاءالله.
❎نماز نافله در شب های ماه مبارک رمضان.
🔵نماز مستحبی شب هفدهم.
(دو رکعت) و در رکعت اول بعد از سوره حمد یکبار قل هو الله احد و در رکعت دوم بعد از حمد ۱۰۰ مرتبه توحید خوانده میشود.
و بعد از سلام نماز ۱۰۰ مرتبه لا اله الا الله بگویید.
♥️ثواب: امیرالمومنین علیه السلام می فرماید:خداوند در عوض این نماز ثواب هزار حج و هزار جهاد در راه خدا به او داده می شود.
🔭 احکام و اختیارات نجومی.
🌓 امروز قمر در برج عقرب و از نظر نجومی مناسب برای امور زیر است:
✳️ استعمال دارو.
✳️استحمام.
✳️ مسهل خوردن.
✳️ جراحی چشم.
✳️ کشیدن دندان.
✳️بیرون اوردن خال و زگیل.
✳️ خرید باغ و زمین زراعی.
✳️از شیر گرفتن کودک.
✳️ امور باغداری.
✳️کندن چاه و کانال.
✳️ امور زراعی وکشاورزی.
✳️ و آبیاری نیک است.
📛ولی امور اساسی و زیربنایی مانند ازدواج و سفر خوب نیست.
👩❤️👩 مباشرت و مجامعت امشب: قمر در عقرب است.
💇♂ طبق روایات، #اصلاح_مو (سر و صورت) در این روز از ماه قمری ، باعث حزن و اندوه می شود.
🔴 #خون_دادن یا #حجامت در این روز از ماه قمری ، موجب فرج و نشاط می شود.
🔵 دوشنبه برای #گرفتن_ناخن، روز مناسبی است و برکات خوبی از جمله قاری و حافظ قران گردد.
👕 دوشنبه برای بریدن و دوختن #لباس_نو روز بسیار مناسبی است و آن لباس موجب برکت میشود.
✴️️ وقت #استخاره در روز دوشنبه: از طلوع فجر تا طلوع آفتاب و بعداز ساعت ۱۰ تا ساعت ۱۲ ظهر و از ساعت ۱۶ عصر تا عشای آخر( وقت خوابیدن)
❇️️ ذکر روز دوشنبه : یا قاضی الحاجات ۱۰۰ مرتبه
✳️️ ذکر بعد از نماز صبح ۱۲۹ مرتبه #یا لطیف که موجب یافتن مال کثیر میگردد.
💠 ️روز دوشنبه طبق روایات متعلق است به #حضرت_امام_حسن_علیه_السلام و #امام_حسین_علیه_السلام . سفارش شده تا اعمال نیک و خیر خود را در این روز به پیشگاه مقدس ایشان هدیه کنیم تا ثواب دوچندان نصیبمان گردد.
😴تعبیر خواب
امشب: (شب سه شنبه) اگر کسی خواب ببیند تعبیرش از آیه ی 17سوره مبارکه "اسراء" است.
و کم اهلکنا من القرون من بعد نوح...
و از مفهوم آن استفاده می شود که کاری که باعث آزردگی و حزن و اندوه خواب بیننده باشد پیش آید و عاقبت بخیرشود.ان شاءالله و شما مطلب خود را در این مضامین قیاس کنید.
🌸زندگیتون مهدوی🌸
📚 منبع مطالب ما
تقویم همسران:نوشته ی حبیب الله تقیان
📖 تقویم شیعه
☀️ امروز:
شمسی: دوشنبه - ۲۹ فروردین ۱۴۰۱
میلادی: Monday - 18 April 2022
قمری: الإثنين، 16 رمضان 1443
🌹 امروز متعلق است به:
🔸سبط النبي حضرت امام حسن مجتبی علیه السّلام
🔸سیدالشهدا و سفينة النجاة حضرت امام حسین علیهما السّلام
❇️ وقایع مهم شیعه:
ا 🔹رسیدن محمد بن ابی بکر رحمة الله علیه به مصر، 37ه-ق
📆 روزشمار:
▪️2 روز تا اولین شب قدر
▪️3 روز تا ضربت خوردن امام علی علیه السلام
▪️4 روز تا دومین شب قدر
▪️5 روز تا شهادت امیرالمومنین حضرت علی علیه السلام
▪️6 روز تا سومین شب قدر
✅ با ما همراه شوید...
۱➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
⭕Join 👉 @kashkolhaji
4_333285742727922223.mp3
4.27M
🍃 تند خوانی جزء شانزدهم قرآن کریم
🕰زمان: ۳۳ دقیقه
🎤 استاد معتز آقایی
💚حضرت امام صادق علیه السلام می فرمایند:💚
🔆 هركس چهل صبح(پیوسته) (دعای) عهد را بخواند:
1️⃣از یاوران قائم ما باشد
2️⃣و اگر پیش از ظهور آن حضرت بمیرد او را از قبر بیرون آورند
3️⃣و در خدمت آن حضرت باشد
4️⃣و حق تعالی به هركلمه از حسنه او را كرامت فرماید
5️⃣ و هزار گناه از او محو كند.
🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃
🍃امام خمینی ره:
اگر هرروز (بعد از نماز صبح)دعای عهد را بخوانی،مقدراتت عوض میشود...🍃
۱➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
⭕Join 👉 @kashkolhaji
🌙 دعاهای ماه مبارک رمضان
بعد ازهرنماز واجب 🌙
✨(بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيم )✨
یا عَلِىُّ، یا عَظیمُ، یا غَفُورُ، یا رَحیمُ
اَنْتَ الرَّبُّ الْعَظیمُ، الَّذى لَیْسَ کَمِثْلِهِ شَىءٌ ،وَهُوَ السَّمیعُ الْبَصیرُ، وَهذا شَهْرٌ عَظَّمْتَه، ُوَکَرَّمْتَهُ، وَشَرَّفْتَهُ، وَفَضَّلْتَهُ عَلَى الشُّهُور،ِ وَهُوَ الشَّهْرُ الَّذى فَرَضْتَ صِیامَهُ عَلَىَّ، وَهُوَ شَهْرُرَمَضانَ، الَّذى اَنْزَلْتَ فیهِ الْقُرْآن، َهُدىًلِلنّاسِ،وَبَیِّنات،مِنَ الْهُدى وَالْفُرْقانِ، وَجَعَلْتَ فیهِ لَیْلَةَ الْقَدْر،ِوَجَعَلْتَها خَیْراً مِنْ اَلْفِ شَهْر،ٍفَیاذَالْمَنِّ، وَلا یُمَنُّ عَلَیْکَ، مُنَّ عَلَىَّ بِفَکاکِ رَقَبَتى مِنَ النّارِ، فیمَنْ تَمُنُّ عَلَیْهِ ، وَاَدْخِلْنِى الْجَنَّةَ، بِرَحْمَتِکَ یا اَرْحَمَ الرّاحِمینَ✨
🌙✨🌙
✨ اللّٰهُمَّ ارْزُقْنِى حَجَّ بَيْتِكَ الْحَرامِ فِى عامِى هٰذَا وَفِى كُلِّ عامٍ مَا أَبْقَيْتَنِى فِى يُسْرٍ مِنْكَ وَعافِيَةٍ وَسَعَةِ رِزْقٍ، وَلَا تُخْلِنِى مِنْ تِلْكَ الْمَواقِفِ الْكَرِيمَةِ، وَالْمَشاهِدِ الشَّرِيفَةِ، وَزِيارَةِ قَبْرِ نَبِيِّكَ صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَ آلِهِ، وَفِى جَمِيعِ حَوائِجِ الدُّنْيا وَالْآخِرَةِ فَكُنْ لِى
اللّٰهُمَّ إِنِّى أَسْأَلُكَ فِيما تَقْضِى وَتُقَدِّرُ مِنْ الْأَمْرِ الْمَحْتُومِ فِى لَيْلَةِ الْقَدْرِ مِنَ الْقَضاءِ الَّذِى لا يُرَدُّ وَلَا يُبَدَّلُ أَنْ تَكْتُبَنِى مِنْ حُجَّاجِ بَيْتِكَ الْحَرامِ الْمَبْرُورِ حَجُّهُمُ، الْمَشْكُورِ سَعْيُهُمُ، الْمَغْفُورِ ذُنُوبُهُمُ، الْمُكَفَّرِ عَنْهُمْ سَيِّئاتُهُمْ، وَاجْعَلْ فِيما تَقْضِى وَتُقَدِّرُ أَنْ تُطِيلَ عُمْرِى وَتُوَسِّعَ عَلَىَّ رِزْقِى، وَتُؤَدِّىَ عَنِّى أَمانَتِى وَدَيْنِى، آمِينَ رَبَّ الْعالَمِينَ. ✨
🌙✨🌙
✨بسم الله الرحمن الرحیم✨
💧اَللّهُمَّ اَدْخِلْ عَلی اَهْلِ الْقُبُورِالسُّرُورَ
💙اَللّهُمَّ اَغْنِ کُلَّ فَقیرٍ
💧اَللّهُمَّ اَشْبِعْ کُلَّ جایِعٍ
💙اَللّهُمَّ اکْسُ کُلَّ عُرْیانٍ
💧اَللّهُمَّ اقْض دَیْنَ کُلِّ مَدینٍ
💙اَللّهُمَّ فَرِّجْ عَنْ کُلِّ مَکْرُوبٍ
💧اَللّهُمَّ رُدَّکُلَّ غَریبٍ
💙اَللّهُمَّ فُکَّ کُلَّ اَسیرٍ
💧اَللّهُمَّ اَصْلِحْ کُلَّ فاسِدٍ مِنْ
💙 اُمُورِالْمُسْلِمینَ
💧اَللّهُمَّ اشْفِ کُلَّ مَریضٍ
💙اَللّهُمَّ سُدَّ فَقْرَنا بِغِناک
💧اَللّهُمّ غَیِّرْ سُوءَ حالِنابِحُسْنِ حالِکَ
💙اَللّهُمَّ اقْضِ عَنَّا الدَّیْنَ وَاَغْنِنا
💧مِنَ الْفَقر اِنَّکَ عَلی کُلِّشَیءٍ قَدیر✨
🌙✨🌙
✨اَللّهُمَّ رَبَّ شَهْرِ رَمَضانَ الَّذى اَنْزَلْتَ فيهِ الْقُرْآنَ وَافْتَرَضْتَ على عِبادِكَ فيهِ الصِّيامَ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍوَارْزُقْنى حَجَّ بَيْتِكَ الْحَرامِ فى عامى هذا وَ فى كُلِّ عامٍ وَ اغْفِرْ لى تِلْكَ الذُّنُوبَ الْعِظامَ فَاِنَّهُ لا يَغْفِرُها غَيْرُكَ يا رَحْمنُ يا عَلاّمُ✨
🌹🌹🌹۱➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
⭕Join 👉 @kashkolhaji
. به سمت تیام نگاه کردم . اولین چیزی که توجهم را جلب کرد نگاه دوست داشتنی تیام بود که خیره نگاهم می کرد. سرم را کمی تکان دادم تا بتوانم پشت سرش را ببینم ولی فایده ای نداشت. چون هر طرف که می بردم اون هم سرش را تکان می داد و نمی گذاشت پشت سرش را ببینم.
_ا؟ تیام بازیت گرفته؟
_آره...اتفاقا بازی شیرینیه.
شال گردنش که فقط محض تزئین انداخته بود را از گردنش جدا کرد و کمی به سمتم خم شد. منم که ماشالله...ندید بدید. تا آمد جلو یک متر پریدم عقب.
_ وایسا ببینم...کجا در میری.
با شال گردنش چشم هایم را بست. منم که کلا پرت. توی هپروت...بعد از اینکه بست تازه گفتم: وا؟ تیام چرا چشمام و می بندی؟
_ باران این چند تاست؟
_ چمی دونم پسر خوب؟!
دستم و بردم تا شال و باز کنم که زد روی دستم.
_ باز نکنیا. جان عزیزت باز نکن. خب؟
_ نزن روی دستم...نا محرمیا...
در حالی که توی صداش موج خنده بود گفت: خب حالا...انگار بغلش کردم. ایش...
صدای در آمد. دستی به در کنارم کشیدم . خواستم بازش کنم که زود تر باز شد.
_ می گم 6 ماهه به دنیا اومدی می گی نه. آخه مگه با چشم بسته می تونی بیای پایین که دست میندازی تا در رو باز کنی؟ ...باران میشه دستتو بگیرم؟
_ نخیر نمیشه.
_آخه اینجوری که می خوری زمین.
_ بابا خب بذار چشمامو باز کنم دیگه...
_ عمرا...باران خواهش می کنم بذار کمکت کنم.
کیفم را به سمتش گرفتم و گفتم: بگرد یه خودکاری چیزی پیدا کن ببینم.
_ خودکار میخوای چی کار؟
_ بگرد حرف نزن.
_ خب پیدا کردم.
_ سر خودکار را خودت بگیر ...تهش هم بده به من و کمکم کن.
( انقدر هاهم حساس نبودم. نه حساس بودم و نه سخت گیر. ولی نمی دانم چرا انقدر از این که اذیتش کنم لذت می بردم. دوست داشتم حرصش بدم و البته کمی هم توی این مورد موفق بودم.)
_ خدااا. من اخه از دست تو چی کار کنم؟
_ هر کاری. برو کار کن مگو چیست کار ...که سر مایه ی جاودانی است کار.
_ با این شعر خوندنت. بیا ببنم....آروم....تند نیا...مواظب باش....
بالاخره ایستاد .
_ چشم هایم رو باز کنم؟
_نچ...
_ پس چرا ایستادی؟
_ باید از یه سری پله بریم بالا. باران خواهش می کنم. بذار کمکت کنم.می ترسم بیفتی.
_ تیام چرا نمی ذاری چشم هایم رو باز کنم؟
با لحنی دلخور گفت: باشه بابا. باز کن. دلم می خواست یکم سورپرایز بشی.
_ مچ دستم و بگیر.
_ چی؟
_ اوکی بابا. کمکم کن.
_ باران یه جایزه ی خوب داری.
_ چی؟
_ پر رو نشو حالا. یه چیزی گفتم تو چرا باور می کنی؟
_ آی این چی بود خورد به پام؟
_ ای بابا. خب انقدر حرف نزن تا منم هواسم جمع باشه دیگه...ببخشید.
با هزار تا بد بختی من و راه می برد. حس می کردم که داریم ارتفاع می گیریم ولی نمی دانستم دقیقا کجا قرار داریم.
دستم را رها کردم و شروع به باز کردن چشم هایم کرد.
_ خب...حالا چشماتو باز کن و نگاه کن.
احساس می کردم هر لحظه امکان دارد فکم به زمین برسد. تمام اون محوطه زیر پاهایم قرار داشت. جایی که ما قرار داشتیم کافی شاپی بود که بین دو درخت قدیم ساخته شده بود. دو درخت تنو مند که به وسیله ی شاخه هایشان کلبه را در آغوش گرفته بودند.کلبه از پایین درخت ها و از روی زمین پله می خورد و تا قسمت های بالایی درخت ها ادامه داشت. انقدر تحت تاثیر اطرافم قرار گرفته بودم که وجود تیام را فراموش کردم.
_ باران...
به خودم آمدم : بله؟
_ گوشیت داره زنگ می خوره.
نگاهی به صفحه ی گوشیم انداختم . الهه بود: جانم الهه؟
_ تو معلوم هست کجایی دختر؟ ساعت اول هم که بچه ها می گفتند نیومدی؟! تو که قرار بود بیای. دلم هزار راه رفت. کجایی؟ چرا نیومدی؟
_ بعدا برات توضیح میدم. من امروز نمیام.
_ چیزی شده باران؟
_ نه...فقط به خانه هم زنگ نزن.
_ باران تو کجیی؟ من دارم از فضولی می میرم. بو تو رو خدا.
_ نگران نباش. چیزیم نشده. با تیامم.
_ اوهوووووو. پس حدسم درست بوده.
آروم انگشت اشاره ام را کنار گوشیم بردم و صدای گوشیم را کم کردم. چون حس می کردم که تیام تمام سعی اش بر اینه که صدای الهه را بشنود.
_ حالا...کاری نداری؟
_ خوش باشین. شیطونی نکنینا. بوس بوس بای..
سری تکان دادم و به تیام نگاه کردم.
_ بریم داخل؟
_ بریم.
پشت میز نشستیم و هر کدام سفارش قهوه با کیک یخچالی دادیم.
_ خب نطرت راجع به اینجا چیه؟
_ عالیه. محشره. اینجا رو چه جوری پیدا کردی؟
_ یکی از دوستام اینجا رو بهم معرفی کرد...پاتوقش با دوست دخترش اینجاست.
از بچگی هم اصلا خوشم نمی آمد مقابل کسی قرار بگیرم و طرفم خیره بشه بهم.
_ تیام مشکلیه؟
_ مشکل؟! چه مشکلی؟
_ آخه بر و بر داری منو نگاه می کنی. گفتم شاید شاخ در آوردم.
خنده ای کرد و گفت: نظرت چیه بریم سر اصل مطلب؟
تا اینو گفت به غلط کردن افتادم...! ای بابا چه کاریه. اصلا شما به همان شاخ های من نگاه کن. نظرت چیه؟ ...(آخه دختر تو که نمی دونی قراره چی بگه. خب بذار حرفش رو بزنه دیگه)
_ بگو...
_ بارا