eitaa logo
کلید‌بهشت🇵🇸』
1هزار دنبال‌کننده
8هزار عکس
4.6هزار ویدیو
326 فایل
⊰به‌نام‌خدابه‌یادخدابرای‌خدا⊱ ❥کانالی‌پرازحس‌و‌حال‌معنوی⸙ ارتباط با مدیرکانال✉ @SadatKhanooom7 ⇠کپی‌مطالب‌کانال،فقط‌باذکرصلوات‌برای‌‌ظهورمولا(عج)💗 آوا {حرفامون}:@AVA_M313 تولدمون: ۱۳۹۹/۲/۵
مشاهده در ایتا
دانلود
روزِمان را با سَلام بَر چهارده مَعْصوم آغاز می‌کنیم 🌱اَلْسَّلامُ عَلَیْکَ یا رَسُولَ اَللّه صل الله 🌱اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَمیرَاَلْمؤمِنین 🌱اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یا فاطِمَةُ اَلزَهْراءُ 🌱اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا حَسَنَ بنَ عَلیٍ نِ اَلمُجْتَبی 🌱اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا حُسَینَ بنَ عَلیٍ سَیدَ اَلشُهَداءِ 🌱اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا عَلیَّ بنَ‌اَلحُسَیْنِ زینَ اَلعابِدینَ 🌱اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا مُحَمَّدَ بنَ عَلیٍ نِ اَلباقِرُ 🌱اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا جَعْفَرَ بنَ مُحَمَّدٍ نِ اَلصادِقُ 🌱اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا مُوسَی بنَ جَعْفَرٍ نِ اَلکاظِمُ 🌱اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یاعَلیَّ بنَ‌مُوسَی‌اَلرِضَا اَلمُرتَضی 🌱اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا مُحَمَّدٍ بنَ عَلیٍ نِ اَلجَوادُ 🌱اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا عَلیَّ بنَ مُحَمَّد نِ اَلهادی 🌱اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا حَسَنَ بنَ عَلیٍ نِ اَلعَسْکَری 🌱اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا بَقیَةَ اللَّه، یا صاحِبَ اَلزَمان وَ رَحْمَةَ اَللّهِ وَ بَرَکاتِهِ 🔑🌹🕊 https://eitaa.com/joinchat/1912799280C98470c8f19
💎به وقت رمـ💖ـان💎
🌌هرشب ساعت21🕘 🎀با ما همراه باشید🎈 📕رمان📕
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 💗گامهای عاشقی💗 قسمت137 بعد از مدتی که رسیدیم از امیر خداحافظی کردم و رفتم سمت در ورودی زنگ طبقه خونه پدر علی رو فشار دادم بعد از چند ثانیه در باز شد اولین بار بود بدون علی خونه پدرو مادرش میرفتم استرس عجیبی داشتم تا برسم فقط صلوات میفرستادم مادر علی دم در منتظرم بود با دیدنم جلو آمد و بغلم کرد مامان: سلام عزیزم ،خیلی خوش اومدی _سلام مامان جون ،خیلی ممنون بعد از کلی احوالپرسی به اتاق علی رفتم ،نفس میکشیدم و آروم میشدم ،کل اتاق بوی علی رو میداد لباسامو عوض کردم شب که شد به پدر و مادر علی گفتم که از اومدن من به اینجا حرفی به علی نزنن بابای علی هم با شنیدن این حرف کلی خندید و تحسینم کرد بعد از خوردن شام ،ظرفا رو شستم و به اتاق برگشتم برق اتاق و خاموش کردم تا وقتی علی برگشت با دیدن روشنایی اتاقش شک نکنه با نور چراغ گوشیم به سمت کتابخانه کوچیک اتاق رفتم مشغول نگاه کردن کتاب بودم که چشمم به یک برگه که از لای کتاب نهج البلاغه بیرون زده بود افتاد کتاب و برداشتم و رفتم روی تخت درازکشیدم برگه رو که نگاه کردم ،دیدم همون برگه ای بود که بهش داده بودم توی حرم امام رضا لای برگه گل نرگس خشکیده بود انگار هنوز هم تازه اس و بوی تازگی میده... 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🕊🌹🔑کلیدبهشت🕊🌹🔑 @kelidebeheshte
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 💗گامهای عاشقی💗 قسمت138 بعد از خوندن کمی کتاب زیر نور چراغ گوشیم نفهمیدم کی خوابم برد با شنیدن صدای اذان گوشی بیدار شدم و خواستم خاموشش کنم ولی گوشیم خاموش بود بلند شدم ببینم صدا از کجاست دیدم علی درحال نماز خوندنه با دیدنش اشکام جاری شد ریشاش بلند شده بود و صورتش به خاطر آفتاب سوخته بوداز اتاق خارج شدمو رفتم وضو گرفتم و برگشتم سجاده مو پشت سر علی پهن کردمو منتظر شدم تا نمازش تمام بشه و با هم نماز صبح و بخونیم چقدر دلم تنگ شده بود برای خوندن نماز دونفره مون ... علی بعد از سلام آخر برگشت سمتم تا چند ثانیه فقط به هم نگاه میکردیم دلتنگی رو از چشمای خسته علی دیدم علی: سلام بانو... _سلام آقا.. علی:حالا گوشیت و خاموش میکنی؟ نمیگی این دل من هزار راه میره ،؟ شانس آوردم از دیوار خونه اتون بالا نرفتم وگرنه نمیدونستم چه جوابی به بابات بدم ... البته اون موقع شب ،با قیافه در به داغون من ،اگه کسی منو رو دیوار میدید یقین میکرد که دزدم،علی حرف میزد و من میشنیدم چقدر دلم برای حرفهاش تنگ شده بود دلم میخواست ساعت ها بشینم رو به روش... فقط حرف بزنه و من نگاهش کنم علی: آیه ؟ خوبی ؟ چرا چیزی نمیگی! خندیدم و گفتم : منو باش ! میخواستم آقا رو قافلگیر کنم ،نگو که خودم قافلگیر شدم علی: پس بگوو ..خانم خانوما نقشه ها داشتند... پاشو پاشو اول نمازمونو بخونیم بعدا باهم صحبت میکنیم چادرمو سرم کردمو ایستادیم برای خوندن نماز عاشقی ... 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🕊🌹🔑کلیدبهشت🕊🌹🔑 @kelidebeheshte
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 💗گامهای عاشقی💗 قسمت139 بعد از خوندن نماز ودعا آماده شدیم و سمت تپه نور الشهدا حرکت کردیم بعد از چند ساعت رسیدیم صدای دعای عهد به گوش میرسید ماشین و پارک کردیم و پیاده شدیم تا برسیم بالا چند باری گوشه ای نشستم و نفس تازه میکردم علی هم لبخندی میزد و چیزی نمیگفت انگاراینجا هم خودشو برای محرم سیاه پوش کرده بوداول رفتیم سمت مزار شهدا کنارشون نشستیم و شروع کردیم به خوندن زیارت عاشورا علی هم آروم زیر لب روضه میخوند اولین بار بود که صدای روضه خوندنش رو میشنیدم سوزی در روضه اش بود که آدم و به آتش میکشوند بعد از مدتی بلند شدیم و به سمت محوطه رفتیم اول رفتیم دوتا چایی با نذری گرفتیم بعد رفتیم یه گوشه ای نشستیم من شروع کردم به تعریف کردن .... از سیاه پوش شدن دانشگاه گفتم از هیئتی که داخل نماز خونه برپا کردیم گفتم.. حالا علی سکوت کرده بود و فقط گوش میداد . داشتم صحبت میکردم که دوباره گوشیش زنگ خورد با نگاه کردن به صفحه گوشیش عذرخواهی کرد و بلند شد و رفت ... دومین بار بود ..فکر و خیال امانم نمیداد میدانستم که علی خطایی نمیکنه .. ولی چه کسی پشت خط بود که باعث میشد علی از من جدا بشه ... بعد از خوردن چایی و لقمه نون و پنیرم علی برگشت و کنارم نشست _علی ؟ علی:جانم _اربعین پیاده بریم کربلا؟ (کمی سکوت کرد ) علی: ان شاء الله _من پاسپورت دارم ولی انقضاش گذشته بیا فردا باهم بریم کارامونو انجام بدیم ،که ان شاءالله اربعین حرم امام حسین(ع) باشیم علی: ان شا ءالله 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🕊🌹🔑کلیدبهشت🕊🌹🔑 @kelidebeheshte
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 💗گامهای عاشقی💗 قسمت140 از جوابهای کوتاهش متوجه شدم خبریه ... دلم میخواست بپرسم ،ولی با خودم گفتم اگه نیاز به دونستن من بود حتما علی بهم میگفت چند لحظه ای نگذشت که یه آقایی به سمت ما آمد و علی رو صدا زد علی هم بلند شد و به سمتش رفت همدیگه رو بغل کردند علی هم منو به اون آقا معرفی کرد و اون آقا رو هم به من معرفی کرد اسمش حاج اکبر بود حاج اکبر : داداش شنیدم داری راهی میشی،،التماس دعا ما رو فراموش نکنیااا....یه موقعی پریدی رفتی دست ما رو هم بگیر حرفاش نامفهوم بود برام از چی داشت صحبت میکرد کجا قرار بود بره ! دنیایی سوال ذهنمو درگیر کرده بود علی بحث و عوض کرد از حاج اکبر خواست دهه اول محرم به دانشگاه بیاد واسه روضه خوانی و مداحی کردن حاج اکبرم هم با کمال میل قبول کرد ولی من همچنان توی فکر بودم حتی متوجه رفتن حاج اکبر نشدم علی: آیه؟ آیه خوبی؟ _اره ،خوبم علی : بریم؟ _اره بریم با علی رفتیم سمت خونه ما ناهار و باهم خوردیم وبعد از ناهار گفت با کسی قرار داره و نمیتونه بیشتر بمونه منم اصرار نکردم و خداحافظی کردیم توی ذهنم پر از سوالای بی جواب بود علی چه چیزی رو داشت از من پنهان میکرد. 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🕊🌹🔑کلیدبهشت🕊🌹🔑 @kelidebeheshte
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💫شب ❄️داستان زندگی ماست 💫گاهی پرنور، ❄️گاهی کم نور میشود 💫اما بخاطر بسپار هر آفتابی ❄️غروبی دارد و هر غروبی طلوعی 💫قرنهاست که هیچ شبی ❄️بی صبح شدن نمانده است 💫به امید ❄️طلوع آرزوهایتان شبتون بخیر 🌟🌙
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ali-fani-8.mp3
21.06M
❤️ منتظران بقیه الله (ارواحنا فداه) ❤️ ان شاء ا... هر روز صبح همراه باشید با قرار تجدید بیعت روزانه با 🌺امام زمان (عج)🌺 ❗️چله دعای عهد❗️ روز9⃣3⃣ جهت یادآوری فراموش نشه ها☺️😇 🎤 https://eitaa.com/kelidebeheshte/6370
🔹شرط هفتم: آنکه وقت براى وضو و نماز کافى باشد. مساله ٢٨٠ - هرگاه وقت به قدرى تنگ است که اگر وضو بگيرد، تمام نماز يا مقدارى از آن بعد از وقت‏ خوانده می شود، 👈بايد تيمم کند. ولى اگر براى وضو و تيمم يک اندازه وقت لازم است، بايد وضو بگيرد.
═════●⃟ ᪥ ⃟●᪥᪥᪥════ 💫تیمم دو فایده و فلسفه مهم دارد: 1. فایده بهداشتى 🔸خاک به جهت داشتن باکترى هاى فراوان، مى تواند آلودگى ها را از بین ببرد. این باکترى ها معمولا در سطح زمین که از هوا و نور آفتاب بهتر مى توانند استفاده کنند فراوان هستند و از این نظر مى تواند تا حدودى جانشین آب شود. با این تفاوت که آب حلاّل است؛ یعنى، میکروب ها را حل کرده و با خود مى برد؛ ولى خاک میکروب کش است و خاکى این اثر بخشى را دارد که کاملا پاک باشد. از این رو قرآن از آن به «صعیدا طیبا» (زمین پاک) تعبیر کرده است. 2. فایده اخلاقى 🔸تیمم یکى از عبادات است؛ زیرا انسان پیشانى خود را که شریف ترین عضو بدن او است با دستى که بر خاک زده، لمس مى کند تا فروتنى و تواضع خود را در پیشگاه او آشکار سازد و به دنبال این کار، متوجه نماز و یا سایر عباداتى مى شود که در آن وضو و غسل شرط است. به این ترتیب تیمم در پرورش روح تواضع و عبودیت و شکر گزارى در بندگان اثر مى گذارد. 📔 تفسیر نمونه، ج 3، ص 443 ═════●⃟ ᪥ ⃟●᪥᪥᪥════
♥♣★مُــحَـمَـڋاَمـیݩ★♣♥: •❥💜☔️━┅┄┄ ✔️ اگر اراده ڪنے ڪه خودٺ را حفظ ڪنے! پروردگار هم هنگام ارتڪاب گناهان، براے ٺو ایجاد مانع میڪند. «مرحوم‌آیٺ‌الله‌حق‌شناس(ره)» •❥💜☔️━┅┄┄ ♥️ https://eitaa.com/kelidebeheshte/6370
🌷 امیرالمومنین(عليه السّلام) فرمودند : ✍ اِذا اَبطَاَتِ الاَرزاقُ عَلَيكَ فَاستَغفِر اللَّهَ يُوَسِّع عَلَيكَ فيها. 👌 هرگاه در روزى تو تأخير و تنگى پديد آمد ، از خداوند آمرزش بخواه تا روزى را بر تو فراوان گرداند. 📖 تحف العقول، ص ۱۷۴
❣ و تو... همان اکسیر زمینی🌍 که سالهاست، آنرا بر مدارش، آرام نگه داشته ای! میدانی؛ زمین شیفته نگاه توست😍 که هر صبح و شام، دور سرت💫 می گردد! 🌸🍃
🌷 یاربّ الحسین ❇️ زندگیِ با نشانه!!! قطعاً ماهی ها توانایی بالا رفتن از درخت را ندارند. امّا برای شِنا کردن، استاد بی نظیری هستند. انسان ها هم باید، در راهی قدم بگذارند که نبوغ شان در آن هست. سعی نکنید راهتان را که باید خود بروید، دیگران به جای شما بروند. نگذارید اطرافیان، برای شما قوانینی در مورد اهدافتان در مجلس ذهنشان تصویب کنند. بعد از تصویب هم برای اجرا، به قوّه مجریه پُست کنند. دراین صورت انگیزه ای برای حرکت کردن ندارید. اگر توانستید جویِ آب خود را پیدا کنید؛ انگیزه ی بیشتری برای سیل شدن دارید. وقتی آن مسیر را پیدا کردید، مثل حاج قاسم شعاع تاثیر گذاری تان حتّی بعد از مرگ هم وسیع تر می شود. آنجایی که طولانی بودن مسیر را مشاهده کردید؛ اجازه شلّیک گلوله های «نمی توانم» را به خود ندهید. اتّفاقاً شهید در راه آرپیچی هایِ «می توانم + توکُّل برخدا» شوید. یادت باشد برای رسیدن به آن جویِ آب باید در مدار شریعت، هرکاری که نیاز است، انجام دهی! حتی اگر شده پایِ مادرت را ببوسی... به قول حضرت آقا: «گاهی یکی از شما می توانید بر روی کشور؛ حتّی بر روی دنیا تأثیر بگذارید. در این سنین جوانی جوری تصمیم بگیرید و جوری عمل کنید که بتوانید سرچشمه های استعداد را در درون خودتان به جوشش در بیاورید. استعداد، خودش را در وجود جوان و نوجوان به هرشکلی نشان می دهد. وقتی که فهمیدید استعدادتان در کدام طرف است، آن وقت به آن سمت بروید. نگویید: «این کوچک است، این کم است؛» نه، کشور به همه چیز نیاز دارد.» پس، الآن اتوبان قابلیت خود را پیدا و فرمان اتومبیل را به سنت آن نشانه بگیرید. راستی؛ می توان برای رسیدن، از اشخاصی که در استراحتگاه هایِ بین راهی هستند هم کمک گرفت. پیش به سویِ زندگی با نشانه و هدف... ✍ ‌محمد طلایی https://eitaa.com/kelidebeheshte/6370
🕊️بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم‌🕊️ اهل آرامش که شدی شاد کردن دیگران بیشتر از شاد بودن خودت به دلت می چسبد، و از اين كار حال خوشی پیدا می کنی! از درون به خود میبالی! ارزشمندتر از همیشه ات می شوی! به این نقطه که برسی آرامش وجودت را فرا می گیرد، آرامشگرمی شوی 🕊️ نه به راحتی می رنجی و نه به آسانی می رنجانی!👌 🌻✨آرامش ✨🌻 سهم دل هايي ست كه نگاه شان به نگاه خداست... خدایا درنگرشمون ودروجودمون آموزه ها‌وصفات‌عالی‌الهی‌ اخلاقی واجتماعی‌ که منشاء خیر وآرامش اطرافیانمان‌‌باشد پویاتر بگردان ✨🌻اللهم صلی علی محمد و آل محمد
| ⚜از پرسیدند: آدرس‌امام‌زمان‌ڪجاست؟ ڪجا‌مۍشودحضرت‌راپیداڪرد؟ 💡ایشان‌فرمودند: آدرس‌حضرت‌در‌قرآن‌ڪریم‌ آیه‌ۍآخر‌سوره"قمر"استــ‌ ڪه‌مۍفرماید: [فۍمقعدصدق‌عندملیڪ‌مقتدر] هرجاڪه‌" صدق‌و‌درستی"باشد، هرجا‌ڪه‌ دغل‌ڪارۍوفریب‌ڪارۍ نباشد، هرجاڪه‌" یادوذڪرپروردگارمتعال"باشد، امام‌زمان‌آنجا‌تشریف‌دارند♡ 💚‌‌ ‌ ‌‌‌ •┈┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈• https://eitaa.com/kelidebeheshte/6370
چادرم سیاہ ترین رنگ جهان هم ڪہ باشد باطنش رنگـ🌸ـے ست! پر از نقش حیا و عفت و پاڪ دامنی اگر تو فقط سیاهے اش رامیبینے ایراد از چادر من نیست عمیق بنگر 🌸🍃 https://eitaa.com/kelidebeheshte/6370
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❣ رابطه تان را با خدا عالی کنید خدا فقط در غم و ناله هایمان نباشد... خدا فقط در روزهای فقر و نداری نباشد... خدا فقط موقع کنکور و وقت وام گرفتن نباشد... خدا را در شادی و سرورمان ببینیم... خدا را در لحظه لحظه هایمان شریک کنیم... خدا ترسناک نیست... خدا عشق است و نور و آرامش... وقتی در هر عملی، در هر حال اندیشه ای، در هر فعلی خدا حضور داشته باشد با کل هستی هماهنگ می شویم... آنوقت چنان قدرتی پیدا خواهیم کرد که وصف ناپذیر است... خدا نور است، از نور بیرون نرویم که تاریکی را خواهیم دید...🍃🍃🍃🍃 زندگیتون خدایی...✍ ‌https://eitaa.com/kelidebeheshte/6370
💌 :') هر موقع در مناطق جنگۍراه را گم ڪردید، نگاه ڪنید آتش دشمن ڪدام سمٺ را مۍڪوبد!! هماڹ جبہه خودۍست😌 📆هفدهم اسفند ماه، سالروز شهادت فرمانده جوان لشکر 27 محمد رسول‌الله، شهید محمد ابراهیم همت 🌹 •❤️• ↷ #ʝøɪɴ ↯ 「°.•@kelidebeheshte
🌌هرشب ساعت21🕘 🎀با ما همراه باشید🎈 📕رمان📕
💎به وقت رمـ💖ـان💎