eitaa logo
کشکول طنازی...😂😂( صلواتی )
238 دنبال‌کننده
7.3هزار عکس
11.5هزار ویدیو
31 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از کشکول آیه و حدیث
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠 مظهر اسلام دو چیز است:قرآن،۱۴ معصوم.اگر این دو خطا کردند از اسلام بیرون برو. 🔰عضو شوید👇👇👇👇👇 🌹 😊 (صلواتی ) https://eitaa.com/kashkoole_tanazy .کانال 💐 @kashkoolesalavat 💐 @kashkoolesalavat 🌷🌺🌸❤️🌸🌺🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴نگران زبان فارسی‌ام 🔹حواستون به زبان فارسی هست؟ 🔹زبانی که از قسطنطنیه تا هند، زبانِ علم بوده! از کانال خط رهـبر 🇮🇷 😊 (صلواتی ) https://eitaa.com/kashkoole_tanazy .کانال 💐 @kashkoolesalavat 💐 @kashkoolesalavat
💢 | فرزند مایه شادیِ قلب انسان | 🌸 پيامبر خدا صلّى‌الله‌عليه‌وآله: ✍🏻 «اُطلُبُوا الوَلَدَ وَ التَمِسوهُ؛ فَإنَّهُ قُرَّةُ العَينِ و رَيحانَةُ القَلبِ». فرزند بخواهيد و آن را طلب كنيد؛ چرا كه مايه روشنى چشم و شادىِ قلب است. 📚 مكارم الأخلاق، ص 224. 📎 😊 (صلواتی ) https://eitaa.com/kashkoole_tanazy .کانال 💐 @kashkoolesalavat 💐 @kashkoolesalavat
سلااااااام صبحتون پُر از لبخند وشادی 😊 ☄️⃟ ☄️😊 (صلواتی ) https://eitaa.com/kashkoole_tanazy .کانال 💐 @kashkoolesalavat 💐 @kashkoolesalavat
هدایت شده از کشکول داستاندونی.....( صلوات )
📌جعفر نعلبند نمی دانم چکار کنم، بروم یا نروم؟ این مرد یزدی همراه وهمسفر ودوست من شده است وحالا این گونه در بستر بیماری افتاده ومرضش شدّت یافته، انگار در حالت احتضار است! خدایا! چه کنم؟ اگر نروم، چگونه خودم را راضی کنم؟ پیش از این بیست وچهار بار توفیق زیارت آقا ابا عبد الله (علیه السلام) را پیدا کرده ام وزیارت عرفه را در کربلا خوانده ام. اگر امسال این توفیق از من سلب شود... نه! نه! باید هر طوری که شده خودم را به کربلا برسانم. ولی او را چه کنم؟ دوستم را تنها بگذارم؟ این مرد بیمار وغریب را؟...»؛ این اندیشه به سرعت از مغز استاد جعفر نعلبند اصفهانی گذشت. او سرانجام تصمیم خود را گرفت. این بود که برای خداحافظی به بالین پیرمرد یزدی رفت. ناگهان اشک بر پهنه صورت زرد ونحیف پیرمرد، دوید. او خطاب به همسفرش، نعلبند اصفهانی، گفت: «گوش کن رفیق! من بیشتر از یک ساعت دیگر زنده نیستم! پس از مرگ من، این الاغ وهمه وسایل من، مال تو باشد. فقط از تو می خواهم به هر شکلی که شده مرا با همین الاغ به کرمانشاه ببری واز آنجا به کربلا منتقل کنی!» لحظاتی بعد مرد یزدی نگاه ملتمسانه دیگری به چهره دوستش انداخت وبه آرامی جان داد. خواسته های مرد، در گوش استاد جعفر طنین انداز شد. او بلافاصله جسد همراهش را بر روی الاغ بست... امّا جنازه گاهی به این طرف وگاهی به آن طرف می افتاد. تنهایی نیز برایش وهم انگیز شده بود. لبانش را به ذکر صلوات طراوت بخشید، آن گاه سر به آسمان بلند کرد وگفت: «خدایا، کمکم کن». بعد هم با دلی شکسته وچشمانی اشکبار با خودش زمزمه کرد: «یا ابا عبد الله، با زائر شما چه کنم؟ نه می توانم او را رها کنم وبگذرم ونه بنا به خواسته خودش، جسد او را نزد تو بیاورم.» در این هنگام، چشمش به دور دست خیره شد وبا خود گفت: «آیا درست می بینم؟». آری، او درست می دید! چهار سوار بسویش پیش می آمدند. آنها نزدیک ونزدیکتر شدند. یکی از آنان که از همه بزرگتر به نظر می رسید، پیش آمد وبه وی گفت: «استاد جعفر، با زائر جدّ ما چه می کنی؟». استاد جعفر با کمی مکث پاسخ داد: «قربانتان شوم، از دستش درمانده شده ام. می فرمایید چه کنم؟» اکنون آن سه سوار دیگر هم که پیاده شده بودند، در برابرش بودند. در این وقت یکی از آنان، نیزه خود را در گودالی که آب آن خشکیده بود، فرو برد وبیرون آورد. استاد جعفر با شگفتی چشم هایش را می مالید وبعد جوشش آب را در گودال، بخوبی دید... جنازه غسل داده شد واستاد جعفر همراه با آن چهار نفر، بر جنازه پیرمرد نماز خواند. آن گاه آنان جنازه را محکم روی الاغ بستند وناگهان ناپدید شدند! استاد جعفر هم راهش را گرفت وپیش رفت. او یکباره به خود آمد ودید که از قافله های قبلی سبقت گرفته. اندکی بعد هم به کربلا رسید. عدّه ای اطرافش را گرفته، ماجرای او را پرسیده، از او خواستند که علّت زود رسیدنش را بیان کند. او هم آن چه را که بر وی گذشته بود، بازگو کرد... سرانجام روز عرفه فرا رسید واستاد جعفر نعلبند اصفهانی به حرم مشرّف شد، امّا اتّفاق عجیبی برایش پیش آمد. او با شگفتی تمام، مردم را به شکل حیواناتی مانند گرگ وسگ وخوک و... می دید وفقط بعضی ها را به صورت انسان مشاهده می کرد. تعجّبی آمیخته با نوعی وحشت، سراسر وجودش را برگرفت. تمام آن روز مردم را به همین گونه می دید، ولی روز بعد که به حرم رفت، همچنان مردم را به شکل خودشان مشاهده می کرد. از همان جا تصمیم گرفت که دیگر در روز عرفه مشرّف نشود! هنگامی که وی این ماجرا را برای دیگران باز می گفت، بدگویی وسرزنش نثارش می کردند، به همین جهت تصمیم گرفت که دیگر با کسی در این مقوله سخن نگوید. یک شب که استاد جعفر مشغول خوردن شام بود، صدای در بلند شد. وقتی در را باز کرد، شخصی که پشت در بود، پیام داد که آقا تو را طلبیده اند! استاد جعفر به همراه آن شخص روانه مسجد جامع شد ودید که حضرت صاحب الأمر (علیه السلام) روی منبر بلندی نشسته اند وجمعیت در مسجد موج می زد. استاد جعفر، زیر لب زمزمه کرد: «اوه! از میان این جمعیت، چگونه می توان به خدمت ایشان رسید؟». در این هنگام، آقا به وی فرمودند: «جعفر، جلوتر بیا!» واستاد جعفر شگفت زده ومبهوت پیش رفت. آن گاه امام (علیه السلام) به وی فرمودند: «چرا آن چه را که در راه کربلا دیده ای، برای مردم نقل نمی کنی؟». او گفت: نقل می کردم آقا، از بس که بدگویی می کردند، دست از گفتن کشیدم!». آقا فرمودند: «تو کاری به حرف مردم نداشته باش. آنچه را که دیده ای، بیان کن تا همه مردم بفهمند که به زائر جدّمان، حضرت سید الشّهداء (علیه السلام) چقدر لطف ومحبّت داریم!...». 📚 برکات حضرت ولی عصر (علیه السلام) (خلاصه عبقری الحسان)، ص ٣١. ♥️اللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج♥️ 💠💠 خصوصا پدرومادر شهدا 💐🌸💐🌸💐 📚 ..... ( صلوات ) https://eitaa.com/joinchat/1155334434C46633e2342
هدایت شده از کشکول داستاندونی.....( صلوات )
.حاج آقای ‍ قرائتی فرمود: پدرم در سال چهل از دنیا رفت و من شش ماه بعد از وفاتش بدنیا آمدم ، در شش سالگی که کمی خواندن و نوشتن آموختم تازه فهمیدم که آن شعری که پدرم وصیت کرده بود تا بر سنگ قبرش بنویسند مفهومش چیست ( در بزم غم حسین، مرا یاد کنید ) بعدها و در جوانی همیشه کنجکاو بودم که آیا پدرم حقیقتا حسینی بوده ؟؟ روزی در سن حدودا بیست سالگی در کوچه میرفتم که مردی حدودا پنجاه ساله که نامش حسین بود و فهمیده بود من پسر حاج عباسعلی هستم ناگهان مرا در آغوش گرفت و سر بر شانه ام گذاشت و گریست و گریست !!! وقتی آرام شد راز گریستن خودش را برای من اینگونه تعریف کرد : در جوانی چند روز مانده به ازدواجم گرچه آهی در بساط نداشتم ولی دلم را به دریا زدم و با نامزد و مادر زنم به مغازه زرگری پدرت رفتیم و یواشکی به پدرت ندا دادم که پولم کم است لطفا سرویسی ارزان و کم وزن به نامزدم نشون بده طوری که مادر زن و همسرم متوجه نشوند از قضا نامزدم سرویس زیبا و‌ بسیار گرانی را انتخاب کرد ، من که همینطور هاج و واج مانده بودم که چکار بکنم ناگهان پدرت گفت : حسین آقا قربان اسمت ، با احتساب این سرویس طلایی که نامزدت برداشت الباقی بدهی من به شما از بابت اجرت بنایی که در خانه مان کردی صد تومان است و سپس (به پول آن زمان ) صد تومان هم از دخل در آورد و به من داد من همینطور هاج و واج پدرت را نگاه میکردم و در دلم به خودم میگفتم کدوم بدهی؟ کدوم بنایی ؟ من طلبی از حاجی ندارم !! بالاخره پدرت پول طلا را نگرفت که هیچ ، بلکه صد تومان خرج عروسی ام را هم داد و مرا آبرومندانه راهی کرد گذشت و گذشت تا اینکه بعد از مدتها شنیدم حاجی عباسعلی در سن چهل و یک سالگی پس از آمدن از سفر کربلا از دنیا رفته آمدم خانه خیلی گریه کردم و برای اولین بار به زنم راز خرید طلای عروسیمان را تعریف کردم وقتی همسرم شنید که حاجی طلاها را در موقع ازدواجمان مجانی به او داده زد زیر گریه و آنقدر ناله کرد که از حال رفت وقتی زنم آرام شد از او پرسیدم تو چرا اینقدر گریه میکنی و همسرم با هق هق اینگونه جواب داد : آنروز بعد از خرید طلا چون چادر مادرم وصله دار بود حاجی فهمید که ما هم فقیریم ، شاگردش را به دنبال ما فرستاد تا خانه ما را یاد گرفت و چون شب شد دیدیم حاجی به در خانه ما آمده و در میزند ، من و مادرم رفتیم و در را باز کردیم و حاجی بی آنکه به ما نگاه کند که مبادا ما خجالت بکشیم پولی در پاکت به مادرم داد و گفت خرج جهاز دخترتان است حواله ی آقا امام حسین علیه السلام است ، لطفا به دامادتان نگویید که من دادم !! تا همسرم این ماجرا را تعریف کرد باز هر دو به گریه زار زدیم که خدایا این مرد چه رفتار زیبایی با ما کرده ، بگونه ای که آنروز پول طلا و خرج عروسی مرا طوری داد که زنم نفهمید و خرج جهاز زنم را طوری داد که من نفهمیدم !!! وقتی این ماجرا را در سن بیست سالگی از زبان حسین آقای کهنه داماد شنیدم فهمیدم که پدرم همانگونه که در عزای امام حسین علیه السلام بر سر می زده دست نوازش بر سر یتیمان هم می کشیده ، همانگونه که در عزاء بر سینه میزده مرهمی به سینه درد مندان هم بوده ، و همانگونه که برای عاشورا سفره نذری مینداخته هرگز دستش به مال مردم آلوده نبوده و یک حسینی حسینی راستین بوده است ..... اللهم ارزقنا توفيق خدمة الحسين عليه السلام في الدنيا و الآخره اگر لذت بردید به اشتراک بگذاريد!🌷🌷🌷🌷🌷🌷با ذکر 14 صلوات هدیه به فاطمه زهرا سلام الله علیها 💠💠 خصوصا پدرومادر شهدا کانال 👇👇👇👇 @kashkooleayevahadis 🌿🍀🌿🌿🌿🌿🍀🌿 👇👇👇 👇👇👇 💐 @kashkoolesalavat 💐 @kashkoolesalavat 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃 https://eitaa.com/joinchat/229900502Cd65c126daa 👆👆👆👆👆 😍😂😁☺️😊😊☺️😂😁😍 https://eitaa.com/kashkoole_tanazy 👆👆👆👆 💐🌸💐🌸💐 📚 ..... ( صلوات ) https://eitaa.com/joinchat/1155334434C46633e2342
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
.... میگین مردم ما گشنه اند و... چرا میروید اینهمه راه به... ... ... 🏴پست ویژه خاطرات حاج آقا از پیاده روی کربلا خیلی عجیبه همین چند تا جمله به اندازه ۱۰۰ صفحه کتاب ارزش داره اگر عبرت بگیریم.                         😊 (صلواتی) https://eitaa.com/kashkoole_tanazy .کانال 💐 @kashkoolesalavat 💐 @kashkoolesalavat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💜💙💚💚💚💚💚 دیوووووونه.... دیگه اخماتو واکن منو عشقم صداکن توی چشمام نگاه کن دیووووونه..... دیگه دارم هواتو دلم آرومه باتو نبینم گریه هاتو دیوووووونه...... دیگه اخماتو واکن منو عشقم صدا کن توی چشمام نگاه کن دیووووونه دیگه.... نبینم گریه هاتو 😊 (صلواتی ) https://eitaa.com/kashkoole_tanazy .کانال 💐 @kashkoolesalavat 💐 @kashkoolesalavat
تعجب تحقیر تأسف تمسخر و توجیه خلاصه از دیروز تا اکنون است. اینها راه چاره نیست. آدم‌های دور و برمان باید «آگاه» شوند و «رشد» پیدا کنند و افق دیدشان وسیع شود تا خواستنی‌های کوچک و پیش‌پا افتاده را نخواهند. آدمها باید از اسارت توهمات نجات پیدا کنند. کار چه کسی است؟ من تو همه 🗣 میثم مطیعی @twtenghelabi
بالاخره فهمیدن چقدر تعداشون برای براندازی کمه از کانال ☫ جمع سربازان گمنام 😊 (صلواتی ) https://eitaa.com/kashkoole_tanazy .کانال 💐 @kashkoolesalavat 💐 @kashkoolesalavat
⚪️معجزات خنده برای سلامتی: 🔸استرس را کم می‌کند. 🔸خلاقیت را افزایش می‌دهد. 🔸احساس درد را کاهش می‌دهد. 🔸سیستم ایمنی را تقویت می‌کند. 🔸از مشکلات قلبی جلوگیری می‌کند. 🔸حافظه را تقویت می‌کند. 🌼صـ❦ـــدای خن😊ده خــ☀ــانواده ، صدای آرامش 🏡 😊 (صلواتی ) 😂😊😊😂 https://eitaa.com/kashkoole_tanazy .کانال 💐 @kashkoolesalavat 💐 @kashkoolesalavat 🏡
هدایت شده از کشکول آیه و حدیث
🔴 لازم نیست در پی دیدن امام زمان باشیم 🔵 آیت الله بهجت قدس سره : 🟢 لازم نیست که انسان در پی این باشد که به خدمت حضرت ولی‌عصر عجل‌الله‌ تعالی‌ فرجه‌ الشریف تشرف حاصل کند؛ بلکه شاید خواندن دو رکعت نماز سپس توسل به ائمه علیهم‌السلام بهتر از تشرف باشد؛ زیرا هرکجا که باشیم، آن حضرت می‌بیند و می‌شنود؛ و عبادت در زمان غیبت، افضل از عبادت در زمان حضور است. 📚 در محضر بهجت، ج١، ص ١٨٧ 💠💠 خصوصا پدرومادر شهدا وفرزندان آنها کانال 👇👇👇👇 @kashkooleayevahadis 🌿🍀🌿🌿🌿🌿🍀🌿 👇👇👇 👇👇👇 💐 @kashkoolesalavat 💐 @kashkoolesalavat 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃 https://eitaa.com/joinchat/229900502Cd65c126daa 👆👆👆👆👆
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💜💙💚💚💚💚💚 دیوووووونه.... دیگه اخماتو واکن منو عشقم صداکن توی چشمام نگاه کن دیووووونه..... دیگه دارم هواتو دلم آرومه باتو نبینم گریه هاتو دیوووووونه...... دیگه اخماتو واکن منو عشقم صدا کن توی چشمام نگاه کن دیووووونه دیگه.... نبینم گریه هاتو 😊 (صلواتی ) https://eitaa.com/kashkoole_tanazy .کانال 💐 @kashkoolesalavat 💐 @kashkoolesalavat
🔺مترو و اتوبوس تا ۱۵ مهر ماه برای دانشجویان و دانش آموزان رایگان شد 🔹اعضای شورای شهر تهران رایگان شدن مترو و اتوبوس را برای دانشجویان و دانش آموزان از ابتدای مهر تا ۱۵ مهر ماه به تصویب رساندند. @khabarfouri ✍🏻پ ن: اولش اعلام کردن برای دانش آموزان و دانشجویان رایگان میشود. الان میگن تا ۱۵ مهر🤔 @khabarfouri
سلام.پارسال یه وام فرزندآوری ب مبلغ۶۰ میلیون رو ازصاحبش ۱۲م خریداری کردیم وبامالیاتی ک بانک از وام کسر کرد واسمون موند۴۵میلیون ک ۵تومنم قرض وبا۵۰میلیون ۱هکتار زمین دیم اجاره کردیم. کشت اولش کلزا کاشتیم که کلا ۱ تن و۶۰۰محصول دادکه دولت باقیمت پایین۲۲تومن(کمترازپارسال) خریداری کردکه کل پول محصولمون شدتقریبا۳۳تومن.قرارشد محصول بعدش رو شالی بکاریم ک بلکه جبران شه.این ۳۳تومن فقط هزینه ی خریدآب(۵میلیون.ساعتی۱۵۰هزارتومن) وگل کردن زمین شد(۲ بارطول کردیم چون زمین خیلی آب میخورد وبخاطراینکه بعدا کمتر آب مصرف کنه اینکارو کردیم ک ۱۸تومن هزینه طولش شد)بقیشم صرف خریدبذر شد.کودسیاه کیسه ای ۷۰۰تومن ک همون اول ۴تا ریختیم توزمین. زمین رو دادیم کنترات ب مبلغ ۱۴میلیون ب کارگر که زحمت کندن بذر ونشا رو به عهده گرفتن.کلاازاول تاآخر۸تاکودسفیدبه مبلغ دانه ای ۳۵۰هزار خریدیم.۱۴ ،۱۵ میلیون سم زدیم که هنوز پولش قرضه.تراکتوری ک زحمت سم زدن رو واسمون کشیده حدااقل۳ یا۴میلیون پول اونه و کلی خرجای دیگه. حالا ک موقع برداشت برنجه ازماکیلو۲۲خریدن🙉 زمین ما۶تن محصول داده. من زمین رو ب امید خرید ماشین اجاره کردم😔 این حالو روز گرونی ماشین تومملکت که اگ من بخوام قرضامو کلا هم فعلا ندم حتی نمیتونم یه پرایدقراضه بخرم😭 اینم ازحال وروز کشاورز که باکلی امید وآرزو محصول میکاره بعد دولت جان میاد انگشت میزاره رو محصول و قیمت تعیین میکنه و به مفت ازچنگشون در میاره😭. دیگه هیچ حسی برا زندگی کردن ندارم. دلم میخواد خودمو بکشم تا راحت شم. تورو خدا قسم این پیامو بزارید توکانالتون @khabarfouri
29.78M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
❌سفر رونالدو به ایران و حواشی آن چه تصویری از ایران به جهان ارائه می‌کند؟ پرداختن به آن اهمیت دارد؟ 🔹 مهمان: دکتر شهاب اسفندیاری میزبان: دکتر علیرضا زادبر ✅💠💠 خصوصا پدرومادر شهدا وفرزندان آنها کانال 👇👇👇👇 @kashkooleayevahadis 🌿🍀🌿🌿🌿🌿🍀🌿 👇👇👇 👇👇👇 💐 @kashkoolesalavat 💐 @kashkoolesalavat 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃 https://eitaa.com/joinchat/229900502Cd65c126daa 👆👆👆👆👆
بازخوانی پیاده‌روی آیت‌الله رئیسی در نیویورک آمریکایی‌ها در جریان حضور آقای رئیسی در سازمان ملل سناریویی را برای رودررویی روسای جمهور دو کشور طراحی کرده بودند. در این رابطه و مطابق هر سال، در روز سه‌شنبه به عنوان روز اول اجلاسیه قرار بود بایدن رئیس جمهور آمریکا سخنرانی کند و سخنرانی آیت‌الله رئیسی روز چهارشنبه بود اما به بهانه‌ای طوری برنامه‌ریزی کردند که هر دوی این سخنرانی‌ها در یک روز انجام شود. طراحی به نحوی بود که پس از سخنرانی آقای رئیسی با فاصله یکی – دو رئیس جمهور دیگر، سخنرانی بایدن انجام شود. پس از پایان سخنرانی آقای رئیسی، رئیس جمهور ایران به سمت هتل حرکت کرد اما به تیم حفاظت اعلام شد که چون بایدن زودتر از موعد حرکت کرده و این منطقه حفاظت شده است، تیم اسکورت خودرویی و ... مجوز تردد ندارد و نمی‌تواند حرکت کند!صحنه طوری طراحی شده بود که رئیسی باید در اتاق ها و دالان‌های سازمان ملل منتظر می‌ماند تا بایدن وارد ساختمان شده و بعد امکان خروج تیم اسکورت ایرانی وجود داشت اما بلافاصله طراحی صورت گرفت و رئیس جمهور با پیاده‌روی ۵ دقیقه‌ای از یک مسیر خلوت به هتل رفت که این اقدام نقشه آمریکایی‌ها را خنثی کرد. https://eitaa.com/m0hbinvelayt