eitaa logo
کشکول طنازی...😂😂( صلواتی )
231 دنبال‌کننده
7.7هزار عکس
12.4هزار ویدیو
34 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🦷 آیا دندان مصنوعی هنگام وضو و غسل باید از دهان خارج شود؟ ✔️ حجت‌الاسلام علیان‌نژاد با حاضرجواب‌باش 👇 ┏⊰✾✾⊱━━─»»»━┓ @PasokhWorld ┗━─»»»━━⊰✾✾⊱┛
وااااااییییی ترکیدم😂😂😂😂 . دختره قفل گوشیشو گذاشته رو حالت شناسایی چهره: . . رفته حموم و آمده دیگه گوشیش باز نشده الانم دوهفته هست داره آرایشهای مختلف را امتحان میکنه شاید باز شه براش دعاکنید....😂 💙 کانال 🇮🇷 (صلواتی) 🇮🇷 ▪️https://eitaa.com/kashkoole_tanazy
امنیت سومی به مراتب بیشتره 😂😂 ❤️ کانال 🇮🇷 (صلواتی) 🇮🇷 ▪️https://eitaa.com/kashkoole_tanazy
حس خوب.... ❤️ کانال 🇮🇷 (صلواتی) 🇮🇷 ▪️https://eitaa.com/kashkoole_tanazy
؛ کارم که تمام شد، وضو گرفتم و کنار سنگر نماز صبحم را خواندم. سلام نماز را که دادم، هرچه به اطراف که نگاه کردم، پوتین‌هایم نبود. عه! پس پوتینام کو! آیا افتاده توی آب؟ نکنه کسی باهام شوخی کرده، اونا رو برداشته. رمضانعلی رفیع زاده از رزمندگان دفاع مقدس در کتاب «زبون دراز» به بیان خاطره‌ای طنزآمیز از ماجرای گم‌شدن پوتین خود در جریان عملیات خیبر پرداخته که به مناسبت ایام نوروز منتشر می‌شود: دو سه روز از عملیات خیبر در جزیره مجنون گذشته بود. منطقه عملیاتی خیبر وسط آب و نیزار بود. سنگرهایمان را در حاشیه جاده‌های خاکی موجود، بناکرده بودیم. هنوز آفتاب‌نزده بود که برای انجام کاری از سنگر خودمان به سنگر اطلاعات عملیات رفتم. سنگر، وسط یک زمین مسطح نیم‌دایره بود. کارم که تمام شد، وضو گرفتم و کنار سنگر نماز صبحم را خواندم. سلام نماز را که دادم، هرچه به اطراف که نگاه کردم، پوتین‌هایم نبود. عه! پس پوتینام کو! آیا افتاده توی آب؟ نکنه کسی باهام شوخی کرده، اونا رو برداشته. هرچه دنبال پوتین هایم گشتم، پیدایشان نکردم. یکی دو ساعت بعد، سروکله حسن سرباز، معاون اطلاعاتی لشکر نجف اشرف سوار بر یک موتور تریل پیدا شد. پرسید: دنبال چیزی می‌گردی؟ آره پوتینام نیست. دنبالش گشتی؟ دوساعته دارم می‌گردم؛ اما انگار آب‌شده رفته توی زمین. گفت: یه پیشنهاد بهت بدم؟ گفتم: آره. گفت: بیا با موتور من برو معراج شهدا؛ یه جفت پوتین از پاهای یه شهید در بیار پات کن! گفتم: آخه این کار درست نیست. گفت: برای چی؟ شهید رو که با پوتین دفن نمی کنن. گفتم: معراج شهدا کجاست؟ گفت: برو تو جاده اصلی، دویست سیصد متر جلوتر، سمت چپ، بپیچ توی یه جاده فرعی. دو سه کیلومترم که توی اون جاده رفتی، به سنگر معراج شهدا می‌رسی. با پای‌برهنه سوار موتور شدم و حرکت کردم. کنار جاده فرعی، یک خاکریز هم احداث کرده بودند. پشت خاکریز تا چشم کار می‌کرد آب بود و نیزار. برای خودم آواز می‌خواندم و می‌رفتم که یک‌دفعه هواپیماهای دشمن در آسمان منطقه ظاهر شدند. خلبان یکی از هواپیماها که فکر کرده بود من آدم‌حسابی هستم، به سمت پایین شیرجه زد و بمب‌هایش را رها کرد. بلافاصله خودم را با موتور سینه خاکریز پرت کردم. به چند ثانیه نکشید که بمب‌ها چند متر آن‌طرف‌تر توی هور منفجر شد. سر و لباسم خیس و پر از لجن شد. زخمی نشدم؛ اما قیافه‌ام مثل موش آب‌کشیده شده بود! موتور هنوز روشن بود و چرخ عقبش می‌تابید! دوباره سوار شدم و حرکت کردم. چند دقیقه بعد به سنگر معراج رسیدم. پیکر حدود بیست شهید را در انتهای گودی یک سنگر تانک گذاشته بودند. همان‌طور که برایشان فاتحه می‌خواندم، نگاه خریدارانه ای هم به پوتین‌هایشان می‌انداختم. قد من از همه شهدا بلندتر بود. مطمئن بودم پوتین هیچ‌کدامشان اندازه پاهای من نمی‌شود. در شیب سنگر، پیکری چهارشانه، قدبلند، حدود سی‌ساله با لباس‌های خونی و دست‌های روی سینه، توجهم را جلب کرد. ته ریش زیبایی هم داشت. حدس زدم پوتین‌هایش اندازه‌ام باشد. پیش خودم گفتم این همینه که می‌خوام. پایین پایش نشستم و شروع کردم بند پوتین‌هایش را بازکنم. یکهو بلند شد؛ نشست و گفت: چی کار می‌کنی برادر؟ از ترس یک متر پریدم بالا و به‌صورت نشسته، عقب عقب رفتم. زانوهایم داشت می‌لرزید و می‌خواستم فرار کنم که خندید و گفت: نترس رزمنده شجاع! چرا پوتینای منو در می آری؟ گفتم: باور کن فکر کردم تو شهید شدی. گفت: بهت حق میدم. از بس صبح تا حالا پیکر شهدا رو توی قایق گذاشتم تا ببرن عقب، خودم شدم مثل جنازه. داشتم استراحت می‌کردم که تو اومدی، نذاشتی! ماجرای مفقود شدن پوتین‌هایم را که برایش تعریف کردم، گفت: همراه من بیا. همراهش رفتم. یک جفت پوتین از پای یکی از شهدای قدبلندی که من به آن توجه نکرده بودم درآورد. پوتین‌ها را به من داد و گفت: بپوش و برو؛ خدا به همرات. پوتین‌ها را پوشیدم و به مقر خودمان برگشتم. منبع: کاوسی، رمضانعلی، زبون دراز (مجموعه خاطرات طنز رزمندگان دفاع مقدس)، مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس: نشر مرزوبوم، تهران ۱۴۰۲، صص ۶۹، ۷۰، ۷۱ 💙 ارسالی از دوران دفاع مقدس تهران .کانال 🇮🇷 (صلواتی) 🇮🇷 ▪️https://eitaa.com/kashkoole_tanazy
امیدوارم به موقع برسین به آرامش، به پول، به زندگی، به آدمِ مورد علاقتون دیر رسیدن مفت نمی‌ارزه.! اگه بخوام تموم تجربیات این چند سال اخیر خصوصا امسال که گذشت رو تو چند تا جمله خدمتتون بگم باید بگم: - لیاقت رو نمیشه تزریق کرد! - ذات رو نمیشه تغییر داد! - چشم رو نمیشه پاک کرد! - طبع بلند رو نمیشه خرید! - انسانیت رو نمیشه یاد داد! و درنهایت - کسی رو تا خودش نخواد نمیشه تغییر داد. 😊 کانال 🇮🇷 (صلواتی) 🇮🇷 ▪️https://eitaa.com/kashkoole_tanazy
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥شوخی المیرا شریفی با رئیس سازمان سینمایی: لحظه تحویل سال خیلی‌ها شما را یاد می‌کنند! 🔹خزاعی: قبلا هم اشتباه داشتم اما این بار چون من دختربچه‌هایم را روی سن بردم، برایشان اهمیت داشت و ویدئو را رها نکردند. ... ... 🔹 شیوه ی بعضی ها همین است. اشتباهات خودشان را به رنگ و لعاب ایدئولوژی در می آورند و ژست مظلوم قربانی می گیرند که بله، چون با دختران محجبه ام روی سن آمدم، قربانی شدم!😳😳😳 .😊 کانال 🇮🇷 (صلواتی) 🇮🇷 ▪️https://eitaa.com/kashkoole_tanazy
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
۲۸ سال پیش چنین روزی دروازه بان پاراگوئه ای از فاصله ۵۵ متری ضربه آزاد شو گل کرد 😐 اینقدر ناگهانی بود حتی دوربین جا موند و نتونست گلشو کامل بگیره 🤯 ⚽️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
۲۸ سال پیش چنین روزی دروازه بان پاراگوئه ای از فاصله ۵۵ متری ضربه آزاد شو گل کرد 😐 اینقدر ناگهانی بود حتی دوربین جا موند و نتونست گلشو کامل بگیره 🤯 ⚽️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
محمدرضا شریفی‌نیا: تسلط رهبر انقلاب در زمینه کتاب و ادبیات من را حیرت‌زده کرد ┄┅═✧☫ ☫✧═┅┄ 🇮🇷😊 کانال 🇮🇷 (صلواتی) 🇮🇷 ▪️https://eitaa.com/kashkoole_tanazy
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شاید براتون جالب باشه رونالدینیو با این ویدئو اولین نفری بود که ویو یک ملیون یوتیوب رو رد کرد ! اینجاست که میگن هیچ ورزش و هنری رو با فوتبال اصلا مقایسه نکنید چون در حد نیستن 😏 ⚽️ 😊 کانال 🇮🇷 (صلواتی) 🇮🇷 ▪️https://eitaa.com/kashkoole_tanazy