#کلام_شهید✨
#شهید_حاج_حسین_خرازی:
اگر برای #خدا جنگ می کنید احتیاج ندارد که به من و دیگری گزارش کنید گزارش را نگه دارید برای قیامت...
اگر کار برای خداست، گفتنش برای چه؟
🔸پدر شهید دانشگر: پسرم مقید به شرعیات و فرائض بود و هیچگاه ندیدم که #نماز اول وقتش ترک شود. ✨همیشه به این موضوع اهمیت میداد و خانواده را برای خواندن نماز اول وقت تشویق و ترغیب میکرد.
صدای اذان 📣همیشه در تلفن📱 همراهش پخش میشد. یادم است پس از شهادتش🕊، نیمههای شب که همه خواب بودند با صدای اذان بیموقع از خواب بیدار شدم و به حیاط خانه رفتم تا ببینم اذان مسجد 🕌است یا نه! علی الظاهر صدا از جای دیگر بود که پس از جستجو تلفن 📱همراه عباس را که در چمدانش بود یافتم و آن صدای اذان از این تلفن بلند میشد.
⏰ساعت اذان مطابق برساعت شرعی منطقه حلب سوریه بود.
خدا را بخاطر این قربانی پاک شکر کردم و با خودم گفتم «یا قابل القربان...»
#شهید_عباس_دانشگر
#درس_اخلاق
مسلم علاقه زیادی به قرآن داشت و هر شب پس از نماز عشاء، سوره واقعه را تلاوت میکرد و پس از نماز صبح زیارت عاشورا و سوره حشررا میخواند ☝️همچنین پس از هر نماز، آیت الکرسی، تسبیحات حضرت زهرا، سه بار سوره توحید، صلوات و آیات دو و سه سوره طلاق را حتماً تلاوت میکرد😊تاکید ویژهای به نماز شب داشت و اگر نماز شبش قضا میشد میگفت: شاید در روز گناهی مرتکب شدهام که برای نماز شب بیدار نشدم.😔
نخستین بار
در مدینه و روبروی گنبد حرم حضرت رسول (ص) بحث رفتن به سوریه را مطرح کرد و جواب من را خواست؛ قبل از اینکه حرفی بزنم،
گفت: گر جوابت منفی باشد، باید فردای قیامت جواب حضرت زینب (س) را بدهی.💔
من هم در جواب گفتم: رضایت دارم بروی و انشاءالله صحیح و سلامت بر میگردی اما وی تاکید داشت که شهید میشود.😭
راوی:همسرشهیدمدافعحرم
#مسلم_خیزاب
🌹 #فضیلت_دائم_الوضو_بودن 🌹
❄️با آنکه آیات و روایات زیادی بر دایم الوضو بودن تأکید دارند، با این حال وضو گرفتن برای بسیاری از ما سخت است!
💥 گویا نمی دانیم چه خیر کثیری را از دست
می دهیم:
1⃣◀️ رزق و روزیت فراوان می گردد
🔶از امام صادق (علیه السلام) روایت شده که فرمودند: کسی که دوست دارد بر خیر و برکت منزلش بیفزاید، هنگام غذا خوردن وضوء بگیرد…
2⃣◀️ خشک نکردن آب وضو حسنه دارد
🔶امام صادق (علیه السلام) فرمودند : کسى که وضو بگیرد و با حوله اعضاى وضو را خشک کند، یک حسنه براى او نوشته مى شود
و کسى که وضو بگیرد و صبر کند تا دست و رویش خود خشک شوند، سى حسنه براى او نوشته مى شود…
3⃣◀️ عمرت زیاد می شود
🔶رسول خدا (صلی الله علیه و آله) فرمود: سعی کن طاهر و با وضو باشی که خداوند بر طول عمرت می افزاید….
4⃣◀️خواب با وضو، عبادت است
🔶رسول خدا (صلی الله علیه و آله) فرمود: کسی که با وضو بخوابد بستر او برایش مسجد می شود، و خوابش (ثواب کسی را دارد که) به نماز مشغول است تا این که شب را به صبح رساند
🔹و اگر کسی بدون وضو خوابید بسترش برای او قبر خواهد بود و مانند مرداری می ماند تا صبح شود….
5⃣◀️مرگ با وضو، شهادت است
🔶رسول خدا (صلی الله علیه واله وسلم) فرمود: اگر توانستی شب و روز با وضو باشی این کار را انجام بده، زیرا اگر در حال وضو از دنیا بروی شهید خواهى بود…
6⃣◀️در قیامت نورانی می شوی
🔶پیامبر خدا(صلی الله علیه و آله) می فرمایند:
فردای قیامت خدای متعال امّت من را بین بقیّه ی امّتها در حالی محشور میکند که به خاطر وضویی که در دنیا گرفتند روسپیدند و پیشانیهای نورانی دارند
📙منابع:
مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل؛ ج۱ ص۳۵۶
بحارالأنوار: ج۸۰، ص۳۱۴، روایت۲، باب۵
بحارالأنوار: ج۸۰، ص۳۱۴، روایت۳، باب۵
وسایل الشیعه: ج۱، ص ۲۹۷
ثواب الاعمال، شیخ صدوق
🌤أللَّھُـمَ ؏َـجِّـلْ لِوَلیِڪْ ألْـفَـرَج🌤
#ثواب_های_یهویی✨🌈
همین الان یه لبخند بزن و خدا رو در هر شرایطی که هستی #شکر کن🌱♥️
اے ڪوثر بےقرینہء ثارالله
🍂آرام و قرار سینہء ثارالله
در صبر و شڪوه و استقامٺ، یڪتا
🍂آیینہء حق! سڪینہء ثارالله
۵ربیع الاول وفات🍁
حضرتسکینہ دخترگرامے💔
امام حسین علیهالسلام تسلیت🖤😔
🌹
#رمان_عاشقانه_مذهبی_قسمت15
#هوالعشـق❤
🌹
موهایم رامیبافم وبا یک پاپیون صورتی پشت سرم میبندم.
زهراخانوم صدایم میکند:
_ دخترم!بیاغذاتونوکشیدم ببر بالا باعلےتو اتاق بخور.
درایینه برای بار اخر بخود نگاه میکنم.آرایش ملایم و یک پیراهن صورتے رنگ باگلهای ریز سفید.چشمهایم برق میزند و لبخند موزیانه ای روی لبهایم نقش میبندد.
به اشپزخانه میدوم سینےغذارا برمیدارم و بااحتیاط از پله ها بالا میروم.دوهفته از عقدمان میگذرد.
کیفم رابالای پله ها گذاشته بودم خم میشوم از داخلش یک بسته پاستیل خرسی بیرون مےاورم و میگذارم داخل سینی.
آهسته قدم برمیدارم بسمت پشت اتاقت.چندتقه به درمیزنم.صدایت می اید!
_ بفرمایید!
دررا باز میکنم. و بالبخند وارد میشوم.
بادیدن من و پیراهن کوتاه تا زانو برق از سرت میپرد و سریع رویت را برمیگردانی سمت کتابخانه ات.
_ بفرمایید غذا اوردم!
_ همون پایین میموندی میومدم سرسفره میخوردیم باخانواده!
_ ماما زهرا گفت بیارم اینجا بخوریم.
دستت راروی ردیفی از کتاب های تفسیر قران میکشی و سکوت میکنی.
سمت تختت می ایم و سینی را روی زمین میگذارم .خودم هم تکیه میدهم به تخت ودامنم رادورم پهن میکنم.
هنوزنگاهت به قفسه هاست.
_ نمیخوری؟
_ این چه لباسیه پوشیدی!؟
_ چی پوشیدم مگه!
بازهم سکوت میکنی.سربه زیر سمتم می آیـے و مقابلم میشینی
یک لحظه سرت را بلند میکنی و خیره میشوی به چشمهایم.چقدر نگاهت رادوست دارم!
_ ریحان!این کارا چیه میکنی!؟
اسمم راگفتی بعد ازچهارده روز!
_ چیکار کردم!
_ داری میزنی زیر همه چی!
_ زیر چی؟تو میتونی بری.
_ اره میگی میتونی بری ولی کارات...میخوای نگهم داری.مثل پدرم!
_ چه کاری عاخه؟!
_ همینا!من دنبال کارامم که برم.چراسعی میکنی نگهم داری.هردو میدونیم منو تو درسته محرمیم.اما نباید پیوند بینمون عاطفی باشه!
_ چرانباشه!؟
عصبی میشوی..
_ دارم سعی میکنم اروم بهت بفهمونم کارات غلطه ریحانه
من برات نمیمونم!
جمله اخرت در وجودم شکست
#توبرایم_نمیمانی😢
می آیـے بلند شوی تابروی که مچ دستت رامیگیرم و سمت خودم میکشم.و بابغض اسمت را میگویم که تعادلت راازدست میدهی و قبل ازینک روی من بیفتی دستت را به قفسه کتابخانه میگیری
_ این چه کاریه اخه!
دستت را ازدستم بیرون میکشی و باعصبانیت از اتاق بیرون میروی...
میدانم مقاومتت سرترسی است که داری از عاشقی.
ازجایم بلند میشوم و روی تختت مینشینم.
قنددردلم اب میشود!اینکه شب درخانه تان میمانم!
#ادامه_دارد
.
نویسنده این متن👆:
#میم_سادات_هاشمی
🌹
🌹
#رمان_عاشقانه_مذهبی_قسمت16
#هوالعشـق❤
🌹
همانظورکه پله هارادوتایڪےبالا میروم با ڪلافگے بافت موهایم راباز میکنم.احساس میڪنم ڪسےپشت سرم می آید.سرمیگردانم ..تویی!
زهراخانوم جلوی دراتاق تو ایستاده ماراکه میبیند لبخند میزند...
_ یه مسواک زدن اینقد طول نداره که!جاانداختم تو اتاق برید راحت بخوابید.
این رامیگوید وبدون اینڪه منتظر جواب بماند ازکنارمان رد میشود وازپله ها پایین میرود.نگاهت میکنم.شوکه به مادرت خیره شده ای...
حتی خودمن توقع این یڪے رانداشتم.نفست را با تندی بیرون میدهی و به اتاق میروی من هم پشت سرت.به رخت خواب ها نگاه میکنی ومیگویـے:
_ بخواب!
_ مگه شما نمیخوابی؟
_ من!...توبخواب!
سکوت میکنم وروی پتوهای تا شده مینشینم.بعد ازمکث چنددقیقه ای آهسته پنجره اتاقت راباز میکنی و به لبه چوبـےاش تکیه میدهی.سرجایم دراز میکشم و پتو راتازیر چانه ام بالا میکشم.چشمهایم روی دستها و چهره ات که ماه نیمی ازآن راروشن کرده میلرزد.خسته نیستم اما خواب براحتی غالب میشود...
💞
چشمهایم راباز میکنم،چندباری پلڪ میزنم و سعی میکنم به یاد بیارم کجا هستم.نگاهم میچرخد و دیوارهارا رد میکند که به تو میرسم.لبه پنجره نشسته ای و سرت را به دیوار تکیه دادی..
خوابی!!؟؟؟..چرا اونجا!؟چرا نشسته!!
ارام ازجایم بلند میشوم،بی اراده به دامنم چنگ میزنم.شاید این تصور رادارم که اگر اینکاررا کنم سروصدا نمیشود!باپنجه پا نزدیکت میشوم..چشمهایت رابسته ای.انقدر آرامےڪه بی اراده لبخند میزنم.خم میشوم وپتویت را ازروی زمین برمیدارم و با احتیاط رویت میندازم.تکانی میخوری و دوباره ارام نفس میڪشـے.سمت صورتت خم میشوم.دردلم اضطراب می افتد ودستهایم شروع میکند به لرزیدن.نفسم به موهایت میخورد و چندتار رابوضوح تکان میدهد.ڪمـےنزدیڪ ترمیشوم و آب دهانم را بزور قورت میدهم.فقط چندسانت مانده...فکر بوسیدن ته ریشت قلبم را به جنون میکشد...
نگاهم خیره به چشمهایت میماندازترس...ترس اینکه نکند بیدار شوی!صدایی دردلم نهیب میزند!
" ازچی میترسی!!بزار بیدار شه! تو زنشی.."
.
توماه بودی وبوسیدنت...نمیدانی
چه ساده داشت مراهم بلندقد میکرد
.
#ادامه_دارد
.
. نویسنده این متن👆:
#میم_سادات_هاشمی👉
🌹
🌹
#چینقدهیجان_خوبه😁
#قضاوت_توهین_ممنوع
#این_یه_رمانه_صبرکنیدتاته_بخونیدقبل_ازپیش_بینی
#ســـلام_صبحتون_بخیر_و_نیکی ☕️😊🍁
امـیدوارم دراین روز زیبـا 🍁
روزگارتون پراز عشق و امیـد🧡
دنیاتون پر از محبت و دوستی🍁
رزقتون پر از خیر و برکـت🍁
لحظه هاتون پراز شور و شادی 🍁
💜
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#حتما برای یک دقیقه گوش کنید
شهیدی که از خانمش تشکر میکنه #شهید_حاج_مهدی_قره_محمدی هست
#از_شهدای_صابرین
شهید مدافع حرم حاج #مهدی_قره_محمدی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 #کلیپ | لیست گردان
🎙 روایت #حاج_حسین_یکتا از انتخاب شهدا توسط امام زمان (عجلاللهتعالیفرجهشریف)
🌷🌷🌷🌷🌷🌷
🕊🕊🕊🕊
🇮🇷 سيزده آبان از راه مي رسد و با خود حماسه هاي جاويد آن روزها را زنده مي كند،
🇮🇷 آن روز دانش آموزان اين مرز و بوم حماسه ها آفريدند، حماسه هايي كه چون درختان تنومند قد برافراشتند و سبزي خويش را از قلبهاي سبز و مالامال از عطوفت نونهالان عاشق به عاريه گرفتند و سربلندي خود را از استقامت و پايمردي بزرگ مرداني كوچك به ارث بردند. گرامي باد ياد و خاطره آن روزه روز گریه خورشید
🇮🇷 سيزده آبان روز فرياد بود و روز شهادت، روز مشت هاي گره كرده امت، روز فتح بود، روز خروشيدن روح هاي پاك، روز جرقه و روز آتش بود، روز فرياد و اعتراض و روز اعتصاب و تحصن بود، روز واشكفتن گل اميد و روز گريه خورشيد بود.
🇮🇷🌷 آن روز روز «دانش آموز» بود.
❤ یاد و خاطره شهدای دانش آموز ۱۳ آبان گرامی باد .