4_532582760817129831.mp3
12.38M
🔊 #رزق_معنوی_امشب
🎵 حاج میثم مطیعی
🔈شهیدا نگاه کنید به حال ما
اگه دلتون هوایی شد مارو هم دعا کنید
چہقـدر زیباستــ
دقایقی مانده بـہ اذان،
در سـجاده، منـتظرِ خـدا بنشینی...!♥️
#حَےِعَلیْالَصلاة 🌱
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
در وصف حضرت آقا فوق العاده زیبا 👌
@katrat
°•|🍃🌸
#برگـــــےازخاطراتـــــ
🔹هم قد گلوله توپ بود، گفتم: چه جوری اومدی اینجا؟
🔸گفت: با التماس!
🔹گفتم: چه جوری گلوله رو بلند میکنی میاری؟
🔸گفت: با التماس!
🔹به شوخی گفتم میدونی آدم چه جوری شهید میشه؟
🔸لبخندی زد و گفت: با التماس!
🔻وقتی تکه های بدنشو جمع میکردن، فهمیدم چقدر التماس کرده !!!
▫️ای شهیـــــد!
گذشتی از روزهای خوش نوجوانیات؛ دعا کن برایم که این جوانی، مرا به بازی نگیرد...
#التماس_دعای_شهادت
4⃣7⃣1⃣1⃣ #خاطرات_شهدا 🌷
💠 الطاف الهی
🔰قرار شد برای #ازدواج💍 برویم پیش یکی از اساتید من برای #مشاوره، آن استاد تا فهمید هر دوی ما دانشجو هستیم و رضا هم کاری نداره🙁 گفت: اصلا به صلاح نیست ازدواج کنید رضا گفت: اینها حرف #اسلام نیست🚫
🔰بعد هم گفت: من کسی را میشناسم که خیلی خوب #استخاره میگیرد. من هم گفتم : هرچی بیاد قبول✅ آن آقا وقتی استخاره گرفت، گفت: #خوب آمده😍 فقط هر چی می گم یاد داشت📝 کن
🔰بسیار بسیار خوب و #مبارک بوده و شما را به خیرات و برکات عظیم👌 نزدیک خواهد کرد که در راس آن رضا و #قرب_الهی است. محکم و استوار باشید✊ و به خاطر سختی ها و حرف ها و #تنهایی ها ، این نعمت را از دست ندهید📛
🔰وقتی مدتی بعد صاحب خانه 🏡شدیم، رضا گفت: دیدی صبر کردیم و نعمت هایی که #خدا بهمان وعده داده بود یکی یکی دارد به ما عنایت می کند😍 #بچه_هامون ، شغل ، خانه و...
اما بزرگترین نعمت خدا به ما #شهادت_رضا بود ...
به نقل از: همسر بزرگوار شهید
#شهید_مدافع_حـرم
#شهید_رضا_کارگر🌷
🍃🌹🍃🌹
🌺رسول خدا صلى الله عليه و آله:
🔸ايمان هيچ بنده اى درست نشود،
🔸تا آن كه دلش درست شود
🔸و دلش درست نشود،
🔸تا آن گاه كه زبانش درست شود.
📔میزان الحکمه
#امتحانات_الهی
زیباترین هدیه های خدا - ۱
🌺👆💠
🔵هر اتفاقی که در طول زندگیتون براتون پیش میاد
قطعا امتحانای خداست.
اصلا اینطور نیست که خدا "فقط گاهی" ما رو امتحان کنه.
👇✅✅✅
بلکه خدا "همیشه ما رو امتحان میکنه".
🔴از اتفاقات و حوادث بزرگ زندگی گرفته تا کوچک ترین کار ها.
💠بعضی امتحانای خدا گاهی اتفاق می افته
و بعضی هاش هر روز تکرار میشه.
✔️مثلا نماز یه امتحان تکراری الهی هست.
اگه نماز یه عبادتی بود که هروقت دلمون میخواست میخوندیم
خیلی سخت نبود.☺️
🔶🔷🔶🔹
اما ما پنج بار در روز به وسیله ی نماز "امتحان" میشیم.
و این امتحانات پشت سر هم کار رو سخت میکنه.
👌البته اجرش هم بیشتره ها!😊
و باید عرض کنم
"امتحانات سخت"
بیشتر پدر هوای نفس رو در میاره.
نابودش میکنه!
🔺➖🔵➖🎨
کانال خاطرات شهدایی.🌷🌷
#امتحانات_الهی زیباترین هدیه های خدا - ۱ 🌺👆💠 🔵هر اتفاقی که در طول زندگیتون براتون پیش میاد قطعا ا
#امتحانات_الهی
زیباترین هدیه های خدا - ۲
🔸🔵🔹🔴🔸⚪️
نکته ی مهم
✅امتحانای خدا اصلا برای "مچ گیری" نیست.
برای این هست که به ما جایزه بده!💖
به ما "رشد" بده.
🌺💝🌺
اصلا اسم امتحان رو عوض کنیم و بذاریم تمرین!
در واقع خدا همیشه به ما "تمرین" میده .
انسان مومن با بقیه فرق میکنه
طرف حساب مومن "شوهرش نیست. خانمش نیست"
اطرافیانش نیستن...
طرف حسابش "فقط خداست.."
💠✅
🔵هر اتفاق خوب و بدی که پیش میاد امتحان هست.
توی اتفاقات مختلف اول با دلت یه ارتباطی با خدا بگیر.☺️
مثلا داری میری یه دفعه ای یکی از دوستان قدیمیتو میبینی
بگو خدایا قضیش چیه؟!🤔
دقیقا الان چرا این رو من دیدم؟! چی میخوای بهم بگی؟
❗👆🏻🔶🔶🔹🔶
هر کسی یه زبانی داره
"زبان خداوند متعال"
زبان امتحان هست.👌
خدا به وسیله ی امتحاناتش با ما حرف میزنه....
🌺👆🏻🌺
زبان خدا
زبان امتحانه.
سخته شما به خدا شناسی برسید
مگر اینکه از راه شناختن امتحانات الهی وارد بشید....
🔺➖🔵➖🎨
🌻امیرالمومنین علی علیه السلام فرمودند:
کسی که سخنش بسیار شود
خطایش بسیار می شود
و کسی که خطایش زیاد شود
حیایش کم می شود.
و کسی که حیایش کم شود
پروایش از گناه کم می شود
وکسیکه پروایش کم شود
دلش می میرد.
💪 پس کـسی که کم حـرف بزند، قلبش زنده می شود.
🌸 سرمایه هایمان را در راه گناه خرج نکنیم🌸
زیبایی⬅️حجاب
سلامتی⬅️عدم تنبلی و سستی
🌹✨🌹✨🕊✨🌹✨🌹
#عاشقانه_مذهبی
#امین_هانیه
قسمت13
ماشین سرخیابون ایستاد،رو بہ بنیامین گفتم:ممنون خدافظے!
_فردا بیام دنبالت باهم بریم دانشگاہ؟
_با،بابا میرم باے!
مثل بچہ ها گفت:دلم تنگ میشہ خب!
حسے بهش نداشتم منتظر فرصت بودم تا باهاش بهم بزنم!
بہ لبخند ڪم رنگے اڪتفا ڪردم و پیادہ شدم!
بوق زد،نفسم رو با حرص دادم بیرون،برگشتم سمتش و براش دست تڪون دادم،با لبخند دستش رو برد بالا و رفت!
آخیشے گفتم،با دستمال ڪاغذے برق لبم رو پاڪ ڪردم و راہ افتادم سمت خونہ،جدے رو بہ روم،رو نگاہ میڪردم و محڪم قدم برمیداشتم!
مریم همونطور ڪہ داشت چادرش رو مرتب میڪرد بہ سمتم مے اومد،نگاهم ڪرد،با لبخند گفت:سلام هانیہ خوبے؟
دستم رو بہ سمتش دراز ڪردم و گفتم:سلام ممنون تو خوبے؟
همونطور ڪہ دستم رو میگرفت گفت:قوربونت.
سرڪوچہ رو نگاہ ڪرد و گفت:امین اومد من برم!
دیگہ برام مهم نبود،دیدن مریم و امین زیاد اذیتم نمے ڪرد،فقط رد زخم حماقتم بودن،ازش خداحافظے ڪردم و وارد خونہ شدم،مادرم داشت حیاط رو میشست آروم سلام ڪردم و وارد پذیرایے شدم!
مادرم پشت سرم اومد داخل
_هانیہ!
برگشتم سمتش.
_بلہ مامان!
نشست روی مبل،بہ مبل ڪناریش اشارہ ڪرد.
_بیا بشین!
بے حرف ڪنارش نشستم.
با غصہ نگاهم ڪرد.
_قرارہ برات خواستگار بیاد!
پام رو انداختم رو پام.
_مامان جان من تازہ هیجدہ سال رو تموم ڪردم،تازہ دارم میرم دانشگاہ رو دستتون موندم؟
با اخم نگاهم ڪرد:نہ خیر!ولے بسہ این حالت!شدے عین یہ تیڪہ یخ،دوسالہ فقط ازت سلام،صبح بہ خیر،شب بہ خیر،خستہ نباشے،خداحافظ میشنویم!هانیہ چرا این ڪار رو با خودت میڪنے؟
بے حوصلہ گفتم:نمیدونم!روانشناس هایے ڪہ میرے پیششون میگن شوڪہ!
با عصبانیت نگاهم ڪرد:بس نیست این شوڪ؟!هانیہ یادت بیارم ڪہ سال سوم همہ درس ها رو بہ زور قبول شدے؟یادت بیارم بہ زور ڪنڪور قبول شدے ڪجا؟!دانشگاہ آزاد قم رشتہ حسابدارے،خانم مهندس!بہ خودت بیا!
از رو مبل بلند شدم.
_چشم بہ خودم میام،بہ در و دیوار ڪہ نمیام!
همونطور ڪہ میرفتم سمت اتاقم گفتم:خواستگار بیاد فقط سنگ رو یخ میشید من از این اتاق تڪون نمیخورم!
_شهریار چرا باید پاے تو بسوزہ؟!
با تعجب برگشتم سمتش!
_مگہ شهریار رو چے ڪار ڪردم؟!
جدے نگاهم ڪرد.
_شهریار عاطفہ رو دوست دارہ بخاطرہ تو....
نذاشتم ادامہ بدہ سریع اما با خونسردے گفتم:میدونم مامان جان اما لطفا ڪسے براے من فداڪارے نڪنہ!نگران نباشید عاطفہ رو ترور نمیڪنم،قرار خواستگارے رو بذار!
در اتاق رو بستم،بدون اینڪہ لباس هام رو عوض ڪنم نشستم روے تختم و بہ حیاطمون خیرہ شدم،دوسال پیش اولینک ڪارے ڪہ ڪردم اتاقم رو با شهریار عوض ڪردم!
✍🏻نویسنده:لیلے سلطانے