eitaa logo
هر_دانش_آموز_یک_خادم_الرضا
26 دنبال‌کننده
225 عکس
96 ویدیو
2 فایل
همه خادم الرضاییم
مشاهده در ایتا
دانلود
˚˙༓࿇༓˙˚˙༓⚘࿇⚘༓˙˚˙༓࿇༓ هوالحق✨ سال ۱۳۹۶/۱۳۹۷ بود که به مشهد سفر کردیم. در آن سال هفتم می خواندم و علاقه ی بسیاری به سفر کردن داشتم ؛ و اصلا حواسم به حرم مطهر امام رضا علیه السلام نبود هنگامی که رسیدیم. به هتل و سپس به سوی حرم مطهر امام رضا علیه السلام روانه شدیم تا امام رضا را زیارت کنیم. درون حرم یک حال عجیبی داشت که تا به حال ان حس به من دست پیدا نکرده بود؛آنقدر مهو تماشای صحن و.... زیبایی های حرم شدم زمان از دستم در رفت و موقعه شام به هتل برگشتیم بعد از اتمام شام به سمت حرم رفتیم در حرم یک خانم مُسِن را دیدم که نگران به انطرف و ...میرفت به مادرم گفتم و رفتیم کنار آن خانم و گفت پسرم و نوه هایم را گم کرده ام نمیدانم کجا هستن سپس به سمت خادمان حرم رفتیم و به آنان گفتیم و به آن زن کمک کردیم آن روز بهترین خاطره برای من شد و حتی یک آرزو!!! تا در حرم امام رضا (ع) خادم شوم .الان که ۱۶ سال دارم و سه سال از آن ماجرا میگذرد آرزو دارم به حرم امام رضا بروم و خادم حرم شوم ....انشالله تعالی🙂✨ 🔹نام: عسل 🔸نام‌خانوادگی: بهاری 🔹پایه: دهم 🔸نام آموزشگاه: شاهد نورالزهرا 🔹ناحیه/منطقه: ۱ 🔸شهرستان: استان آذربایجان غربی 🔹موضوع خدمت: کمک به زائران امام رضا 🔸تاریخ انجام خدمت: ۱۳۹۷ 🔹توضیح مختصر پیرامون خدمت: حرم امام رضا کمک کردم صفحه مجازی اطلاع‌رسانی پویش @khademaneh_kh
˚˙༓࿇༓˙˚˙༓⚘࿇⚘༓˙˚˙༓࿇༓˙˚ فاطمه سادات حسینی سیدموسی پایه پنجم دبستان شهید رحمت الله رحمانی استان خراسان رضوی شهرستان صفحه مجازی اطلاع‌رسانی پویش @khademaneh_kh
˚˙༓࿇༓˙˚˙༓⚘࿇⚘༓˙˚˙༓࿇༓˙˚ محمدامین مقیمیان کلاس: ششم دبستان: نبوت شهرستان: موضوع: کمک به پدرم تاریخ عکس: ۱۲ ۳ ۱۴۰۱ توضیح مختصر : هر روز به پدرم در دادن خوراک به دام ها و دوختن شیرشون کمک میکنم صفحه مجازی اطلاع‌رسانی پویش @khademaneh_kh
˚˙༓࿇༓˙˚˙༓⚘࿇⚘༓˙˚˙༓࿇༓˙˚ 🔹نام: رضا 🔸نام‌خانوادگی:ناصری 🔹پایه:هفتم 🔸نام آموزشگاه:دبیرستان بسیج 🔹ناحیه/منطقه: 🔸شهرستان: 🔹موضوع خدمت: اجرای جشن ولادت امام رضا (ع) وحضرت معصومه (س) 🔸تاریخ انجام خدمت: روزتولد حضرت معصومه (ع) 🔹توضیح مختصر پیرامون خدمت: برای تولدحضرت فاطمه معصومه (س) خواهرامام رضا (ع) به نیت و عشق آقا امام رضا علیه السلام جشن برگزار کردیم. @keramat_kh صفحه مجازی اطلاع‌رسانی پویش @khademaneh_kh
˚˙༓࿇༓˙˚˙༓⚘࿇⚘༓˙˚˙༓࿇༓˙˚ فاطمه صائبی زاده اول مهیار1 ناحیه 1 شرکت در کلاس های قرآن حرم مطهر از سال 1398 من از سال 98 در کلاس های قرآن حرم در دارالقرآن شرکت کردم و دارم ادامه میدم @keramat_kh صفحه مجازی اطلاع‌رسانی پویش @khademaneh_kh
˚˙༓࿇༓˙˚˙༓⚘࿇⚘༓˙˚˙༓࿇༓˙˚ نام:🔹 محمد جواد نام خانوادگی🔸: عظیمی پایه:🔹 سوم چهار آموزشگاه:🔸جورابچیان منطقه🔹:تبادکان شهر 🔸: موضوع:🔹هر دانش آموز، یک خادم الرضا تاریخ🔸: روز جمعه ۱۳ خرداد توضیح مختصر خدمت🔹: ما همه خادم الرضا ییم وبرای شادی امام رضا به زائران خدمت میکنیم.خدمت به زائران بزرگترین افتخار واتفاق زندگی من است ،امیدوارم امام رضا علیه السلام من را در زندگی از این توفیق بزرگ محروم نکند @keramat_kh صفحه مجازی اطلاع‌رسانی پویش @khademaneh_kh
˚˙༓࿇༓˙˚˙༓⚘࿇⚘༓˙˚˙༓࿇༓˙˚ 🔹نام: نادیا 🔸نام‌خانوادگی: قاسمی 🔹پایه: هشتم 🔸نام آموزشگاه: دبیرستان دخترانه امام رضا (ع) 🔹ناحیه/منطقه: منطقه ۴ ناحیه نمیدونم 🔸شهرستان: 🔹موضوع خدمت: خادم یار 🔸تاریخ انجام خدمت: ۱۲ خرداد ۱۴۰۰ 🔹توضیح مختصر پیرامون خدمت: از طرف مدرسه رفتم برای خادم یاری❤️ @keramat_kh صفحه مجازی اطلاع‌رسانی پویش @khademaneh_kh
˚˙༓࿇༓˙˚˙༓⚘࿇⚘༓˙˚˙༓࿇༓˙˚ (سلام..من پریا کامکار هستم ۱۱ ساله کلاس چهارم از دبستان دولتی پورشهریاری ناحیه ۷ مشهد با مدیریت سرکار خانم مقیمی) باید بگم زندگی و سلامتی امروزم رو مدیون ضمانت امام هشتم هستم..وقتی فقط یک ساله بودم و تازه راه افتادم مامان برام کفش جیرجیرک دار خرید که اگر ازش دور شدم با شنیدن صدای کفش پیدام کنه همه ی اینها و مامان برام تعریف کردن و همسایه های که هنوزم از اون موقع در مجتمع هستن و اون شب وحشتناک رو یادشونه یکی از شب‌های ماه مبارک رمضان بود که بخاطر جلسه ی مجتمع همه ی ساکنین میرم محوطه و من هم در بغل مامان میریم پایین.مامان منو از بغلش میزاره پایین که وارد جلسه بشه و یکی از همسایه ها منو میگیره که مامان با خیال راحت صحبت کنن نیم ساعت که میگذره چون تعداد بچه ها زیاد میشه همسایه برای چند لحظه از من غافل میشن و منم که تازه راه رفتن یاد گرفتم با ذوق به وسط محوطه میرم و هوا هم کم کم تاریک شده..وسط محوطه به دلایلی میشینم جلوی من یک پراید که پارک بوده با عجله ماشین سوار میشه و دنده عقب میگیره و محکم به من میزنه و من بصورت دراز کش به زمین میوفتم مامان میگه یهو صدای فریاد بلند مدیر ساختمون شنیدم که داد میزد نگه دار یه بچه زیر ماشینته😔 با فریاد اون آقا مامان و بابا متوجه میشن پریا نیست و داد و جیغ و سروصدا همه ی مجتمع رو پر می‌کنه و صاحب پراید که هول شده و نمی‌دونسته دقیقا چیشده فرمان ماشین رو میچرخونه و کمی که جلوتر میاد همه منو میبینن که از زیر ماشین دراومدم مامان میگه فقط دویدم و بغلت کردم و دور مجتمع میدویدم یا تمام رضا بچمو به تو سپردم بچم مرد.کمکش کن..ضمانتش کن مثل همون بچه اهو😭😭 اورژانس که اومد و منو که از ترس سروصداها گریه میکردم رو معاینه کرد و گفت معجزه شده با اینکه لاستیک درست از روی بچه رد شده و آثارش هست ولی بچه کاملا سالمه اون شب تا صبح همسایه ها از نگرانی خونه ی ما بودن و هیچ کس باورش نمیشد که من سلامت باشم و به تعریف مامان من بعد یک ربع خندون و سرحال شدم و راننده به خاطر شوکه شدن مدتی در بیمارستان بستری شد و حتی امروز که من دارم اینارو تعریف میکنم ایشون هنوز همسایه ما هستن و همیشه وقتی منو میبینن باز هم زمزمه ی یا امام رضا به زبونشون میاد یا امام رضا مدیونتم❤️🌺🌸 نام:پریا نام خانوادگی:کامکار پایه:چهارم نام آموزشگاه:پورشهریاری شهرستان: صفحه مجازی اطلاع‌رسانی پویش @khademaneh_kh
˚˙༓࿇༓˙˚˙༓⚘࿇⚘༓˙˚˙༓࿇༓˙˚ نام :مازیار نام خانوادگی :راعی آدرس:آذربایجان غربی شهرستان موضوع:نقاشی امام رضا (ع) صفحه مجازی اطلاع‌رسانی پویش @khademaneh_kh
˚˙༓࿇༓˙˚˙༓⚘࿇⚘༓˙˚˙༓࿇༓˙˚ نام:عسل نام خانوادگی:عصار کندری پایه:اول ابتدایی نام اموزشگاه:مدرسه امام رضا ناحیه/منطقه:خلیل اباد شهرستان: موضوع خدمت:کمک ب والدین تاریخ انحام خدمت:۱۴۰۱/۳/۱۵ توضیح مختصر پیرامون خدمت:کمک ب مادر در کارهای منزل و نگهداری برادر کوچکش @keramat_kh صفحه مجازی اطلاع‌رسانی پویش @khademaneh_kh
˚˙༓࿇༓˙˚˙༓⚘࿇⚘༓˙˚˙༓࿇༓˙˚ با سلام و احترام وارادت خدمت حضرت آقا امام رضا (ع): آقای خوبیها من می خواستم از دلتنگی هام برات بگم که خیلی دوست دارم یک با بیام وحرمت رو از نزدیک ببینم آخه من هنوز یک سالم بوده که رفته بودم مشهد وببینم حرمت چطوریه میگن خیلی ارادت داره وخیلی حاجت رواست ولی من که نرفتم هر وقت به پدر و مادرم میگم بریم حرم امام رضا پدرم میگه الان وقتش نیست ومادرم هم از بس عاشق امام رضا ست گریه میکنه ،هروقت اسم امام میاد یا تلویزیون تصویری از حرم نشون میده مادرم گریش میگیره ومیگه من هر آرزویی داشتم امام رضا حاجتم رو داده ولی الان به خاطر این که خاله ام معلولیت داره ونمی تونه راه بره ما هم نمی توانم به خاطر ایشون بریم جایی ،خالم هم خیلی دوست داره بره حرم وشفا پیدا کنه،اخه کسی نیست که ازش مراقبت کنه ومامانم ازش مراقبت می‌کنه ،مامانم میگه انشاالله یک روز میرسه که هممون با هم بریم مشهد ،اقا جون امام رضا میشه حاجت روابشم ،الان که دارم این نامه دلتنگی رو مینویسیم گوله های اشکم در چشمم حلقه زده پس کی مارو می طلبی خانم معلمم از مامانم قول گرفته که منو امسال ببرند مشهد ولی نمی‌دونم میریم یانه؟؟!! 🔹نام: راحیل 🔸نام‌خانوادگی: اخلاقی 🔹پایه: پنجم 🔸نام آموزشگاه:حدیثه 🔹ناحیه/منطقه: خراسان رضوی 🔸شهرستان: 🔹موضوع خدمت:زیارت 🔸تاریخ انجام خدمت:۱سالگیم 🔹توضیح مختصر پیرامون خدمت:بیان خاطرات صفحه مجازی اطلاع‌رسانی پویش @khademaneh_kh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
˚˙༓࿇༓˙˚˙༓⚘࿇⚘༓˙˚˙༓࿇༓˙˚ نرگس سادات نوری کلاس سوم ۳ دبستان : مشهدی فرد ۱ ناحیه 7 صفحه مجازی اطلاع‌رسانی پویش @khademaneh_kh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
˚˙༓࿇༓˙˚˙༓⚘࿇⚘༓˙˚˙༓࿇༓˙˚ نام:فاطمه نام خانوادگی:نایب پایه:هشتم ناحیه/منطقه:تبادکان شهرستان : موضوع:امام رضا (ع) تاریخ انجام:۱۴۰۱/۳/۱۲ صفحه مجازی اطلاع‌رسانی پویش @khademaneh_kh
˚˙༓࿇༓˙˚˙༓⚘࿇⚘༓˙˚˙༓࿇༓˙˚ سلام من به مادر بزرگم که تو شهرستانه بعد از مدتها کمک کردیم با خانوادم که به حرم امام رضا ع بیاریم در شب میلاد حضرت معصومه س ملیکا باقریان کلاس ششم دبستان مهشید مصلی نژاد ناحیه ۷ مقدس صفحه مجازی اطلاع‌رسانی پویش @khademaneh_kh
˚˙༓࿇༓˙˚˙༓⚘࿇⚘༓˙˚˙༓࿇༓˙˚ 🔹نام:مهلا 🔸نام‌خانوادگی:بلوکی 🔹پایه:نهم 🔸نام آموزشگاه:دانشور۱ 🔸شهرستان:نیشابور 🔹موضوع خدمت: خادمیار نوجوان رضوی نماز جمعه 🔸تاریخ انجام خدمت:جمعه۱۳ اسفند ماه ۱۴۰۰مصادف با اول شعبان المعظم ۱۴۴۳ 🔹توضیح مختصر پیرامون خدمت:فعالیت خادمیاران نوجوان رضوی خواهر در نمازجمعه شهرستان خراسان رضوی صفحه مجازی اطلاع‌رسانی پویش @khademaneh_kh
˚˙༓࿇༓˙˚˙༓⚘࿇⚘༓˙˚˙༓࿇༓˙˚ دانش_آموز زینب قائمی پایه یازدهم دبیرستان نمونه دولتی کوثر شهرستان استان خراسان رضوی صفحه مجازی اطلاع‌رسانی پویش @khademaneh_kh
˚˙༓࿇༓˙˚˙༓⚘࿇⚘༓˙˚˙༓࿇༓˙˚ زینب نصرآبادی یازدهم شهدای نیروی انتظامی تبادکان موضوع خدمت : خدمت به زائران آقا و مجاوران حرم و راهنمایی آنها تاریخ : محرم ۱۴۰۰ توضیح ؛ در محرم ۱۴۰۰ در واعظ طبسی مشهد خادم افتخاری بودم و به زائران و مجاوران آقا کمک میکردیم و در پخش غذای موکب ها همکاری داشتیم صفحه مجازی اطلاع‌رسانی پویش @khademaneh_kh
˚˙༓࿇༓˙˚˙༓⚘࿇⚘༓˙˚˙༓࿇༓˙ سیده مهدیه حسینی دهم قالی هنرستان صالحه شهرستان: صفحه مجازی اطلاع‌رسانی پویش @khademaneh_kh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
˚˙༓࿇༓˙˚˙༓⚘࿇⚘༓˙˚˙༓࿇༓˙˚ 🌺 ولادت با سعادت كريمه اهل بيت حضرت فاطمه معصومه(سلام‌الله‌علیها) و روز دختر مبارک باد تهیه کننده : علی اکبر حیدری دبیرستان : شاهد مهدی زاده نیا کلاس 702 این کلیپ را تقدیم ساحت مقدس امام هشتم و خواهر گرامیشان حضرت فاطمه معصومه (س) می کنم صفحه مجازی اطلاع‌رسانی پویش @khademaneh_kh
˚˙༓࿇༓˙˚˙༓⚘࿇⚘༓˙˚˙༓࿇༓˙˚ 🔹نام: یکتا 🔸نام‌خانوادگی: گل میمی 🔹پایه: هشتم 🔸نام آموزشگاه: دبیرستان دوره اول دخترانه امام رضا علیه السلام واحد ۶ 🔹ناحیه/منطقه: ناحیه ۴ 🔸شهرستان: 🔹موضوع خدمت: شرکت در جشن به عنوان خادم یار نوجوان 🔸تاریخ انجام خدمت: ۱۱ خرداد ماه سال ۱۴۰۱ روز دختر 🔹توضیح مختصر پیرامون خدمت: روز دختر/ جشن صفحه مجازی اطلاع‌رسانی پویش @khademaneh_kh
˚˙༓࿇༓˙˚˙༓⚘࿇⚘༓˙˚˙༓࿇༓˙˚ 🔹نام: محمد صالح 🔸نام‌خانوادگی: فیضی 🔹پایه: هفتم 🔸نام آموزشگاه: جماران 🔹ناحیه/منطقه: ناحیه ۵ 🔸شهرستان: 🔹موضوع خدمت: ایستگاه صلواتی 🔸تاریخ انجام خدمت:5\3\1401 🔹توضیح مختصر پیرامون : کمک در ایستگاه صلواتی به نیت امام رضا«ع» 🌹 صفحه مجازی اطلاع‌رسانی پویش @khademaneh_kh
˚˙༓࿇༓˙˚˙༓⚘࿇⚘༓˙˚˙༓࿇༓˙˚ من آن روز با پدر و مادر خود به حرم امام رضا (ع) رفته بودیم آن روز ولادت حضرت معصومه (ص)و روز دختر بود. 🦋 حضرت معصومه (ص) خواهر محترم امام رضا (ع) است. وقتی داخل حرم شدیم من به امام سلام کردم و ولادت خواهرشان را به ایشان تبریک گفتم. 🌹🌹 و دعا کردم که من و پدر و مادرم به حرم حضرت معصومه (ص) دعوت شویم.، وقتی به حوض طلا رسیدیم تا اب بخوریم انجا خیلی شلوغ بود و بعضی ها لیوانشان را روی زمین پرت میکردند من ان لیوان هارا جمع کردم و در سطل زباله انداختم. 🌷🌷🌷 بعد از انجا رفتیم نماز بخوانیم من ۲ رکت نماز زیارت هم خواندم و برای همه ی همسایگان، دوستان و فامیل ها دعا کردم و همچنین برای ضحور اقا امام زمان(عج) و سلامتی بیماران هم دعا کردم. 🎉🎉🎉 انجا بچه ها مهر هارا برمیداشتند و با انها بازی میکردند من به انها گفتم مهر هارا برندارید با انها باید نماز بخوانیم انها مال بازی نیستند و به انها شکلات دادم. ☺️☺️☺️ من همیشه وقتی حرم میروم در جیبم شکلات میگذارم تا به بچه های کوچکتر از خودم بدهم، بعد از انجا رفتیم در باغچه ای تا کمی استراحت کنیم، بعضی از بچه ها گل هارا می کندند من به انها گفتم که گل هارا نکنند و به انها توضیح دادم اگر بکنند جه اتفاقاتی می افتد انها به حرف من گوش دادند. من به انها هم شکلات دادم 😊😊😊🦋🦋🦋🦋🌹🌹🌹🌹 وقتی از حرم بیرون رفتیم من با امام خداحافظی کردم و از او تشکر مردم مه من را به حرم با شکوهش دعوت کرده💝💝 بعضی از زن ها چادر خود را در می آوردند و با مانتوی کوتاه بودند من از کار انها ناراحت شدم اما نمی توانستم به انها چیزی بگویم چون انها از من بزرگتر بودند 🌈🌈🌈🌈🌈 من دوست دارم وقتی بزرگ شدم خادم واقعی امام رضا(ع) بشوم و همیشه به ایشلن خدمت کنم. 🤩🤩🤩🤩🤩🤩 نام : فریبا نام خانوادگی: غلامی نام مدرسه: حجاب ۲ نام مدیر:سرکار خانم معصومه محمد آبادی کلاس :چهارم دو سال بعد پنجم صفحه مجازی اطلاع‌رسانی پویش @khademaneh_kh
˚˙༓࿇༓˙˚˙༓⚘࿇⚘༓˙˚˙༓࿇༓˙˚ باسلام و احترام خدمت شما من میخواهم خاطره ای از سفربه شهر مشهد مقدس را برایتان تعریف کنم که این امرسبب آشنایی بیشترمن به زندگی ومحل مرقد، آقا امام رضا(ع)شد. من به دلیل اینکه بیماربودم، بایستی از شهرستان خودبه شهرمشهدمقدس سفری انجام دهیم، که به بیمارستان برویم،چون موقع امتحانات من بود نمی توانستیم غایب شویم.ومجبورشدیم، امتحانات من رابه پایان برسانم وبعدسفر کنیم.بلاخره آن روزرسید، وپدرم گفت حاضربشو که فردا صبح انشاالله راه می‌یوفتیم. من چشمی گفتم ورفتم لباس و... را آماده کردم آن شب تا صبح خواب نداشتم وهمش به سفرمون فکرمی کردم. که نفهمیدم کی صبح شد;ساعت را کوک کرده بودم برای نماز داشت زنگ می زدکه از خواب بیدار شدم،از اتاق بیرون آمدم که دیدم پدرومادرم از من زودتربیدارشده بودند،سلام وصبح بخیرگفتم و وضو گرفتیم ونماز خواندیم. بعد من لباس هایم را پوشیدیم وآماده شدیم. خداحافظی کردیم و راه افتادیم. رفتیم سوار اتوبوس شدیم، من ناراحت بودم چون دوست داشتم برادرو مادرم با ما به مشهد مقدس می آمدند. که پدرم گفت پسرم آیا می‌دانید که حرم مطهر امام رضا(ع)در شهر مشهد مقدس است من باتعجب گفتم نه نمی دانستم دوست داشتم پدرم از زندگی امام هشتم (ع) بیشتربرایم بگوید، که پدرم تا مشهد ادامه دادکه من داشتم غم خودرافراموش می کردم وبه زندگی آقا امام رضا (ع)گوش میکردم. رسیدیم از اتوبوس پیاده شدیم به پدرم گفتم:پدرم میشه اول برویم حرم مطهر گفت:چراکه نه فکر خوبی است اول می رویم حرم امام رضا علیه السلام و از امام رضا(ع)شفا می طلبیم وبعد به خانه اقوام وبیمارستان می رویم به حرم رفتیم شانس ما خلوت بود وتوانستیم زيارت کنیم از امام رضا(ع)هرچی خواستم گفتم و اشک از گوشه چشمانم سرازیرشد ازامام رضا(ع)همه چیز خواستم جزء این که بگویم امام جان دوباره منوطلب کن. غذای حرم مطهر قسمت مابودمن و پدرم گرفتیم، وقتی که یک فردرا دیدم که معلوم بود درآمدخوبی ندارد، وما از غذا های امام یکی به آن مرد ودیگری را جای شما خالی خودمان خوردیم. امیدوارم امام رضاهم خوشحال شده باشد. درپناه حق موفق باشید ❤️ 🔹نام:مهدی 🔸نام‌خانوادگی:عبدالله زاده 🔹پایه:هشتم 🔸نام آموزشگاه:امام حسن مجتبی(ع) 🔹ناحیه/منطقه:کدکن 🔸شهرستان: صفحه مجازی اطلاع‌رسانی پویش @khademaneh_kh
˚˙༓࿇༓˙˚˙༓⚘࿇⚘༓˙˚˙༓࿇༓˙˚ نام:فاطمه نام خانوادگی:محمودی پایه:دوم دبستان نام آموزشگاه:غیرانتفاعی سما ناحیه:قوچان شهرستان: موضوع خدمت:نقاشی امام رضا ع تاریخ انجام خدمت:1401/3/13 توضیح:من امام رضا را دوست دارم وهمیشه میخوام او را خوشحال کنم.امام رضا هم ما بچه ها را دوست دارد صفحه مجازی اطلاع‌رسانی پویش @khademaneh_kh
˚˙༓࿇༓˙˚˙༓⚘࿇⚘༓˙˚˙༓࿇༓˙˚ نام: نرگس سادات نام خانوادگی:نوری پایه: سوم نام آموزشگاه: مشهدی فرد ناحیه/منطقه: ناحیه ۷ شهرستان: مقدس موضوع خدمت: خدمت و همراهی با توان یاب ها برای زیارت تاریخ انجام خدمت: ۱۴۰۱/۳/۱۲ توضیح مختصر پیرامون خدمت: خدمت و همراهی به معلولین برای زیارت صفحه مجازی اطلاع‌رسانی پویش @khademaneh_kh