دو شهید از پی هم
ساعت حوالی 2/5 بعدازظهر بود که رسیدیم به پد5. آنجا یوسف به من گفت که همراه کاظم (کاظم بانان متقی که در عملیات کربلای یک به شهادت رسید) با «اساکره» که یک جور قایقهای بزرگ و قوی بود، پل خیبری را بیاوریم به پد یک. خودش هم میخواست به پد یک برود و آنجا منتظر ما باشد. با دیدن حالت یوسف دلم نمیآمد که از او جدا شوم. به همین خاطر خواستم همراهش بروم. اما مخالفت کرد و گفت: نه! تو با کاظم برو من سر پد یک منتظرتان هستم فقط زود بیایید.
به هرحال رفتیم و بعد از اتفاقاتی که افتاد، تا ساعت چهار عصر رفتیم پد یک. اما از یوسف خبری نبود. احتمال دادیم که جایی رفته باشد. حدود نیم ساعتی منتظرش ماندیم. اما باز خبری نشد. بالاتر از تقاطع پد مرکزی و پد یک معدن شنی بود که اطرف آن چند سنگر ساخته شده بود. فکر کردم شاید یوسف به خاطر آتش پراکنده توپخانه عراقیها به آنجا رفته باشد. از کاظم خواستم سرچهارراه منتظر باشد و خودم به دنبالش رفتم. گوشه و کنار معدن را نگاه کردم، اما از یوسف خبری نبود. همان جا لودری بود که ظاهراً گلولهای کنارش منفجر شده و همه جایش را ترکشی کرده بود. داشتم به سمت لودر میرفتم که کاظم صدایم کرد و گفت:حجت چی شد؟ اگه یوسف اونجا نیست بیا بریم. من هم که از پیدا کردن یوسف ناامید شده بودم، برگشتم و همراه کاظم به طرف دیدگاه پد هشت رفتیم.
اذان مغرب بود که خسته و کوفته به آنجا رسیدیم. بعد از ادای نماز، برادر حسین سنگرگیر آمد دنبالمان تا ما را عقب ببرد. حسین از بچههای زحمتکش و از دیدهبانان قدیمی سپاه بود. اولین دیدار من با حسین سال 63 در پادگان ابوذر بود. آن موقع حسین مربی دیدهبانی ما شد. بچهای مومن، خاکی و متواضع بود. یادم است یک شب که در پادگان ابوذر بیخوابی به سرم زده بود، داشتم کتاب میخواندم. ساعت 2/5 شب متوجه صدایی شدم. از سوراخ در نگاه کردم، دیدم حسین مشغول نماز شب است. از همان موقع مهرش به دلم نشست. حسین تنها پسر خانواده و عصای دست پدرش بود. اسمش در شناسنامه هدایت بود، منتها به خاطر عشقش به اباعبدالله(ع)، نام حسین را برای خودش انتخاب کرده بود. حسین برای ما همانند پدری مهربان بود و همه بچهها دور شمع وجودش پروانهوار میچرخیدند. در مواقع کار و تلاش آیه مبارکه فَاستَقِم کَما اُمِرت بر لبان حسین جاری بود.
به هرحال آن شب قرار شد حسین ما را به عقب برگرداند. در راه که میآمدیم حال عجیبی داشت. هرچه از یوسف میپرسیدیم طفره میرفت. رسیدیم به موقعیت قائم. وارد موقعیت که شدیم، حسین گفت: «اسم حسینیه شهید یوسف دایی ماسوله!» یکدفعه به خودم آمدم و گفتم: «منظورت چیه؟» حسین گفت: «یوسف شهید شده.» عرق سردی تنم را گرفت. در عین ناباوری از ماشین پیاده شدم و به سنگر رفتم. داخل سنگر که شدم خشکم زد. صدای نوار قرآن بلند بود و هر کدام از بچهها در گوشهای زانوی غم بغل گرفته و بغض کرده بودند. پرچم سیاهی هم سردر سنگر نصب شده بود. جنازه یوسف را که دیدم، تازه متوجه دست راستش شدم. مشت شده بود. یوسف پشت همان لودر ترکشی کنار معدن افتاده بود. او از شدت درد و تشنگی آنقدر زمین را چنگ زده بود تا شهادت را با لبخندی که بر لبانش نقش بسته بود، در آغوش کشیده بود.
بعد از شهادت یوسف، حسین مسئولیت واحد را بر عهده گرفت. چند روز بعد من و رمضان نقیزاده که از دیدهبانهای نمونه یگان بود و بعد از والفجر8 به شهادت رسید، رفتیم دیدگاه پد یک در جزیره مجنون. رمضان برایم تعریف کرد چند روز قبل از شهادت یوسف شنیدم که حسین به یوسف گفته بود: «یوسف تازگیها خیلی با حال شدی! مثل اینکه میخوای پربزنی! اما بدون که اگه رفتی من هم پشت سرت میام.» همان روزی که حسین این حرف را به یوسف گفت، او شهید شد. حسین هم دقیقاً 17 روز بعد از یوسف پرزد و به شهادت رسید.
منبع: روزنامه جوان
ایده حضرت امام خامنهای حفظه الله تعالی برای مشارکت دانشآموزان در طرح نور
🔹 یکی از بخشهای مهم بیانات امام خامنهای در دیدار اخیر معلمان، پیشنهادی بود که ایشان کلیت آن را مطرح نمودند و وارد جزئیات نشدند اما در هیچ رسانهای، این قسمت از بیانات موردتوجه قرار نگرفت. ایشان فرمودند:
🔹 «اوّلین کار معاونت پرورشی این است که از ایجاد و رواج و شیوع آسیبهای اخلاقی و اجتماعی در میان خود جوانها جلوگیری کند.
بنده میخواهم #پیشنهاد کنم که جوانهایمان ــ که در مجموعهی میلیونی دانشآموز، یک تعداد خیلی زیادی جوان و نوجوان فعّال هستند ــ باید بروند جلوی آسیبهای اجتماعی را بگیرند؛
خب، مقدّمهاش این است که در داخل خود مدارس آسیبهای اجتماعی وجود نداشته باشد؛
این کار معاونت فرهنگی است.
حالا البتّه آمارهایی میدهند که اینقدر [آسیبها] زیاد شده؛ بنده به این آمارها خیلی اعتماد نمیکنم، اینها خیلی مورد اعتماد نیست امّا آسیبها وجود دارد؛ یعنی رفتار خشن، روابط نامناسب اخلاقی و خیلی چیزهای دیگر که نمیخواهم اسم بیاورم. معاونت پرورشی بایستی به اینها برسد.» ۱۴۰۳/۲/۱۲
🔹 اگرچه ایشان صراحتاً اسم طرح نور یا موارد دیگری را نبردند اما کلیت ایده معظم له این هست که دانشآموزان در مقابله با آسیبهای اجتماعی ورود کنند. اینکه جزئیات این مشارکت چگونه باشد یقیناً با تشخیص مسئولین مربوطه است اما کوتاهی در انجام امر ولی روا نیست.
🔹 سابقاً طرحی به نام #همیار_پلیس ایجاد شد که نتایج خوبی داشت. طرح همیار پلیس در سال ۱۳۷۴ با هدف ارتقای امنیت اجتماعی و جلب مشارکت مردم در امر پیشگیری از جرم و جنایت، به ابتکار نیروی انتظامی جمهوری اسلامی ایران (ناجا) اجرا شد. این طرح در ابتدا در مدارس و با هدف آموزش دانشآموزان در زمینههای مختلف ایمنی و ترافیکی آغاز شد. با گذشت زمان، این طرح گسترش یافت و به سایر اقشار جامعه نیز تعمیم داده شد. اما پیشنهاد اخیر امام خامنهای برای مشارکت دانشآموزان میتواند در قالب «همیار اجتماعی پلیس» یا «طرح نور دانشآموزی» یا عناوین و جزئیات دیگری پیادهسازی شود.
🔹 هرکسی که این مطلب را مطالعه مینماید و در هرجای کشور با نیروی انتظامی ارتباط دارد، میتواند این مطلب را در کانالهای پرمخاطب ارسال نماید یا این ایده را با مسئولین مربوطه به اشتراک بگذارد یا در شهرستان خودش پیگیری کند و در سطح کشور هم پیادهسازی گردد.
🔹 هماکنون مخاطرات اجتماعی در اطراف دبیرستانهای دخترانه و پسرانه در شهرهای بزرگ تشدید شده و این امر همتی میطلبد که خود #مردم مشارکت کنند و با پیگیری و توسعه کمّی و کیفی طرح نور یا موارد مشابه، جلوی #ظلمانی شدن فضای جامعه و انحطاط اخلاقی نسل جوان را بگیرند. مشارکت دانشآموزان در طرح نور میتواند حداقل محیط اطراف دبیرستانها را نهتنها از بیحجابی بلکه از سایر مخاطرات اجتماعی نیز سالمسازی نماید. ضمن اینکه برکات مختلفی برای خود دانشآموزان نیز خواهد داشت. انشاءالله
✍️ اندیشکده تثبیت| امیر حسینی
از منظری دیگر میتوان یادآور شد: هر قدر شخص عقبه و پیشینۀ روشنتر و قویتری داشته باشد احتمال سرزدن خطاهایی از این دست از او کمتر است چون برند خود را معتبر میداند و نمیخواهد به آن آسیب برسد.
آقای صدیقی اما پیشینۀ قابل توجهی در جریان انقلاب ۵۷ ندارد و با اینکه در آن زمان که جوانان ۱۸ تا ۳۰ ساله میداندار بودهاند و او ۲۷ سال داشته و این سن کمی برای اشتهار بهعنوان روحانی مبارز در آن زمان نبوده اما با چنین عنوانی شناخته نمیشد. همین فقدان یا کاستی شاید سبب شد شیخ برخی نکات را مراعات نکند و این درس هشتم است تا کارهای بزرگ به افراد پیشینهدار واگذار شود.
جدایی محتمل آقای صدیقی از نمازجمعه تهران هم میتواند از نمازگزارانی که فارغ از انگیزههای سیاسی و تنها به قصد عمل عبادی در آن حاضر میشوند رفع نگرانی کند چراکه خطبهها به مثابه دو رکعت نماز منظور میشود و امام جمعۀ موقت با اذعان به بیاطلاعی و غفلت چهبسا شرط عدالت را از خود سلب کرده باشد. با این نگاه ستاد نماز جمعه باید از غلظت سیاسی بکاهد و به علایق طیفهای صرفاً مذهبی و کمتر حکومتی و سیاسی هم توجه کند چراکه بعد از قضیه اخیر رنجیدهاند و درس نهم میتواند همین باشد؛ هرچند از مواضع دیگر امامان جمعه و نپرداختن به این قضیه میتوان نتیجه گرفت این درس چندان فراگرفته نشده است.
هرچند این افشاگری حاصل پیگیریهای یک فعال رسانهای است اما با توجه به ثبت کدملی افراد کارکنان دفترخانهها و دستگاهها هم میتوانند در موارد مشابه اطلاعات را منتقل کنند و این کار نهتنها مذموم نیست که مستحسن است چراکه اطلاعات طبقهبندیشده و سرّی نیست. براساس آنچه آقای فروغی شبکه سه یا دیگری گفته که احتمالاً این اطلاعات از درون مدرسۀ علمیۀ صدیقی به بیرون درز کرده اتفاقاً میتوان گفت اگر عیب میجمله بگفتیم هنرشان را نیز باید یادآور شویم و این هنر همین است که در میان آن طلاب و پرورشیافتگان کسانی هم بودهاند که در قبال اموال عمومی حساسیت داشتهاند و به شک خود بیشتر بها دادهاند تا به اشک آقای صدیقی.
دست آخر و جدای این موارد که خالی از پارهای طعنهها برای کاهش بار سیاسی نیست میتوان سراغ جدیترین درس و آموزه رفت چراکه شاید خسارتی که روحانیت شیعه از این ماجرا متحمل یا متقبل شده با کمتر ضربۀ دیگری قابل قیاس باشد.
درست است که از دیرباز روحانیت شیعه با اهل بازار و کسب و کار مراوده داشته و با زمین و ملک بیشتر و تا اینجای کار اتفاق تازهای رخ نداده اما اینکه بخشی از اموال عمومی و متعلق به یک حوزۀ علمیه را تولیت آن به مؤسسهای خانوادگی واگذار کند با این پیشینه سازگار نیست و دلیلی جز ادغام دیانت و قدرت و سیاست ندارد و این تنها یکی از تبعات و آفات این مقوله است که سرباز کرده است
.
به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین، روزنامه هم میهن در گزارشی نوشت:
قصه از این قرار است که باغ ۴۲۰۰ مترمربعی متعلق به مدرسۀ علمیۀ تحت تولیت آقای صدیقی به یک مؤسسه با سهامداری خودشان و خانواده واگذارشده بود و ابتدا گفتند امضای ایشان جعل شده و بعد معلوم شد خودشان بهعنوان فروشنده و در عین حال خریدار در دفترخانه حاضر و اثر انگشت هم تأیید شده و حتی سندی منتشر شد که نشان میداد وجهی هم نقداً پرداخت شده است.
در اظهارنظر بعدی گفتند اساسنامه را نخوانده و اعتماد کردهاند و از این اعتماد سوءاستفاده شده منتها خبری دایر بر شکایت از جاعل منتشر نشد و دست آخر به جای عذرخواهی از مردم از آنان خواستند دعا کنند و در عین حال استغفار کردند اگرچه به توطئۀ دشمنان و «بوقهای خارجی» نسبت دادند و در گرماگرم این مباحث اعلام شد یکی از سخنرانان شب قدر در دانشگاه امام صادق همین جناب صدیقی است و واکنشها در فضای مجازی چنان منفی بود و احتمالاً برگزارکنندگان بیمناک اعتراض در محل و تحتالشعاع قرار گرفتن وجوه مذهبی و آیینی بودند که خبر لغو آن منتشر شد.
مورد نخست اینکه کاری را که یک روزنامهنگار تحقیقی توانسته انجام دهد چهبسا از عهدۀ نهادهای رسمی با بودجههای کلان برنمیآمده است. این ادعا که افشاگر، ارتباطات ویژه دارد یا از جاهایی خوراک میگیرد به فرض صحت هم تأثیری در اصل موضوع ندارد. چراکه اصل موضوع این است که هر چه امکان اطلاعرسانی بیشتر و روزنامهنگاری تحقیقی و مستقل مجال فراختر داشته باشد، فساد کمتر خواهد بود و نمیتوان همزمان هم مدعی مبارزه با فساد بود و هم دست اهل رسانه را بست.
دوم اینکه موضوع از ابتدا شبههبرانگیز بوده است. از همان زمان که باغ گیلاس را از بین بردند و با تغییر کاربری موافقت شد، نطفۀ تخلف بسته شد و اگر از همان ۲۰ سال قبل این حساسیتها وجود داشت چهبسا اتفاقات بعدی هم رخ نمیداد. در موارد مشابه از ابتدا باید چنین چشماندازی را مد نظر داشته باشند؛ اینکه باغ گیلاس با عنوان تأسیس حوزۀ علمیه تغییر کاربری داده شود و بعد در فرصت مقتضی بخشی از همان ملک به مؤسسه یا شخص حقیقی و خصوصی منتقل شود!
حمایت صریح روزنامۀ شهرداری تهران که خواستار «برخورد مؤمنانه» شد و سخنان اخیر رئیس شبکۀ سه سیما، مؤید آن است که با انحصار رسانهای افشای این تخلف میسر نبود و این سومین آموزه است که از رسانههای تبلیغاتی و رسمی نمیتوان انتظار حساسیت به اموری از این دست را داشت. به تعبیر دکتر شریعتی برای آن که بدانی هر که چگونه میاندیشد باید بدانی از کجا میخورد و منظور محل تأمین بودجه است.
چهارمین آموزه این است که همانگونه که علما دربارۀ ربا موضع میگیرند در قبال ریا هم حساسیت ابراز شود. هرچند نمیتوان تمام کنشهای آقای صدیقی را ریاکارانه دانست ولی احساس جامعه این است که میان آنچه میگفتند و اشکی که بر چهرهشان میدوید با آنچه رخ داده تناسبی برقرار نیست.
آموزۀ پنجم این حکایت هم این است که محدود کردن امر به معروف و نهی از منکر به پوشش زنان و دختران تا چه اندازه با تلقی عمومی فاصله دارد و اتفاقی که حالا افتاده این است که آنچه رئیس ستاد امر به معروف انجام داده از نظر جامعه خود، مصداق منکر بوده است کما اینکه بالصراحه اذعان کرد مرتکب غفلت شده و استغفار و طلب آمرزش کرده است. امر به معروف واقعی اتفاقاً همین کاری است که رسانهها و منتقدین در افشای این ماجرا انجام دادند حال آنکه یک ریال هم بابت آن بودجه نگرفتهاند نه کاری که ستاد تحت امر و مدیریت آقای صدیقی با دریافت بودجههای فراوان انجام میدادند یا مدعی انجام آنها بودند و هزینههای سنگین سیاسی و اجتماعی به بار آوردند و با قوانین ضدفساد موجود هم شایستۀ تقدیر است نه تخطئه.
ششمین درس این است که آقایان علما باید بیشتر مراقب فرزندان خود باشند چراکه از موضوع معاون اول سابق قوه قضائیه و پروندۀ فرزندان او هم زمان زیادی نمیگذرد. در موضوع آقای صدیقی این احتمال جدی است که فرزندان او نگران آیندۀ خود بعد از پدر بودهاند.
بهتر است فرزندانشان را از گرد پدر گشتن منع و به تحصیل یا کسب و کاری واقعی سوق دهند.
به یاد آوریم آقای صدیقی در اولین مصاحبه با یوسف سلامی، خبرنگار تلویزیون آیهای از قرآن را خواند که ناظر به شِکوۀ یعقوب نبی از فرزندان است؛ آیۀ ۸۶ سورۀ یوسف: «من با خدا غم و درددل خود گویم و از خدا چیزی دانم که شما نمیدانید.»
این ماجرا آزمونی برای اصولگرایی رادیکال ایرانی هم بود که با ادعای مبارزه با فساد و تبعیض و در دوران اصلاحات و اعتدال خود را پرچمدار آن معرفی میکردند و با حمایت یا سعی در توجیه عملکرد حجتالاسلام صدیقی نشان دادهاند آن ادعاها تا چه میزان اصالت داشته و این هفتمین درس است.
هدایت شده از کشکول آیه و حدیث
salavat256.ir.pdf
1.12M
﷽
#پی_دی_اف
🌹فایل پی دی اف خلاصه کتاب گنج پنهان ، فوائد صلوات امام زمان معروف به صلوات ابوالحسن ضرّاب اصفهانی
✅صلواتی که کلید صد قفل بسته است وبیش از صد فضیلت و فایده دارد وگنجی است که در همه ی خانه ها موجود است ولی اکثر مردم از برکات آن بی خبرند.
⚠️✅ سعی شده در این فایل مطالب اصلی در رابطه با این صلوات شریف بیان بشه،
به همراه متن و ترجمه صلوات .
✅⚠️این فایل را به عزیزانی که دسترسی به کتاب گنج پنهان ندارند برسونید تا با این دعاء آشنا شوند و از فوائد خاصّ این دعاء بهره مند گردند.
⚠️ طبق جمله امام زمان ،این صلوات فقط مخصوص روز جمعه نیست.
✅⚠️نشر حدّاکثری
✅ التماس دعا
🌹جزاکم الله خیرا
کانال #گنج_پنهان 👇
🔑اینجا کلیک کنید 🔑
هدایت شده از کشکول طنازی...😂😂( صلواتی )
اندیشه خوب🌹
گاهی خودت را مثل یک کتاب ورق بزن ؛
انتهای بعضی فکرهایت نقطه بگذار که بدانی باید همان جا تمامش کنی ...
بین بعضی حرفهایت ، ویرگول ، بگذار که بدانی باید با کمی تامل بیانشان کنی ...
پس از بعضی از رفتارهایت هم !!علامت تعجب!! که از تو این حرکت درست است !!
و آخر برخی عادت هایت نیز علامت سوال بگذار؟؟
تا فرصت ویرایش هست خودت را هر چند روز یکبار ورق بزن حتی بعضی از عقایدت را حذف کن
اما بعضی را پر رنگ ....
خودت را ویرایش کن تا دست سنگین
روزگار ویرایش نکند زندگیت را ...
💙 #کشکولطنازی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬شاید علمی تر از این بیان آقای دکتر عزیزی نمیشد ضرورت «حجاب» رو توضیح داد و بلایی که «بدحجابی» سر زندگی خود خانمها میاره! 🙏🌺
🎙️دکتر #عزیزی
...