eitaa logo
کانال خاطرات شهدایی.🌷🌷🌷
294 دنبال‌کننده
7.6هزار عکس
2.2هزار ویدیو
57 فایل
شهدا را به خاک نسپارید به یاد بسپارید شهادت چشمه آب حیات است که شهید ازآن می نوشد و جاودانه می ماند با معرفی کردن کانال مارو دراین راه یاری کنید.....🌷🌷 https://eitaa.com/katrat👈ایدی کانال
مشاهده در ایتا
دانلود
دومین مراسم سردار سلیمانی در لندن
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔸چهار همرزم #شهید سپهبد قاسم سلیمانی چه کسانی بودند؟ 🕊 #شهیدشهرودمظفرےنیا 🕊 #شهیدحسین_پورجعفری 🕊 #شهیدوحیدزمانیان 🕊 #شهیدهادےطارمی #انتقام_سخت
💠 مادر شهید اکبري تعريف مي کرد: 🔰 چهارشنبه خواب امید رو دیدم دنبال تدارك یه مراسم بزرگ بود گفتم چه خبره؟ گفت همین چند روز یه مهمون خيلي عزيز داريم. #شهیدقاسم_سلیمانی #شهیدامیداکبری #یادشهداباصلوات
📸 تصویری از حضور سردار شهید حاج قاسم سلیمانی در کنار آرامگاه ابدی‌اش در گلزار شهدای کرمان
تشییع سردار دلها در اهواز #قیام_مردم_خوزستان
مادربزرگوار سردار حاج قاسم سلیمانی که از دنیا رفتند، پس از چند روز با جمعی از خبرنگاران تصمیم گرفتیم برای عرض تسلیت به روستای قنات ملک برویم. با هماهنگی قبلی، روزی که سردار هم در روستا حضور داشتند، عازم شدیم. وقتی رسیدیم ایشان را دیدیم که کنار قبر مادرشان نشسته و فاتحه می‌خوانند. بعد از سلام و احوالپرسی به ما گفت من به منزل می‌روم شما هم فاتحه بخوانید و بیایید.  بعد از قرائت فاتحه به منزل پدری ایشان رفتیم. برایمان از جایگاه و حرمت مادر صحبت کرد و گفت: این مطلبی را که می‌گویم جایی منتشر نکنید. گفت: همیشه دلم می‌خواست کف پای مادرم را ببوسم ولی نمی‌دانم چرا این توفیق نصیبم نمی‌شد. آخرین بار قبل از مرگ مادرم که این‌جا آمدم، بالاخره سعادت پیدا کردم و کف پای مادرم را بوسیدم. با خودم فکر می‌کردم حتماً رفتنی‌ام که خدا توفیق داد و این حاجتم برآورده شد.  سردار در حالی که اشک جاری شده بر گونه‌هایش را پاک می‌کرد، گفت: نمی‌دانستم دیگر این پاهای خسته را نخواهم دید تا فرصت بوسیدن داشته باشم. #شهید_سپهبد_حاج‌قاسم_سلیمانی #یادش_باصلوات 🆔 @loveshohada28 ڪانال شهادت زیباست🕊☝️
#خداوندامراپاکیزه_بپذیر 💠آخرین دست نوشته سردار سپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی ساعاتی قبل از شهادت 🍃🌸دکتر مسعود اسداللهی: متنی که دیده می شود توسط سردار سپهبد قاسم سلیمانی، کمی قبل از پرواز ، از دمشق به بغداد پنجشنبه ۱۲ دی ماه نوشته شد. ایشان این متن را کنار آینه محل اقامت خود قرار داده و قلم را روی آن گذاشته بودند. [ الهی لا تکلنی خداوندا مرا بپذیر خداوندا عاشق دیدارتم همان دیداری که موسی را ناتوان از ایستادن و نفس کشیدن نمود . خداوندا مرا پاکیزه بپذیر....]
﷽ وَلَا تَقُولُوا لِمَنْ يُقْتَلُ فِی‌سَبِيلِ‌اللَّهِ أَمْوَاتٌ بَلْ أَحْيَاءٌ وَلَٰكِنْ لَا تَشْعُرُونَ #شهید_حاج_قاسم_سلیمانی #سوره_بقره_آیه۱۵٤
🔴سردار سپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی در جواب تهدید ترامپ گفته بود: 🌸من به تنهایی برای مقابله با تو کافی ام ترامپ معنی این حرف را نفهمید شهادت سردار سلیمانی 👇 1= آمریکا را مجبور به ترک عراق کرد! 2= مردم عراق را متحد کرد و اثر اغتشاشات را از بین برد! 3= امنیت را به شهر های عتبات بازگرداند! 4= توطئه ایران ستیزی در عراق را از بین برد! 5= اتحاد سیاسی را به ایران برگرداند و نتایج اغتشاشات طراحی شده دشمنان را از اعتراض بحق مردم خنثی کرد! 6=به هممه غلط بودن مذاکره با آمریکا را ثابت نمود ( نقض حاکمیت عراق علی رغم داشتن پیمان امنیتی) 7= لزوم داشتن قدرت نظامی در بالاترین حد ممکن و لزوم اتکا به توانمندیهای داخلی را ثابت کرد! 8=جبهه مقاومت در تمام منطقه متحد و تمام منطقه را برای آمریکا و عواملش نا امن کرد و الان تمام جبهه مقاومت در حال طراحی #انتقام_سخت هستند!!! برای هر کدام از نتایج فوق چندین میلیارد دلار لازم است این تازه اولش است مالک اشتر رهبری ، سردار سپهبد سلیمانی به تنهایی یک ملت بودی و هستی !! ♻️پ.ن : ‏وقتی تصویر سردار سلیمانی و ابومهدی در قلب #آمریکا میچرخد این یعنی ما #ضربه اول را زدیم.. #انتقام_سخت
#شهیدمحمدحسین_یوسف‌اللهی که شهید حاج قاسم سلیمانی محل دفنشان را کنار این شهید وصیت کردند؛ کیست؟
‍ شهید محمدحسین یوسف‌الهی که بود که سردار سلیمانی گفت «دوست دارم تا مرا در پس از مرگ در کنار او به خاک بسپارید»؟ همرزمانش می‌گویند: حسین از عرفای جبهه بود و زیبا ترین نماز شب را می‌خواند، ولی کسی او را نمی دید، رفیق خدا بود و مشکلات را با الهام‌هایی که به او می‌شد، حل می‌کرد به مرحله یقین رسیده بود و پرده‌های حجاب را کنار زده بود. سردار شهید سپهبد سلیمانی در خاطراتش با این شهید بزرگوار می‌گوید: یک روز با حسین به سمت آبادان می‌رفتیم. عملیات بزرگی درپیش داشتیم. چندتا از کارهای قبلی با موفقیت لازم انجام نشده بود واز طرفی آخرین عملیاتمان هم لغو شده بود. خیلی ناراحت بودم. به حسین گفتم: چند تا عملیات انجام دادیم اما هیچ کدام آنطور که باید موفقیت‌آمیز نبود. این یکی هم مثل بقیه نتیجه نمی‌دهد. گفت: برای چی؟ گفتم: چون این عملیات خیلی سخته و بعید می‌دانم موفق بشویم. گفت: اتفاقا ما در این کار موفق و پیروز هستیم. گفتم: حسین دیوانه شده‌ای. در عملیات‌هایی که به آن آسانی بود و هیچ مشکلی نداشتیم نتوانستیم کاری از پیش ببریم آنوقت در این یکی که کلا وضع فرق می‌کنه واز همه سخت‌تر است. موفق می‌شویم! حسین خنده‌ای کرد و با همان تکه‌کلام همیشگی‌اش گفت: حسین پسر غلامحسین به تو می‌گویم که ما در این عملیات پیروزیم. می‌دانستم که او بی‌حساب حرفی را نمی‌زند. حتما از طریقی چیزی که می‌گوید ایمان و اطمینان دارد. گفتم: یعنی چه از کجا می‌گویی؟ گفت: بالاخره خبر دارم. گفتم: خب از کجا خبر داری؟ گفت: به ما گفتند که ما پیروزیم. پرسیدم: کی به تو گفت؟ جواب داد: حضرت زینب(س). دوباره سوال کردم در خواب گفت یا در بیداری؟ با خنده جواب داد: تو چه‌کار داری. فقط بدان بی بی به گفت که شما در این عملیات پیروزخواهید شد و من به همین دلیل می‌گویم که قطعا موفق می‌شویم. هر چه از او خواستم بیشتر توضیح بدهد. چیزی نگفت و به همین چند جمله اکتفا کرد. نیاز هم نبود توضیح بیشتری بدهد. اطمینان او برایم کافی بود. همان طور که گفتم همیشه به حرفی که می‌زد. ایمان داشتم. وقتی که عملیات با موفقیت تمام به انجام رسید. یاد حرف آن روز حسین افتادم و به ایمان و قاطعیتی که در کلامش بود. و هرگز از این اطمینان به او پشیمان نشدم.