اولین سلام صبحگاهی تقدیم به ساحت قدسی قطب عالم امکان، حضرت صاحب الزمان عجوبابالحوائج🌼
🍃🌸السَّلامُ علیکَ یا بقیَّةَ اللهِ یا اباصالحَ المهدی یا خلیفةَالرَّحمنُ و یا شریکَ القران ایُّها الاِمامَ الاِنسُ و الجّانّ سیِّدی و مَولایْ الاَمان الاَمان🌸🍃
🍃🌺السَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّهِ وَ عَلَى الاَْرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِناَّئِکَ عَلَیْکَ مِنّى سَلامُ اللَّهِ [اَبَداً] ما بَقیتُ وَ بَقِىَ اللَّیْلُ وَ النَّهارُ وَ لاجَعَلَهُ اللَّهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّى لِزِیارَتِکُمْ.🌺🍃
اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ
وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْن
وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ
وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَیْن
#زیارتنامه_شهدا
بِسمِ اللّٰہِ الرَّحمٰن الرَّحیم
اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یَا اَولِیاءَ اللہ وَ اَحِبّائَہُ
اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یَا اَصفِیَآءَ اللہ و َاَوِدّآئَہُ
اَلسَلامُ عَلَیڪُم یا اَنصَارَ دینِ اللہِ
اَلسَلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ رَسُولِ اللہِ
اَلسَلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ اَمیرِالمُومِنینَ
اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ فاطِمَةَ سَیِّدَةِ نِسآءِ العالَمینَ
اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ اَبـے مُحَمَّدٍ الحَسَنِ بنِ عَلِےّ الوَلِےّ النّاصِحِ
اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ اَبـے عَبدِ اللہِ، بِاَبـے اَنتُم وَ اُمّے طِبتُم وَ طابَتِ الاَرضُ الَّتی فیها دُفِنتُم، وَ فُزتُم فَوزًا عَظیمًا فَیا لَیتَنے کُنتُ مَعَڪُم فَاَفُوزَ مَعَڪُم...
1_12519061.mp3
2.07M
💠 #دعای_عهد
✳️تغییر مقدرات الهی با مداومت بر خواندن دعای عهد...
🌸امام خمینی ره:
اگر هرروز (بعد از نماز صبح) دعای عهد خواندی، مقدراتت عوض میشود...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️ اشاره مستقیم رهبر به بیوتروریسم بودن ویروس کرونا و دستور به جلوگیری از ورود دارو و کمک و پزشک خارجی به ایران
از این به بعد هرکی منکر حمله بیولوژیک شد
به عقل و شعورش شک کنید
👤 فروزش🦋
عاشقان وقت نماز است...❤
اذان میگویند...😍
نماز اول وقت فراموش نشه...🙏
التماس دعا🙃
#جهش_تولید
🌹 طلبه شهيد #محمد_شريفي
▪️تولد: سمنان - 1342
▫️شهادت: جزيره امالرصاص- عمليات والفجر 8- 1364
▪️مزار: گلزار شهدای امامزاده يحيی عليهالسلام سمنان
✅
🔺وصيتنامهاش را که میخوانی، انگار برای اين روزهای من و تو دست به قلم شده. «سعی کنيد خودتان توليد کنيد و خودتان تمام اين وظايف مشکل را بپذيريد. بايد ايران عزيز را به جايی برسانيد که دنيا محتاج شما شود. اگر شما پيروز شويد، بدانيد که مستضعفين روي زمين اميدوار میشوند و به نهضتهای خود عليه طاغوتيان زمان میپردازند.»
🔹منبع: كتاب خاكريز اقدام و عمل ؛ اقتصاد مقادمتی در سيره شهدا، انتشارات حماسه ياران، ص139
#انتشارات_حماسه_یاران
#خاکریر_اقدام_و_عمل
#اقتصاد_مقاومتی_در_سیره_شهدا
.
⛔️لحظه ایی توقف
🔥در هر مرحلـه ای از گنـــاه هستے
سریع توقف کن
مبـادا فکر کنی
آب از سرت گذشتـه❗️
مبـادا از رحمتـــ خدا نا امید بشی❗️
😈شیـــطان میخواد بهت القا کنه که
آب از سرت گذشتـه و توبه فایده نداره!
❌مبـــادا فریب شیـــطان رو بخوری...
❣خدا بسیــار توبه پذیر ومهـــربونـــه.
💚
#نوروز ۹۲ همه ی خانواده به اتفاق محمدحسین عازم سفر حج عمره شدیم. یک شب🌙 وقتی برای نماز جماعت مغرب وعشابه "مسجدالنبی رفتیم قرار گذاشتیم بعد از نماز در صحن مسجد النبی یکدیگر را ببینیم.
همه کنار نزدیکترین دیوار به بقیع کنار هم نشستیم. طوری که شرطه ها به ما شک نکنند و ما را بلند نکنند❌
محمدحسین حال خوشی داشت شروع کرد به خواندن "روضه_مادر💔 روضه آتش و میخ و درودیوار و ما آرام گریه میکردیم😭 که شرطه ها متوجه ما نشوند. وقتی به ما نزدیک میشدند محمد حسین صدایش را پایین می آورد و وقتی از ما فاصله میگرفتند بلند روضه می خواند...
#شهید_محمدحسین_محمدخانی
#عید_مبعث✨
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
یک حججی دیگر غریبانه سر از تنش جدا شد
تصاویری از حضور شهید عزیزانی در جبهههای مقاومت
رزمنده شهید مدافع حرم و مداح اهل بیت اسماعیل عزیزانی معروف به حاج مهران در جاده حلب منطقه سراقب بدست تروریست های جبهه النصره اسیر و سر از بدنش جدا شد و به رفیقان شهیدش پیوست.
حیدر حیدر گویان واقعی شمایید که اقتدا به حیدر کرار کردید نه هتاکانی که درب حرمها را شکستند
🇮🇷
﴿بِسْمِ اَللّٰهِ الرحْمٰنِ رَحَیمْ﴾
قسمت اول↓↓
#عاشقانه_مذهبی💌
🔰✨🔰✨
〰
#رمان📚📣
#برات_میمیرم
قسمت اول1⃣
عاشق پسری شده بودم که به تمام بچه های دانشگاه می ارزید... مذهبی بود... اما در عین حال متواضع و خونگرم... اکتیو و خنده رو... ولی من کجا و اون کجا... من یک دختر بد حجابی بودم که از امل بازی و سر به زیر بودن متنفر بودم... پسرهای فامیل مثل داداشم بودن... اما دلم بد جایی گیر کرده بود ... براش میمردم... هرگز نمیتوانستم ببینم یکی غیز از من دستهاشو بگیره و تو قلبش بشینه... به خودم گفتم اگه به قلبت و خواسته ات بها میدی بسم الله... بلاخره دست به کار شدم... اما کار به این راحتی نبود... اون در شرف داماد شدن بود.... اما من ول کن نبودم... ازدواج اون یعنی مرگ من...تا اینکه تصمیم نهایی رو گرفتم... تصمیم گرفتم تو دانشگاه جلوی همه بچه ها نظرمو بگمو خودمو بندازم به پاش .... اصلا برام مهم نبود که غرورم میشکنه یا آبروریزی میشه... فقط به وصال اون فکر میکردم... یک شاخه گل گرفتم دستمو بعداز کلاس جلوی همه راهشو بستم...بهش گفتم : میدونم مذهبی هستی و از دخترای مثل من خوشت نمیاد... ولی باور کن همومی میشم که تو بخوای... چادری میشم... نمازمو به جماعت میخونم... اصلا ... اصلا هر چی شما بگید...
با من ازدواج کن.. من .. من...
ادامه دارد....l
💚
#رمان📚📣
#برات_میمیرم
قسمت دوم2⃣
قلبم به شدت می تپید.... فقط گل را گرفته بودم سمتشو هی حرفهامو میزدم... یکی از دانشجوها برای اینکه جو عوض بشه و به داد من برسه با صدای بلند گفت : برای خوشبختی شون صلوات....
استاد از کلاس خارج شد و خطاب به معشوقه من گفت: آقا سینا مبارکه ... بگیر این شاخه گل رو...
سینا گل را از من گرفت... داشت حالم بد میشد...یک جورهایی از رفتارم شرمنده شده بودم... فکر میکردم باعث خجالتش شدم ... هزار جور فکر و خیال در آن واحد به سراغم آمد... احساس ضعف میکردم... میترسیدم پس بیفتم...دیگه فکرم کار نمی کرد... تا اینکه با صدای دلنشین سینا به خودم آمدم... خانم سرمدی شما لایق بهترین ها هستید... ارزش شما خیلی بیشتر از اینهاست...
واااای خدای من !!با شنیدن این جملات بیشتر عاشقش میشدم... ولی ترس وجودمو پر کرد... نکنه اینجوری داره جواب رد میده ... اصلا نکنه قرار ازدواجش قطعی شده...اصلا نکنه ....
زبانم بند آمده بود...
.........
اون روز پراز دلهره و استرس به سر شد...
من روز بعد به دانشگاه نرفتم.. اصلا به لحاظ روحی حال خوشی نداشتم.... خانواده ام از گندی که زده بودم خبر نداشتن... همش به خودم لعنت میفرستادم:ای دختره بی عقل... خواستگاری کردن بس نبود !!؟ شماره تماس واسه چی دادی... وااااااااااای ... دیوانه کاش یک جای خلوت باهاش صحبت میکردم...کاش یک نفر دیگر ر ا واسطه میگرفتم...
دیگه الان برای فکر کردن دیر شده بود...
از اتاقم بیرون نمی آمدم ... به بهانهی درس حبس شده بودم... ولی گوشم بیرون بود .... صدای زنگ تلفن که در می آمد سریع فال گوش میشدم... آخه شماره خونه رو داده بودم ... ده بار با صدای تلفن جون به لب شدم ...
غروب بودکه صدای زنگ تلفن منو دوباره به پشت در کشاند.... باورم نمی شد... مادر سینا زنگ زده بود...
ادامه دارد....
از نوشخند گرم تو
آفـاق تازه گشت
صبح بهــــــــار ،
این لب خندان نداشته است ...
#صبحتون_شهدایی
#شهیدهادےجعفری
#ایام_شهادت
🕊زیارتنامه ی شهدا🕊
🌹🌱🌹🌱اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَولِیاءَ اللهِ وَ اَحِبّائَهُ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَصفِیَآءَ اللهِ وَ اَوِدّآئَهُ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصَارَ دینِ اللهِ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ رَسُولِ اللهِ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَمیرِالمُومِنینَ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ فاطِمَةَ سَیِّدَةِ نِسآءِ العالَمینَ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبی مُحَمَّدٍ الحَسَنِ بنِ عَلِیٍّ الوَلِیِّ النّاصِحِ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبی عَبدِ اللهِ ، بِاَبی اَنتُم وَ اُمّی طِبتُم ، وَ طابَتِ الاَرضُ الَّتی فیها دُفِنتُم ، وَفُزتُم فَوزًا عَظیمًا ،فَیا لَیتَنی کُنتُ مَعَکُم فَاَفُوزَمَعَکُم🌹🌱🌹🌱
🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊
#شادی_روح_شهدا_صلوات
خاطره ای از شهید علی تجلایی از زبان همسرش
📎مانند شهدا باشیم.........
#شهیدعلےتجلایی
#ایام_شهادت
#یادش_باصلوات
#حرف_حساب
🎙 امام خامنه ای حفظه اللہ:
🔅 شهـــادت ...
گلِ خوشبو و معطّری است
کہ جز دست برگزیدگان خداوند ،
در میان انسانها به آن نمیرسد
و جز مشامِ آنها آن را بو نمیکند ...
یاد شهدا با صلوات
🔻 #شهیدان_را_کجا_ما_می_شناسیم
#شهیدان_را_شهیدان_میشناسند