eitaa logo
کشکول صلوات بر محمدوآل محمدص
234 دنبال‌کننده
25.3هزار عکس
25.1هزار ویدیو
198 فایل
بسم الله الرحمن الرحیم درشب #میلادحضرت_امام_حسن_عسگری_ع #پدرحضرت_صاحب_الزمان_عج #درسال_١۴٠١ این کانال درایتاراه اندازی می‌شود. #بیادشهیدبسیجی_علیرضا_فرج_زاده_وپدرمرحوممون_کربلایی_حاج_هوشنگ_فرج_زاده. که در ایام چهارمین سالگرد درگذشتش هستیم #صلوات
مشاهده در ایتا
دانلود
📙 روزهایی که رهبر انقلاب مبارزه با رژیم پهلوی را آشکار ساخت 🔹 اسنادی که به تازگی انتشار یافته از اولین مبارزات آشکار رهبر معظم انقلاب با رژیم پهلوی حکایت دارد که برمبنای آن در محرم سال ۱۳۴۲، حضرت آیت‌الله خامنه‌ای پس از انجام مأموریت خود در رساندن پیام امام (ره) به علما و مراجع مشهد، پس از سخنرانی‌های بسیار مهم و روشنگرانه، بازداشت شدند و به شهربانی مشهد انتقال یافتند. 🔹البته این پایان مواجهه آیت‌الله خامنه‌ای با ماموران رژیم پهلوی در سال ۴۲ نبود. شش ماه دیگر و در بهمن ماه همان فرارسیدن ماه مبارک رمضان فرصت تبلیغی دیگری را برای یاران امام فراهم آورد. آیت‌الله خامنه‌ای این بار در زاهدان و با حمایت علمای آن دیار به ویژه آیت‌الله کفعمی به منبر رفت و دستگیر شد. ✅ ازکانال تاریخ پهلوی 😊 (صلواتی ) https://eitaa.com/kashkoole_tanazy .کانال 💐 @kashkoolesalavat 💐 @kashkoolesalavat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
رزق ‌شـــبــانـــہ🌙 🎙 مناجات زیبای شهید چمران خوش دارم که در نیمه های شب در سکوت مرموز آسمان و زمین به مناجات برخیزم.... روحش شاد، یادش جاودان باد ____🍃🌸🍃____ 😊 (صلواتی ) https://eitaa.com/kashkoole_tanazy .کانال 💐 @kashkoolesalavat 💐 @kashkoolesalavat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
همه مردم دنیا نسبت به پرچم شون عرقیت دارند و این قاعده در ملت شریف ایران مستثنی نیست هرکجای این دنیا باشن نسبت به پرچم شون تعصب دارند فقط یه مشت بی ریشه و بی اصل و نسب هستن که به پرچم کشورشون توهین می‌کنند .🇮🇷 ✅کانال تحلیلی مهندس 😊 (صلواتی ) https://eitaa.com/kashkoole_tanazy .کانال 💐 @kashkoolesalavat 💐 @kashkoolesalavat
هدایت شده از کشکول آیه و حدیث
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
تزکیه مقدم است بر همه‌چیز 😊 (صلواتی ) https://eitaa.com/kashkoole_tanazy .کانال 💐 @kashkoolesalavat 💐 @kashkoolesalavat
این دو کودک دارند گریه میکنند؛ یکی دختر شهید امنیت یاسر شجاعیان که میگوید بابایش قرار بوده شب بیاید و او را از خانه‌خرابه حاشیه شهر ببرد شهربازی ولی دیگر نیامده؛ 😭😭 یکی هم پدرش برای یک شب چند‌ده‌میلیون داده تا در یک هتل لاکچری بتواند رونالدو را ببیند ولی هنوز موفق نشده😏 ✅ کانال تحلیلی 😊 (صلواتی ) https://eitaa.com/kashkoole_tanazy .کانال 💐 @kashkoolesalavat 💐 @kashkoolesalavat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴ایرانی‌های آزادشده توسط آمریکا وارد تهران شدند 🇮🇷از کانالهای نشریه عبرتهای عاشورا🇮🇷 😊 (صلواتی ) https://eitaa.com/kashkoole_tanazy .کانال 💐 @kashkoolesalavat 💐 @kashkoolesalavat
﴾﷽﴿ . میگن رفیقِ شهید، شهیدت می‌کنه... اما نگفته بودند گاهی انقدر شبیه هم میشوند که آدم حیرت میکند... . چقدر شبیه هم بودید؛ هم دانشگاهی، همکار، هم‌ رزم، دوست مگر چقدر با هم انس داشتید؟ چی بین‌تان رد و بدل شده بود؟ در کدام طبقه‌ی آسمان با هم وعده کرده بودید؟ . هر دو جوانِ بیست و شش هفت ساله هر دو مدافعِ حریم آل الله هر دو غیور و شجاع اما؛ اوجِ تمام این شباهت‌ها در شهادت شماست که جز خداوند هیچکس راز پنهانِ آن را نمی‌داند... انگار سرنوشت تاریخ ۱۳ را برای هر دو شما انتخاب کرده بود. یکی ۱۳ آبان و یکی ۱۳ دی... . اما شهادتتان... نمی‌دانم برای نحوه‌ی شهادتتان به کی متوسل شدید؟ چه دعایی خوانید؟ دست به دامان کدام امام شدید؟ در کدام مجلس روضه، حاجت روا شدید؟ که هر دو مثل هم در میانِ آتش راهی به گلستان بهشت پیدا کردید. . فقط این را می‌دانم که از هر طرف نگاه می‌کنیم شبیه روضه‌ها شده اید... . آتش و دستی جدا بدنی که اربا اربا شده بود... . و حالا سرنوشتی که حالا هر دوی شما را هم‌سفره‌ی اربابتان حسین(ع) کرده بود. . رفاقت خوبه بهشتی باشه مثل روح‌الله مثل وحید❣🌷❣ 🌷@shahedan_aref 😊 (صلواتی ) https://eitaa.com/kashkoole_tanazy .کانال 💐 @kashkoolesalavat 💐 @kashkoolesalavat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
☝️مجری منوتو: انگار سال ۵۷ شده و همه نیرویی که باید ضد جمهوری اسلامی متحد بشوند ضد شاهزاده شده است!!! 😂😄😜😂 ✅ کجاشو دیدی حالا ؟! این تازه اول کاره! همه تون باید به ... بیافتید و تاوان پس بدید! 😊 (صلواتی ) https://eitaa.com/kashkoole_tanazy .کانال 💐 @kashkoolesalavat 💐 @kashkoolesalavat
پهلوان حسن یزدانی شما قبلا اینجا مدال طلای خودتو گرفتی... برای ما شما همیشه قهرمانید♥️ *یاس ┏━━ °•🖌•°━━┓ @jahad_tabein ┗━━ °•🖌•°━━┛ 😊 (صلواتی ) https://eitaa.com/kashkoole_tanazy .کانال 💐 @kashkoolesalavat 💐 @kashkoolesalavat
وزارت خارجه: ۵ ایرانی از زندان‌های آمریکا آزاد شدند 🔹۵ نفر از شهروندان ایرانی که به‌دلیل فعالیت‌های تجاری عادی به‌شکل غیرقانونی تحت پیگرد آمریکا قرار گرفته بودند، آزاد شدند و به آغوش خانواده‌های خود بازگشتند. 🔹قبل از آن، منابع مالی کشورمان در کره جنوبی به حساب‌های متعلق به بانک‌های کشورمان در قطر منتقل شد. این منابع هم اکنون در دسترس بانک مرکزی ایران قرار دارد.
ایران زنده است تصویر ۱ حضور ۵ میلیون زائر درمشهد تصویر ۲ ترافیک جاده شمال تصویر ۳ بالارفتن مردم از کوه و کمر برای دیدن رونالدو تصویر ۴ بازار لوازم التحریر همین حالا خاک برسر اپوزیسیون پلشت و بی مقدار که درسالگرد ژینا حتی به اندازه یک‌هزارمِ این را هم در داخل وخارج نتوانست جمع کند 🗣 آقای تحلیلگر @twtenghelabi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴نگران زبان فارسی‌ام 🔹حواستون به زبان فارسی هست؟ 🔹زبانی که از قسطنطنیه تا هند، زبانِ علم بوده! از کانال خط رهـبر 🇮🇷 😊 (صلواتی ) https://eitaa.com/kashkoole_tanazy .کانال 💐 @kashkoolesalavat 💐 @kashkoolesalavat
سلااااااام صبحتون پُر از لبخند وشادی 😊 ☄️⃟ ☄️😊 (صلواتی ) https://eitaa.com/kashkoole_tanazy .کانال 💐 @kashkoolesalavat 💐 @kashkoolesalavat
هدایت شده از کشکول داستاندونی.....( صلوات )
📌جعفر نعلبند نمی دانم چکار کنم، بروم یا نروم؟ این مرد یزدی همراه وهمسفر ودوست من شده است وحالا این گونه در بستر بیماری افتاده ومرضش شدّت یافته، انگار در حالت احتضار است! خدایا! چه کنم؟ اگر نروم، چگونه خودم را راضی کنم؟ پیش از این بیست وچهار بار توفیق زیارت آقا ابا عبد الله (علیه السلام) را پیدا کرده ام وزیارت عرفه را در کربلا خوانده ام. اگر امسال این توفیق از من سلب شود... نه! نه! باید هر طوری که شده خودم را به کربلا برسانم. ولی او را چه کنم؟ دوستم را تنها بگذارم؟ این مرد بیمار وغریب را؟...»؛ این اندیشه به سرعت از مغز استاد جعفر نعلبند اصفهانی گذشت. او سرانجام تصمیم خود را گرفت. این بود که برای خداحافظی به بالین پیرمرد یزدی رفت. ناگهان اشک بر پهنه صورت زرد ونحیف پیرمرد، دوید. او خطاب به همسفرش، نعلبند اصفهانی، گفت: «گوش کن رفیق! من بیشتر از یک ساعت دیگر زنده نیستم! پس از مرگ من، این الاغ وهمه وسایل من، مال تو باشد. فقط از تو می خواهم به هر شکلی که شده مرا با همین الاغ به کرمانشاه ببری واز آنجا به کربلا منتقل کنی!» لحظاتی بعد مرد یزدی نگاه ملتمسانه دیگری به چهره دوستش انداخت وبه آرامی جان داد. خواسته های مرد، در گوش استاد جعفر طنین انداز شد. او بلافاصله جسد همراهش را بر روی الاغ بست... امّا جنازه گاهی به این طرف وگاهی به آن طرف می افتاد. تنهایی نیز برایش وهم انگیز شده بود. لبانش را به ذکر صلوات طراوت بخشید، آن گاه سر به آسمان بلند کرد وگفت: «خدایا، کمکم کن». بعد هم با دلی شکسته وچشمانی اشکبار با خودش زمزمه کرد: «یا ابا عبد الله، با زائر شما چه کنم؟ نه می توانم او را رها کنم وبگذرم ونه بنا به خواسته خودش، جسد او را نزد تو بیاورم.» در این هنگام، چشمش به دور دست خیره شد وبا خود گفت: «آیا درست می بینم؟». آری، او درست می دید! چهار سوار بسویش پیش می آمدند. آنها نزدیک ونزدیکتر شدند. یکی از آنان که از همه بزرگتر به نظر می رسید، پیش آمد وبه وی گفت: «استاد جعفر، با زائر جدّ ما چه می کنی؟». استاد جعفر با کمی مکث پاسخ داد: «قربانتان شوم، از دستش درمانده شده ام. می فرمایید چه کنم؟» اکنون آن سه سوار دیگر هم که پیاده شده بودند، در برابرش بودند. در این وقت یکی از آنان، نیزه خود را در گودالی که آب آن خشکیده بود، فرو برد وبیرون آورد. استاد جعفر با شگفتی چشم هایش را می مالید وبعد جوشش آب را در گودال، بخوبی دید... جنازه غسل داده شد واستاد جعفر همراه با آن چهار نفر، بر جنازه پیرمرد نماز خواند. آن گاه آنان جنازه را محکم روی الاغ بستند وناگهان ناپدید شدند! استاد جعفر هم راهش را گرفت وپیش رفت. او یکباره به خود آمد ودید که از قافله های قبلی سبقت گرفته. اندکی بعد هم به کربلا رسید. عدّه ای اطرافش را گرفته، ماجرای او را پرسیده، از او خواستند که علّت زود رسیدنش را بیان کند. او هم آن چه را که بر وی گذشته بود، بازگو کرد... سرانجام روز عرفه فرا رسید واستاد جعفر نعلبند اصفهانی به حرم مشرّف شد، امّا اتّفاق عجیبی برایش پیش آمد. او با شگفتی تمام، مردم را به شکل حیواناتی مانند گرگ وسگ وخوک و... می دید وفقط بعضی ها را به صورت انسان مشاهده می کرد. تعجّبی آمیخته با نوعی وحشت، سراسر وجودش را برگرفت. تمام آن روز مردم را به همین گونه می دید، ولی روز بعد که به حرم رفت، همچنان مردم را به شکل خودشان مشاهده می کرد. از همان جا تصمیم گرفت که دیگر در روز عرفه مشرّف نشود! هنگامی که وی این ماجرا را برای دیگران باز می گفت، بدگویی وسرزنش نثارش می کردند، به همین جهت تصمیم گرفت که دیگر با کسی در این مقوله سخن نگوید. یک شب که استاد جعفر مشغول خوردن شام بود، صدای در بلند شد. وقتی در را باز کرد، شخصی که پشت در بود، پیام داد که آقا تو را طلبیده اند! استاد جعفر به همراه آن شخص روانه مسجد جامع شد ودید که حضرت صاحب الأمر (علیه السلام) روی منبر بلندی نشسته اند وجمعیت در مسجد موج می زد. استاد جعفر، زیر لب زمزمه کرد: «اوه! از میان این جمعیت، چگونه می توان به خدمت ایشان رسید؟». در این هنگام، آقا به وی فرمودند: «جعفر، جلوتر بیا!» واستاد جعفر شگفت زده ومبهوت پیش رفت. آن گاه امام (علیه السلام) به وی فرمودند: «چرا آن چه را که در راه کربلا دیده ای، برای مردم نقل نمی کنی؟». او گفت: نقل می کردم آقا، از بس که بدگویی می کردند، دست از گفتن کشیدم!». آقا فرمودند: «تو کاری به حرف مردم نداشته باش. آنچه را که دیده ای، بیان کن تا همه مردم بفهمند که به زائر جدّمان، حضرت سید الشّهداء (علیه السلام) چقدر لطف ومحبّت داریم!...». 📚 برکات حضرت ولی عصر (علیه السلام) (خلاصه عبقری الحسان)، ص ٣١. ♥️اللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج♥️ 💠💠 خصوصا پدرومادر شهدا 💐🌸💐🌸💐 📚 ..... ( صلوات ) https://eitaa.com/joinchat/1155334434C46633e2342
هدایت شده از کشکول داستاندونی.....( صلوات )
.حاج آقای ‍ قرائتی فرمود: پدرم در سال چهل از دنیا رفت و من شش ماه بعد از وفاتش بدنیا آمدم ، در شش سالگی که کمی خواندن و نوشتن آموختم تازه فهمیدم که آن شعری که پدرم وصیت کرده بود تا بر سنگ قبرش بنویسند مفهومش چیست ( در بزم غم حسین، مرا یاد کنید ) بعدها و در جوانی همیشه کنجکاو بودم که آیا پدرم حقیقتا حسینی بوده ؟؟ روزی در سن حدودا بیست سالگی در کوچه میرفتم که مردی حدودا پنجاه ساله که نامش حسین بود و فهمیده بود من پسر حاج عباسعلی هستم ناگهان مرا در آغوش گرفت و سر بر شانه ام گذاشت و گریست و گریست !!! وقتی آرام شد راز گریستن خودش را برای من اینگونه تعریف کرد : در جوانی چند روز مانده به ازدواجم گرچه آهی در بساط نداشتم ولی دلم را به دریا زدم و با نامزد و مادر زنم به مغازه زرگری پدرت رفتیم و یواشکی به پدرت ندا دادم که پولم کم است لطفا سرویسی ارزان و کم وزن به نامزدم نشون بده طوری که مادر زن و همسرم متوجه نشوند از قضا نامزدم سرویس زیبا و‌ بسیار گرانی را انتخاب کرد ، من که همینطور هاج و واج مانده بودم که چکار بکنم ناگهان پدرت گفت : حسین آقا قربان اسمت ، با احتساب این سرویس طلایی که نامزدت برداشت الباقی بدهی من به شما از بابت اجرت بنایی که در خانه مان کردی صد تومان است و سپس (به پول آن زمان ) صد تومان هم از دخل در آورد و به من داد من همینطور هاج و واج پدرت را نگاه میکردم و در دلم به خودم میگفتم کدوم بدهی؟ کدوم بنایی ؟ من طلبی از حاجی ندارم !! بالاخره پدرت پول طلا را نگرفت که هیچ ، بلکه صد تومان خرج عروسی ام را هم داد و مرا آبرومندانه راهی کرد گذشت و گذشت تا اینکه بعد از مدتها شنیدم حاجی عباسعلی در سن چهل و یک سالگی پس از آمدن از سفر کربلا از دنیا رفته آمدم خانه خیلی گریه کردم و برای اولین بار به زنم راز خرید طلای عروسیمان را تعریف کردم وقتی همسرم شنید که حاجی طلاها را در موقع ازدواجمان مجانی به او داده زد زیر گریه و آنقدر ناله کرد که از حال رفت وقتی زنم آرام شد از او پرسیدم تو چرا اینقدر گریه میکنی و همسرم با هق هق اینگونه جواب داد : آنروز بعد از خرید طلا چون چادر مادرم وصله دار بود حاجی فهمید که ما هم فقیریم ، شاگردش را به دنبال ما فرستاد تا خانه ما را یاد گرفت و چون شب شد دیدیم حاجی به در خانه ما آمده و در میزند ، من و مادرم رفتیم و در را باز کردیم و حاجی بی آنکه به ما نگاه کند که مبادا ما خجالت بکشیم پولی در پاکت به مادرم داد و گفت خرج جهاز دخترتان است حواله ی آقا امام حسین علیه السلام است ، لطفا به دامادتان نگویید که من دادم !! تا همسرم این ماجرا را تعریف کرد باز هر دو به گریه زار زدیم که خدایا این مرد چه رفتار زیبایی با ما کرده ، بگونه ای که آنروز پول طلا و خرج عروسی مرا طوری داد که زنم نفهمید و خرج جهاز زنم را طوری داد که من نفهمیدم !!! وقتی این ماجرا را در سن بیست سالگی از زبان حسین آقای کهنه داماد شنیدم فهمیدم که پدرم همانگونه که در عزای امام حسین علیه السلام بر سر می زده دست نوازش بر سر یتیمان هم می کشیده ، همانگونه که در عزاء بر سینه میزده مرهمی به سینه درد مندان هم بوده ، و همانگونه که برای عاشورا سفره نذری مینداخته هرگز دستش به مال مردم آلوده نبوده و یک حسینی حسینی راستین بوده است ..... اللهم ارزقنا توفيق خدمة الحسين عليه السلام في الدنيا و الآخره اگر لذت بردید به اشتراک بگذاريد!🌷🌷🌷🌷🌷🌷با ذکر 14 صلوات هدیه به فاطمه زهرا سلام الله علیها 💠💠 خصوصا پدرومادر شهدا کانال 👇👇👇👇 @kashkooleayevahadis 🌿🍀🌿🌿🌿🌿🍀🌿 👇👇👇 👇👇👇 💐 @kashkoolesalavat 💐 @kashkoolesalavat 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃 https://eitaa.com/joinchat/229900502Cd65c126daa 👆👆👆👆👆 😍😂😁☺️😊😊☺️😂😁😍 https://eitaa.com/kashkoole_tanazy 👆👆👆👆 💐🌸💐🌸💐 📚 ..... ( صلوات ) https://eitaa.com/joinchat/1155334434C46633e2342
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
.... میگین مردم ما گشنه اند و... چرا میروید اینهمه راه به... ... ... 🏴پست ویژه خاطرات حاج آقا از پیاده روی کربلا خیلی عجیبه همین چند تا جمله به اندازه ۱۰۰ صفحه کتاب ارزش داره اگر عبرت بگیریم.                         😊 (صلواتی) https://eitaa.com/kashkoole_tanazy .کانال 💐 @kashkoolesalavat 💐 @kashkoolesalavat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💜💙💚💚💚💚💚 دیوووووونه.... دیگه اخماتو واکن منو عشقم صداکن توی چشمام نگاه کن دیووووونه..... دیگه دارم هواتو دلم آرومه باتو نبینم گریه هاتو دیوووووونه...... دیگه اخماتو واکن منو عشقم صدا کن توی چشمام نگاه کن دیووووونه دیگه.... نبینم گریه هاتو 😊 (صلواتی ) https://eitaa.com/kashkoole_tanazy .کانال 💐 @kashkoolesalavat 💐 @kashkoolesalavat