eitaa logo
رسانه روستای کلا
516 دنبال‌کننده
1.1هزار عکس
529 ویدیو
2 فایل
📡درگاه رسانه‌ای خبری روستای کلا ✍ادمین کانال جهت ارتباط و ارسال سوژه، عکس، فیلم، دست‌نوشته و خاطرات: @esfandyari64
مشاهده در ایتا
دانلود
📚در فرهنگ مازندران پسوند "سَری" بهانه‌ای برای شاد بودن و بخشش بود 📝بعضی از این اتفاقات به شرح زیر می‌باشد: 🔹️گَهره سَری: بزرگان برای دیدن نوزاد می‌آمدند و چشم‌روشنی روی گهواره می‌گذاشتند 🔸️کلاه سری: هنگامی که مادر نوزاد را نزد خانواده‌ی خویش می‌برد 🔹️دندون سری: زمانی که نوزاد دندان در می‌آورد 🔸️شونه سری: سرتراشی داماد صورت می‌گیرد 🔹️بار سری: زمانی که اولین بار محصول توسط چاربیدار آورده می‌شود 🔸️پِل سری: هنگام عبور عروس از روی پل صورت می‌گیرد 🔹️کُلِک سری: موقع ورود عروس به خانه‌ی داماد صورت می‌گردد 🔸️مقراض سری: برای دوختن لباس عروس و داماد به خیاط می‌دهند 🔹️کترا سری: به آشپز غذای عروسی داده می‌شود 🔸️تیرِک سری: زمانی که ستون سقف خانه زده شد 🔹️قلم سری: زمانی که می‌خواهند سندی را بنویسند 🔸️تاشه سری: زمانی می خواهند قند خواستگاری را بشکنند 🔹️رَسِن سری: زمانی که گاوی فروخته می‌شود 🔸️اوسار سری: در زمان فروش اسب است 🔹️کِرِس سری: برای فروش گوسفند است 🔸️شاخ سری: برای فروش بز بود 🔹️چرخه سری: هنگام برداشت پشم گوسفند صورت می گرفت @kela_resaneh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌱وَل گوش،وَره گوش(گوش بره) 🍃این گیاه دارویی در هزارجریب مازندران،برای درمانِ عفونت یا به عنوان چرک‌خشک‌کن کاربرد دارد. از دمنوش و جوشانده‌ی آن برای مداوای سُرفه(کالِش) و عفونت بیماری تنفسی هم استفاده می‌کنند. 🔹️علّت نامگذاریِ این گیاه دارویی به این نام به خاطر شباهت برگهای بوته‌ی این گیاه به گوشِ بَرّه(وَره) می‌باشد. 👈توصیه می‌شود جهت مصرف با طبیب و حکیمِ طب سنّتی مشورت شود. @kela_resaneh
نسیم گل،معطر شد در فضا از وجود فاطمه اخت‌الرضا 💐میلاد شافعه مؤمنین،زینب ایران زمین و خواهر گرامی امام هشتمین،حضرت فاطمه معصومه(س) مبارک @kela_resaneh
⬅️از راست: ۱.مرحوم حاج قربان اسفندیاری ۲.مرحوم حاج حسین اسفندیاری ۳.مرحوم حاج امامقلی اسفندیاری ۴.مرحوم حاج صفر فقیهی ۵ مرحوم حاج لطفعلی اسفندیاری 🌷شادی روحشان فاتحه‌ای قرائت فرمائید @kela_resaneh
🐑واژگان چوپانی و گالشی 📝لوت چال 🍲لوت یک اصطلاح پرکاربرد چوپانی و گالشی است و بیشتر برای غذای سگها مورد استفاده‌ی دامداران قرار می‌گرفت که حتما همگی اصطلاح «سگ لوت چال» را شنیده‌اید،چاله‌ای که سگ را در آن لوت(غذا) می‌دادند. دامداران چاله‌ای به طول یک متر و عمق ۲۰ و ۳۰ سانتیمتر حفر می‌کردند و در آن غذا و دوغ و گاهی برای توله‌ها شیر می‌ریختند و به سگانشان خوراک می‌دادند. در ایام دور،سگهای گلّه و دام غذای ویژه‌ای داشتند که به آن «سگ خمیر» می‌گفتند و آن مخلوطی از آرد جو و سبوس پوست شالی بود و یواش‌یواش غذاهای سگهای دامداران هم  عوض شد تا الان که غالبا غذای ویژه‌ای به سگان نمی‌دهند. شایان ذکر است،هر چه جلوتر می‌آمدیم ظرف غذا و نوع غذای سگها تغییر می‌کرد.بعدها به جای کندن چال با شاخه‌ها و تنه‌ی درختان و خالی کردن داخل این بُرشها و قطعات چوب،«نو» درست می‌کردند و در داخل نو به سگها غذا می‌دادند اما اصطلاح «سگ لوت چال» همچنان بر سر زبانها جاری بود. البته لوت کلمه‌ی عامی است که در فارسی سابقه‌ا‌ی دیرینه دارد و در نوشته‌ها و شعر شاعران فارسی‌زبان(ایران،افغانستان،تاجیکستان) اشارات فراوانی به آن شده است.حتی مولوی شاعر شهیر و عارف ایرانی بارها به معنی غذا و طعام خانقاه یا دیگجوش،در آثارش آورده است: هم در آن دَم آن خَرَک بفروختند لوت آورند و شمع افروختند @kela_resaneh
📚پیر بئوته مثال📚 📝اَمساله جیکا دَره پارساله جیکا ره پَر بَزِن یاد دِنه 📖معنی: گنجشک یکساله دارد گنجشک سال گذشته را پرواز کردن می‌آموزد. ✍️کنایه از: هر کس به اندازه‌ی کارکرد خود تجربه دارد و نمی‌شود فرد تازه کار،دیگران را امر و نهی کند. @kela_resaneh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🐎می‌دانید چرا در دنیا هیچگاه مسابقه "خرسواری" برگزار نمی‌شود؟! 🔹️پس از انجام تحقیقات جانورشناسان مشخص شد که اسبها در میدان مسابقه فقط در خط راست و مستقیم حرکت کرده و نه تنها مانع جلو رفتن و تاختن سایر اسبها به جلو نمی‌شوند،بلکه هرگاه سوارکارِ خودشان یا سایر اسبها به زمین بیفتد تا حد امکان که بتوانند آن سوارکارِ سقوط کرده را لگد نمی‌کنند. 👈اما خرها وقتی در خط مسابقه قرار می‌گیرند،پس از استارت اصلا توجهی به جلو و ادامه‌ی مسیر مسابقه به صورت مستقیم نداشته و فقط به خرِ رقیب که در جناح چپ و یا راستش قرار دارد پرداخته و تمام تمرکزش ممانعت از کار دیگران است! یعنی تنها هدفشان این است که مانع رسیدن خرِ دیگر به خط پایان شوند! حتی به این قیمت که خودشان به خط پایان نرسند. 📝امروزه از این موضوع در علم مدیریت بسیار استفاده می‌شود و بدین معناست که افراد ناتوان که می‌دانند خود به خط پایان نمی‌رسند با سنگ‌اندازی و ایجاد مشکلات و چوب لای چرخ دیگران گذاشتن به بهانه‌های مختلف مانع رسیدن دیگران به اهدافشان می‌شوند و در اصطلاح می‌گویند: "فلانی مسابقه‌ی خرسواری راه انداخته است". @kela_resaneh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⛰️جاده‌ی پر پیچ وخم روستای کلا در سه دهه پیش اینگونه بود @kela_resaneh
32.44M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔸️چه کسی سازنده‌ی این جاده‌ی امن و زیبا است؟ @kela_resaneh 👈اینجا بخوانید
🔹️قبل از آغاز گفتگو با آقای مهندس احمد یاد یک خاطره‌ای افتادم که آقای مهندس احمد مجری طرحِ احداث جاده‌ی پر پیچ و خم و مرتفعِ کلا که از ابتدای جاده یعنی "تیلندو دَره" تا کلا حدود ۵۰۰ متر ارتفاع دارد و در بعضی از جاها سنگلاخ و صعب‌العبور هم بود،ایشان حدود ۲۷ سال پیش برام این قضیه رو تعریف کرده بود که هنوز دقیق یادمه و گفتنش خالی از لطف نیست. 👈و اما آن خاطره: مهندس گفته بود که من هر بار برای دیدن پدر و مادر و اقوام از انگلیس به ایران می‌آمدم سری به کلا هم میزدم. یکبار با یک لندرُوِر از جاده‌ی بین چشمه‌ی مریو و کلا که کاملا مالرو بود به سمت کلا میرفتم و ناگهان به یک پرتگاه رسیدم که نه راه پس داشتم نه راه پیش.احساس کردم که احتمالا به ته دره سقوط می‌کنم و مرگ را جلوی چشمم دیدم. اونجا یک نقطه عطف زندگیم بود، فریاد کشیدم خدایا! اگه امروز احمد رو نجات بدی قول میدم اولین کارم احداث جاده‌ی کلا باشد که خدا هم لطفشو شامل حالم کرد و به طور معجزه‌آسایی مرا از یک مرگ حتمی نجات داد و من هم به قول خودم عمل کردم و خدا به من توفیق داد تا با همراهی دوستان احداث جاده کلا را شروع کنیم. ✍️دکتر منصور اسفندیاری @kela_resaneh
📷سردار سازندگی روستای کلا آقای مهندس احمد اسفندیاری @kela_resaneh
♦️گفتگو با سردار سازندگی کِلا 🔹️درود و سلام بر سردار سازندگی کلا جناب آقای مهندس احمد اسفندیاری، ضمن تشکر از زحمات بی‌دریغ شما در احیای مجدد کلا سرزمین آبا و اجدادیمان،به طور خلاصه بفرمائید که اولین کار عمرانی که برای روستای کلا پس از بازگشت از کشور انگلیس انجام دادید چه کاری بود و چه کسانی شما را همراهی کردند؟ @kela_resaneh
✍️مهندس احمد اسفندیاری سلام آقای دکتر عزیز و ارجمند لطف و بزرگواری شما همیشه شامل حال بنده بوده و هست،ممنونم. در جواب پرسش شما باید عرض کنم اگر کاری برای کِلا انجام دادم انجام وظیفه بود.مثل شما و عزیزان دیگر که همچنان مشغول عمران و آبادانی این سرزمین پدری و مادری هستید. باید عرض کنم اولین کاری که به اتفاق دوستان عزیزِ کلایی انجام دادیم احداث جاده‌ی کلا بود که با همت آقایان مهندس امیر عزیز،مهندس اکبر،حاج گلعلی،آقا شیخ صادق،کربلایی رجبعلی،حاج نجف ،حاج عزیز،حاج قربانعلی،حاج محسن،حاج علی‌بابا که واقعا زحمت زیادی کشید،حاج علیمردان،مهندس محمود، بیشترین کمک را مهندس امیر انجام دادند. بولدوزر را از جهاد نصر با قیمت استثنایی از قرار ساعتی سه هزار تومان یعنی نصف قیمت واقعی گرفتیم.قرارداد با شرکت نصر را من و مهندس اکبر رفتیم امضا کردیم و مبلغی به عنوان پیش‌پرداخت و مابقی را چک دادیم که در پایان تسویه کردیم. دو نفر کارشناس راه از جهاد شهرستان بهشهر که آقای مهندس امیر هماهنگ کرده بود ما را همراهی می‌کردند.کارشناسان آقایان مهندس عظیمی و مهندس کشیری بودند،آقای مهندس رسولی هم همکاری می‌کردند.اکثر آقایان که در مقدمه اسامی آنها ذکر شد هر کدام مبلغ یکصد هزار تومان به حساب من پول واریز کردند.حاج لطفعلی عمو که خدا رحمتش کند هم صد هزار تومان پول داد.اکثر اوقات هم حاج ذلیخا خدابیامرز نون ما را تهیه می‌کردند.حاج گلعلی عزیز همیشه با ما همراه بود.سیده که خدا حفظش کند هم برای ما نون می‌پخت و بعضی وقتها برای مهمانان نهار درست می‌کردند.کربلایی رجبعلی هم با تراکتور همیشه همراهی می‌کردند. خدا رحمت کند حاج قربان دایی عزیز را که مبلغ صد هزار تومان کمک کردند. تا اینجا مرحله‌ی اولِ جاده بود.. حاج موسی و حاج ابراهیم هم اکثر اوقات حضور داشتند و همکاری می‌کردند.البته شاید نام بعضی‌ها از قلم افتاده باشد که از اون عزیزان عذرخواهی می‌کنم.یادآوری میکنم بی‌بی خانم خدابیامرز هم با اون وضعش مبلغ بیست هزار تومان کمک کردند که برکت زیادی برایمان بود که اینجور کمکها به ما روحیه زیادی می‌داد. 🔸️چند ماه بعد باز آقای مهندس امیر از جهاد بهشهر گریدر مجانی هماهنگ کردند که من به اتفاق حاج عزیز رفتیم بهشهر گریدر را تا کلا همراهی کردیم. در ضمن تعداد چهار راس گوسفند از طرف مالدارهای محل به گروه اهدا شد.البته نمیدانم چرا بعضی‌ها تعداد گوسفندها را خیلی بیشتر اعلام کردند(۷۰ تا ۸۰ راس گوسفند!!!) ولی تعداد سه راس را به من تحویل دادند و یک راس هم وقتی من نبودم ذبح کردند که مقداری از گوشت آن را برای من نگه داشته بودند. باید اضافه کنم روزهای اول منزل آقا شیخ صادق بودیم و خیلی به ایشان زحمت دادیم.روزهای خوبی بود چون همه احساس رضایت می‌کردند. در مرحله سوم باز مهندس امیر چند دستگاه کامیون و یک دستگاه لودر جهت شن‌ریزی در اختیار ما گذاشت،کاملأ مجانی.به علاوه مبلغ شش میلیون تومان اعتبار از جهاد بهشهر با همت مهندس امیر برای جاده گرفته شد که توسط پیمانکار بهشهری انجام شد،چون کافی نبود مهندس امیر دست به کار شد و شن‌ریزی را تمام کردیم.البته غلطک هم از طرف جهاد بهشهر داده شد. یادم میاد غلطک خراب شده بود و من به اتفاق حاج عزیز و آقا شیخ صادق رفتیم خونه مهندس کشیری در بهشهر.دیر وقت بود،قطعه‌ای که لازم بود از جهاد تحویل گرفتیم و نزدیکی‌های صبح رسیدیم کلا. فکر می‌کنم به اندازه‌ی کافی توضیح دادم، ببخشید طولانی شد. @kela_resaneh