فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 ببینید | سخنان شهید سلیمانی در رابطه با ارادت دانشمند مسیحی و رهبر بزرگ پاکستان به امام حسین علیهالسلام
✍آنان ڪه به من بدے ڪردند ، مرا هشیار ڪردند ...
آنان ڪه از من انتقاد ڪردند ، به من راه و رسم زندگے آموختند ...
آنان ڪه به من بے اعتنایے ڪردند ، به من صبر وتحمل آموختند ...
آنان ڪه به من خوبے ڪردند ، به من مهر و وفا ودوستے آموختند ...
🌺پس خدایا :
به همه ے آنانے ڪه باعث تعالے دنیوے واخروے من شدند ،
خیر ونیڪے دنیا وآخرت عطا بفرما .
"شهید دڪتر چمران"
عکس ناب
دو عشق در یک قاب
"شهید حاج احمد متوسلیان"
"شهید حاج محمّد ابراهیم همت"
« از یاد خدا غافل نشوید
و به معنویات و تکلیف الهی
توجّه داشته باشید🌱
تا خدا خودش
مشکلات را از سر راه بردارد
و ما بتوانیم سریع تر
به سوی خدا☝️
نزدیک بشویم
و به تکامل برسیم
ما باید عیوب
و اشکالات نفسانی خودمان را رفع
و به جای آنها، کلمات خدا را
جایگزین کنیم
باید کبر و غرور و خودپسندی را
از خودمان دور کنیم
و از یاد خدا و شهدا
غافل نشویم
کلام خدا را
جایگزین قیل و قال های
نفسانی خودمان بکنیم »🌿
والسلام
چند خط
از سخنان شهید همت🕊
#حاج_احمد_متوسلیان
نفرسوم ایستاده از سمت راست
#شهید_محمد_ابراهیم_همت
نفرسوم ایستاده از سمت چپ
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹بوی گلهای بهشتی ز فضا می آید
🍃عطر فردوس هم آغوش صبا می آید
🌹نوگل مصطفوی، زینت باغ علوی
🍃مظهر پنج تن آل عبا می آید
🌹میلاد با سعادت
🍃حضرت اباعبدالله الحسین ع
🌹مبارک باد
─┅═ೋ❅🕋❅ೋ═┅─
https://eitaa.com/joinchat/3209166866C953145691d
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✳️نماهنگ بسیار زیبای
🌹بخدا دنیا رو نمیخام بی اباالفضل.....
🎤#آقای_ طاهری
#میلاد_حضرت_ابولفضل_مبارڪ_باد
سربند « یاحسین » رویِ پیشانی ماست
اینگونه دفاعمان مقدس شده است ...
#انصارالحسین
#مردان_بی_ادعا
# زیارتنامه "شهــــــداء"
🌺بِسمِ اللّٰهِ الرَّحمٰن الرَّحیم🌺
اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یَا اَولِیاءَ اللہ وَ اَحِبّائَهُ
اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یَا اَصفِیَآءَ اللہ و َاَوِدّآئَهُ
اَلسَلامُ عَلَیڪُم یا اَنصَارَ دینِ اللهِ
اَلسَلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ رَسُولِ اللہِ
اَلسَلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ اَمیرِالمُومِنینَ
اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ فاطِمَةَ سَیِّدَةِ نِسآءِ العالَمینَ
اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ اَبے مُحَمَّدٍ الحَسَنِ بنِ عَلِےّ الوَلِےّ النّاصِحِ
اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ اَبے عَبدِ اللهِ، بِاَبے اَنتُم وَ اُمّے طِبتُم وَ طابَتِ الاَرضُ الَّتے فیها دُفِنتُم، وَ فُزتُم فَوزًا عَظیمًا فَیا لَیتَنے ڪُنتُ مَعَڪُم فَاَفُوزَ مَعَڪُم...
هدیه به ارواح طیبه شهدا صلوات..
سلام بر شهدا
🌿🌸🌿🌸🌿🌸🌿🌸🌿🌸🌿🌸
#یاقمر_بنےهاشم❤️
از سوره "والشـمس" دلــم شد آگاه
ڪہ از پے خـورشید ز راه آید مـاه
یڪ روز پس از حسین عباس آمد
لاحــول ولا قــــوه الا باللــــہ
#میلاد_حضرت_عباس(ع)🌺💚
#مبارڪ_باد🌺💚
🔰 سردار بیدست دستم را بگیر
🌹حضرت آیتالله خامنهای: همسران جانبازان اجرشان خیلی بالاست و حقیقتاً ما باید از آنها تشکر کنیم. البته آنها هم باید بدانند که این #جانباز یک نعمت خداست در دست آنها و برای آنها؛ چون وسیلهی پاداش الهی و جلب رضایت خداست؛ و البته جلب رضایت خدا با تلاش و زحمت و جدیت به دست میآید.
🇮🇷 ۱۳۸۴/۰۸/۰۴
جانبازی که تشنه شهید شد
وقتی بمباران شیمیایی شد ماسکش را به یکی از رزمندهها داد! در بیمارستان از شدت تشنگی روی کاغذ نوشت: جگرم سوخت آب نیست؟! و بعد به شهادت رسید!….
به گزارش سرویس فضای مجازی خبرگزاری صدا و سیما ؛ شهید «نعمتالله ملیحی» از شهدای گردان حمزه سیدالشهدا (ع) لشکر ویژه 25 کربلا ؛ روز هشتم عملیات والفجر 8 بر اثر حمله شیمیایی دشمن بعثی مصدوم شد و هشت روز بعد در 6 اسفند 1364 در بیمارستان به شهادت رسید.
«عمو فردوس»( فردوس حاجیان) از این جانباز شیمیایی که با لب تشنه به شهادت رسید روایت می کند :
در کنار نهر بودم که یکی از راکتها در 5 متریام منفجر شد و 2 - 3 متر مرا آن طرفتر پرت کرد، در عالم مرگ و زندگی شنیدم یکی داد میزند «شیمیایی، شیمیایی» دوست بهیارم (رجبعلی خداشناس) به کمکم آمد و به صورتم ماسک زد...
وقتی به بیمارستان امام خمینی منتقل شدم و هنوز روی تختم جا خوش نکرده بودم که یک صدای گرفتهای به من گفت: «خوش اومدی عمو فردوس... ، بازم برامون میخونی؟» برگشتم، نعمت بود... به او گفتم: «چی شده نعمت، تو که همیشه میگفتی با خدا باش» با صدای گرفته میگفت: «من همشو خوردم» گاز شیمیایی را میگفت. حالتی شده بود که در عمل دم نایژکهای ریه تاول میزد و در بازدم تاولها پاره میشد.
همه در حال رفتن بودند، مالک از روی تخت بلند شد، از آن دور داد میزد: «فرمانده، فرمانده قایقم را زدند.» او که فقط آبریزش چشم و بینی داشت، همان شب شهید شد و اسفند هم همین طور. نوبت نعمت رسیده بود. دکتر که گوشی را از پشتش برداشت. آهی کشید و گفت: «نعمت هم بیش از 48 ساعت دیگه زنده نمی مونه» نعمت نامزد داشت.
آن شب دو خواهر و برادرش هم بودند. به نامزدش که شهرستانی بود، گفت:«چرا با دمپایی اومدی؟ چرا جوراب نپوشیدی؟» هنوز روی مسائل شرعی دقت داشت. نعمت این اواخر برای نوشتن کاغذ خواست و نوشت: «آب!» پرستار گفت: «دکتر ممنوع کرده.» نوشت: «جگرم سوخت.». وقتی بمباران شیمیایی شد ماسکش را به یکی از رزمندهها داده بود! دم دمای شهادت باز کاغذ خواست دو بیت شعر از عشقش به امام نوشت و شهید شد آن کاغذ نوشتهها الآن دست مادر نعمت است. نعمت درک درستی از رفتن داشت، وقت رفتن به مرگ لبخند میزد؛ مادر قهرمانش گفته بود: «او را با لباس دامادیاش دفن کنند.» پس از رفتن نعمت شعری از وجودم جوشید:
آنان که چراغ جستجو داشتهاند
از سوز فراق گفتوگو داشتهاند
پرورده دامان شقایق بودند
چون لاله ز داغ آبرو داشتهاند