💗#خریدار_عشق💗
#قسمت_بیست_و_هفتم
موقع شام فقط با غذام بازی میکردم،زیر چشمی به احمدی نگاه میکردم ،اونم مثل من انگار فضای خونه خیلی سنگین شده بود
بعد از مدتی بلند شدم و رفتم سمت آشپز خونه
استرس عجیبی داشتم، اگه مادر آقای احمدی حرفی بزنه چی؟
واااییی چه جوری تو چشم بابام نگاه کنم
همین لحظه فاطمه اومد داخل آشپز خونه
فاطمه: متوجه شدم که غذاتو نخوردی،اومدم بگم مامان گفته خیالت راحت حرفی نمیزنه...
- خیلی ممنونم
فاطمه: ولی به داداش نمیگم که تا آخر مجلس قیافه اش همینجوری باشه....
(خندم گرفت)
زهرا هم اومد داخل آشپز خونه
زهرا: شما همدیگه رو میشناسین؟
فاطمه: اره ،تو موسسه با بهار جون آشنا شدم ،ولی فکر نمیکردم که دختر دوست بابا باشه زهرا: عع چه خوب،داداشتونم تو موسسه درس میدن ؟
فاطمه: اره
زهرا: میگم ایشونم غذاشونو نخوردن
بعد از شستن ظرفا ،منو فاطمه رفتیم یه گوشه از پذیرایی نشستیم و شروع کردیم به حرف زدن از خودمون موقع رفتن رسید
که مادر آقای احمدی اومد جلو و بغلم کردو زیر گوشم گفت: خوشحال شدم که دوباره دیدمت دخترم...
- منم همین طور....
احمدی هم از همه خداحافظی کرد و وقتی چشمش افتاد به من ،سرش و انداخت زمین و رفت توی اتاقم ،فقط به امروز فکر کردم ،نمیدونم چرا نمیتونم از این پسر متنفر باشم نمیدونم چرا با هر بار دیدنش قلبم به شمارش میافته اما افسوس که همه چی یه طرفه است نمیشه کسی رو به زور عاشق کرد...
💗#خریدار_عشق💗
#قسمت_بیست_و_هشتم
صبح زود بیدار شدم و لباسامو پوشیدم و کیفمو برداشتم رفتم پایین کسی خونه نبود
رفتم تو آشپز خونه دیدم یه کاغذ چسبیده به یخچال رفتم برداشتم...
مامان نوشته بود: سلام بهار جان صبح بخیر ،من رفتم خونه خاله سمیه ،امروز قراره آش پشت پا برای میثم بپزه ،تو هم کلاست تمام شد بیا خونه خاله سمیه شام اونجا هستیم،مواظب خودت باش کی حوصله مهمونی رو داره تن تن صبحانه مو خوردمو رفتم سر کوچه تاکسی گرفتم رفتم سمت دانشگاه وارد محوطه دانشگاه شدم ،که از پشت یکی صدام میزد برگشتم نگاه کردم ، مریم و سهیلا بودن - به شما پت و مت یاد ندادن ،اسم کوچیک یه نفرو بلند صدا نکنین ...
سهیلا: خوبه حالا ،اینا هم خودی هستن...
مریم: چرا چند وقته ،پیدات نیست ؟
کجایی تو...
- هستم شما نمیبینین
سهیلا: اها پس فقط اون اقا خوشتیپه تو رو میتونه بببینه نه؟
مریم: اوه اوه گفتی داره میاد سمتمون،سهیلا قیافه ام چه جوریه؟
سهیلا: اره راستی راستی داره میاد سمت ما
(فکر کردم دارن منو مسخره میکنن، واسه همین توجهی به حرفشون نکردم)
سلام (برگشتم نگاه کردم،احمدی بود)
سهیلا: سلام...
مریم: سلام اقاا...
من انگار لال شده بودم و حرفی تو دهنم نمیچرخید
احمدی: ببخشیدخانم صادقی ،میشه بعد کلاس باهاتون صحبت کنم؟
(من همینجور مثل چوب خشک نگاهش میکردم، سهیلا زد به پهلوم)
سهیلا: هوووو دختر کجایی؟
با توعه هااا!
- ببب بله
احمدی: پس بعد کلاس بیاین پارک نزدیک دانشگاه
- باشه
احمدی رفت ومن مات و متحیر مونده بودم
مریم:بابا ول کن این پسره رو ،خوردیش با نگاه کردنت...
- ها ،چی؟
سهیلا: به جان خودم ،عاشق شدی بهار...
( عاشق بودم، شما خبر دارین)
- بریم،کلاس الان شروع میشه
سهیلا: باز ما رو گذاشت تو خماری ، بلاخره که سر از کارات در میاریم دختر...
20.87M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#کلیپ_تصویری
✍️سخنرانی حاج آقا دانشمند
🎬موضوع: توبه زن بدکاره
کلید بهشت🔑🌹🕊
༺◍⃟🥀჻ᭂ࿐❁❥༅••┅┄
@kelidebeheshte
༺◍⃟🥀჻ᭂ࿐❁❥༅••┅┄
2.64M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
بهترین راه ارتباط با خدا در درجه اول همین نمازیست که میخوانید...
صحبتهای شنیدنی مقام معظم رهبری را از دست ندهید ...
کلید بهشت🔑🌹🕊
༺◍⃟🥀჻ᭂ࿐❁❥༅••┅┄
@kelidebeheshte
༺◍⃟🥀჻ᭂ࿐❁❥༅••┅┄
2.12M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#شبنشینی_با_مقام_معظم_رهبری
رهبر انقلاب: توجه کنید که حقّ گرفتنی است، آن هم از گرگی مثل آمریکا...
کلید بهشت🔑🌹🕊
༺◍⃟🥀჻ᭂ࿐❁❥༅••┅┄
@kelidebeheshte
༺◍⃟🥀჻ᭂ࿐❁❥༅••┅┄
🔴 قرائت سوره کهف در روز #جمعه و نجات از فتنه دجال
🔵 پیامبر اکرم (ص) فرمودند:
🌕 مَن قرأ الکهف یوم الجمعة فهو معصوم إلی ستّة أیَام من کلّ فتنة تکون، فإن خرج الدّجّال عصم منه
🔺 کسی که سوره کهف را در روز جمعه بخواند، تا شش روز از هر گونه فتنه ای دور خواهد بود و اگر دجال خروج کند، از شر وی مصونیت خواهد داشت.
کلید بهشت🔑🌹🕊
༺◍⃟🥀჻ᭂ࿐❁❥༅••┅┄
@kelidebeheshte
༺◍⃟🥀჻ᭂ࿐❁❥༅••┅┄
1.4M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
خدا منو بخشیده؟!🙁
استاد_رائفی_پور
کلید بهشت🔑🌹🕊
༺◍⃟🥀჻ᭂ࿐❁❥༅••┅┄
@kelidebeheshte
༺◍⃟🥀჻ᭂ࿐❁❥༅••┅┄
🔴 توسل به #امام_زمان در سختی ها
🔹 مرحوم علامه مجلسی نقل میکند: فردی به نام "ابوالوفای شیرازی" در زمان حکومت ابی علی الیاس زندانی و تهدید به قتل شد. ایشان متوسل به حضرات اهل بیت میشود. شب در عالم رؤیا، پیامبر اکرم را زیارت میکند.حضرت میفرمایند:
🔺 اگر کارد به استخوان رسید و شمشیر به گردنت رسید، یوسف زهرای اطهر، فرزندم را صدا بزن و بگو:
🌹 "یا مولای یا صاحبَ الزَّمان اَنا مُستَغیثٌ بکَ"
"الغَوثَ اَدرِکنی".
(ای مولای من ؛من به تو پناهنده شدم. به فریادم برس؛ یا غوث حقیقی؛ به فریادم برس...).
🔸 ابوالوفا میگوید: من این جملات را در عالم رؤیا گفتم و از خواب پریدم. یک وقت دیدم مامورین ابی علی الیاس آمدند و ما را پیش او بردند. وی گفت: به چه کسی متوسل شدی؟ گفتم: "به منجی عالم بشریت, به فریاد درماندگان و بیچارگان"
🔹 سپس معلوم شد در خواب به ابی علی الیاس گفته بودند: "اگر دوست ما را رها نکنی نابودت می کنیم و حکومتت را بهم می ریزیم...". بعد مبلغی پول و هدایا به ابوالوفا داد و آزادش کرد.
کلید بهشت🔑🌹🕊
༺◍⃟🥀჻ᭂ࿐❁❥༅••┅┄
@kelidebeheshte
༺◍⃟🥀჻ᭂ࿐❁❥༅••┅┄
1.46M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
☝️مکه رفتن حرامه ...!
🎙#شیخ_حسین_انصاریان
🌺پیامبر اکرم (ص) فرمودند:
«حَاسِبُوا أَنْفُسَکمْ قَبْلَ أَنْ تُحَاسَبُوا
وَ زِنُوا قَبْلَ أَنْ تُوزَنُوا»
و
«مُوتُوا قَبْلَ أَنْ تَمُوتُوا»؛
بعضی از کارهاست که وقت آنها الآن است،
قبل از اینکه شما را به محکمه
الهی دعوت کنند و به پای محاسبه ببرند،
خودتان حسابرس خود باشید.
کلید بهشت🔑🌹🕊
༺◍⃟🥀჻ᭂ࿐❁❥༅••┅┄
@kelidebeheshte
༺◍⃟🥀჻ᭂ࿐❁❥༅••┅┄
6.36M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
👌بسیار زیبا
🌸اگه پشیمون بشی ، خدا برات شاهکار میکنه
❣خدای مهربانم❣
استاد_پناهیان
کلید بهشت🔑🌹🕊
༺◍⃟🥀჻ᭂ࿐❁❥༅••┅┄
@kelidebeheshte
༺◍⃟🥀჻ᭂ࿐❁❥༅••┅┄
1.68M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠👌 اینجوری از #خدا چیزی بخواه...
🍀 حجت الاسلام والمسلمین #استاد_پناهیان
لاحول و لا قوة الا بالله العلی العظیم
کلید بهشت🔑🌹🕊
༺◍⃟🥀჻ᭂ࿐❁❥༅••┅┄
@kelidebeheshte
༺◍⃟🥀჻ᭂ࿐❁❥༅••┅┄