💗#مهر_و_مهتاب 💗
#قسمت_صد_و_شصت_و_هفتم
- وقتی به این دریای بزرگ نگاه می کنم، یاد همسنگرام می افتم... یاد آنهایی که رفتن... بعضی هاشون خیلی کم سن و سال بودن، اما پر از گذشت و ایثار! وقتی خمپاره منفجر می شد، موج انفجار بلندمون می کرد و می کوبیدمون به این طرف اون طرف. تو اون لحظه هاست که واقعا به عظمت خدا پی می بری، دستت از همه جا کوتاه است. صدای بچه ها بلند می شد که خدا رو صدا می زدن، امامای معصوم رو صدا می زدن. و همه اینها یک معنی می داد، اینکه انسان چقدر عاجز و ناتوانه! تو جبهه انگار ده پله به خدا نزدیکتر بودی. با گوشت و پوستت درک می کردی که این خداست که داره تو رو حفظ می کنه و نه هیچ قدرت دیگه! و باز این خداست که تو رو می بره، نه هیچکس دیگه ای! تو جبهه یاد می گرفتیم برای همون لحظه زندگی کنیم، چون هیچ تضمینی برای لحظۀ بعدمون وجود نداشت، برای همین خیلی کارا مثل دروغ گفتن و برای جاه و مقام و مال دنیا هول زدن، برامون بی معنی شده بود. چون می دونستیم ممکنه لحظه ای بعد، نباشیم! مرگ رو به چشم می دیدیم و حسش می کردیم. همۀ رزمنده ها با قلبشون معنی جمله « خدا از رگ گردن به شما نزدیکتر است » رو درک می کردن. اما حالا، (خیلی از ) کسانی که ادعای دین و ایمان می کنن، خدا رو به خودشون نزدیک حس نمی کنن، برای همینه که دو دستی به پست و مقامشون چسبیدن، تو کارشون دزدی می کنن، از وقت مردم می زنن، از مال مردم برای خودشون برج می سازن و چند تومنی هم به ساخت مساجد و مدرسه ها کمک می کنن تا صدای وجدانشون خفه بشه! اما مهتاب، ما به هر کی دروغ بگیم، جلوی هر کی تظاهر کنیم و هر چقدر هم در تحمیق آدمها موفق باشیم، باز به خودمون نمی تونیم دروغ بگیم. اینهمه مردانی که ادعای خداترسی می کنند اما زن و فرزندانشون از دستشون به عذاب هستن، اهل خونه شون رو با دیکتاتوری خفه می کنن، واقعا نمازشون به درگاه حق قبوله؟ اینهمه کسانی که ادعای پیروی از حضرت علی (ع) رو می کنن تا به حال شده که با زن و فرزندانشون مثل علی (ع) رفتار کنن؟ با ادب و احترام به زنشون کمک کنن و فرزندشون رو محترم بدونن؟ نه! (برخی از ) ما فقط یاد گرفتیم جلوی مردم تظاهر کنیم. اینکار حتی از نماز نخوندن و روزه نگرفتن، بدتره. هر کس اگه یاد بگیره بدون تظاهر و ریا به اون چیزی که نیست، فقط وفقط در تربیت نفس خودش بکوشه باور کن دنیا گلستان می شه.
در سکوت به حرفهایش گوش می دادم و فکر می کردم.
عاقبت تعطیلات به پایان رسید و دوباره به طرف تهران حرکت کردیم. به محض رسیدن با لیلا تماس گرفتم. هنوز خانه مادرش بود و مراحل مقدماتی دادخواست طلاق را می گذراند. شادی هم برگشته بود و قرار شد یک شب برای صرف شام، همراه شوهرش به خانه مان بیایند. چند روزی از شروع کلاسها می گذشت که سحر زنگ زد. همان لحظه داشتم از خانه بیرون می رفتم که تلفن به صدا درآمد. با عجله گوشی را برداشتم، با شنیدن صدای سحر هیجان زده گفتم: وای سحر! چه عجب از مسافرت دور دنیا برگشتین.
صدایش پرخنده بلند شد: جات خالی مهتاب، با اینکه برای خودم هم این مسافرت طولانی و ناگهانی، عجیب بود، ولی خیلی خوش گذشت.
نگران پرسیدم: حال علی آقا چطوره؟
- اِی، اونهم بد نیست. یک کم لاغر و رنگ پریده شده. شاید به خاطر این مسافرت طولانیه، منم لاغر شدم.
قرار شد برای شام، بیایند خانه ما، تا حسابی با هم حرف بزنیم. وقتی عصر حسین به خانه آمد و متوجه شد که برای شام مهمانانمان کیستند، خوشحال شد. اما نگران گفت:
- مهتاب یک موقع از دهنت حرفی نپره ها! علی خیلی ناراحت می شه.
- نه، خیالت راحت باشه.
اما خیال خودم راحت نبود. برایم سخت بود به دختری که تا چند ماه دیگر شوهرش را از دست می داد، لبخند بزنم. بعد با خودم فکر کردم شاید معجزه ای بشه و علی عمر درازی داشته باشد. وقتی آمدند سحر کیسۀ بزرگ و انباشته از سوغاتی های مختلف را به دستم داد و علی با خنده گفت:
- این کوله بارو سحر تا اینجا کشونده، هر چی می دید می گفت باید برای مهتاب خانم بخریم.
سپاسگزار کیسه را گرفتم و صورت سحر را بوسیدم: دستت درد نکنه، از اینکه به فکر ما بودین خیلی ممنون.
وقتی چای می آوردم به علی که لاغر و تکیده روی مبل نشسته بود، نگاه کردم. موهای جلوی سرش ریخته بود، پوستش کمی زرد و شل شده بود. چشمانش شفافیّت همیشگی را نداشت. بعد از خوردن شام، وقتی همراه سحر در آشپزخانه، ظرفها را می شستم، صدای نجوایش را شنیدم:
- مهتاب، به دلم افتاده که علی مریضه.
لب گزیدم: نه، سحر. نفوس بد نزن...
🍁نویسنده تکین حمزه لو🍁
سلام باعرض ادب و احترام🌹🌹🌹
رمانی که گذاشتم قسمت صد و شصت و چهارم ندارد قسمت صد و شصت و پنجم را گذاشتم.
🌹امام رضا عليه السلام:
🔺 به خداوند گمان نیک ببر؛ زيرا خدای عزّوجلّ میفرمايد: من نزد گمان بنده مؤمن خویشم؛ اگر گمانِ او به من نیک باشد، مطابق آن گمان با او رفتار كنم و اگر بد باشد نيز مطابق همان گمانِ بد با او عمل كنم
📚 الكافی، جلد۲، صفحه۷۲
🕊✨ أللَّہُمَ؏َـجِّڸْ لِوَلیِڪَ ألْفَـرَج بحق حضرت زینب سلام الله علیها✨🕊
کلید بهشت🔑🌹🕊
༺◍⃟🥀჻ᭂ࿐❁❥༅••┅┄
@kelidebeheshte
༺◍⃟🥀჻ᭂ࿐❁❥༅••┅┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴اینطوری برای اموات هدیه بفرستیم!
حجتالاسلام امینیخواه(حفظه الله)
🕊✨ أللَّہُمَ؏َـجِّڸْ لِوَلیِڪَ ألْفَـرَج بحق حضرت زینب سلام الله علیها✨🕊
کلید بهشت🔑🌹🕊
༺◍⃟🥀჻ᭂ࿐❁❥༅••┅┄
@kelidebeheshte
༺◍⃟🥀჻ᭂ࿐❁❥༅••┅┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
چهارشنبههایامامرضایی
توڪہباشیهمہآفاقبهشتیابدیست
بیسببنیستڪہهمجانیوهمجانانی
🕊✨ أللَّہُمَ؏َـجِّڸْ لِوَلیِڪَ ألْفَـرَج بحق حضرت زینب سلام الله علیها✨🕊
کلید بهشت🔑🌹🕊
༺◍⃟🥀჻ᭂ࿐❁❥༅••┅┄
@kelidebeheshte
༺◍⃟🥀჻ᭂ࿐❁❥༅••┅┄
🎇 نماز شب
🔸امام رضا علیه السلام فرمودند:
در نماز شب سه اثر است:
1⃣«اُجیر من عذاب القبر و عذاب النار»؛ عذاب قبر از نماز شب خوان برداشته میشود .
2⃣«و مُدَّ له فی عمره»؛ عمرش طولانی میشود.
3⃣«و وُسِّع علیه فی معیشته»؛ وسعت در معیشتش ایجاد می شود.
🕊✨ أللَّہُمَ؏َـجِّڸْ لِوَلیِڪَ ألْفَـرَج بحق حضرت زینب سلام الله علیها✨🕊
کلید بهشت🔑🌹🕊
༺◍⃟🥀჻ᭂ࿐❁❥༅••┅┄
@kelidebeheshte
༺◍⃟🥀჻ᭂ࿐❁❥༅••┅┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#نماز_شب
پاداش و فضیلت نماز شب
#استاد_رفیعی
🌸🌸اَلهُمَ عَجِل لِوَلیِکَ الفَرَج🌸🌸
کلید بهشت🔑🌹🕊
༺◍⃟🥀჻ᭂ࿐❁❥༅••┅┄
@kelidebeheshte
༺◍⃟🥀჻ᭂ࿐❁❥༅••┅┄
#نمازشب_بیست_وسوم_ماه_رجب🔮
💎از پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) روایت است که فرمودند:💎
🍀نماز شب بیست و سوم ماه رجب، دورکعت است که در هر رکعت، بعد از سوره حمد، ۲۵ مرتبه سوره شمس، خوانده شود.🍀
#ثواب_نماز 🎁
✍🏻هرکس این نماز را بخواند،پس خداوند ثواب هفتادحج و ثواب هزارتشییع جنازه و ثواب عیادت مریض وثواب کسی که حاجت هزار مومن را داده است به او بدهد.❤️
#منبع:اقبال الاعمال.صفحه ۱۷۴📚
#التماس_دعا 🤲🏻🌿
#کلیدبهشت 🔑🌹🕊
https://eitaa.com/joinchat/1912799280C98470c8f19
#أین_الرجبیون #ماه_رجب #رجب #فور
#ثواب_جاریه💛
💌حداقل برای☝️🏻نفر ارسال کنید:)