2.Ramazan_AmirRezaArab.mp3_93510.mp3
1.35M
فایل صوتی دعای روز دوم #ماه_رمضان
🎤امیر رضا عرب
🔑🕊🌹کلیدبهشت🔑🕊🌹
@kelidebeheshte
4_293413254921716267.mp3
3.97M
.☝️🏻☝️🏻🌸🍃
#تندخوانی_قرآن_کریم.📖
#تحدیر #جزء_دوم
توسط #استاد_معتز_آقایی🎤
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃
💐جزء دوم هديه به پیشگاه مقدس امام علی (علیه السلام)
💐وبه نیت ظهور وسلامتی امام زمان (عجل الله تعالی فرجه) شفای بیماران اسلام وشادی ارواح طيبه شهداء ودر گذشتگان
🔑🕊🌹کلیدبهشت🔑🕊🌹
@kelidebeheshte
📡 حداقل برای ☝️🏻 نفر ارسال کنید.
‼️توجه 🔔 توجه‼️
🌙#نماز_شب_سوم_ماه_مبارک_رمضان_الکریم🌙
🎈#ثواب_نماز🎁
💌هرکس این نماز را بخواند، ندا کرده می شود در قیامت به اینکه او آزاد شدهء خدا از آتش است🔥☄🌈💌
💎امام علی(علیه السلام)فرمودند:💎
🔮نماز شب سوم ماه مبارک رمضان الکریم، دو رکعت است، که در هر رکعت، بعد از سورهء حمد، پنجاه مرتبه سورهء اخلاص را خوانده شود.🔮
💫#منبع:{وسایل الشیعه.ج5.ص186}📚
#التماس_دعا🤲🏻🥀
#یاعلی_مدد✋🏻
🔑🌹کلیدبهشت🔑🌹
https://eitaa.com/joinchat/1912799280C98470c8f19
نشر این پیام #صدقه_جاریه است 💌
📡 حداقل برای ☝️🏻 نفر ارسال کنید.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#قرآن
#قرائت_قرآن_به_نیت_تعجیل_در#فرج_امام_زمان {عج}
#صاحب_الزمان(عج)
#ماه_رمضان
🔑🌹کلیدبهشت🔑🌹
https://eitaa.com/joinchat/1912799280C98470c8f19
📡 حداقل برای ☝️🏻 نفر ارسال کنید.
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
💗چند.دقیقه.دلت.را.آرام.کن💗
.قسمت ششم
-میخواستم بپرسم این اقا سید و زهرا باهم نسبتی هم دارن؟!😯
-اره دیگه...زهرا دختر خاله اقا سیده😊
-وقتی شنیدم سرم خیلی درد گرفت😞..اخه رابطشون خیلی صمیمی تر از یه پسر خاله و دختر خاله مذهبیه😐
حتما خبریه که اینقدر بهم نزدیکن😕
ولی به سمانه چیزی نگفتم
-چیزی شده ریحان؟
-نه...چیزی نیست😔
-اخه از ظهر تو فکری😞
-نه..چون اخرین روزه دلم گرفته 😔😔
خلاصه سفر ما تموم شد و تو راه بازگشت بودیم و با سمانه از گذشته ها وخاطرات هرکدوممون حرف میزدیم..که ازش پرسیدم:
-سمانه؟!😕
-جانم ؟!😊
-اگه یه پسری شبیه من بیاد خواستگاریت حاضری باهاش ازدواج کنی؟!😐
-کلک.. نکنه داداشتو میخوای بندازی به ما😃
-نه بابا.من اصلا داداش ندارم که😐
داشتمم به توی خل و چل نمیدادم😂کلا میگم😕
-اولا هرچی باشم از تو خل تر که نیستم 😂ثانیا اخه من برای ازدواج یه سری معیارهایی دارم باید اونا رو چک کنم. الان منظورت چیه شبیه تو؟!😯
-مثلا مثل من نه زیاد مذهبی باشه نه زیاد غیر مذهبی .نماز خوندن تازه یاد گرفته باشه.و کلا شرایط من دیگه
-ریحانه تو قلبت خیلی پاکه😊
اینو جدی میگم.وقتی آدمی اینقدر راحت تو حرم گریش میگیره و بغضش میترکه یعنی قلبش پاکه و خدا بهش نگاه کرده😊
-کاش اینطوری بود که میگفتی 😕
. -حتما همینطوره..تو فقط یکم معلوماتت درباره دین کمه وگرنه به نظر من از ماها پاک تری..اگه پسری مثل تو بیاد و قول بده درجا نزنه تو مذهبش و هر روز کاملتر بشه چرا که نه😊
حالا تو چی؟! یه خواستگار مثل من داشته باشی چی جوابشو میدی؟! 😉
-اصلا راهش نمیدادم تو خونه😃
-واااا...بی مزه😐من به این آقایی😃
-خدا نکشه تو رو دختر😄
خلاصه حرف زدیم تا رسیدیم به شهرمون و ...
یه مدت از برگشتمون گذشت و منم مشغول درس و جلسات اخر کلاسهای ترم بودم و کمی هم فکر اقا سید☺
دروغ چرا...
من عاشق اقا سید شده بودم
عاشق مردونگی و غرورش
عاشقه..
اصلا نمیدونم عاشق چیش شدم😕
فقط وقتی میدیدمش حالم بهتر میشد
احساس ارامش و امنیت داشتم
همین بعد از اومدن سعی میکردم نمازهامو بخونم ولی نمیشد. خیلیا رو یادم میرفت و نماز صبح ها رو هم اکثرا خواب میموندم😕
چادرم که اصلا تو خونه نمیتونستم حرفشو بزنم و چادر سمانه هم بهش پس داده بودم
یه روز دلمو زدم به دریا و بعد کلاسم رفتم سمت دفتر اقا سید🕊🌹🔑کلیدبهشت🕊🌹🔑
@kelidebeheshte
یه روز دلمو زدم به دریا و بعد کلاسم رفتم سمت دفتر اقا سید.
-تق تق
-بله..بفرمایید
-سلام اقا سید
-تا گفتم آقا سید یه برقی تو چشماش دیدم و اینکه سرشو پایین انداخت و گفت : سلام خواهر...بله؟!کاری داشتید؟! و بلند شد و به سمت در رفت و دررو باز گذاشت😐
انگار جن دیده 😑😑
نمیدونم چرا ولی حس میکردم از من بدش میاد. همش تا منو میدید سرشو پایین مینداخت...تا میرفتم تو اطاق اون بیرون میرفت و از این کارها.
-کار خاصی که نه...
میخواستم بپرسم چجوری عضو بشم..
-شما باید تشریف ببرید پیش زهرا خانم ایشون راهنماییتون میکنن.
-چشممم...ممنونم 😐😐
-دلم میخواست بیشتر تو اطاق بمونم ولی حس میکردم که باید برم و جام اونجا نیست...
از اطاق سید که بیرون اومدم دوستم مینا رو دیدم
-سلام
-سلام...اینجا چیکار میکردی؟!
یه پا بسیجی شدیا..از پایگاه مایگاه بیرون میای😄
-سر به سرم نزار مینا..حالم خوب نیست😕
-چرا؟! چی شده مگه؟!😯
-هیچی بابا...ولش....ولی شاید بتونی کمکم کنی و بعدا بهت بگم..خوب دیگه چه خبر؟!
-هیچی.
همه چیز اکیه.ولی ریحانه😕
-چی؟!😯
-خواهر احسان اومده بود و ازم خواست باهات حرف بزنم😊
-ای بابا...اینا چرا دست بردار نیستن...مگه نگفته بودی بهشون؟!😡
-چرا گفتم...ولی ریحان چرا باهاش حرف نمیزنی؟؟😕
-چون نمیخوامش...اصلا فک کن دلم با یکی دیگست😐
-ااااا...مبارکه...نگفته بودی کلک..کی هست حالا این اقای خوشبخت؟!😄
-گفتم فک کن نگفتم که حتما هست 😑
-در حال حرف زدن بودیم که اقا سید از دفتر بیرون اومد و سریع از جلوی ما رد شد و رفت و من چند دقیقه فقط به اون زل زدم و خشکم زد.این همه پسر خوشتیپ تو حیاط دانشگاه بود ولی من فقط اونو میدیدم☺
-ریحانه؟!چی شد؟!😯
-ها ؟!؟...هیچی هیچی!😞
-اما وقتی این پسره رو دیدی... ببینم...نکنه عاشق این ریشوعه شدی؟!
-هااا؟!...نه 😕
-ریحانه خر نشیا😯اینا عشق و عاشقی حالیشون نیس که😡فقط زن میخوان که به قول خودشون به گناه نیوفتن😑اصلا معلوم نیست تو مشهد چی به خوردت دادن اینطوری دیوونت کردن😒
-چی میگی اصلا تو...این حرفها نیست...به کسی هم چیزی نگو
-خدا شفات بده دختر😐
-تو توی اولویت تری😒
-ریحانه ازدواج شوخی نیستا😯
-میناااا...میشه بری و تنهام بزاری؟!😐
-نمیدونم تو فکرت چیه ولی عاقل باش و لگد به بختت نزن😑
-بروووو😡
مینا رفت و من موندم و کلی افکار پیچیده تو سرم...نمیدونستم از کجا باید شروع کنم😕
🍁مهدی بنی هاشمی🍁
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🕊🌹🔑کلیدبهشت🕊🌹🔑
@kelidebeheshte