کلیدبهشت🇵🇸』
این عکس چی میگه ؟؟؟ برداششتون چیه
همینه 🌺
حالا اینو در عبادات هم تعمیم بدیم.
چه نماز خواندن و چه روزه ای اگر هم زمان بی توجه و نامهربون و بداخلاق باشم با اطرافیانم !؟؟؟؟
این دین زدگی نمیاره؟
اصلا دین زدگی برای شخصی دیگر هیچ !!!
راه هدایت به روی من بازه ؟ که بپذیریم و بیاموزم تازه به بچه م هم یاد بدم ؟؟؟؟
یک کلام !!!
چه کردم که نور هدایت بیاد به دلم و روز بروز بیشتر بشه !؟؟
حالا بیشتر شد ؛ روی دیگری هم اثر داشتم ؟؟؟؟؟؟
⚠️ #تـــݪنگـــر
تاسف آور است:😔
🔻کار انسانے که
🔻برای #سبکـ کردن بدنش
🔻دوساعت بر روی #تردمیل مےدود
🔻اما براے سبک کردن
🔻بار #گناهانش دو دقیقه
🔻در برابر #پروردگار نمےایستد
#کلیدبهشت 🔑🌹🕊
https://eitaa.com/joinchat/1912799280C98470c8f19
معرفی سریال #ماه_رمضان شبکه یک 🌙
#احضار
⬇️
#کلیدبهشت 🔑🌹🕊
https://eitaa.com/joinchat/1912799280C98470c8f19
✍راهکارهای زندگی موفق در جزء 4 قرآن کریم.
🔰مناسب #عموم_مخاطبین
#کلیدبهشت 🔑🌹🕊
https://eitaa.com/joinchat/1912799280C98470c8f19
🎀توجه 🔔 توجه🎀
♥️#نمازشب_پنجم_ماه_مبارک_رمضان_الکریم♥️
#ثواب_نماز🎁
💌روز رستاخیز بر در بهشت به من برخورد می کند🌟💫، ندا کرده میشود در قیامت به اینکه او آزاد شدهء خدا از آتش است🔥☄🌈 💌
💎امام علی (علیه السلام)
می فرمایند:💎
🔮نماز شب پنجم ماه مبارک رمضان الکریم، دو رکعت است، که در هر رکعت، بعد از سورهء حمد، پنجاه مرتبه سورهء اخلاص بخواند.🔮
🍃منبع:(معراج المومن.ص98)📚
#التماس_دعا🤲🏻🍁
#یاعلی✋🏻
#کلیدبهشت🔑🌹 🕊
https://eitaa.com/joinchat/1912799280C98470c8f19
نشر این پیام #صدقه_جاریه است 💌
📡 حداقل برای ☝️🏻 نفر ارسال کنید.
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
💗چند دقیقه دلت را آرام کن💗
قسمت یازدهم
-اینکه ..
-سرمو پایین انداختم و چیزی نگفتم تا حرفشو بزنه
-اینکه... اخه چه جوری بگم...
لا اله الاالله...😐
خیلی سخته برام
-اگه میخواید یه وقت دیگه مزاحم بشم؟؟😯
-نه...اینکه... خواهرم...
راستیتش گفتن این حرف برام خیلی سخته...
شاید اصلا درست نباشه حرفم😞
ولی حسم میگه که باید بگم...😟
منتظر موندم امتحانهاتون تموم بشه و بعد بگم که خدای نکرده ناراحتی و چیزی پیش نیاد😕
اجازه هست رو راست حرفمو بزنم؟!
-بفرمایید
راستیتش
من...من...
من از علاقه شما به خودم از طریقی خبر دار شدم و باید بهتون بگم متاسفانه این اتوبان دو طرفه هست😧
-چیزی نگفتم و فقط سرم رو پایین انداختم😶
تا شنیدم تو دلم غوغا شد ولی به روی خودم نیاوردم😌
-ولی به این دلیل میگم متاسفانه چون بد موقعی دیدمتون..بد موقعی شناختمتون..بد موقعی...😔
-بازم هیچی نگفتم و سرم پایین بود😯
باید بگم من غیر از شما تو زندگیم یه عشق دیگه دارم و به اون هم خیلی وفادارم و شما یه جورایی عشق دوم منید😔
درست زمانی که همه چی داشت برای وصل من و عشقم جور میشد سر و کله شما تو زندگیم پیدا شد.
و همیشه میترسیدم بودنتون یه جورایی من رو از اون دلسرد کنه😔
من از بچگی عاشقشم😕
.خواهش میکنم نزارید به عشقم که الان شرایط جور شده که دارم بهش میرسم..نرسم
دیگه تحمل نکردم 😡میدونستم داره زهرا رو میگه 😢اشک تو چشمام حلقه زد😢
به زور صدامو صاف کردم و گفتم خواهشا دیگه هیچی نگید...هیچی😡
. -اجازه بدید بیشتر توضیح بدم😕
-هیچی نگید😳
و بلند شدم و به سرعت سمت بیرون رفتم و وقتی رسیدم حیاط صدای گریه هام بلند بلند شد😢
تمام بدنم میلرزید
احساس میکردم وزن سرم دوبرابر شده بود..پاهام رمق دویدن نداشتن 😢 توی راه زهرا من و دید و پرسید ریحانه چی شده؟! ولی هیچی نگفتم بهش وفقط رفتم😢
تو دلم فقط بهشون فحش میدادم
رفتم خونه با گریه و رو تختم نشستم😢
گریه ام بند نمیومد😢
گریه از سادگی خودم😔
گریه از اینکه گول ظاهرش رو خوردم 😔
پسره زشت بدترکیب
صاف صاف نگاه کرد تو صورتم گفت عشق دوممی😢
منو بگو که فک میکردم این خدا حالیشه😢
اصلا حرف مینا راست بود.😔
اینا فقط میخوان ازدواج کنن که به گناه نیوفتن😔
ولی...
اما این با همه فرق داشت 😢 .
زبونم اینا رو میگفت ولی دلم داشت خاطرات مشهد و این مدت بسیج رو مرور میکرد و گریه میکردم..گریه میکردم چرا اینقدر احمق بودم.
یعنی میدونست دوستش دارم و بازیم میداد😢🕊🌹🔑کلیدبهشت🕊🌹🔑
@kelidebeheshte
یه مدت از خونه بیرون نرفتم...
حتی چادرم رو میدیدم یاد حرفاش میوفتادم درباره چادر...😔
درباره اینکه با چادر با وقارترم 😑
خواستم چادرمو بردارم😐
ولی نه... 😔😔
اصلا مگه من به خاطر اون چادری شدم که کنار بزارم؟؟😯
من به خاطر خدام چادری شدم.😕
به خاطر اینکه پیش خدا قشنگ باشم نه پیش مردم...😕
حالا اگه به خاطر لج با اون چادرمو بزارم کنار جواب خدارو چی بدم؟!😯
ولی😢
ولی خدایا این رسمش بود...
منو عاشق کنی و بکشونی سمت خودت و وقتی دیدی خدایی شدم ولم کنی؟!😔
خدایا رسمش نبود...😕
من که داشتم یه گوشه زندگیمو میکردم😔
منو چیکار به بسیج؟!😢
اصلا چرا کاری کردی ببینمش؟!😔
اصلا چرا اون اطلاعیه مشهد رو دیدم؟! 😢
چرا از اتوبوس جا موندم که باهاش همسفر بشم ؟!😢
با ما دیگه چرا 😔
ولی خیلی سخت بود😢
من اصلا نمیتونم فراموشش کنم 😢
هرجا میرم😔
هرکاری میکنم😔
همش یاد اونم😢
یاد لا اله الا الله گفتناش😕
یاد حرفاش😔
یاد اون گریه ی توی سجده نمازش 😢
میخوام فراموشش کنم ولی...
هیچی.
یه مدت از تابستون گذشت و من از بچه های دانشگاه دیگه خبری نداشتم...
حتی جواب سمانه هم نمیدادم و شماره همشونو بلاک کرده بودم..
چون هر کدوم از بچه های بسیج من رو یاد اون پسره مینداخت 😔
تا اینکه یه روز دیدم از یه شماره ناشناس برام پیام اومد...😯
-سلام...ریحانه جان حتما بیا دفتر بسیج کارت دارم...حتما بیا...(زهرا )
گوشی رو پرت کردم یه گوشه و برا خودم نزاشتم😑
فردا صبح دوباره یه پیامک دیگه اومد .
(ریحانه حتما بیا...ماجرا مرگ و زندگیه...اگه نیای به خدا میسپارمت)
نمیدونستم برم یانه...😕
مرگ و زندگی؟؟؟!😨
چی شده یعنی؟!😯
اخه برم چی بگم؟!😕
برم که باز داغ دلم تازه بشه؟! 😔
ولی اخه من که کاری نکردم که بترسم ازش😑...
کسی که باید شرمنده بشه اون فرمانده ی زشتشونه😔 نه من...
اصلا برم که چی؟! باز داغ دلم تازه بشه!؟
🍁سید مهدی بنی هاشمی🍁
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🕊🌹🔑کلیدبهشت🕊🌹🔑
@kelidebeheshte
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
💗چند_دقیقه_دلت_را_آرام_کن💗
.قسمت دوازدهم
دلمو راضی کردم برم سمت دانشگاه😕
راستیتش خیلی نگران شده بودم😯
تو این چند مدت اصلا نتونسته بودم فراموشش کنم😔
کم کم اماده شدم که برم سمت دفتر😕
توی مسیر صد بار حرفهای اون روز رو مرور کردم😐
صدبار مرور کردم که اگه زهرا چیزی پرسید چی جواب بدم😕
اخه من که چیزی نگفته بودم 😔
اصلا نمیفهمیدم چجوری دارم میرم😕
انگار اختیارم دست خودم نبود و پاهام خودشون راه میرفتن
وقتی وارد دفتر شدم دیدم فقط زهرا نشسته
تا منو دید سریع اومد جلو دیدم چشمهاش قرمزه به خاطرگریه کردن😢
-حدس زدم قضیه رو فهمیده باشه و از دست سید ناراحت شده .
به روی خودم نیاوردم و سلام گفتم😐
یهو پرید منو بغل گرفت و شروع کرد به گریه گردن😢
-چی شده زهرا؟!😯
-ریحانه 😢...ریحانه
-چی شده؟؟😯
-کجایی تو دختر؟!😢
-چی شده مگه حالا؟!😕
-سید...
-آقا سید چی؟! اتفاقی براشون افتاده؟!😯
-سید قبل رفتنش خیلی منتظرت موند که باز ببینه تورو و بقیه حرفهاشو بهت بزنه ولی نشد😢
همش ناراحت بود به خاطر تو😢
عذاب وجدان داشت😔
میگفتم که بهت زنگ بزنه ولی دلش راضی نمیشد😔
میگفت شاید دیگه فراموشش کرده باشی و نخواد دوباره مزاحمت بشه😔
-الان مگه نیستن؟!
-این نامه رو بخون😢...محمد مهدی قبل اینکه بره اینو نوشت و داد بهم که بدم بهت...میخواست حلالش کنی🙏
-کجا رفتن مگه؟؟😯
-یه ماه پیش به عنوان داوطلب رفت سوریه و دیروز یکی از رفقاش گفت که چند روز هست برنگشته به مقر.
بعضیا میگن دیدن که تیر خورده😢
این نامه رو داد و گفت اگه برنگشتم تو اولین فرصت بهت بدم که حلالش کنی
یعنی مگه امکان داره که ایشون😢
-هر چیزی ممکنه ریحانه 😢
-گریه بهم امان نمیداد...اخه زهرا چرا گذاشتی که برن؟!😢
-داداش محمد من اگه شهید شده باشه تازه به عشقش رسیده
داداش محمد ؟!😯
اره...داداش محمد..ریحانه ای کاش میموندی حرفشو تا آخر گوش میدادی..ریحانه تو بعضی چیزها رو بد متوجه شدی 😔
-چیا رو مثلا؟!😢
-اینکه من و محمد مهدی برادر و خواهر رضاعی هستیم و عملا نمیتونستیم با هم ازدواج کنیم.
ولی تو فکر کردی ما...
از شدت گریه هیچی نمیدیم😢
صدای زهرا رو هم دیگه واضح نمیشنیدم 😢
فقط صدا اخرین التماس سید برای موندن و گوش دادن حرفهاش تو گوشم میپیچید😢
صدای لا اله الا الله گفتناش 😢🕊🌹🔑کلیدبهشت🕊🌹🔑
@kelidebeheshte
من چی فکر میکردم و چی شده بود 😔
از دفتر بیرون اومدم و نفهمیدم چجوری تا خونه رفتم
توی مسیر از شدت گریه هام اطرافیان نگاهم میکردن😭
ای کاش میموندم اونروز تا ادامه حرفشو بزنه...😭
رفتم اطاقم ونامه رو اروم باز کردم
دلم نمیومد بخونمش😔
بغضم نمیزاشت نفس بکشم😢
سرم درد میکرد😢
نامه رو باز کردم 😢
به نام خدای مهدی
سلام ریحانه خانم🌹
(همین اول نامه اشکهام سرازیر شد..چون اولین بار بود که داره منو با اسم صدا میزنه😢😭)
این مدت که از من دلگیر بودید بدترین روزهای عمرم بود😔
نمیدونم اصلا از کجا شروع کنم.
اصلا نمیخواستم این حرفها رو بزنم ولی دلم نمیومد نگفته برم😔مخصوصا حالا که منظور اون روزم رو بد متوجه شدید😕
باید اعتراف کنم که این فقط شما نبودید که بهم احساسی داشتید
بلکه من هم عاشقتون بودم😶
از همون روزی که قلب پاکتون رو دیدم😔
همون موقعی که تو حرم نماز میخوندید و من بی خبر از همه جا چند ردیف عقب تر نشسته بودم و گریه هاتون رو میدیدم وبه قلب پاکتون پی بردم😔
حتی من خودم گفتم بهتون پیشنهاد همکاری تو بسیج رو بدن😔
وقتی دیدم که با قلبتون چادر رو انتخاب کردید خیلی بیشتر بهتون علاقه پیدا کردم😔
اما نمیخواستم شما چیزی ازاین علاقه بفهمید😞
من عاشقتون بودم ولی عشقی بزرگتر نمیگذاشت بیانش کنم😕
راستیتش من از کودکی با عشق شهادت بزرگ شدم😔
و درست در موقعی که به وصال یارم نزدیک بودم عشق شما به قلبم افتاد😞
حتی عشقتون باعث شد چندبار زمان اعزاممو عقب بندازم😔
حق بدهید اگه بهتون کم توجهی میکردم...حق بدهید اگر هم صحبتتان نمیشدم😔
چون نمیخواستم بهتون وابسته بشم و توی مسیرم تردیدی ایجاد بشه😔
ریحانه خانم🌹
اگر من و امثال من برای دفاع نرویم و تکه تکه نشیم فردامعلوم نیست چی میشه
همه اینهایی که رفتن و برنگشتن عشق یه نفری بودن😢
همه یه چشمی منتظرشون بود
همه قلب مادرها و همسراشون بودن😢
پس خواهش میکنم درکم کنید و بهم حق بدید 😔
نمیدونم وقتی این نامه رو میخونید من کجا و تو چه حالی هستم 😔
اروم گوشه قبرم خوابیدم یا زنده هستم 😢
ولی از همینجا قول میدم اگه برگردم و قسمت بود حتما....
اما اگه شهید شدم خواهش میکنم این نامه رو فراموش کنید و به کسی چیزی نگید و دنبال خوشبختی خودتون باشید.
سرتون رودرد نمیارم
مواظب خودتون باشید
حلالم کنید...
یا حق
🍁سید_مهدی_بنی_هاشمی🍁
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🕊🌹🔑کلیدبهشت🕊🌹🔑
@kelidebeheshte
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
💗چند.دقیقه.دلت.را.آرام.کن💗
قسمت سیزدهم
وقتی نامه رو خوندم دست و پاهام میلرزید😢
احساس میکردم کاملا یخ زدم 😢
احساس میکردم هیچ خونی توی رگ هام نیست😢
اشکام بند نمیومد...😭
خدایا چرا؟!😢
خدایا مگه من چیکار کردم؟!😢
خدایا ازت خواهش میکنم زنده باشه...🙏
خدایا خواهش میکنم سالم باشه🙏
((از حسادت دل من می سوزد،
از حسادت به کسانی که تو را می بینند!
از حسادت به محیطی که در اطراف تو هست
مثل ماه و خورشید
که تو را می نگرند
مثل آن خانه که حجم تو در آن جا جاریست
مثل آن بستر و آن رخت و لباس
که ز عطر تو همه سرشارند
از حسادت دل من می سوزد
یاد آن دوره به خیر
که تو را می دیدم))
کارم شده بود شب و روز دعا کردن و تو تنهایی گریه کردن.😢
یهو به ذهنم اومد که به امام رضا متوسل بشم😢
خاطرات سفر مشهد دلم رو اتیش میزد.
ای کاش اصلا ثبت نام نمیکردم 😢
ولی اگه سید رو نمیدیدم معلوم نبود الان زندگیم چطوری بود😔
شاید به یکی شبیه احسان جواب مثبت میدادم و سر خونه زندگیم بود😐
ولی عشق چی؟!...😔
اقا جان...
این چیزیه که شما انداختی تو دامن ما...حالا این رسمشه تنهایی ولم کنی؟!😢
اقا من سید رو از تو میخوام 😢😢
🔴یک ماه بعد:
یه روز صبح دیدم زهرا پیام فرستاده
(ریحانه میتونی ساعت 9 بیای مزار شهدای گمنام؟! کارت دارم)
اسم مزار شهدا اومد قلبم داشت وایمیستاد..😢
سریع جوابشو دادم و بدو بدو رفتم تا مزار
-چی شده زهرا😯
-بشین کارت دارم😕
-بگو تا سکته نکردم😯
ریحانه این شهدای گمنامو میبینی؟!😔
-اره..خب؟؟😞
-اینا هم همه پدر و مادر داشتن...همه شاید خواهر داشتن...همه کسی رو داشتن که منتظرشون بود...همه شاید یه معشوق زمینی داشتن ولی الان تک و تنها اینجا به خاطر من و تو هستن.😢
-گریم گرفت😢
-پس به سید حق میدی؟!😔
-حرفات مشکوکه زهرا😯
-روراست باشم باهات؟؟😔
-تنها خواهش منم همینه 😕
-ریحانه تو چرا عاشق سید بودی؟!😢
-سرمو پایین انداختم و گفتم خب اول خاطر غرور و مردونگیش و به خاطر حیاش به خاطر ایمانش..به خاطر فرقی که با پسرای دور و برم داشت 😔
-الانم هستی؟؟😢
-سرمو پایین انداختم 😔
-قربون قلبت برم...این چیزهایی رو که گفتی الحمدلله هنوز هم داره😔
-یعنی چی این حرفت؟!😯
یعنی ..
-بیا با هم یه سر بریم خونه سید...🕊🌹🔑کلیدبهشت🕊🌹🔑
@kelidebeheshte
💠«زندگی پس از زندگی» برنامه ای متفاوت درباره مرگ و عالم ماوراء (فصل جدید)
🔸«زندگی پس از زندگی» روایت افرادی که در تجربه ی مرگ تقریبی ، از کالبد جسم خارج شدند و عالم برزخ را درک کردند و بازگشتند.
🔹در این برنامه با سفر به نقاط مختلف ایران و جهان ، مخاطبان برنامه مهمان روایت های شگفت انگیز تجربه گران مرگ تقریبی از عالم غیب میشوند.
⏰«زندگی پس از زندگی» در ایام ماه مبارک از شنبه تا جمعه از شبکه چهار سیما ساعت 18:15 پخش و ساعت 1 بامداد و 13:10 ظهر روز بعد بازپخش می شود.
#کلیدبهشت 🔑🌹🕊
https://eitaa.com/joinchat/1912799280C98470c8f19
🍒 آیت الله #بهجت رضوان الله علیه: ما افسوس مى خوريم كه چرا براى #نماز_شب بيدار نمى شويم، در صورتى كه اوقات #بيدارى را به #غفلت مى گذرانيم! زيرا اگر در بيدارى به توجّه و #بندگى مشغول بوديم، توفيق بيدارى شب ـ براى تهجّد و خواندن نافله ى شب و تلاوت قرآن ـ را پيدا مى كرديم.
📚 در محضر آیت الله بهجت؛ ج 3 ؛ نکته 1314
#کلیدبهشت 🔑🌹🕊
https://eitaa.com/joinchat/1912799280C98470c8f19
🌷 نمازشب را با ما تجربه کنید. 💚
🌷 دعای روز پنجم ماه مبارک رمضان
🔹 اللَّهُمَّ اجْعَلْنِی فِیهِ مِنَ الْمُسْتَغْفِرِینَ وَاجْعَلْنِی فِیهِ مِنْ عِبَادِکَ الصَّالِحِینَ الْقَانِتِینَ وَاجْعَلْنِی فِیهِ مِنْ أَوْلِیائِکَ الْمُقَرَّبِینَ بِرَأْفَتِکَ یا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ.
🔸 #خدایا در این روز مرا از آمرزش جویان درگاهت قرار ده و در این روز مرا از بندگان شایسته و فرمانبردارت قرار ده و در این روز مرا از دوستان نزدیکت قرار ده، به حق مهربانیات، ای مهربانترین مهربانان.
┄┅═══••✾••═══┅┄
#کلیدبهشت 🔑🌹🕊
https://eitaa.com/joinchat/1912799280C98470c8f19