#سلام_مولا_جانم 💕
#صبحت_بخیر_عزیزتر_از_جانم 💚
🍀بازمنــم ،خاک پایــتان
💔 دیـوانه ای ڪه لک زده قلبـش برایـتان
دراین کلاس ســرد،حضور تو واجب است
این بار چندم است که استاد غایب است
نرگس شکفتــه است تو را داد مي زنــد
آقا بیا ڪه فاصــله فــریاد مي زنــد
این روزها نمي شـــود اندوهگین نبود
دلــواپس نهایــت تلخ زمیـن نبود
امروز دلم عجیب تو را درد مي کشــد
دستم مدام واژه ی «بر گـرد» ميڪشـد
امضاء : دو چشم خیس و دلي در هوایتـان
دیوانه ای ڪه لڪ زده قلبش برایتــان...
الّلهُـمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَـــ الْفَـــرَج 🤲
#صبحتون_مهدوی💚
💐 تا نیایی گره از کار بشر وا نشود
درد ما جز به ظهور تو مداوا نشود 💐
🌺🌷🌹
➖🔝🍂اللّهمَّعَجِّلْلِوَلِیِّڪَالفَرَج🍂🔝➖
🌹🕊 #زیارتنامهیشهدا 🕊🌹
🌷اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَولِیاءَ اللهِ وَ اَحِبّائَهُ ،
🌷اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَصفِیَآءَ اللهِ وَ اَوِدّآئَهُ ،
🌷اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصَارَ دینِ اللهِ ،
🌷اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ رَسُولِ اللهِ ،
🌷اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَمیرِالمُومِنینَ ،
🌷اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ فاطِمَةَ سَیِّدَةِ نِسآءِ العالَمینَ ،
🌷اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبی مُحَمَّدٍالحَسَنِ بنِ عَلِیٍّ الوَلِیِّ النّاصِحِ،
🌷اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبی عَبدِ اللهِ ، بِاَبی اَنتُم وَ اُمّی طِبتُم ، وَ طابَتِ الاَرضُ الَّتی فیها دُفِنتُم ، وَفُزتُم فَوزًا عَظیمًا ،فَیا لَیتَنی کُنتُ مَعَکُم. فَاَفُوزَمَعَکُم
#سلام_بر_شهدا
AUD-20191203-WA0012.mp3
3.45M
اثرات ذکربالا
التماس دعا🙏🙏
┄┅┅✿💠❀💖❀💠✿┅┅┄
#انسانِ #فوقِ #بشر
🌷باید [از] شهید امیر حسین شاهپسندی که در سن ۱۶ سالگی به اسارت در آمده بود یاد کنیم. او سه ساعت و نیم شکنجه شد. هزار کابل کف پاهایش به همراه اتوی داغ زده و کشیده شده بود که در نهایت یکی از پاهایش کاملاً سوخت و مدت ها گوشت اضافه می آورد.
🌷شاهپسندی ۶ ماه نمی توانست روی پای خود راه برود. در هنگام برش گوشت اضافه می گفت: چیدن این گوشت ها از شکنجه ها برایم بدتر است. همچنین مقاومتش به حدی بود که افسر عراقی وی را «فوق بشر» خطاب می کرد.
راوى: رزمنده آزاده محمدرضا حسنیسعدی
🌷🌷🌷🌷🌷
🕊🕊🕊🕊🕊
🌺🍃🍂🌺🍃🍂🌺🍃🍂
🍃🍂🌺🍃🍂🌺
🍂🌺🍂
🌺
🌸بسم الله الرحمن الرحیم🌸
"یارفیق من لا رفیق له"
سلام رفیق عزیز😌
ازآسمان چه خبر؟ جایی برای ماهم پیدا میشه؟😔
منم خبرهایی برایت آورده ام؛ ازخودم.🤔
آسمان دلم گرفته، هموای چشمانم ابری است، تیم هواشناسی قلبم رعد و برقی سهمگین پیش بینی کرده اند⚡️⚡️. احتمال وقوع زلزله ای شدید روی شانههای بی بال و پرم زیاد است 💥که ممکن است (ان شاالله)منجر به شکستن و فرو ریختن دیوار بلند غرور های بی جایم بشودکه مانع دیدن حق می شوند.💥
امیدوارم اندکی لیاقت مشاهده ی آفتاب درخشان *شهادت*را پس از این طوفان و زلزله پیدا کنم ان شاالله
آری،*شهادت*بهترین آرامش پس از طوفان است....
تولدی دیگر....
روبه جاودانگی ...
ولا تحسبن الذین قتلوافی سبیل الله امواتا بل احیاء عندربهم یرزقون🌈
یا زهرا
@katrat🌷🌷🌷
🕊🕊🕊🕊🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
انسانیت و مردانگی این دکتر فوق تخصص مغز و اعصاب ایرانی در جهان لِنگه ندارد و شک ندارم مقابلش سر تعظیم فرود می آورید! آقازاده واقعی شما هستید! این دکتر متخصص مغز و اعصاب با این کاری کرد که به ۸۴ میلیون ایرانی درس عشق و محبت داد! این شیرمرد تا ابدالدهر در حافظه ملت ایرانی جاودانه و ماندگار است! خواهش می کنم این پست را آنقدر در گروهها پخش کنید تا آخرین نفر جمعیت ایران این شیرمرد را بشناسند! شاید با دیدن این کلیپ خیلی ها که نیاز به این ابرمرد دارند، مشکل شان حل شود! واقعا دیدن این صحنه ها حالم را خوب کرد!🙏
کانال خاطرات شهدایی.🌷🌷
💥قسمت دهم💥 . بعضی موقع ها که توی جمع #فامیل میرفت سر به سرش می گذاشتند و دستش می انداختند.😒 به خاطر
💥قسمت یازدهم💥
#علیرضا_نوری از بچه های لشکر نجف اشرف بود. چند روزی بود که توی #سوریه شهید شده بود.
با محسن رفتیم تشییع جنازهاش. توی مراسم بدجور گرفته بودم و بق کرده بودم. همش فکر می کردم محسن توی آن تابوت خوابیده است.😭
وسط مراسم تشییع محسن پیام بهم پیامک داد:"زهرا دعا کن من هم مثل علیرضا شهید بشم."
جواب دادم: "محسن از این حرفها نزن قلبم داره آتیش میگیره." مقداری از مراسم که گذشت، برگشتم خانه. دیگر نمی توانستم آنجا بمانم.😖
همهاش تصویر شهادت محسن می آمد جلوی چشمانم.😭
آخر شب محسن برگشت وقتی آمد حال عجیبی داشت بهم گفت: " زهرا دیدی؟ دیدی چه جمعیتی اومده بود؟ اگه بخواهیم بمیریم به زور ده نفر میان زیر تابوتمون رو می گیرن. اما امروز دیدی مردم چه جوری خودشونو برای شهید نوری میکشتن؟"
آن شب تاصبح یک بند حرف #شهادت می زد و گریه میکرد. گفت: "زهرا، اگه شهید بشم برای همیشه هستم. اما اگه بمیرم دیگه نیستم!" بهش گفتم:" محسن شهید بشی و من تابوتت رو ببینم دق می کنم. من دوریت را برای لحظه هم نمیتونم تحمل کنم."
گفت: "میتونی خانومم." بعد نگاهی تو چشمانم کرد و گفت: "حالا ببین اصلا پیکری میاد یا نه!"😢
💚💚💚💚💚💚💚
#یار گرمابه و گلستانش بودم. همیشه پیشم حرف از شهادت می زد. دیگر حوصله ام را سر برده بود.😩
یک بار بهش توپیدم و گفتم: " مگه تو اینقدر دم از شهید کاظمی نمی زنی؟ حاج احمد تا خیلی بعد از جنگ موند و به انقلاب خدمت کرد، بعد به شهادت رسید. تو میخوای همین اول کاری بری سوریه به شهادت برسی و تموم؟"😑🤨
گفت: "نه. من می خوام برم سوریه جنگ بکنم ان شاءالله شهید بشم.😌 وقتی هم که آقام امام زمان ظهور کرد ازش خواهش کنم که دوباره بیام تو این دنیا و باز در رکابش شهید بشم."😍
فکر کجاها را که نکرده بود. برای بعد از شهادتش هم برنامه ریزی کرده بود.😔👌🏻
💙💙💙💙💙💙💙
دو هفته قبل از #اعزام محسن بود که رفتم آزمایشگاه و فهمیدم باردارم.😊
خیلی خوشحال شد. می خندید و بهم می گفت: "ببین زهرا، اگر شهید شدم، ولی مرد برات گذاشتم ها. این مرد هواتو داره."😇
لبخندی زدم و گفتم: "خب، شاید دختر باشه."
گفت: "نه پسره. اصلا وقتی رفتم سوریه از حضرت زینب علیها می خوام که پسر باشه."
روزی که محسن رفت سوریه، خیلی دلم شکست.
خیلی گریه کردم. رفتم توی اتاقم و تا توانستم ناله زدم.
همان موقع کاغذ و خودکار ای برداشتم برای #امام_حسین علیه السلام #نامه نوشتم.
به آقا نوشتم…..😉
ادامه دارد