eitaa logo
کشکول مذهبی محراب
366 دنبال‌کننده
2.8هزار عکس
704 ویدیو
25 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
کشکول مذهبی محراب
⚜ ⚜⚜ ⚜💠⚜ ⚜💠💠⚜ ⚜💠💠💠⚜ ❣بِــــسْمِ اللہِ الرَّحـــمانِ الرَّحــــیم❣ ✨ #قـدیـــــــس✨ #قسمت_چهل_و_ه
🔶 🔶🔶 🔶🔺🔶 🔶🔺🔺🔶 🔶🔺🔺🔺🔶 ❣بِــــسْمِ اللہِ الرَّحـــمانِ الرَّحــــیم❣ ✨ نویســـنده: موقع حرڪت، پاهایمان را بہ زمیـــن مےڪوبیدیم تا ضرباهنگ ڪوبنده ے گــــام هایمان زمیـــن را . جنگ در صفیــن هیچ شباهتــے به جنگمان در بصـــره نداشت در آن جنـگ هر دو گروه، اندڪ بودیم و مقاومت مخالفان ڪہ شہر بصــــره را تصــرف ڪرده بودند، چندان دوام نیاورد. اما سپـــاه شــــام، بہ ، بیش از ما بودند. من آن روزها ڪہ جــــوان بودم و داراے قامتـــے بلنــد و بـــازوان ستبـــر بہ راحتــے شمشیــــر خود را به حرڪت در مےآوردم و بے آن ڪہ از شدن مےجنگیدم. هرچہ زمـــان مےگذشت، زمیـــن بہ خون ڪشتہ ها و مجروحيـــن هر دو سپـــاه تر می شد. ڪشته هاے شامیــان بیشتر بود و پیشروے ما در قلــب سپــــاه معاویہ، نشــان از پیروزے ما داشت. عــرق از ســـر و رویــم مي ریخت. گاهے ڪہ فرصتے پیش مےآمد بہ اطرافم نگاه مے ڪردم؛ امــام را مےدیدم ڪہ سوار بر اســب، شمشیـــر اش را بر فـــرق شامیـــان مي ڪوفت. دیــدن امــام و اطمینـــان از زنـــده بودن او بہ من قــوت قلـــب مےداد و من در ڪنار عبــــدالله فرمانده ے شجاعـــم اینڪ در قلــــب سپـــاه شـــام بودیم. آن ها چاره اے جز عقـــب نشینے نداشتند و هر قدمے ڪہ از آنان بہ پس مے نشست، ما بہ خیمہ گاه معاویـــہ نزدیڪتر مےشدیم. اطراف خیمہ گاه او سربازانــش فشرده و منسجم ایستاده بودند تا مانــع نزدیڪ شدن ما بہ معاویـــہ شوند. و وحشـــت را در صـــورت خستہ ے آن ها بہ وضوح مے دیدم. هرچند آن ها با معاویہ مــــرگ بستــہ بودند و قصـــد داشتند تا رسیدن بہ مرگ از معاویــہ محافظت ڪنند، اما پیشروے گروه ما ڪہ عبـــدالله سرمســـت از آن شمشیــــر مےزد و رجــــز مےخواند، مــا را به جلو فرا مےخواند تا قرارگاه معاویـــہ را تصرف ڪنیم. هر لحظــہ که می گذشت، به خرگاه سفیـــد و بزرگ معاویــہ نزدیڪتر مےشدیم. دعا ميڪردم با ڪشتہ شدن معاویہ و فرار لشڪریانش، غائلہ ے صفیـــن هرچہ زودتر بہ پایــان برسد. اما پنـج ستــون از فداییان معاویہ، خرگـــاه او را در حلقــہ ے خــود داشتند و ما براے شڪستن این محاصـــره، تــلاش مےڪردیم. ناگہان متوجہ شدیـــم ڪہ پیشروے زیاد باعث شده ڪہ در ے آن ها قرار بگیریم. البتہ بعدها شنیدم ڪہ عقـــب نشینے تعدادے از سربازان ما از جنـــاح راست، باعـــث دور زدن سربــازان شـــام و بہ محاصـــره در آمدن ما شده است. اینڪ بایــد هم از جلـــو هم از پشـــت با دشمن مےجنگیدیم. شرایـــط بہ گونہ اے بــود ڪہ مجال ایستادن و سر از ڪار دیگـــران در آوردن نبــود. فقط صـــداے چڪاچڪ و و هایے بود ڪہ هر دو طرف بر زبان مے آوردند. 🌍 @kashkoolmazhabimehrab
🔶 🔶🔶 🔶🔺🔶 🔶🔺🔺🔶 🔶🔺🔺🔺🔶 ❣بِــــسْمِ اللہِ الرَّحـــمانِ الرَّحــــیم❣ ✨ نویســـنده: اما صداے عبـــدالله ار همــه بلندتر بود. عبدالله خیــس عرق شمشیـــر مے زد. پیرمردے با آن سن و سال و جنگیدنے چنین، به جوانانے چون من امیــد و انگیــزه مےداد. عبدالله گویے فقط به خرگاه سفید معاویــه فڪر مےڪرد و شاید امید به ڪشتن معاویـــه بود ڪه از همه پیشے گرفت. جلوتــر رفت و من هرگـــز ندیدم ڪه چگونه در زیر بارانـــے از نقــش زمین شد. سنگ هایے ڪه یڪے از آن ها سرم را شڪافت. در زیر باران سنگ ها، قدرت مقاومت و پیشروے نداشتیم. ناچار براے در امان مانـــدن از سنـــگ، تصمیم به نشینے گرفتیم. بخصوص ڪه صداے مالـــڪ اشتــر هم به گوش مےرسید ڪه ما را از پیشروے منع و دعوت به عقب نشینے مےڪرد. به عقـــب بازگشتیم. در نقطه اے امن روے زمین نشستم. دهانم خشڪ شده بود و بدنم خیس عرق بود. از جراحت سرم، خون بیرون مےزد. سرم را با پارچه اے بستم و چشم به میدان ڪارزار دوختم ڪه صدها نفر از ڪشتگان و مجروحــــان جنگ، روے زمین افتاده بودند. مالڪ در جبهه ے راست مےجنگید و امام در جبهه ے چـــپ شمشیـــر ميزد. پرچـــم هاے قبایــل مختلـــف عــــرب از هر دو سپــــاه به سر نیـــزه ها دیده مےشد. با این ڪه مےتوانستم آبے بخورم و ساعتــے استراحـــت ڪنم، اما از جا برخاستـــم و در حالے ڪه صورتم به خون ســـرم آغشته بود، به طرف میـــدان جنگ رفتم تا در پیروزے سپاه امام نقشے داشته باشم. آن روز نبرد با ڪشتگانے از هر دو سپاه به پایان رسید و ما در میان ڪشتگان خود، جسد عبدالله بن بديل را نیز یافتیم ڪه محاسن سفیدش به خـــون نشسته بود. تا دو روز هر دو سپاه به ڪار دفــن ڪشته ها و التيام مجروحان و سازماندهے سپاه خود پرداختند. روزے دیگر دو سپاه مقابل هم ایستادند. اے انجام نشد و جنـــگ به نفـــر ادامـه یافت. با ڪشته شدن عبــدالله، علـــے فرماندهـے گـــردان ما را به عهده گرفت. از آن پــس، من به علـــے تر شدم. روز حملــه اے دیگر فـــرا رسیـــد؛ اے سنگیـــن و بــرق آسا ڪه یـــاران معاویـــه یڪے پس از دیگري بر زمیــن مےافتادند. خرگاه معاویــــه در صــد مترے قرار داشت و آن حتمـــے بود. ناگهان از میـــان سپــــاه معاویـــه، عده اي قرآن ها را بر زده پیـــش آمدند و فریـــاد زدند: ای مردم عــــراق! علــے و معاویــــه را به حاــل خود رهــا ڪنیم؟ بر همســران و فرزنــدان خود ڪنیم! دست از جنـــگ بشوییم و به قــرآن تمسڪ جوییم و راه حڪمیت را در پیــش گیریم! اما مالــڪ اشتــــر جلو رفت و مقابل آنان ایستـــاد و گفت: ما به تـــــن نمےدهیم! ما... 🌍 @kashkoolmazhabimehrab
🔶 🔶🔶 🔶🔺🔶 🔶🔺🔺🔶 🔶🔺🔺🔺🔶 ❣بِــــسْمِ اللہِ الرَّحـــمانِ الرَّحــــیم❣ ✨ نویســـنده: *** ڪشیـــش سرش را بلنـــد ڪرد و آخریــــن برگ از پوست نوشته را روے اوراق دیگر گذاشت. به نظـــر نمےرسید ڪه یادداشت هاي مرد عرب به پایـــان رسیده باشد، اما دیگر ورق ها پوستے نبود و اوراق ڪاغذے ڪتاب نیز، ادامه ے ماجراے صفیــــن نبود. ڪشیش پشتش را به صندلـــے تڪیه داد و با چشـــم هاے خستـــه و خـــواب آلـــود، به نقطه اي از سقف خیره مانــد تا فڪر ڪند ادامه ے این ماجـــرا را چگونه پےبگیرد و بفهمد ڪه در نهایت این جنـــگ چگونـــه به پایــان رسیده است. ناگهـــان فڪرے به خاطرش رسید. اوراق را روے میــــز را جمع ڪرد و را جلو ڪشید و آن را روشن ڪرد. در مثل همیشه مے توانست پاسخ بسیاري از سؤالاتش را بدهد. پیڪار صفیــن واژه اے بود ڪه به ذهنش آمد. مے توانست آن را به عربے بنویسد و ڪند. وقتی روے ڪلید واژه ے پیڪـــار صفیــــن ڪلیڪ ڪرد و به صفحه ے مانیتور خیره شد، از خوشحالے چند بار با انگشت اش روے میز ضربه زد و نفس عمیقے ڪشید تا خستگے مطالعه اے طولانے سخت را از تنش بیرون ڪند. اگر ایریـــنا خـــواب نبود، حتمأ صدایـــش مےزد تا براے او فنجانے قهوه ے تلخ بیاورد. امشب از آن شب هایے بود ڪه ولع زیادے براے مطالعه در خود احســاس مےڪرد. از بین جواب هایے ڪه دریافت ڪرده بود، بسیارے را سرسرے مطالعه ڪرد و گذشت؛ چون فقط ڪلیاتے درباره ے جنگ صفین بود، اما یڪے از آنـها مطلبــے بود بلند ڪه نویسنده اش نثرے داستانــے داشت. جنـــگ را به جزء روایــت مےڪد. از روے بسیاري از صفحات مقالـــه گذشت تا به جایي رسید ڪه سپاه معاویه قرآن ها را به نیزه ڪرده بودند. از جایے شروع به خوانــدن ڪرد که بیـــن یـــاران علــے اے به وجود آمده بود؛ شڪافي ڪه می رفت آنـــان را به هم ریزد: ...مـــردم به هـــم ریختند. آشفتـــه بازارے بود در سپــاه علــــے؛ برخــي به فرماندهے مالــــک اشتـــر مشغول جنــگ بودند و برخے دیگر شمشیرها را در غــلاف ڪرده به نزد علـــے مےرفتند. مرداني ڪه همســـو با علـــے جنـــگ سر داده بودند، حالا خستـــه از جنـــگ، خواهان بودند. در سپـــاه شـــام هنوز عده اے قرآن ها را بر نیزه داشتند و غریو صلـــح و حڪمیـــت سر مےدادند و در سپــــاه علــے، مردان خسته و متعــرض ڪوفه، به دور علـــے جمع شده بودند و مے گفتند: جنـــگ ما را خورده است. مــــردان زیادي ڪشته شده اند. شامیان را باید پذیرفت و به صلــح تن در داد. علـــے در حلقـــه ے یارانش، مانــده بود با آنان چه ڪند؟ تیر نیرنـــگ معاویــــه و عمـــروعـــاص بر قلب سپــــاه او نشانــه رفتـــه بود. به چهره هایشان خيره شد آثارے از ایمـــان و رزمجویے روزهاے گذشته در سیمــاے خستـــه ے آنان دیده نمی شد. 🌍 @kashkoolmazhabimehrab
🍃 🍃🍃 🍃🌸🍃 🍃🌸🌸🍃 🍃🌸🌸🌸🍃 ❣بِــــسْمِ اللہِ الرَّحـــمانِ الرَّحــــیم❣ ✨ نویســـنده: مردے فریــــاد زد و گفت: اے مــردم ڪـــوفه! ما اهالــے شــام را به ڪتاب خـــدا ڪردیم، آنان نپذیرفتند. لذا بر این اســــاس با آنان جنگیدیم. اینڪ آنــان ما را به ڪتاب خدا مےخوانند، به خدا قســــم علـــےأمرور همان چیزے را از سپـــاه شـــام نميپذیرد ڪه دیروز آنان را به آن دعـــوت مےڪرد. این صداے «حریث بن جابر اکبری» بــود. مردے ڪه معاویــــه را از خانــدان ڪفر مے دانست و مسلمانے اش را بـــاور نداشت. اینڪه خستـــــه از جنگــے فرسایشـــے، در حلقـــه ے مــردان علـــے بر تختـــه سنگـــے ایستاده بود و به علــــے صلــــــــح با معاویــــه را مے داد. علــــے آثار را در چهره ے بسیارے از یــــاران خـــود مےدید؛ یـــاران ساده اندیشے ڪه به گرفتار حیلـــــه هاے معاویـــه شده بودند. @kashkoolmazhabimehrab رو بــه آنان گفت: بندگـــان خـــدا! من از هر ڪسے براے پذیرفتــن دعــوت به حڪم شایستــــه ترم، ولے معاویـــه و عمـــروعـــــاص اهل و نیستند. من ، قــــرآن ناطقـــــم. من بهتــر از شما آنان را مےشناسم. من با آن ها از دوران ڪودڪے معاشـــرت ڪرده ام. @kashkoolmazhabimehrab آنــــان در تمـــام احـــوال، بدتریـــن ڪودڪان و بدترین مـــردان بوده اند. آنان قــــرآن ها را بلنـــد نڪرده اند ڪه می خواهند به آن کنند؛ بلڪه این ڪار جــــــز حیلـــــه و نیرنــــــــــگ . یـــــاران مــــن! ســـرها و بــــازوان خود را لختــــے به من عاریـــــه دهید که حـــق به نتیجــه ے رسیده اســـت و چیزے تا بریـــــده شدن ریشـــه ے ستمگـــــران باقــے نمانده است. اشعث بن قیــــس، از فرماندهان علــــے و توانمند، پیشاپیش بیست هزار نفر از مخالفــــان ادامه ے جنگ ایستــاد و گفت: اے علـــــے! مےدانــے ڪه مـــرا از جنــگ نیست؛ من همیشه مـــرد جنـــگ و میــــدان هاے نبـــرد بوده و هستم، اما در حال حاضـــر ادامه ے جنگ را به اســــلام و مسلمــان مےدانم. پس به پیشنهـــاد ایــــن جمــــع از‌ یارانــت گوش ده و دعـــوت معاویــه را به قـــــرآن و حڪمیــــت بپذیـــــــــــــــــــــر. ادامه دارد ... 🌍 @kashkoolmazhabimehrab
‼️ سقط جنین 🔷از بین بردن نطفه بعد از استقرار آن در رحم و همچنین سقط جنین در هیچ یک از مراحل رشد جنین، جایز نیست. 🔺به محض انعقاد نطفه:  1⃣قبل از دمیده شدن روح، در صورت مشقت فوق‌العاده و غیر قابل تحمل در نگهداری یا بزرگ کردن طفل ناقص‌الخلقه برای والدین یا خوف مرگ مادر، سقط جنین جایز است. 2⃣ پس از دمیده شدن روح، سقط جنین مطلقاً حرام است. مگر با استمرار بارداری، حیات مادر و جنین هر دو تهدید ‌شود و نجات زندگی طفل به هیچ وجه ممکن نباشد، ولی نجات زندگی مادر فقط با سقط جنین ممکن باشد. در این حالت واجب است به گونه‌ای عمل شود که قتل طفل عرفاً مستند به کسی نشود. 📕منبع: رساله آموزشی امام خامنه‌ای 🌍 @kashkoolmazhabimehrab
🌏🌕تقویم نجومی اسلامی🌕🌍 ✴️ سه شنبه 👈 سوم مهر ۹۷ 👈 ۲۵ سپتامبر ۲۰۱۸ 👈 ۱۵ محرم الحرام ۱۴۴۰ ✅ این روز ، روز مناسبی برای امور زیر است: 🔘 طلب حوائج 🔘 تعلیم وتعلم 🔘امور خیریه 🔘 دیدار با بزرگان و صاحب منصبان 🔘 سفر 🔘 انجام امور مهم ❤️🚫 سه شنبه شب طبق روایات (سه شنبه که شب شد) مباشرت ، برای فرزند دار شدن خوب نیست و کراهت دارد. ⚫️ طبق روایات، (سر و صورت) در این روز ماه قمری ، باعث شادی میگردد. 🔴 یا در این روز از ماه قمری ، موجب درد شکم، آپاندیس یا کلیه درد گردد. ( قولنج) 🔵 سه شنبه برای ، روز مناسبی نیست و از این کار پرهیز شود. 👕 سه شنبه برای بریدن، دوختن ، خریدن و پوشیدن روز مناسبی نیست و شخص، از آن لباس خیری نخواهد دید. ✴️️ وقت در روز سه شنبه: از ساعت ۱۰ صبح تا ساعت ۱۲ ظهر و بعداز ساعت ۱۶ عصر تا عشای آخر( وقت خوابیدن) ❇️️ ذکر روز سه شنبه : یا ارحم الراحمین ۱۰۰ مرتبه ✳️️ ذکر بعد از نماز صبح ۹۰۳ مرتبه که موجب رسیدن به آرزوها میگردد . 💠 ️روز سه شنبه طبق روایات متعلق است به و و سفارش شده تا اعمال نیک و خیر خود را در این روز به پیشگاه مقدس ایشان هدیه کنیم تا ثواب دوچندان نصیبمان گردد. 🌸ززندگیتون شاد🌸 📚 منابع مطالب ما: 📔حلیة المتقین 🗓 مجموعه تقویم های نجومی معتبر 📖 مفاتیح الجنان 🗒تقویم جامع رضوی 📗 بحارالانوار و... 🌍 @kashkoolmazhabimehrab
کشکول مذهبی محراب
⏪ تفسیر سوره ی یس، آیه 52 ☀️ قَالُواْ یَا وَیْلَنَا مَن بَعَثَنَا مِن مَّرْقَدِنَا هَذَا مَا وَعَد
⏪ تفسیر سوره ی یس، آیه 53 ☀️ إِن کَانَتْ إِلَّا صَیْحَةً وَاحِدَةً فَإِذَا هُمْ جَمِیعٌ لَّدَیْنَا مُحْضَرُونَ 🌟 (آری،) جز یک بانگ نبود که ناگهان همگی نزد ما احضار شدند. 💠پیام ها💠 ✅ 1- در قیامت همه مردم در یک جا حاضر می شوند. «جمیع لدینا محضرون» ✅ 2- حضور در قیامت با اختیار نیست. «مُحضرون» 📚 تفسیر نور/ جلد 7 🌍 @kashkoolmazhabimehrab
کشکول مذهبی محراب
🍃 🍃🍃 🍃🌸🍃 🍃🌸🌸🍃 🍃🌸🌸🌸🍃 ❣بِــــسْمِ اللہِ الرَّحـــمانِ الرَّحــــیم❣ ✨ #قـدیـــــــس✨ #قسمت_پنجاه_و
🍃 🍃🍃 🍃🌸🍃 🍃🌸🌸🍃 🍃🌸🌸🌸🍃 ❣بِــــسْمِ اللہِ الرَّحـــمانِ الرَّحــــیم❣ ✨ نویســـنده: پاسخ علـــي به اشعــث صریــــح و ڪــوبــنده بــود: من ڪسے هستم ڪه به ڪتــاب دعـــوت شــدم. ڪسے هستم ڪه دعـــوت ڪتـــاب خـــدا را نمــودم. گمان نڪنید ڪه مــن شما را به از حڪــم قــــرآن فرا بخـــوانم. من با آنـــان ، زیــرا گــوش به حڪم قـــرآن نمےدهند. آنــــان خـــدا را نافرمانے ڪردند و پیمـــان او را شڪستند و ڪتــاب او را پشـــت سر افڪندند. اینڪ شمـــا را به آسانــے ، در حالے ڪه خواهــــان عمـــل به قـــــرآن نیستند و قــــرآن به سز نیـــــزه ڪردن آنـــان فریبـــے بیش نیســت. اگر شمــا قصـــد جنـــگ نداریـــد بروید، اما من با دشمنــــان خـــدا مےجنگم. مردے میانســـال با محاسنے بلند، مشت هایش را گره ڪرد و رو به علـــــي فریــــــــــاد زد: اے علــــے! اگر تـــــن به خواستـــه ے ما ندهے، ما تـــــو را همچون عثمـــــان به خواهیم رساند، پس هر چه زودتر پایان جنــــگ با معاویــــــــه را اعــــــــــــلام ڪن! این تهدید ها براے علـــــي، نه ترس از مرگ، ہلڪه هــــراس از جنگـــــے داخلے در سپـــاه ڪـوفه را به وجـــود آورد. مسیـــر و جهــــت ماجرا به سمتے مےرفت ڪه علـــــے باید ترین تصمیــــم زندگے اش را مےگرفت، نــــداے صلـــــح خواهے برخے از یــــارانش به غریـــوے خشـــم آلـــود تبدیـــل شده بود. - اے علــــــے! دستـــــور بده مالـــــڪ اشتــــــر دست از جنگ بشوید و باز گردد! - مالڪ به قلـــب سپـــاه معاویه تاخته است. هر چه زودتر به او امـــر ڪن تا بازگردد‌ - اےعلــــے! تصمیم خود را بگیر؛ یا جنــگ با معاویــه را ترڪ ڪن یــا ما جنـــــــــگ با را خواهیم ڪرد. علـــــٻ موجے از شمشیرها را دید ڪه با فریـــاد اعتراض را مےشڪافت. تصمیـم به ادامـــه ے جنــگ یا صلـــــح، هر دو ارمغانے جـــز شڪـــست نداشت. 🌍 @kashkoolmazhabimehrab
🔹 🔹🔹 🔹🌙🔹 🔹🌙🌙🔹 🔹🌙🌙🌙🔹 ❣بِــــسْمِ اللہِ الرَّحـــمانِ الرَّحــــیم❣ ✨ نویســـنده: علــے احســاس ڪرد چــاره اے جز تـــن دادن به این مــــوج فریــــب خورده و سرڪش ندارد. پس تـــن به شڪست بدون خونریزے داد: ۔ یزیــــد بن هانــــــے! به نزد مالـڪ بـــن اشتـــر برو و به او بگو دست از جنگ بشوید و باز گردد. يزيـــد بـــن هانــــے به سوي میدان نبرد تاخـــت. طولـــے نڪشید ڪه بازگشت و گفت: مالـــڪ ســــلام ميرساند و ميگوید تا شڪست ڪامل معاویـــه راه چندانے نمانده است. من بزودے با خبــــر باز هم خواهم گشت. علـــے به یـــارانش نگــــاه ڪرد؛ آن ها دوباره تهــــدید ڪردند ڪه اگر مالـــڪ را باز نگردانے ما خود با شمشیرهایمان او را باز خواهیم گرداند. علــــے به یزیــد بـــن هانـــے گفت: برو و به مالـــڪ بگو علـــے از تو مےخواهد باز گردے. مالــــڪ به ناچار دست از جنــــگ شست و برگشت؛ در حالے ڪه از خشــــم چهره اش به سرخــــے گراییده بود. مردانــے با ریــــش هاي دراز و پیشانــڛ هایے پینــــه بستـــه از هاي طولانے در نماز، مقابلش ایستاده بودند. دوستانے ڪه حالا نگاهشان پر از و بود. اشتـــــر انگشت به سوے آن ها گرفت و گفت: اے خوردگان دنیاپرســـــت! به خــــــدا سوگنــــــــد ؤه نیرنـــــــگ و فریــــــــب معاویـــــــه گریبانتــــــان را گرفتـــــه است و از دور شده اید. گمان مےڪردم براے دوري از دنیـــــا و شــــــــوق دیـــــــــــــدار پروردگارتـــــــان است؛ حـــــال آنڪه فرارتـــان را از در راه خـــــدا، فرار از مــــــرگ به سوے دنیــــــا مےبینم. رویتـــان سیــــــــاه باد اے ڪسانے ڪه سیمایتان مسلمانـــــے است اما در قلب هایتان دنیـــــــا و شهــــــــــرت زندگـــــــے لانــــــه ساخـته است. اگر فرصــــــت مےدادید، در ڪمتر از یڪ ساعت ڪار معاویـــــــه را ساختــــــه بودم. سخنـــــــان مالـــــڪ تأثیرے بر مـــــردان ریش دراز نداشت. آن ها با به اشتـــــــر نگــــاه مےڪردند و او را مےنامیدند. اینڪ او مےدید ڪه در سپـــــاه ڪوفه، علـــــے را گوشــــــه نشیـــــن ڪرده است. ڪـــاسه هاے داغ تـــر از آشے سرنوشـــت جنگ را به دست گرفتــــه بودنــــد ڪه در رأس آن ها اشعـــث قیــــس قرار داشت؛ مردے ڪه تا همیـــن ایـــام، تشنه ي جنـــگ با سپـــاه معاویـــــه بود و او را دشمـــــن خـــــدا مےنامید، حالا فرمـــــــــان به آشتــے با دشمـــن خـــــدا مےداد. 🌍 @kashkoolmazhabimehrab
🔹 🔹🔹 🔹🌙🔹 🔹🌙🌙🔹 🔹🌙🌙🌙🔹 ❣بِــــسْمِ اللہِ الرَّحـــمانِ الرَّحــــیم❣ ✨ نویســـنده: ساعتے گذشت و اشعــــث ڪه براے مذاڪره با معاویـــه به خیمــــه گــــاه او رفتـــه بود، با نامـــه اے از سوے معاویــــه بازگشت. معاویــــه خطـــــاب به علـــے نوشته بود: ڪشمڪش میان مــــا طولانے شده و هر یڪ خــود را در تحصیل آنچه از طرف مقابل مے طلبد، ميداند، در حالـــــے ڪه هیچ یڪ از طرفیـــــن دســـت طاعــــت به دیگرے نمےدهد. از هر دو طرف افراد زیادے ڪشته شده اند و مے ترســــم ڪه آینــــده، تر از گذشته باشد. مـــن و تـــــــو مسئــــول این نبرد بودیم و جز من و تو ڪسے مسئول این جنگ و این ڪشته ها نیست. من پیشنهادے دارم ڪه در آن زندگے و صلاح امـــــت و حفـــــــظ خــــــون آنــان و آشتے و ڪنار رفتن ڪینــــه هاست و آن این ڪه دو نفر، یڪــے از یـــاران مـــن و دیگرے از اصحــــاب تو ڪه مــورد رضایتند، میـــان ما بر طبق قـــرآن حڪمیت و داورے ڪنند. این براے مـــن و تـــــو خوب تر و دافــــع فتنـــه است. از خــــــدا در این باره بتـــــرس و به حڪـــم قرآن رضا بده اگر اهل آن هستے. امـام نامـــه را ڪه خواند، خم بر ابــــرو آورد. فڪر ڪرد ڪار دنیـــــا به جایے رسیده است ڪه آدمے چون معاویـــــه او را به قـــــرآن و اطاعــــــت از آن فرا مےخواند! قلـــــم برداشـــت و پاســـــخ نامه ے معاویـــه را این چنین داد: ستمگرے و دروغگویے شخص را در دیـــن و دنیایش تبـــاه مےڪند و لغزش او را نزد عیـــب جویــــان آشڪار مےسازد. تو مےدانے ڪه بر جبــــران گذشته ها قادر نیستے. گروهــے به ناحــــق با شڪستن پیمان، آهنــــگ خلافـــــت ڪردند و دستــــور صريـــــــح خـــدا را تأویل نمودند و خـــداوند، دروغ آنان را آشڪار ساخــت. از روزے بتـــــرس ڪه در آن، ڪسے ڪه پایان ڪارش ستــــوده است خوشحــال شود و آن ڪسے ڪه رهبـــرے خــود را به دســـت شیطــان سپرده و با او به نبرد برنخاسته، پشیمــــان مےگردد. ما را به حڪم قـــرآن دعـوت ڪردے در حالے ڪه تو اهل آن نیستے، ما تو را پاســـخ نگفتیم، ولي داورے قـــرآن را پذیرفتیـــم. انتخـــــاب دو نفــــر از دو طرف به عنوان در دستور ڪار قرار گرفت. خبر رسیـــــد ڪه معاویـــــه عمــــــروعـــــــاص را برگزیده است و اشعــــــث با مشــورت همفڪران خود بدون علـــے اعلان ڪرد ڪه: ما اشعــــــرے را انتخــاب ڪرده ایم. علــے تعجب ڪرد؛ ابو موسے اشعرے، همـــان ڪسے بود ڪه در جنگ امــــام را یارے نڪرد و عملا در مقابل او ایستاد، پس اینڪ چگونه مےتوانست نماینده ی امام در شورای حکمیت باشد و بر حق تڪیه بزند و از حقـــوق علـــے ڪند؟! علــــے گفت: من به ابــو موســــے اشعـــرے راضے نیستم و او را شایسته ے این ڪار نميدانم. او از ما جدا شد، مردم را از یارے من بازداشت، سپــس فرار ڪرد تا این ڪه به وے تأمین دادم و از گناهش گذشتم. من به حڪمیت ابــن عبـــاس راضـے ام ڪه شایسته تر از اوست. ادامه دارد .... 🌍 @kashkoolmazhabimehrab
🌏🌕تقویم نجومی اسلامی🌕🌍 ✴️ چهارشنبه 👈 چهارم مهر ۱۳۹۷ 👈 ۲۶ سپتامبر ۲۰۱۸ 👈 ۱۶ محرم الحرام ۱۴۴۰ ❌ صدقه فراموش نشود. ✅ این روز روز مناسبی برای امور زیر است: 🔘 دیدار بزرگان 🔘 انجام امور مهم ❤️ فرزند حاصل از در این چهارشنبه شب حاکمی از حاکمان شریعت، یا عالمی ازعالمان شریعت گردد. ⚫️ طبق روایات، (سر و صورت) در این روز از ماه قمری ، موجب دلتنگی گردد. 🔵 چهارشنبه برای ، روز مناسبی نیست و تاثیر خوبی بر شخص ندارد. 👕 چهارشنبه برای بریدن، دوختن ، خریدن و پوشیدن روز بسیار مناسبی است و کار آن نیز آسان افتد و به سبب آن لقمه ی بزرگ یا وسیله و چارپایان بزرگ نصیب شخص شود. ✴️️ وقت در روز چهارشنبه: از طلوع آفتاب تا ساعت ۱۲ ظهر و بعداز ساعت ۱۶ عصر تا عشای آخر( وقت خوابیدن) ❇️️ روز چهارشنبه : یا حیّ یا قیّوم ۱۰۰ مرتبه ✳️️ ذکر بعد از نماز صبح ۵۴۱ مرتبه که موجب عزّت در دین میگردد . 💠 ️روز چهارشنبه طبق روایات متعلق است به و و و . سفارش شده تا اعمال نیک و خیر خود را در این روز به پیشگاه مقدس ایشان هدیه کنیم تا ثواب دوچندان نصیبمان گردد. 🌸ززندگیتون شاد🌸 📚 منابع مطالب ما: 📔حلیة المتقین 🗓 مجموعه تقویم های نجومی معتبر 📖 مفاتیح الجنان 🗒تقویم جامع رضوی 📗 بحارالانوار و... 🌍 @kashkoolmazhabimehrab
🍁تدابیر اولین ماه پاییز:🍁 🍂ایلول، 30 روز است، (23 شهریور تا 21 مهر) 👈در این ماه هوا پاکیزه میشود.و غلبه سودا افزایش می یابد، که اصلاح آن نوشیدن مسهل است. 👈خوردن شیرینی جات، و گوشت های معتدل مثل بره مفید است. 🚫🐄و از خوردن گوشت گاو، زیاده روی در سرخ کردنی(کباب) و حمام رفتن زیاد پرهیز شود. 🌸و از عطرهای معتدل استفاده شود. 🚫🍉و همچنین از خوردن انواع بطیخ (هندوانه) و خیار نیز پرهیز شود. 🔰أيلول؛ ثلاثون يوما، فيه يطيب الهواء و يقوى سلطان المرة السوداء، و يصلح من شرب المسهل، و ينفع فيه أكل الحلاوات، و أصناف اللحوم معتدلة كالجداء و الحولى من الضأن، و يجتنب فيه لحم البقر ، و الاكثار من الشواء ، و دخول الحمام، و يستعمل فيه الطيب المعتدل المزاج، و يجتنب فيه أكل البطيخ و القثاء🍃 ◀رساله ذهبیه منسوب به امام رضا علیه السلام 🌍 @kashkoolmazhabimehrab