#سه شنبه های مهدوی
مخصوص مدارس
قصه جمکران
اسمون پر ستاره و زیبا بود. غروب سه شنبه بود.حسن افطارش و که خورد شروع کرد به خوندن قرآن . مقداری که از شب گذشت تصمیم گرفت بخوابه و برای سحر و عبادت سرحال باشه. وضو گرفت و به جاش رفت تا استراحت کنه. چشماش گرم شد و خوابش برد. بعد مدت کوتاهی صدای در و شنید و بیدار شد. و با خودش گفت یعنی کی؟؟؟
بلند شد و به سمت حیاط رفت. و در چوبی حیاط و باز کرد.چند تا مرد جوون بودند چهره های زیبا و معصومی داشتن.حسن با دیدن اونها حرفی نزد. یکی از اون ها گفت: حسن بن مثله لباست را بپوش و با ما بیا مولا امام زمان با تو کار دارند. چهره مهربان ان جوانان باعث شد حسن بن مثله نترسد.رفت درون خانه و لباس بهتری پوشید و همراه انها راهی شد. رفتن و رفتن تا به یک دشت باز و بزرگی رسیدن.
حسن ,امام و دید که نشسته اند و به تختی تکیه دادن. حسن توی دلش گفت:حضرت چقدر زیبان.حضرت لبخندی زدن و فرمودن: سلام
در این محل مسجدی بنا کنید تا کسانی که من و دوست دارند. دور هم جمع شوند وبرای ما دعاکنند به انها بگو در این محل دو رکعت نماز بخوانن هر کس این نماز را بخواند گویی در کنار کعبه, خانه خدا نماز خوانده است.حسن کمی با حضرت صحبت کرد و با خوشحالی از دیدن امامش به سمت خانه اش حرکت کرد…
بچه های گلم شما اسم این مسجد و میدونید؟
یک راهنمایی کنم تو
ایران؟
بازم کسی نمیدونه؟
وقتی میریم زیارت حضرت معصومه باز کجا میریم افرین میریم شهر جمکران. و مسجد جمکران
وای بچه ها شما میدونستید این مسجد زیبا به دستور خود خود خود امام زمان مهربون ما درست شده.
چقدر ما مردم ایران و دوست دارن که خودشون شخصا دستوردادن
به نظر شما این امام مهربون صلوات نداره.
اللهم صل محمد و ال محمد
بهتره مربی نماز امام مهدی در مسجد جمکران را با بچه ها تمرین کند.و به انها اموزش بدهد یا باهم بخوانند یا روی تخته بنویسد که بچه ها در منزل تمرین کنند و در کلاس اجرا کنندو به کسانی که درست اجرا کنند جایزه بدن یا با هم یک کاردستی از مسجد جمکران درست کنن.
………………………………………
تکلیف
بچه ها برای دفعه بعد یک انشای یک صفحه ای از رفتنتون به مسجد جمکران بنویسید. یا اگر نرفتید یک نقاشی از مسجد جمکران بکشید و خودتون و هم کنار مسجد بکشید.
#سه شنبه های _مهدوی
👇👇👇👇👇👇👇👇👇
🔜🔴@kashkoolali🔴🔙
داستان
🔴 قضاوت
🔶در بين بني اسرائيل قاضي اي بود كه ميان مردم عادلانه قضاوت مي كرد.
♦️وقتي كه در بستر مرگ افتاد، به همسرش گفت:
- هنگامي كه مُردم مرا غسل بده و كفن كن و چهره ام را بپوشان و مرا بر روي تخت (تابوت) بگذار.
🔰وقتي كه مُرد، همسرش طبق وصيت او رفتار كرد. پس از چند دقيقه كه روپوش را از روي صورتش كنار زد ناگهان كرمي🐛 را ديد كه بيني او را قطعه قطعه مي كند...
⚠️از اين منظره وحشت زده شد!
⭕روپوش را به صورتش افكند، و مردم آمدند و جنازه او را بردند و دفن كردند.
همان شب در عالم خواب، شوهرش را ديد.
🔹️شوهرش به او گفت:
- آيا از ديدن كرم وحشت كردي؟
🔸️زن گفت:
- آري!
🔹️قاضي گفت:
- سوگند به خدا! آن منظره وحشتناک به خاطر جانبداري من در قضاوت راجع به برادرت بود!
⚫روزي برادرت با كسي نزاع داشت و نزد من آمد. وقتي براي قضاوت نزد من نشستند، من پيش خود گفتم: خدايا حق را با برادر زنم قرار بده!
🔆وقتي كه به نزاع آنان رسيدگي نمودم، اتفاقا حق با برادر تو بود، و من خوشحال شدم.
❎ آنچه از كرم ديدي، مكافات انديشه من بود که چرامايل بودم حق با برادر زنم باشد و بي طرفي را حتي در خواهش قلبي ام حفظ نكردم...
📚بحارالانوار، ج 14، ص 489
👇👇👇👇👇👇👇👇👇
🔜🔴@kashkoolali🔴🔙
#تلنگر
شعری زیبا از زنده یاد " #سهراب_سپهری "
✅زندگی ذره كاهیست ، كه كوهش كردیم
✅زندگی نام نکویی ست كه خارش كردیم
✅زندگی نیست بجز نم نم باران بهار ،
✅زندگی نیست بجز دیدن یار ،
✅زندگی نیست بجز عشق ،
✅بجز حرف محبت به كسی ،
✅ورنه هر خار و خسی ،
✅زندگی كرده بسی ،
✅زندگی تجربه تلخ فراوان دارد ،
✅دو سه تا كوچه و پس كوچه و اندازه ی یك عمر بیابان دارد .
✅ما چه کردیم و چه خواهیم کرد
در این فرصت کم ؟! ...
👇👇👇👇👇👇👇👇👇
🔜🔴@kashkoolali🔴🔙
✅خبر ویژه👌
صدور فیش حقوقی بهمن ماه طرح امین ،طرح هجرت ساعتی و بلند مدت ونسیم رحمت 👇
👇👇👇👇👇👇👇👇👇
🔜🔴@kashkoolali🔴🔙
حدیث روز
تقویم روز
✍امام علی علیه السلام: اظهار بى ميلى به كسى كه به تو علاقه مند است سبب كاستى بهره تو در دوستى اوست و اظهار ميل به كسى كه به تو بى اعتناست سبب خوارى تو خواهد بود
📗 نهج البلاغه، حکمت 451
⏳امروز چهارشنبه
۲۶ بهمن ماه ۱۴۰۱
۲۴ رجب ۱۴۴۴
۱۵ فوریه ۲۰۲۳
👇👇👇👇👇👇👇👇👇
🔜🔴@kashkoolali🔴🔙
حدیث به مناسبت شهادت امام کاظم.pdf
460.7K
حدیث ناب
📌25 رجب المرجب شهادت امام کاظم علیه السلام🖤
✅ امام موسی بن جعفر علیه السلام می فرمایند: «مَنِ اسْتَشَارَ لَمْ يَعْدَمْ عِنْدَ الصَّوَابِ مَادِحاً، وَ عِنْدَ الْخَطَإِ عَاذِراً؛ کسی که مشورت کند، اگر کارش درست شود، از ستایش دیگران محروم نمی شود و اگر به خطا رود، او را بدون عذر نمیدانند (و سرزنش نمی کنند).
#ماه_رجب
#حدیث_ناب
👇👇👇👇👇👇👇👇👇
🔜🔴@kashkoolali🔴🔙
👌بسمه تعالی
سلام علیکم
به استحضار می رساند عیدی پایان سال مبلغین هجرت بلند مدت در فیش حق التبلیغ برج 11 اعمال شده که به همراه حق التبلیغ پرداخت خواهد شد.
هر فرزند 200هزار تومان همسر 500 هزار تومان و عیدی 1800000 تومان می باشد.
اگر کم یا زیادی به علت تعداد فرزند و غیبتها و تاریخ استقرار می باشد.
👇👇👇👇👇👇👇👇👇
🔜🔴@kashkoolali🔴🔙
شعر
بمناسبت شهادت امام موسی کاظم علیه السلام
امامِ صبورِ ما
🌼 امامِ هفتم ما
🌱 صبور و مهربان بود
🌸 از شرِ خشم و غیظ او
🌱همیشه در امان بود
🌼 آیه یِ کاظمَ الغیظ
🌱 همیشه پیش رو داشت
🌸 پیش خدای عالَم
🌱 چقدر آبرو داشت
🌼 خشمو فرو میبردش
🌱 تا شادی جاش بشینه
🌸 میگفت رضایتِ حق
🌱 همیشه در همینه
🌼 امامِ هفتم ماست
🌱 الگویِ هر مسلمان
🌸 زیارتش توو دنیا
🌱 همیشه آرزومان
🌸🌼🍃🌼🌸
#امام_کاظم
#شعر_مذهبی
👇👇👇👇👇👇👇👇👇
🔜🔴@kashkoolali🔴🔙
داستان
مناسبتی (شهادت حضرت موسی ابن جعفر علیه السلام)🖤
وقتی كه به هارون الرشید خبر دادند كه صفوان «كاروانچی» كاروان شتر را یكجا فروخته است و بنابراین برای حمل خیمه و خرگاه خلیفه در سفر حج باید فكر دیگری كرد سخت در شگفت ماند؛ در اندیشه فرو رفت كه فروختن تمام كاروان شتر، خصوصا پس از آنكه با خلیفه قرارداد بسته است كه حمل و نقل وسائل و اسباب سفر حج را به عهده بگیرد، عادی نیست؛ بعید نیست فروختن شتران با موضوع قرارداد با ما بستگی داشته باشد. صفوان را طلبید و به او گفت.
- شنیده ام كاروان شتر را یكجا فروخته ای.
- بلی یا امیرالمؤمنین! .
- چرا؟ .
- پیر و ازكارمانده شده ام، خودم كه از عهده برنمی آیم، بچه ها هم درست در فكر نیستند، دیدم بهتر است كه بفروشم».
- راستش را بگو چرا فروختی؟ .
- همین بود كه به عرض رساندم.
- اما من می دانم چرا فروختی. حتما موسی بن جعفر از موضوع قراردادی كه برای حمل و نقل اسباب و اثاث ما بستی آگاه شده و تو را از این كار منع كرده، او به تو دستورداده شتران را بفروشی. علت تصمیم ناگهانی تو این است.
هارون آنگاه با لحنی خشونت آمیز و آهنگی خشم آلود گفت: «صفوان! اگر سوابق و دوستیهای قدیم نبود، سرت را از روی تنه ات برمی داشتم».
هارون خوب حدس زده بود. صفوان هرچند از نزدیكان دستگاه خلیفه به شمار می رفت و سوابق زیادی در دستگاه خلافت خصوصا با شخص خلیفه داشت، اما او از اخلاص كیشان و پیروان و شیعیان اهل بیت بود. صفوان پس از آنكه پیمان حمل و نقل اسباب سفر حج را با هارون بست، روزی با امام موسی بن جعفر علیه السلام برخورد كرد، امام به او فرمود:
«صفوان! همه چیز تو خوب است جز یك چیز».
- آن یك چیز چیست یا ابن رسول اللّه؟ .
- اینكه شترانت را به این مرد كرایه داده ای! .
- یا ابن رسول اللّه من برای سفر حرامی كرایه نداده ام. هارون عازم حج است، برای سفر حج كرایه داده ام. بعلاوه خودم همراه نخواهم رفت، بعضی از كسان و غلامان خود را همراه می فرستم.
- صفوان! یك چیز از تو سؤال می كنم.
- بفرمایید یا ابن رسول اللّه.
- تو شتران خود را به او كرایه داده ای كه آخر كار كرایه بگیری. او شتران تو را خواهد برد و تو هم اجرت مقرر را از او طلبكار خواهی شد. این طور نیست؟ .
- چرا یا ابن رسول اللّه.
- آیا آن وقت تو دوست نداری كه هارون لااقل این قدر زنده بماند كه طلب تو را بدهد؟ .
- چرا یاابن رسول اللّه.
- هركس به هر عنوان دوست داشته باشد ستمگران باقی بمانند جزء آنها محسوب خواهد شد، و معلوم است هركس جزء ستمگران محسوب گردد در آتش خواهد رفت.
بعد از این جریان بود كه صفوان تصمیم گرفت یكجا كاروان شتر را بفروشد،هرچند خودش حدس می زد ممكن است این كار به قیمت جانش تمام شود [1]
[1] . سفینة البحار ، ج 2، ماده ی «ظلم» .
منبع:داستان راستان،شهید مطهری،جلد دوم.
#شهادت_امام_کاطم
👇👇👇👇👇👇👇👇👇
🔜🔴@kashkoolali🔴🔙
روضه_امام_کاظم_علیه_السلام
اَلسَّلامُ عَلَى الْمُعَذَّبِ فِي قَعْرِ السُّجُونِ...
وَ ظُلَمِ الْمَطَامِيرِ...
🔸من جوان بودم و زنجیر گران پیرم کرد
زبانحال آقامون موسی بن جعفر...
گوشه ی زندان...
🔸من جوان بودم و زنجیر گران پیرم کرد
🔸گشته کاهیده تن و مانده به جا تصویرم
قربون غریبیت برم آقا...
🔸یا به زندان برسان مرگ مرا یا الله
🔸یا خلاصم بکن از زیر غل و زنجیرم
چکار کردند با آقامون موسی بن جعفر...
🔸لیک دوری رضا میکشدم در غربت
گوشه زندان تنهای تنها...
🔸لیک دوری رضا میکشدم در غربت
🔸گر نیاید به تسلای دل شب گیرم
در حالات حضرت آوردند:
(لا يَزالُ يَنْتَقِلُ مِنْ سِجْنٍ إلي سِجْنٍ)
چهارده سال آقا موسی بن جعفر رو...
از این زندان به اون زندان منتقل میکردند...
(#نکته: بنا به نقلی حضرت فقط 5 یا 6 سال زندانی بودند)
خدا ميدونه تو این سالها...
چقدر به امام رضا سخت گذشت...
چقدر به دخترش فاطمه معصومه سخت گذشت...
نميدونم تا حالا مسافر داشتی یا نه...
هر روز برای اومدن مسافرت لحظه شماری میکنی...
توی این سالها خیلی به شیعیان هم سخت گذشت...
اما...بلاخره یک روز خبر دادند...
گفتند آی شیعیان...
قراره آقاتون موسی بن جعفر آزاد بشه...
شاید شیعیان خوشحال شدند...
اومدند پشت درب زندان ایستادند...
منتظرند...
بعد چهارده سال...
قراره آقاشون رو ببینند...
#زبانحال
شاید یک نفر میگه اگه آقام بیاد...
من دستهاش رو میبوسم...
یه نفر میگه من روی پاهاش میفتم...
یک نفر گل آورده...
الهی امید کسی نا امید نشه...
یکدفه دیدند درب زندان باز شد...
چند نفر یک جنازه ای رو دارن میارن...
یه نفر صدا میزنه...
( هَذَا إِمَامُ الرَّافِضَه فَاعْرِفُوهُ )
#منبع: عیون اخبار الرضا علیه السلام ج:1 ص:99
آی شیعیان انقدر منتظر بودید...
اینم امامتون...
ای وای... ای وای...
🔸کنج زندان چه بلائی به سرت آوردند
🔸چه بلائی به سرِ چشم ترت آوردند
🔸شدی آزاد دگر از قفس تاریکت
🔸ولی افسوس که بی بال و پرت آوردند
هر طوری بود شیعیان اومدند...
جنازه آقا رو تحویل گرفتند...
با احترام کفن کردند...
روی دست شیعیان...
تشییع جنازه باشکوهی شد...
با احترام بدن مطهر آقا موسی بن جعفر رو دفن کردند...
اما عرضه بداریم...
لا یوم کیومک یا اباعبدالله...
کربلا بجای اینکه بدن رو دفن کنند...
صدا زدند...
اسبهاتون رو نعل تازه بزنید...
اونقدر بر روی بدن عزیز زهرا...
اسب تاختند که...
استخوانها شکست...
🔸دشمنت کشت ولی نور تو خاموش نشد
🔸آری آن جلوه که فانی نشود نور خداست
#شهادت_امام_کاظم
👇👇👇👇👇👇👇👇👇
🔜🔴@kashkoolali🔴🔙
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
به به👌
ببینو لذتشو ببر🌹
واقعا هم همینطوره
خودت ببین
👇👇👇👇👇👇👇👇👇
🔜🔴@kashkoolali🔴🔙